پژوهش های پیشین با موضوع بررسی نقش گروههای چریکی و مسلمان در پیروزی انقلاب ... |
وقوع یک رویداد جهانی یا بین المللی که دشمن را ضعیف کرده و به طور مستقیم به نیروهای انقلابی کمک می کند.
سوق دادن عملیات جنگی نیروهای انقلابی به سوی اهداف اصلی از سوی رهبریت پایدار در شرایطی که رهبریت دشمن ضعیف گردیده است .
جیاب سازمان نیروهای نظامی را متشکل از سه گروه می داند : نیروهای منظم ، نیروهای منطقه ای و میلیشیای خلق ای او معتقد است که این شکل از سازماندهی کاملترین شکلی است که می تواند به ترک و سازماندهی انقلابی کمک کند میلیشیای خلق نیروی چریکی و گروه های دفاع از خود هستند که دارای پایگاه های کارگری می باشند آنها در ضمن جنگیدن دست از کار و تولید بر نمی دارند نیروهای منطقه ای هسته مبارزه مسلحانه را در منطقه تشکیل می دهند چنین نیرویی براساس شرایط عینی میدان نبرد و هرمنطقه بوجود می آیند این نیروها همکاری و هماهنگی لازم را در میان سایر نیروها انجام می دهند نیروهای منظم نیروهای متحرک هستند که به طور کلی در کشوریا در بخشهای استراتژیک که برای آنها تعیین شده است به فعالیت می پردازند گروه فوق با نیروهای سیاسی و امنیتی همکاری خواهند کرد. ( رافت ، ۱۳۵۸، ۱۲).
جنگ چریکی در کوبا و آمریکای لاتین
نظریات دسته سوم نظیر کاسترو ، چه گوارا ، رژی دبره با این سوال آغاز می شود که از میان حزب و نیروهای چریکی کدام یک مقدم اند و باید تقویت شود با طرح این سوال عملا بنیان اصلی نظرات لنین مبنی بر ضرورت وجود حزب پیشتاز برای آگاهی دادن به توده ها و آغاز مبارزه طبقاتی زیر سوال رفت به دیگر سخن از آرا و اقوال نظریه پردازان این دسته چنین بر می آید که برای انقلاب به حمایت توده ها و وجود وضع انقلابی و شرایط ذهنی و عینی انقلاب در بدو امر نیازی نیست همچنین ضرورت رهبری حزب طبقه کارگرانکارمیشود کاسترو عقیده دارد این مردم و انقلابیون هستند که با یا بدون حزب انقلاب را در آمریکا لاتین به انجام می رسانند وی صریحا اعلام می دارد که بدون وجود پیشتاز (چریک) انقلابی وجود نخواهد داشت و این پیشتاز لزوما حزب مارکسیست – لنینیست نیست و این حق و وظیفه آنانی که می خواهند انقلاب راه بیاندازند است که خود پیشتازی مستقل از این احزاب به راه بیاندازند ( مقامی ،۱۳۵۷، ۴۲).
این دیدگاه تجدید نظر طلبانه تا آنجا به پیش رفت که عدم مطالعه آثار کلاسیک مارکسیستی از جمله آثار لنین ، مائو ، جیاپ از سوی کاسترو در قبل از انقلاب کوبا یک شانس موفقیت آمیز برای او تلقی می کردند چراکه احتمال می داند که اگر کاسترو قبل از انقلاب آن نظرات را مطالعه کرده بود تحت تاثیر آنها قرار می گرفته و منتظر شرایط عینی و ذهنی و حزب طبقه کارگر و حزب پیشتاز می شود (همان منبع:۴۳)
غیر از تفاوتهای اساسی تئوریک میان مائو از یک سو و کاسترو و چه گوارا از سوی دیگر در تاکتیک و چگونگی پیشبرد نبرد چریکی تمایزهای تفاوتهای عمده ای وجود داشت مائو با بهره گرفتن از سرزمین گسترده چین و مناطق آزاد شده یا پایگاه های خود برای اجتناب از ردیابی دشمن در درجه اول در مناطق صعب العبور و غیر قابل دسترسی بنیان نهاد سپس با گذشت زمان و افزایش قدرت نیروها، پایگاه ها همچون لکه جوهر در نواحی روستایی پخش شده تا شهرها را در محاصره خود بگیرند کوشش مشابهی در خصوص چگونگی استفاده از زمین برای کسب زمان از جانب چه گوارا و کاسترو در کوبا صورت گرفت اما در اینجا به دلیل تفاوتهایی که در بین کوبا و چین در خصوص وسعت و شرایط زمین وجود داشت تاکید کمتری بر پایگاه های دائمی گذاشته شد و به تحرک توجه بیشتری شد همین امر یکی از موارد و ویژگی های چریکی در آمریکا لاتین محسوب می شد. در واقع کاسترو و چه گوارا ایده فوکو، یا کانون شورش را پرورش دادند زیرا که بر اهمیت نیروهای متحرک و استراتژیک که به طور مداوم در حال تغییر موقعیت خود برای اجتناب از ردیابی توسط دشمن و غافلگیری است از تئوری فوکو نخستین بار توسط چه گوارا مطرح و تنظیم شد و رژی دبره آنرا تدوین کرد نکته اساسی این تئوری در آن است که انقلابیون نیاز ندارند و نباید منتظر شوند تا تمام شرایط عینی مبارزه آماده گرددزیرا کانون و اهرم اصلی به حرکت درآوردن قیام را با پافشاری و اراده گروه پیشتاز می توان خلق کرد. چه گوارا پس از پیروزی انقلاب کوبا برآن شد شرایط انقلابی را در دیگر کشورهای آمریکای لاتین براساس تئوری فوکو ایجاد کند . تئوری فوکو یا کانون شورشی یکی از مفاهیم مهم نبرد چریکی چه گوارا است.( بیلیس،۱۹)
چریک باید با قهرمانی و رشادت خود یخ این انجماد و ذهنیت را در توده ها ذوب کرده و آنها را به حرکت وادارد .به گفته چه گوارا از تجربیات انقلاب کوبا برای جنبشها در آمریکا لاتین می توان سه اصل آموزشی را آموخت :
الف- نیروی خلق در نبرد علیه یک ارتش منظم می تواند به پیروزی برسد
