اخیراً برخی سازمان ها نقشی به نام مأمور اخلاق یا بازرسی ویژه اخلاق را در سازمان ایجاد کرده اند. بازرسی ویژه اخلاق؛ اعمال اقدامات و دستورالعمل ها را به سوی منش اخلاقی هدایت و راهنمایی می کند. بازرسی ویژه اخلاق مسئول این موارد است. استانداردهای اخلاق را به سمع و نظر همهی کارکنان برساند، سیستمی را برای آگاهی کارکنان جهت همنواسازی خود با استانداردهای اخلاقی طراحی نماید و برنامه های آموزشی اخلاق را برای مدیران و غیرمدیران در همه سطوح سازمان ایجاد نماید. بازرس ویژه اخلاق باید در عرصهی سازمان از قدرت زیادی برخوردار باشد تا کارکنان قسمت های مختلف بتوانند بدون ترس و وحشت از تنبیه با او در ارتباط باشند و از حادث شدن رفتارهای غیراخلاقی در سازمان او را مطلع کنند. علاوه بر این، بازرس ویزه اخلاق باید در رفع ابهام معماهای اخلاقی به مدد کارکنان آید.
دانلود پایان نامه
۲-۳۱-۲- توسعهی منشور اخلاقی سازمانی
ذی نفعان سازمان که شامل؛ مشتریان و ارباب رجوعان، کارکنان، سرمایه گذاری، جامعهی محلی، گروه های فعال، ارباب جراید و … می باشند. به میزان زیادی گسترش یافته اند. آنان توجه دقیق و موشکافانه ای نسبت به رفتارهای اخلاقی سازمان معطوف داشته اند این رفتارها شامل اقدامات مدیریتی نسبت به افراد داخل و خارج سازمان، رفتار کارکنان با مشتریان و ارباب رجوعان، میزان تعهد سازمان نسبت به گروه هایی مختلف کاری و … می باشند. مضافاً بر این برخی سازمان ها به این نتیجه رسیده اند که منافع کسب و کار در توسعهی برنامه های جامع اخلاق می باشد. سنگ زیربنای برنامه های اخلاق را مجموعه ای از ارزشهای سازمان تشکیل می دهد. سازو کار کلیدی برای فصیح سازی این ارزش ها، منشور اخلاقی می باشد.
در جستجوی تدوین منشور اخلاقی در ابتدا لازم است این منشور تعریف شود: «منشور اخلاقی دستورالعملی رسمی است که در آن ارزش ها و قوانین اخلاقی اساسی مورد انتظار از افراد سازمان بیان می شود.
منشور اخلاقی می تواند ما را با اصول اخلاقی کسب و کار آشنا سازد منشور اخلاقی ابزاری اساسی در راستای ارتقای خوشنامی سازمان، توسعهی فرهنگی، یکپارچه سازی سازمان، ممانعت از اقامه دعوی علیه سازمان و جریمه های متعاقب آن و کمک به ثبات در بازارهای متغیر و دور از کنترل می باشد. همچنین منشور اخلاقی موجب کمک در سازگاری سازمان با محیط جهانی می شود، زیرا آن نقاط مرجع ثابت و شخصی را برای کارکنان فراهم می کند. منشور اخلاقی به عنوان دستورالعمل های تصمیم سازی می باشند و آنها می توانند اطلاعات مورد نیاز را جهت هم راستایی اقدامات کارکنان از لحاظ اخلاقی بودن در اختیارشان قرار دهند.
همان طور که بیان شده، منشور اخلاقی ریشه در ارزش های قوی سازمان دارد به طور مثال اگر سازمانی یکی از ارزش های حاکم، احترام به مشتریان، و ارباب رجوعان است؛ بنابراین در تنظیم منشور اخلاقی باید به این امر توجه داشت و آن را در منشور اخلاقی سازمان لحاظ نمود.
منشور اخلاقی به عنوان مجموعه ای از اصول واقعی درباره چگونه رفتار کردن سازمان ها و اقداماتشان می باشد.
فلسفهی زیادی وجود دارد که نشان می دهد منشور اخلاقی در بالندگی، خوشنامیف عاید سازی منافع برایسازمان مؤثر می باشد. منشور اخلاقی در یک طیف قرار می گیرد که یک سوی آن می تواند زیرپایهی اطاعت و پذیرش و سوی دیگر طیف بر پایهی ارزش های سازمان است. معمولاً سازمان ها در تنظیم منشور اخلاقی بین این دو طیف قرار می گیرند. در شکل می توان این مطلب را مشاهده کرد.
