بر اساس دیدگاه شناختی ، اختلالات اضطرابی ، افکار و موردهای نادرست غیر واقعی و غیر منطقی هستند بویژه باورهای غیر منطقی اغرار آمیز نسبت به خاطرات محیطی .دیدگاه شناختی مانند دیدگاه روانکاوی ، به جریان های درونی به عنوان علل اختلالات اضطرابی توجه دارد.
د) دیدگاه زیست شناختی
بر اساس مطالعات انجام شده در سال های اخیر پیوندهایی بین اضطراب و کارکرد زیستی جسمانی آشکار شده است(ارگتا[۴۰] ، ۲۰۱۱). دستگاه عصبی افراد مبتلا به اختلالات اضطرابی به ویژه نسبت به محرک ها حساس تر است . بعلاوه آزمایشات مربوط به ترس و پرخاشگری هم نشان میدهد که اختلالات اضطرابی معمولا در بین افراد یک خانواده شایع تر است ( توبون، ولف ، فوتیکس ، هریس[۴۱]، ۲۰۱۱).
ه) دیدگاه انسان گرایی و اصالت وجود
کارل راجرز که مانند مازلو از رهبران روانشناسی انسان گرا محسوب می شود ،هسته ی مرکزی شخصیت فرد را خود فهمی میداند. راجرز ، توانایی عمل فهم خویشتن و تحقق خود را به احساس شخصی ، احترام به خود و ترک پذیرش اجتماعی توسط دیگران ارتباط میدهد .
خ) دیدگاه اجتماعی
دردیدگاه اجتماعی ، حالات روانی و اضطرابی به عنوان یک مسأله ی بهداشتی یا نقص شخصی نگریسته نمیشود بلکه نتیجه ومحصول ناتوانی در مقابله ی مؤثر یا فشار روانی مورد توجه قرار میگیرد. در این دیدگاه رفتار ناسازگار ، به عنوان یک مشکل که فقط در فرد وجود دارد تلقی نمی گردد بلکه دست کم آن را به عنوان شکست دستگاه اجتماعی حمایت کننده وی از قبیل زن و شوهر، خواهران ، برادران ، مسئولان ، دوستان و معلمان و… به حساب می آورند زیرا اضطراب کودک فعالیتهای مربوط به برادرها و خواهرها و والدین را محدود میکند(چات ، پینکوس ، ایبرگ [۴۲]، ۲۰۰۵ به نقل از تکالوی(۱۳۸۸).
۵-۲ افسردگی
افسردگی یکی از رایج ترین اختلالات روانی است . بر اساس مطالعه ی ملی بیماری ها و آسیب ها در ایران ، افسردگی ، سومین مشکل سلامتی کشور است . این پژوهش با بهره گرفتن از ابزارهای جستجو در پایگاه های الکترونیکی به بررسی نظام مند مطالعات انجام شده در زمینه ی افسردگی در ایران پرداخته است . در مجموع ۴۴ مقاله ی فارسی و ۱۲ مقاله ی اینگلیسی که در فاصله ی سالهای ۱۳۷۹ تا ۱۳۸۸ در مجلات معتبر علمی – پژوهشی داخلی و بینالمللی منتشر شده بود ، مورد مطالعه و مرور قرار گرفت. بر اساس پژوهش های انجام شده شیوع افسردگی در جمعیت های مختلف ایرانی از۵٫۶۹ تا ۷۳ درصد متغیر بوده است . نتایج نشان داده که افسردگی در زنان و دختران بیشتر از مردان است . همچنین شیوع افسردگی در جمعیت روستایی و شهرهای کوچک به نسبت شهرهای بزرگ بیشتر بوده است( خدام، مادانلو، ضیایی، کشتکار[۴۳]، ۱۳۸۹).
افسردگی در کودکان و نوجوانان اختلال روانپزشکی مهمی است که تاثیر قابل ملاحظه ای بر عملکرد روانی – اجتماعی آنان میگذارد و با خطر مرگ به دلیل خودکشی همراه است (هایمان و چابشلم[۴۴]، ۲۰۰۶) شیوع افسردگی اساسی در کودکان سنین مدرسه حدود ۲ و در نوجوانان حدود ۴ تا ۸ درصد است(ماری و لپز[۴۵]، ۱۹۹۷). خطر ابتلا به افسردگی بعد از بلوغ به خصوص در دختران۲ تا ۴ برابر افزایش مییابد. . در کودکان مبتلا به افسردگی خطر خودکشی ۳ برابر بیشتر از افراد نرمال و ۲ برابر بیشتر از افراد مبتلا به اختلال اضطرابی است و این اختلال موجب اختلال عملکرد در حوزه های مختلف از جمله تحصیل ، روابط بین فرد ی، سو مصرف مواد و بزهکاری در کودکان ونوجوانان می شود)سادوک[۴۶]، سادوک و کاپلان[۴۷] ۲۰۰۳).
۱-۵-۲ تعریف افسردگی
افسردگی چهارمین عامل عمده ی بیماری ها در جهان است که به تنهایی بزرگترین سهم بار بیماری های غیر کشنده را به خود اختصاص میدهد . افسردگی از جمله اختلالات خلقی است که سلامت روان را دچار آسیب می کند . آسیب سلامت روان نیز به نوبه ی خویش علاوه بر آنکه روان انسانهارا پریشان میسازد ، بر ابعاد دیگر سلامت آن ها از جمله سلامت جسمانی و سلامت اجتماعی آن ها نیز اثر میگذارد. اختلال افسردگی اساسی ( که افسردگی یک قطبی نیز نامیده می شود)، بدون سابقه ای از دوره های مانیا ، مختلط یا هیپومانی رخ میدهد. دوره ی افسردگی اساسی باید لااقل ۲ هفته به طول انجامد . بیماری که دچار افسردگی می شود ، علاوه بر خلق افسرده یا کاهش شدید علاقه به امور لذت بخش ، لااقل ۴ علامت از فهرستی شامل تغییرات اشتها و وزن ، تغییرات خواب و فعالیت ، فقدان انرژی ، احساس گناه ، مشکل در تفکر و تصمیم گیری و افکار عود کننده ی مرگ یا خودکشی را نیز از خود نشان میدهند( سادوک و کاپلان، ۲۰۰۸). نطریه پردازان یادگیری فرض میکنند که افسردگی و فقدان موقعیت به هم وابسته اند. بسیاری از نظریه پردازان یادگیری به طور وسیعی تحت تاثیر مطالعات ب. اف. اسکینر در مورد شرطی کردن عامل(کنشگر) بوده اند. وقتی افراد افسرده خود را در موقعت های پرتنش مییابند تمایل دارند با تأخیر و کوشش برای گرفتن حمایت عاطفی از دیگران با فشار روانی مقابله کنند. ممکن است جست وجوی افراطی حمایت باعث شود دیگران احساس ناراحتی و تقصیر کنند و یا باعث شود آنان سعی کنند از تماس با شخص افسرده اجتناب نمایند. که این موارد در کودکان بی سرپرست و کودکانی که زندگی باثباتی ندارند بیشتر رخ دهد و این پاسخ اجتنابی به نوبه خود ممکن است باعث تردید افراد افسرده نسبت به صداقت دیگران شود، و ممکن است به همین خاطر باشد که آن ها خود را دارای کمبود حمایت می بینند(اسکینر[۴۸]، ۱۹۸۲).
“
[یکشنبه 1401-09-20] [ 12:27:00 ب.ظ ]
|