ب-نباید همیشه انتظار کشید تا همه شرایط برای انقلاب مهیا شود رهبری جنبش خود می تواند چنین شرایطی را بوجود آورد
ج- مبارزه مسلحانه باید در کشورهای کم رشد یافته قاره آمریکا و به طور کلی در مناطق کشاوری صورت گیرد.(چه گوارا ، ۱۳۸۵، ۳)
به این ترتیب چه گوارا خط مشی رسمی احزاب کمونیست آمریکا لاتین را مردود می داند . اگر نیروهای خلقی بتوانند در نبرد بر ارتش پیروز شوند از((وضع بیکاره آن انقلابیون دروغین )) که می گویند ارتش را نمی توان از بین برد سخن نباید گفت و اگر موقعیت انقلابی را بتوان آفرید دیگر نیازی به منتظر بودن نیست تا همه شرایط ذهنی لازم برای انقلاب مارکسیستی فراهم شود. همچنین اگر چریک بتواند بر روستا پیروز شود لازم نیست تا صبر کند تا شهرنشینان و کارگزاران صنعتی بر شهرها پیروز شوند . کاری که همیشه در معرض حمله متقابل و موفقیت آمیز ارتش دشمن است . چه گوارا آشکارا بر این نکته تاکید می کند که نبرد چریکی اساسا زمانی می تواند آغاز شود که امکان مبارزه از راه مسالمت آمیز به طور کلی وجود نداشته باشد . چه گوارا می گوید (( در آنجا که رژیم ستمگری از راه های کم و بیش دموکراتیک به قدرت می رسد و در جایی که علی الظاهر به صورت قانونی حفظ می گردد جنبش پارتیزانی پدیدارنمی گردد.زیرا هنوز امکان مبارزه از راه قانونی وجود دارد و سپس ادامه می دهد ما در اینجا بطور کلی امکانات آشکار رهبری نبرد مسلحانه را در تحت شرایطی بررسی و تجزیه و تحلیل می کنیم که آزادی ها و حقوق دموکراتیک تضمین شده و در قانون اساسی وجود ندارد یا اینکه برحسب احتیاج نقص می گردد.(همان منبع،۵)
به این ترتیب او گوشزد می کند که برای آغاز نبرد مسلحانه و ایجاد کانون شورش به حداقل شرایط نیازمندیم . هنگامیکه سخن بر سر شرایط لازم برای انقلاب است طبعا نمی توان پذیرفت که مجموعه تمام شرایط می تواند از سوی رهبری جنبش بوجود آید ، بلکه باید این موضوع را چنین در نظر گرفت که همیشه حداقل شرایط در دسترس است تا براساس آن تاسیس یک کانون ابتدایی ممکن باشد . به عبارت دیگر باید برای مردم روشن ساخت که مبارزه به خاطر عدالت اجتماعی تنها از راه مسالمت آمیز امکان ندارد صلح و مسالمت درست به دست طبقات ستمگر مورد تجاوز قرار می گیرد که به روش غیر قانونی به قدرت رسیده اند . ملت بر حسب نارضایی روز افزون اش به شکل قاطع تر مبارزه می کند شور انقلابی اش بیشتر می شود و سرانجام به مقاومت مثبت فعالانه بدل می شود.که در لحظه خاصی به شعله ور شدن نبردی آشکار می انجامید که هیات حاکمه خود به آن دامن می زند. (همان منبع، ۶)
بنابراین روشن می شود که نیروهای کوچک چریکی روستا تنها به یک شرط می تواند دست به عمل بزند و به عنوان پیشاهنگ مسلح توده مردم عمل کند که از پشتیبانی مردم بهره مند باشد این شرایط مطلق است . چه گوارا خود در توضیح این نکته می نویسد قبل از هرچیز باید روشن شود که در جنگ پارتیزانی چه نیروهایی رودر رو قرار می گیرند در یک طرف مشتی ستمگر و جبار و چاکران آنها قرار دارند که ارتش نظامی بوسیله آنان وارد صحنه می شود این ارتش منظم و مسلح است . اغلب به پشتیبانی بیگانگان نیز تکیه دارد همچنین یک گروه اداری کوچک نیز کمر به خدمت این مشت مردم ستمگر بسته اند در طرف دیگر مردمان این کشور یا آن کشور یا این منطقه و آن منطقه قرار دارند . بسیار مهم است که مشخص شود جنگ پارتیزانی نبرد توده هاست . همچنین معین و مشخص شود که واحد های پارتیزانی مسلح ، هسته مسلح و پیشاهنگان مبارزه مردم و خلق اند . نیروهای خارق العاده واحد پارتیزانی در این است که می تواند از حمایت مردم برخوردار شود و بدان تکیه زند زیرا افزونی و کثرت نفرات دشمن نیز نمی تواند از قدرت پارتیزانها بکاهد . حتی اگر نیروی آتش و سلاحهای دستجات نظامی ارتش باشد از این رو هرگاه گروه نسبتا کافی از مبارزین مسلح موجود باشد می تواند و باید به نبرد پارتیزانی مبادرت ورزد. پارتیزانها ضمن مبارزه از کمک و پشتیبانی همه جانبه ساکنین محلی اطمینان داشته باشند این امر یک مقدمه ضروری است . (همان منبع،۸)
چه گوارا سپس تاکید می کند که نبرد پارتیزانی فقط مرحله ابتدایی یک نبرد خلقی و توده ای است و از این رو هرگز از راه نبرد چریکی هدف غایی به دست نخواهد آمد . نبرد پارتیزانی که در اینجا مورد نظر ماست یکی از مراحل اولیه و ابتدایی نبرد است و تا بدان جا گسترش می یابد که نیروی روز افزون آن خصلت و شکل یک ارتش منظم خلقی را به خود می گیرد . تازه در این لحظه است که می توان ضربات اساسی بردشمن وارد کرد و پیروزی را به چنگ آورد . پیروزی نهایی همیشه نتیجه عملیات ارتش خلقی است که در طول جنگهای پارتیزانی به تدریج به وجود آمده است . از سوی دیگر به نظر چه گوارا یک چریک چیزی بیشتر از یک جنگجو است او اصلاحگری اجتماعی است . اودگرگون کننده اجتماع است او سلاح بر کف می گیرد و مکمل اعتراض خشمگین ملتی است که علیه هیات حاکمه به پا خواسته است.او برای تغییر و دگرگونی جامعه ای می رزمد که برادران بی سلاح او را در ناحقی و بی عدالتی در نکبت و فقر نگه داشته است او علیه دولت موجود و لحظه موجود و تاسیسات موجود دارد پیکار می شود تا اگر شرایط و موقعیت مناسب شود بنیان این تاسیسات را با عزم راسخ خود نابود و منهدم سازد . به باور او برای تحقق چنین امری پارتیزان در منطقه ای می جنگد باید کلیه راه ها و کوره راه ها مناسب برای حمله و فرار را به طور دقیق بشناسد باید با چابکی دست به کار شود و واضع است که از پشتیبانی و کمک مردم نیز باید اطمینان داشته باشد .