ارزشهای سازمانی
اطاعت و پذیرش
منشورهای ارزش مدار
منشورهای اطاعت مدار
طیف منشور اخلاقی
نمودار(۲-۳) :منشور اخلاقی
یعنی بخشی از دستورالعمل ها «اطاعت مدارم و بخش دیگر «ارزش مدار» است. در متعالی ترین شکل اخلاقی بودن سازمان ، منشور اخلاقی ارزش مدار است. اینگونه منشورها، فهرستی از آنچه فرد باید انجام دهد یا نباید انجام دهد؟ ارائه نمی دهد بلکه اصول معینی را بیان می کند که اساس رفتاری کارکنان سازمان ویژه ای را مشخص می نماید منشورهای اطاعت مدار به طور مستقیم و مشخص رفتارهای کارکنان را هدایت می کنند و طوری طراحی شده اند که سازمان رادر مقابل شکایات و اقامه دعوی، مصون می دارند.( گیوریان،۱۳۹۰، ص ۱۸۱و ۱۸۴)

اضلاع هشت گانه اخلاق حرفه ای
اخلاق حرفه ای به منزله دانشاخلاق حرفه ای در درجه اول یک دانش و معرفت است. مجموعه ای اطلاعات و آگاهی های پراکنده، موردی، جزئی و غیرقابل قبول تحقیق نمی تواند توقعات یاد شده را برآورد.
مسایل و معضلات اخلاقی در مشاغل و حرفه ها به ویژه به بعد سازمانی محتاج پژوهش و تحقیق روشمند و دارای مبانی معینی است دانش بودن اخلاق به همین معناست.
نقش کاربردیکاربردی بودن دانش اخلاق نیز در گرو ارائه قواعد عملیاتی و اصول راهبردی است که در شرایط عینی سازمان کارایی داشته باشد.
صبغه حرفه ای : در عالم حرفه محتاج دانش خاص هستیم که بتواند معضلات خاص آن حرفه را پاسخگو باشد و لذا در اخلاق کلیه مشاغل آیین نامه های اخلاق حرفه ای تنظیم شده است. هویت حرفه امروزه از پیچیدگی شگفت آوری برخوردار است و هر دانش ناظر به آن محتاج ابزارها و روش های علمی خاص است.
دانش بومی : انسان اگر چه نیازهای مشترک و مسائل اخلاقی بیش و کم واحدی دارد اما فرهنگ، قومیت، زبان، سوابق تاریخی اجتماعی به مسایل و معضلات اخلاقی تعیّن می دهند و این تعیّن در رفع معضلات اخلاقی نقش اساسی دارد. آئین نامه اخلاق حرفه ای صنعت خودروسازی در ایران را نمی توان صرفاً با ترجمه آئین نامه اخلاق حرفه ای خودرو تویوتا تأمین کرد.
اسلامی بودن : اخلاق حرفه ای که بتواند توقعات را برآورد باید در عین حرفه ای بودن، اسلامی باشد و مراد از اسلامی بودن بهره مندی از منبع بسیار مهم قرآن و روایات است و البته این به معنای بی نیازی از سایر منابع نیست.
دانش انسانی: اخلاق برای بشر است و در هر نظام اخلاقی محور اخلاق انسانیت است. انسانی بودن اخلاق مستلزم آن است که متخصص اخلاق، انسان را بشناسد و لوازم زندگی را دریابد و تمایز بین انسان به خود رسیده و انسان از خود بیگانه را فهم کند و برای انسان سخن بگوید: تعهدات اخلاقی چیزی جز رعایت حقوق مردم نیست.
ویژگی های زبانی : کارایی اخلاق حرفه ای تا حدودی مرهون زبان آن است.
روشنی زبان شرط گریزناپذیر هر گونه دانش است که از تکالیف آدمی سخن می گوید. زیرا ابهام در زبان بلاتکلیف ماندن مخاطب را در پی دارد.انگیزش بودن زبان نیز شرط انکارناپذیر موفقیت برنامه آموزش در اخلاق است.
دانش میان رشته ایعلم اخلاق از روی آورد میان رشته ای ناگزیر است. اما مطالعه میان رشته ای در آمیختن بی برنامه و بدون روش علوم مختلف نیست چرا که از آن جز التفاط حاصلی به بار نمی آید. بنابراین متخصص اخلاق باید با ابزارها و روش های دینامیکی مطالعه میان رشته ای خود را به ثمر برساند (قراملکی، ۱۳۸۳: ۱۲۸-۱۳۸).
دانشی بودن
نقش کاربردی
اسلامی بودن
اخلاق حرفهای
صبغهی حرفهای
روی آورد
میان رشتهای
بومی بودن
زبان روشن و انگیزش
دانش انسانی
نمودار (۲-۴) :اضلاع هشت گانه اخلاق حرفه ای

هوش
هوش به معنای توان بیولوژیکی برای تحلیل نوع خاصی از اطلاعات به روشی معین است ، هوش رفتار حل مسئله سازگارانه ای است که در راستای تسهیل اهداف کاربردی و رشد سازگارانه جهت گیری شده است. رفتار سازگارانه ، شباهت اهداف متعددی را که باعث تعارض درونی می شود ، کاهش می دهد. این مفهوم هوش ، مبتنی بر گزاره ای است که فرایند حرکت به سوی اهداف ، انجام راهبردهایی را برای غلبه بر موانع و حل مسئله ضروری می سازد.