همچنین باید تمام مواضعی که می تواند خود را در آنجا مخفی کند بشناسد از این بررسی نتیجه گرفته می شود که چریک باید در مناطق روستایی و کم جمعیت نبرد کند و چون در مناطق روستایی و کم جمعیت مبارزه ملت به خاطر حقوقش قبل از هرچیز شامل دگرگونی شرایط موجود در زمینه بهره برداری از زمین می باشد . بنابراین چریک پیش از هر چیز به عنوان یک مبارزه فعال برای رفرم زراعتی به پا می خیزد و از خواسته های توده وسیع دهقانی حمایت می کند که آرزو دارند مالک مطلق وسایل کارشان ، زمینشان و حیواناتشان باشند ودر راس آنها اساس زندگانی آنها قراردارد چه گوارا در نبرد پارتیزانی شیوه های عملی جنگ چریکی و استراتژی و تاکتیکها را بیان می دارد و به طور وسوسه انگیزبه جزئیات می پردازد وی تاکید می کند که اگر در آغاز کار موفقیت تضمین شده نیست باید حتما دست به عملیات جنگی به هر مقیاسی که باشد زد . برای چه گوارا زندگی یک چریک ارزش خاصی دارد . هر چریک موظف است که از جان خود و البته سلاح خود مواظبت کند . از دست دادن یک اسلحه بزرگترین گناه یک مبارزه محسوب می شود چریکی که خود فرمانده خویشتن است نباید جزء در موارد ضروری زندگی اش را به مخاطره اندازد .در واقع او باید آماده باشد که زندگی خود را فدا کند . ولی این فداکاری فقط در مواردی است که ارزش بسیار برجسته دارد هدف نهایی هر جنگ چریکی نابودی کامل نیروهای دشمن است . برای تدوین یک استراتژی صحیح لازم است که فعالیت شدن به دقت بررسی شود به نظر او در طرح استراتژی بررسی و مطالعه دقیق مسائل زیر مبرم است : تسلیحات دشمن ، تعداد در بکار بردن سلاح ها ، تعداد نیروهای دشمن ، وسایل حمل و نقل و نقشه های او ، اهمیت تانک و هواپیما در جنگ چریکی ، و نیز مساله تهیه مهمات و ویژگی رهبری عملیات جنگی در این موارد به هیچ وجه نباید از یاد برد که هزینه تسلیحاتی چریکها باید به طور کلی از محل تسلیحات دشمن تامین شود ضربات ناگهانی باید لاینقطع و پی در پی وارد شود . چریکها نباید سربازان دشمن را حتی برای لحظه ای در منطقه عملیات آرام گذارند آنها باید به طور سیستماتک وسایل ارتباطی دشمن را مختل کنند و افراد رابط را از پای در آورند دشمن باید خود را در همه جا در محاصره چریکها بداند برای کلیه این عملیاتها باید همکاری مشترک با اهالی و شناخت دقیق منطقه ضروری است از سوی دیگر همزمان با بوجود آوردن ارگانی به منظور بررسی و مطالعه مناطق عملیات کنونی و آینده باید در میان اهالی این مناطق به کار سیاسی پیگیر و منظم پرداخت در جریان کار سیاسی است که باید برای مردم انگیزه ها و هدف های انقلاب را توضیح داد و آنان را به این حقیقت خدشه ناپذیر که خلق شکست ناپذیر است باورمند کردن کسی که این حقیقت را درک نکرده است نمی تواند چریک باشد کار سیاسی در میان مردم بیش از هر چیز باید به منظور بالابردن بیداری و هوشیاری آنان انجام گیرد هر دهقان و هر فرد ساکن منطقه ای که در آنجا چریک ها نبردهای چریکی انجام می دهند باید چنان رفتار کنند که آنچه را دیده و شنیده است نزدکسی بازگو نکند و علاوه برآن باید همکاری افرادی را که در وفاداریشان به انقلاب شک و تردید نتوان کرد تضمین کرد این افراد می توانند به منظور خبر رسانی ، تهیه وسایل مورد احتیاج زندگی و اسلحه یا راهنمایی پارتیزانی در منطقه ای مورد استفاده باشند چندی بعد می توان با توده های سازمان یافته در مناطق کارگری همکاری نمود که حاصل این همکاری می تواند اعتصابات عمومی باشد.(همان منبع ،۱۴)از نظر چه گوارا اعتصابات عمومی فاکتور بسیار مهمی است ولی تا رسیدن به آن یک سلسله شرایط لازم است و همیشه چنین شرایطی آماده نیست به نظر او این شرایط فقط هنگامی می تواند ایجاد شود که برای توده های خلق انگیزه ها و هدف های انقلاب و نیز نیروهای خلق و امکاناتش هماره توضیح داده شود از دید چه گوارا عملیات خرابکارانه نیز عامل مهمی در نبردها به شمار می رود به گفته او در این موارد باید به این کار به عنوان یک شکل جنگی انقلاب ای و موثر و شکل دیگر خرابکاری یعنی ترور و تاثیر ناچیز آن تفاوت نهاد درباره ترور نظرات گوناگون وجود دارد برخی اشاره می کنند که تشدید اعمال خشونت آمیز دشمن پس از ترور سبب خواهد شد که ارتباط علنی ارتباطات علنی و غیر مجاز با توده ها غیر ممکن گردد.
نظریه جنگ چریکی شهری کارلوس ماریگلا :
در اکتبر سال ۱۹۶۷م . چه گوارا به دست نیروهای دولتی کشته شد . به همین دلیل مبارزات گروه هایی که مبتنی بر مشی ((چریک کوه )) در کشورهای دیگر آمریکای لاتین بود و شکست خورده بود، سبب ظهور نظریه پردازان جدیدی در جنگ چریکی گردید . عده ای معتقد بودند اساس مشی چریکی صحیح است ف ولی رشد سرمایه داری در کشورها، مرکز ثقل جامعه را به شهرمنتقل ساخته است ، لذا گروه های چریکی باید براساس مشی چریکی شهری مبارزه کنند و مرکز ثقل جنگ چریکی را از کوه و روستا به شهر منتقل نماید.
تفاوت عمده ای که بین معتقدان به جنگ چریکی شهری و روستایی وجود داشت این بود که نظریه پردازان جنگ چریکی شهری نظیر کارلوس ماریگلا شهر را قبرستان چریک نمی دانستند و مفهوم پایگاه چریکی یا کانون شورش را از کوه و جنگل به خیابانهای شهر و خانه های مخفی تسری می دادند . به نظر ماریگلا ، یک چریک شهری برای کسب توانایی در برابر نیروهای ارتش و پلیس ، باید به اصول زیر توجه نماید.
غافلگیری ۲- شناخت محوطه عمل ( عملیات ) ۳- تحرک و سرعت ۴- اطلاعات ۵- تصمیم (امجدی ، ۱۳۸۳ ،۱۵ )
استراتژی و تاکتیک جنگ چریکی:
استراتژی : در اصطلاح ویژه ی نظامی عبارتست از تعیین و تثبیت هدفهای جنگ و طرح روش های عمومی براساس موقیعت عمومی نظامی ، برای رسیدن به هدف نهایی.
برای اتخاذ استراتژی صحیح دریک جنگ چریکی ، می بایست فعالیت دشمن به دقت بررسی شود . چون هدف نهایی هر جنگ چریکی ، نابودی کامل نیروهای دشمن است و دشمن نیز با تمام امکانات ، تلاش می کند که واحد چریکی را چریکی را منفرد و متلاشی سازد بنابراین چریک ها باید برنامه های گوناگون جنگیدن در مناطق مطلوب ، نامطلوب و شهری را مورد بررسی قرار دهند علاوه براین ، باید انواع سلاح هایی که برای هر منطقه به کار می رود ، تعداد افراد قابل مشورت و شیوه هایی را که تحت تاثیر عوامل جغرافیایی تحمیل می گردند بشناسند . از تعداد نیروهای دشمن ، وسایل نقلیه و نقشه و سلاح ها و چگونگی اجرای عملیات جنگی آن ها آگاه شوندو همچنین منطقه ی مطلوب برای خرابکاری ، کسب اسلحه و تدراکات را مورد مطالعه قراردهند. چریک ها باید با توجه به این تجزیه و تحلیلها ، استراتژی خود را طراحی کرده و هیچگاه هدف نهایی خود را که همانا نابودی کامل ارتش دشمن است ،لحظه ای از نظر دور ندارند ، بنابراین در طراحی استراتژی ، بررسی و مطالعه ی دقیق مسائل زیر دارای اهمیت اساسی است :
((تسلیحات دشمن ، متد دشمن در به کاربردن سلاح ها ، اهمیت تانک و هواپیما در جنگ پارتیزانی و نیز مساله تهیه مهمات جنگی و ویژگی های رهبری عملیات جنگی از طرف دشمن.))
تاکتیک در جنگ چریکی ، به معنی نوع عملی تحقق بخشیدن به هدف ها و وظایف استراتژی است . تاکتیک تابع استراتژی ووابسته به آن است . در واقع تاکتیک هدف هایی را که استراتژی تعیین می کند به منصه ظهور می رساند . تاکتیک همان روش های فنون جنگی می باشند که بایستی آن را با اوضاع احوال مختلف منطبق ساخت . بعضی از وظایف تاکتیک ها در جنگ چریکی بدون تغییر می مانند ، اما بعضی از هدف های تاکتیکی دگرگون می شوند . نیروی چریکی باید پیوسته به اصلاح تاکتیک های خود بپردازد و از همه رویداها به سود خود استفاده کند . یک واحد چریکی باید از قابلیت تحرک زیادی برخوردار باشد . از شب بعنوان یک زمینه ی مهم در عملیات استفاده کند . از طرفی نیز نسبت به آدم کشان ، شکنجه گران و دشمنان مردم بی رحم باشد ، اما به سربازان دشمن ترحم کند . زندانیان را آزاد سازاد و از مجروحان دشمن مراقبت کند . مراعات غیر نظامیان و عادات و رسوم محلی را بنماید.