گاردنر هوش را مجموعه توانایی هایی می داند که برای حل مسئله و ایجاد محصولات جدیدی که در یک فرهنگ ارزشمند تلقی می شود ، به کار می رود. از نظر وی انواع نه گانه هوش عبارتند از : هوش زبانی ، موسیقیایی ، منطقی – ریاضی ، فضایی ، بدنی – حرکتی ، هوش فردی (که شامل هوش درون فردی و بین فردی می شود) ، هوش طبیعتی و هوش وجودی که شامل ظرفیت مطرح کردن سؤالات ورودی است ،
مفهوم تحلیلی غرب از هوش ، بیشتر شناختی است و شامل پردازش اطلاعات می شود ، در حالی که رویکرد ترکیبی شرق نسبت به هوش ، مؤلفه های گوناگون عملکرد و تجربه انسان ، از جمله شناخت ، شهود و هیجان را در یک ارتباط کامل (یکپارچه) در بر می گیرد.
در مجموع ، هوش عموماً باعث سازگاری فرد با محیط می شود و روش های مقابله با مسائل و مشکلات را در اختیار او قرار می دهد. همچنین توانایی شناخت مسئله ، ارائه راه حل پیشنهادی برای مسائل مختلف زندگی و کشف روش های کارآمد حل مسائل از ویژگی های افراد باهوش است.)غباری بناب ودیگران،۱۳۸۶)

هوش معنوی
مفهوم هوش معنوى در ادبیات آکادمیک روان شناسى براى اولین بار در سال ۱۹۹۶ توسط استیونز و بعد در سال ۱۹۹۹ توسط امونز مطرح شد. به موازات این جریان، گاردنر مفهوم هوش معنوى را در ابعاد مختلف مورد نقد و بررسى قرار داد و پذیرش این مفهوم ترکیبى معنویت و هوش را به چالش کشید. هوش معنوى، موضوع جالب و جدیدى است که مطالب نظرى و نیز یافته های پژوهشی و تجربى در مورد آن بسیار اندک است. اخیرا، این موضوع نظر بسیارى از صاحب نظران و محققان را به خود جلب کرده است.
هوش معنوى قادر است که هشیارى یا احساس پیوند با یک قدرت برتر یا یک وجود مقدس را تسهیل کند یا افزایش دهد (سیسک و تورنس، ۲۰۰۱ ). هوش معنوى سازه هاى معنویت و هوش را درون یک سازه جدید ترکیب مى کند. در حالى که معنویت با جستجو و تجربه عناصر مقدس ، معنا، هوشیارى اوج یافته و تعالى در ارتباط است، هوش معنوى مستلزم توانایى هایى است که از چنین موضوعات معنوى براى تطابق و کنش اثربخش و تولید محصولات و پیامدهاى با ارزش استفاده مى کند.
به طورکلى مى توان پیدایش سازه هوش معنوى را به عنوان کاربرد ظرفیت ها و منابع معنوى در زمینه ها و موقعیت هاى عملى در نظر گرفت. افراد زمانى هوش معنوى را به کار مى برند که بخواهند از ظرفیت ها و منابع معنوى براى تصمیم گیرى هاى مهم و اندیشه در موضوعات وجودى یا تلاش در جهت حل مسائل روزانه استفاده کنند.
بنابراین، هوش معنوى موضوعات ذهنى معنویت را با تکالیف بیرونى جهان واقعى ادغام مى کند. دیدگاهی که هوش چندین توانایی مختلف را در بردارد ، به وسیله ی روند اخیر در عصب شناسی و روان شناسی شناختی حمایت شده است. تصور هوش معنوی مارا قادر می سازد که چیزها را همان طور که هستند ببینیم، عاری از تحریفات ناهشیار در مقابل افکار آرزومندانه یا درک قطعیت، تمرین هوش معنوی ایجاب می کند که با واقعیاتی هستی گرایانه از قبیل آزادی، رنج، مرگ و درگیر شدن با جستجوى دائمی برای معنا، مواجه شویم.
هوش معنوی هم چنین برای بسیاری از مردم، دلالت بر حساسیت زیبایی شناختی و تحسین زیبایی دارد و از لحاظ فیزیکی، بعضی اوقات با حساسیت به انرژی نافذ جاری در بدن مرتبط است. روش هایی از قبیل مراقبه، یوگا و ورزش های رزمی که مغز را آرام می کنند، می توانند آگاهی را گسترش داده و حساسیت ادراکی را به انرژی، صدا، نور و سطوح نافذ و دقیق هشیاری پالایش کنند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...