اصول دیگر تاکتیکی جنگ چریکی عبارتند از : شناسایی موقعیت جغرافیایی منطقه عملیات و بررسی راه های عقب نشینی ، شناخت دقیق اهالی ساکن منطقه عملیات و استفاده از کمک آنها به منظور تهیه خواروبار ، وسایل حمل و نقل و کمک به زخمی ها حداکثر تحرک و در نظر گرفتن قوای ذخیره در صورت لزوم . با مراعات عوامل تاکتیکی ، جنگ چریکی و اتخاذ اهداف صحیح استراتژیکی ، می توان به نتایج مطلوب و اهداف نهایی که همانا دست یابی به قدرت باشد رسید.آلبرتو بایوجی راد ، معلم جنگ های چریکی ، درباره خصوصیات یک واحد چریکی و توانایی های که آنان نسبت به افراد عادی باید برخوردار باشند معتقد است : همه افراد واحد چریکی باید به یک نوع سلاح مجهز باشند تا تهیه مایحتاج گروه آسان شود . بایستی استفاده صحیح از تفنگ مسلسل و انواع سلاح ها را دانسته و توانایی جنگیدن با چوب و چاقو و شمشیر را داشته باشند . اسب سواری ، دوچرخه سواری ، رانندگی ، ساختن و استفاده از انواع بمب ها ، چگونگی استفاده از تلفن ، تایپ ، توانایی نقشه برداری ، طرح ریزی ، طریقه استفاده از جدول ها و نقشه های گوناگون ، بلند سوت زدن ، تمرین برای بالا رفتن از دیوار ، درخت و تیر چراغ برق ، شنا کردن پارو زدن و راندن قایق موتوری ، آشنایی با موتور ماشین ها ، طریقه خالی کردن باک بنزین ، باد زدن چرخ ماشین و دوچرخه و تعویض چرخ آن ، آشنایی با الفبای مورس ، طریقه روشن کردن موتور هواپیما سبک ، همراه داشتن وسایل کمک های اولیه ، قمقمه ، ساعت ، دوربین ، قطب نما ، تحمل فوالعاده در پذیرفتن عقاید و ایدئولوژی های مختلف و گستاخی شهامت ، هشیاری ، شامه قوی در پیش بینی حوادث و خطرات ممانعت از هرگونه پیوستگی و دلبستگی به افراد و مادیات. ( امجدی ،۱۳۸۳ ،۳۲)
توانایی ها و امتیازات دیگری است که باید افراد واحد چریکی نسبت به افراد عادی از آن برخوردار باشند ژرا شالیان درسهای کلی از تجربه جنگ های مسلحانه چریکی را در دو نکته اساسی زیر خلاصه می کند:شرایط عینی و ذهنی باید تا حد امکان آماده باشد . مطلوب ترین موقعیت آن است که تسلط یا تهاجم خارجی مطرح باشد این امر انقلاب را قادر می سازد که قشرهای وسیعی از جامعه را از جنبه های ملی و اجتماعی به سوی هدف به حرکت در آورد.سازماندهی نیروهای چریکی – و بالاتر از همه ساخت سیاسی پنهانی آنچه به مردم مربوط می گردد. باید چنان باشد که در واقع به نیروهای نظامی چریکی اجازه سرباز گیری و توسعه و تداوم را بدهد.این مشخصات اساسا در فعالیت های چریک آمریکای لاتین حتی در کلمبیا وجود نداشته است که صحنه وسیع ترین خشونت ها و درگیری ها از زمان انقلاب مکزیک بود.( امجدی ، ۱۳۸۳، ۷۸-۷۹))
۲-۳- علل و عوامل مشی چریکی و نبرد مسلحانه در جهان:
مشی مسلحانه عموما یکی از شیوه های سرنگونی سیستم حاکم و ایجاد دگرگونی اساسی و به عبارتی یک مشی انقلابی محسوب می شود . بنابراین دلایل جامعه شناختی که یک جامعه را به انقلاب و یا حداقل برپایی اصلاحات اساسی و بنیادی وادار می سازد اگر یک کل فرض شود ، مبارزه چریکی و براندازانه یک بعد از آن چارچوب را متصور است . در این راستا چالمرز جانسون قیام مسلحانه توده ای را یکی از گونه های انقلاب می شمرد . (عبدالهی،۱۳۷۵، ۴۶)
در یک منازعه چریکی و بطور کلی مسلحانه در کشمکش نظامی یک کاتالیزور است و استراتژی نهایی یک جنبش چریکی و غالب تاکتیکهای آن معطوف به بر پایی یک انقلاب عمومی یا حداقل سرنگونی و براندازی مستقیم سیستم موجود است . (خیبری، ۱۳۸۲، ۱۷)
در عین حال اگر تعاریف انقلابیون پیشگام در این مشی را - که محتملا بنیانگذاران این مشی هستند – در زمینه انقلاب باز خوانی کنیم انقلاب را مترادف شورشی و رستاخیزی قهر آمیز و بدین جهت خشونت را جزء لایتجزای یک انقلاب خواهیم دید لنین برای موفقیت حزب کمونیست در فرایند انقلاب و قبضه کردن قدرت ،مبارزه قهرآمیز و خشونت انقلابی را توصیه می کند زیرا از نظر او ((بدون شک انقلاب اجبار آمیز ترین پدیده در جهان است ،انقلاب عملی است که درآن بخشی از جمعیت اراده خود را بر بخش دیگر از طریق کاربرد سر نیزه و توپ و تفنگ تحمیل می کند)) ( بشریه ، ۲۰)
مائو سردار بزرگ جنگهای انقلابی در دهه ۱۹۳۰ نظریات استراتژیست هایی مانند کلا زوتیس و سون تزو را با تجارب – عموما مارکسیستی – خویش آمیخت و نظریه سیاسی – نظامی منسجمی بوجود آورد که این نظریه مبنای استراتژی برای انقلاب براساس حرکت چریکی توسط پیشگامان در کشورهای مختلف مانند وونگوین جیاپ ، چه گوارا ، کارلوس ماریگلا (خیبری ۱۳۸۵۲ ،۱۷) قرار گرفت . مائو معتقد است (( انقلاب یک شورش است و عملی است خشونت بار که از طریق آن یک طبقه ، طبقه دیگر را سرنگون می سازد )) ( طیب ،۱۳۶۸، ۳۷)
رژی دبره ، نیز انقلاب را شامل خشونت و تحرکات نظامی می داند(همان منبع،۳۷)و … بحث های ذیل تا حدی این موضوع را روشن خواهد کرد . هانتینگتن خشونت و شورش را از صور و ویژگیهای نااستواری سیاسی می داند این نا استواری سیاسی چندین دلیل می تواند داشته باشد . رشد و تحول پیچیدگی و تحرک اجتماعی ، رشد آگاهی های سیاسی و تقاضاهای اجتماعی سیاسی و …. که از طرفی با خشکی و جمود نهادها و عدم دگردیسی و بالندگی نهادهای سیاسی روبرو شده و تولید بی سامانی و نا استواری می کند . از طرف دیگر همانطور که ((توکویل انقلاب را به دنبال پیشرفت شتابان و بی سابقه رفاه ملی پیش بینی می کند )) هانتینگتن نیز اعتقاد دارد که رفاه بسیار – بویژه در کشورهای توسعه نیافته یا در حال توسعه که از حکومت های مستبد برخوردارند – نهایتا موجب سرخوردگی و ناخرسندی سیاسی مردم می شود(همان منبع،۵۹۲)
خصوصا اگر پویش نهادهای سیاسی همچون احزاب متوقف و یا ناقص باشد . در خصوص انقلاب ایران نیز حمید عنایت نظریه فوق را صائب می داند و همچنین پیشرفت اجتماعی و اقتصادی و نه صرفا بی عدالتی اجتماعی و اقتصادی را عامل انقلاب دانسته و عدم تعادل بین مدرنیسم – نوگرایی- ناقص و غیر معمول با ارزشها و نگرشهای سنتی از جمله دلایل سقوط رژیم شاه می شمارد. )عنایت ،۱۳۶۵، ۴(
هانتینگتن برای حزب نقش بسیاری جهت استواری سیاسی قائل است بنابراین ، این شکافها و تبعا بروز ناهنجاریها از جمله شورش و قیامها در کشورهایی که دوران گذار نوسازی را پشت سر می گذارند بیشتر ملاحظه می شود . موریس دورژه نیز مذعن است که مبارزه های زیر زمینی در نظامهای اقتدار سالار وجود دارد ( قاضی ،۱۳۶۹ ،۳۳۵)
همانطور که کشورهای دیکتاتور ماب جهان سوم که در دهه های ۱۹۶۰-۱۹۷۰ درگیر این نوع مبارزه انقلابی بودند . از دیدگاه دورژه در کلیه رژیم های اقتدار سالار ، تمایل به سوی این نوع مبارزات و شورش های مسلحانه ضد دولتی یک ((گرایش طبیعی)) است.(همان منبع، ۳۳۷)
توسعه و نوسازی سیاسی – اقتصادی یکی از حوزه هایی است که حرکتهای انقلابی و خشونت بار به نوعی در کشورهای کمتر توسعه یافته با آن مرتبط هستند به این شکل که هرگاه میزان توسعه یافتگی سیاسی در کشورهایی موفق و ممکن تر باشد احتمال بروز چنین پدیده هایی کمتر است چرا که در کشورهای توسعه یافته که در چارچوب دموکراتیک کلیه دستجات و گروها اعم از مخالفین به مخالفت می پردازند . در این مدلها جامعه مدنی به شکل ایده آل و گروه های سیاسی طبق فرمهای دمکراسی نمو پیدا کرده است . سازمانهای صنفی و نهادهای سیاسی به سطوح بالایی از توسعه و مشارکت تفاهم آمیز رسیده اند بنابراین هیچ حرکت چریکی امکان موفقیت جدی ندارد . (امجدی،۱۳۸۳، ۱۵۳)
گرچه حتی چنین گروه هایی شاید بوجود نیایند . همچنین در این کشورها راه مشارکت در قدرت و یا دست گرفتن حکومت و یا حتی تضعیف آن از طریق نفوذ به داخل سازمانهای صنفی و تشکیلات سیاسی و به راه انداختن اعتصابها و تظاهرات عمومی به راحتی امکان پذیر است . (همان منبع، ۱۵۳)
بدینگونه ، کشورهایی کمتر توسعه یافته اند و ساختهای اجتماعی سنتی آنها تحت تاثیر پیوند های سیاسی و اقتصادی با جهان صنعتی فرو پاشیده اند ( صبوری،بی تا ،۳۹۴-۳۹۵) مستعد این جنبش ها هستند مثلا دهقانانی که توانایی تامین معیشت خود را ندارند ، یا می خواهند از سلطه زمین داران بزرگ بگریزند ، یک منبع مهم گزینش نیرو برای جنبشهای چریکی هستند(همان ،۳۹۵)یعنی امکان ایجاد سازمان انقلابی امیدوارانه است چرا که امکان حمایت توده ای و یا حداقل طبقه ای از آن جنبش وجود دارد در جامعه ای که مشارکت اجتماعی جایگزین تنفر اجتماعی و فعالیت سیاسی برجای سرکوبی و دیکتاتوری می نشیند قطعا موفقیت سازمانهای چریکی به کمترین سطح خود می رسد. در عین حال (( بی اعتنایی و بی علاقگی مردم نسبت به حکومت مرکزی فرصت مناسبی را برای ایجاد و فعالیت سازمانهای مسلح و زیرزمینی می بخشد و خود می تواند از عوامل پیدایش یا حداقل ایجاد محیطی مستعد برای جنبش های چریکی به حساب آید.در مراحل بالاتر در بی اعتنایی مردم به سرنوشت حکومت و عدم همیاری توده های مردم با آن ، دولت مرکزی اگر دست به تشدید سرکوب زده و همین توده ها از وسایل دیگر اعمال حقوق سیاسی (خویش محروم ) گردند چاره دیگری جزء توسل به شورش مسلحانه ( باتامور، ۱۲۳) پیش روی آنها نمانده و طبعا با سازمانهای متقدم ضد دولتی همکاری خواهند کرد و در این ائتلاف تا سر حد احیای حقوق خود ویا حتی سرنگونی رژیم حاکم به مبارزه ادامه خواهند داد. این سرنوشت مبین ضرورت و اجتناب ناپذیری دگرگونی در جامعه است که عاقبت نیروهای رادیکال نوگرا را با محافظه کاران و مرتجعین در مقابل قرار خواهد داد. استدلال فوق در واقع تعبیر مارکسیست ها و پیشگامان و مبلغان مشی چریکی و جنگ انقلابی است که معتقدند ((دگرگونی سیاسی تقریبا متضمن نوعی ستیزه است ))(همان منبع، ۱۲۰)
مارکسیست ها برای انتقال مطمئن جامعه در وضعیت انقلابی وبه شکل دلخواه و استقرار حکومت توده ای جدید ، مبارزه مسلحانه را تجویز می کنند.پس بنابراین اگر در جامعه ای ((راه های اطلاحات مسالمت آمیز بوسیله عناصر ممتاز و مرفه بسته شود)) (کاپلان ، ۱۱)و هنگامی که گروه مخالف وسایل دیگری ندارد و از هر امکان دیگری برای بیان عقاید خود محروم است((دورژه ،۲۹) ویا در حین ابراز ، سرکوب و یا تهدید می شود بدین ترتیب توده ها در وضعیت دیکتاتوری مطلق در محاصره اند و شاید اراده برهم زدن وضعیت فوق را نیز به دلایل مختلف ندارند – در این شرایط عده ای که در ادبیات سیاسی مارکسیستی به پیشگام یا پیشتاز موسومند برای رهایی از وضعیت فوق و ایجاد حاکمیت توده ها اینکه شرایط زندگی توده های مردم را بهبود بخشند(کاپلان ،۱۱)خود را تسلیح کرده و برای مبارزه قهرآمیز و عموما چریکی وارد عمل می شوند و بدین ترتیب در پیکارهای سیاسی ، شکل نظامی (دورژه ، ۲۹۷)به خود می گیرد ، بدین ترتیب هدف گروه برپایی انقلاب است چراکه ((انقلاب((مسلحانه))تنها راه حل ممکنی است که باقی می ماند(کاپلان ،۱۱) در چنین فرایندی و زمانی که انقلاب مسلحانه در مشی سیاسی انقلابیون اقلیت قرارگرفت مشاهده می کنیم که ((دراین هنگام معمولا (جنبش)مقاومت مسلحانه … جریان می یابد (همان منبع،۱۱)علت این تشکل مقاومت زیرزمینی است چونکه نیروهای تغییرخواه در اقلیت اند ودر معرض صدها تهدید وخطراتی از سوی رژیم مستبد یا نیروهای بیگانه امکان دارد. نهضت مقاومت و جنبش چریکی تلاش دارد تا شرایطی را به وجود آورد که توده ها به وجد انقلابی بیاورند از نظر منتقدین انقلاب مسلحانه این مرحله ((مقدمات مرحله بعدی را فراهم می سازد))
که همانا مرحله طغیان عمومی و حمایت آشکار از جنبش و پیوستن به آن است و در این راستا تحقق انقلابی خشونت بار امری اجتناب ناپذیر است . لنین درچنین وضعیتی شکل مبارزه مسلحانه را به جای اشکال مسالمت آمیز مخالفت مانند اعتصاب و…. تجویز می کند. از نظر چه گوارا ، تئوریسین و مبارزه شهیر چریکی ، عملیات چریکی و اقدام مسلحانه بر علیه سیستم حکومت مرکزی زمانی بوجود می آید که راه های مسالمت آمیز ((به منظور رسیدن به این هدف ((رهایی از سلطه و مشارکت در قدرت)) مسدود شده اند.(چه گوارا،۱۳۵۸، ۴۰)
بدین ترتیب عامل دیکتاتوری و انحصار در قدرت و حکومت از بنیادی ترین وشاید اولی ترین عامل سوق خیزش ها و اعتراضات مردمی به سمت مشی چریکی و مسلحانه معرفی گردید.
تئورسین های ایرانی چپ انقلابی نیز در تبین علت گرایش خود به مشی چریکی معتقد بودند که در شرایط دیکتاتوری برای ایجاد وحدت انقلابی و برپایی قیام مسلحانه امکان تماس انقلابیون با مردم مهیا نیست و برای ایجاد ارتباط با مردم ودادن آگاهی سیاسی و برانگیزاندن آنها بایستی از طریق عملیات مسلحانه پیشاهنگ ابتدا شکافی در استحکامات و بنیان رژیم مستبد بوجود آورد وسپس امکان تماس ایجاد کردن تا انقلاب گسترش یافته و فراگیر شود.(راه کارگر،۳۹)
درکنار عوامل درونی-اجتماعی (جامعه شناسی و سیاسی ،اقتصادی)عوامل ژئوپلیتیکی نیز در پیدایش مشی مسلحانه و چریکی موثرند. والترلاکر[۴]() از پژوهشگران انقلاب چریکی بر این باور است که جنگهای پارتیزانی در مناطق دور دست و صعب العبور که امکان عملیات منظم درآن میسر نیست یا مناطقی که دارای پیشینه برخوردهای نظامی و نزاع های دیگر بوده اند ، بیشتر تولد و رشد می یابد (صبوری،بی تا،۳۹۴) لاکر ویژگیهای طبیعی و شرایط جغرافیایی یک کشور یا یک منطقه را که مستعد جنگ وگریز آسوده ودور از دسترس وسایل مکانیزه نظامی ومهیای اختفاء و… (کلا عملیات نامنظم وچریکی) هستند در کنار عوامل سیاسی که قبلا گفته شد ، برای بروز جنبش های چریکی موثر می داند . در اینجا باید افزود که عامل حمایت خارجی و پشتیبانی از جنبش توسط کشورها یا سازمانهای خارجی یکی از دلایل پایداری و بقاء آن جنبش به حساب می آید. پس روشن گردید که عوامل طبیعی و اقلیمی یک منطقه و ضعف وقوت قدرت حاکم برآن قلمرو مثلا در چگونگی حفاظت از مرزها، کنترل ارتفاعات ، پیوستگی ها وآبراه ها ، جنگل ها و مرداب ها و نیز مقبولیت و یا کنترل امنیتی روستائیان آن منطقه و … چقدر مهم هستند. ( عبداللهی، ۱۳۷۵ ،۶۹)
وبه طور کلی تسلط بر ابعاد جغرافیایی و انسانی مناطق بحرانی ومرزی و نظارت در کلیه امور آنها به انضمام برنامه ریزیهای پیشگیرانه …همان روشی که رژیم پهلوی آنرا پیاده کرده بود- در جلوگیری از بروز جنبش چریکی و حرکت مسلحانه حتی در مناطق مستعد جلوگیری می کند.
۲-۴- پیشینه ومبانی نظری مشی چریکی در ایران
در طول تاریخ ایران دربرابر خیل اکثریت سازشکار، گروه های مبارزه فراوانی بودند که در راه پیکار با استبداد داخلی و یا سلطه بیگانگان در راه وطن از جان و مال خود گذشتن ودر یادها جاودانه ماندند پیشینه تشکیل چنین گروه هایی در تاریخ نگارش شده ایران به دوران هخامنشی بازمی گردداولین گروه مبارزه ملی زامیاد بوداین گروه اولین گروه منسجم و آموزش دیده چریکی ۲۵۰۰سال پیش بود نام این چریکها در متون باستانی زامیاد (فرزند زمین )،جانباز ، پیش مرگ و آماده بودنداین چریکها به سختی آموزش می دیدند و وظیفه آنها دریدن شکم اسبان ارابه های جنگی دشمن بوده است تا ارابه ها بعد از کشته شدن اسبانشان در سرعت زیاد بشدت سرنگون شوند نحوه کار چریکها به این صورت بود که از قبل در مسیر حرکت ارابه ها گودالهایی حفر می شده ، آنگاه چریکها خود را در این گودالها پنهان می کردند و ساعتها در همان حال می ماندند و با رسیدن ارابه ها شمشیرهای خود را در شکم آنها فرو کرده و ارابه ها را سرنگون می ساختند.
سرخ علمان(خرمدینان): یکی دیگر از نیروهای مطرح چریکی ایران در گذشته سرخ علمان بوده اند به رهبری بابک که درمقابل تعصب ونژاد پرستی اعراب ایستادگی کردند ونهضت بابک ، درمیان روستائیان و کشاورزان کوهستانهای عراق و آذربایجان به وجود آمد و ریشه های عمیق پیدا کرد. بابک از سرگرمیهای مامون و گرفتاریهای او در خراسان استفاده کرد و چند بار سپاه مامون را شکست داد و در پناه کوههای ارمنستان وآذربایجان جای گرفت (مشی چریکی کوهستان). به سال ۲۲۰هجری معتصم عباسی ، خیدر بن کاووس امیرزاده اشروسنه ، معروف به افشین ، را به جنگ او فرستاد . افشین به مدت سه سال با نیروی بابک درحال جنگ بود .بابک مدتی در کوههای ارمنستان ، میان جنگلها ، متواری بود تا اینکه سهل بن سنباط ، حکمران ارمنستان ، که از ماجرای ورود او به حدود ارمنستان آگاهی یافت به دیدار او رفت و با لطف و احترام بابک را به سرای خویش دعوت کرد . آنگاه روزی در شکارگاه با تبانی قبلی که با افشین کرده بود بابک را تسلیم سپاهیان افشین کرد.( ممتحن، ۱۳۸۵، ۳۰۲)
سربداران: با ورود مغولان و تاراج میراث ملی و غارت خزائن مملکتی و خون ریزیهای وحشیانه در ایران حملات خود را آغاز کردند عده ای از مردان آذایخواه که رنج این ظلم عظیم قلب آنان را به درد آورده بود در سبزوار تشکیل گروه های چریکی سربداران را اعلام و با مغولان خونریزوارد جنگ شدند آنان در طول مبارزتشان بسیاری از مغولان را از میان برداشتند
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1400-08-22] [ 05:49:00 ب.ظ ]
|