کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


جستجو



آخرین مطالب

 



تعریف نظری و عملیاتی متغیرهای پژوهش

 

علائم نارسایی توجه/فزون‌کنشی

 

تعریف مفهومی: اختلال ADHD یک نشانگان عصب تحولی است که ریشه در دوران کودکی دارد، این نشانگان شامل نارسایی توجه، فزون‌کنشی و زودانگیختگی می‌باشد که نامناسب با سطح تحولی فرد است (میلر و هینشاو، ۲۰۱۴)

 

تعریف عملیاتی: در این پژوهش علائم نارسایی توجه/فزون‌کنشی عبارت است از نمره‌ای که آزمودنی در مقیاس درجه‌بندی ADHD بزرگ‌سالان ‌بار کلی‌ (۲۰۱۱) کسب می‌کند.

 

کنش‌های اجرایی

 

تعریف مفهومی: اصطلاح کنش اجرایی مانند چتری است که برای فرایندهای شناختی گوناگونی مانند برنامه‌ریزی، حافظه فعال، توجه، بازداری، خودپایی و خود نظم‌جویی به کار می‌رود (گلدشتاین، نگلیری، پرینکیوتا و اوترا، ۲۰۱۴)

 

تعریف عملیاتی: در این پژوهش کنش‌های اجرایی عبارت است از نمره‌ای که آزمودنی در مقیاس نارسایی کنش‌های اجرایی ‌بار کلی‌ (۲۰۱۱) کسب می‌کند.

 

نظم‌جویی شناختی هیجان

 

تعریف مفهومی: افکار و راهبردهایی که افراد به طور ذهنی برای نظم‌جویی هیجان‌هایشان به کار می‌برند ( گارنفسکی[۱۴۶]، کرایج[۱۴۷] و اسپینهون[۱۴۸]، ۲۰۰۱)

 

تعریف عملیاتی: در پژوهش حاضر راهبردهای نظم‌جویی شناختی هیجان نمره آزمودنی در فرم کوتاه پرسشنامه‌ی نظم‌جویی شناختی هیجان گارنفسکی و کرایج (۲۰۰۲) می‌باشد.

 

هوش هیجانی

 

تعریف مفهومی: هوش هیجانی نیز به توانایی فرد برای ادراک، استفاده، فهم و نظم‌جویی هیجان‌ها اطلاق می‌شود (مایر و سالووی، ۱۹۹۷).

 

تعریف عملیاتی: در این پژوهش هوش هیجانی عبارت است از نمره‌ای که آزمودنی ها در مقیاس هوش هیجانی شاته (۲۰۰۴) کسب می‌کنند.

 

فصل دوم

 

گستره‌ی نظری و پیشینه پژوهش

 

تاریخچه اختلال نارسایی توجه همراه با فزون‌کنشی

 

ADHD از جهت این‌که گسترده‌ترین اختلال روانی مطالعه شده در کودکان و موضوعی بحث‌برانگیز بوده از دیگر اختلال‌ها متمایز است. در سال‌های اخیر بافهم این‌که این اختلال، اختلالی مربوط به تمام طول عمر است علاقه به آن در همه‌ گروه‌های سنی افزایش پیداکرده است. این فهم منجر به یک گسترش در محدوده‌های سنی بالاتر و پایین‌تر از کودکان مدرسه رو که قبلاً در نظر گرفته می‌شد شده است، ‌بنابرین‏ نوعی علاقه برای پیگیری تشخیصی و درمانی مسئله در بزرگ‌سالان و در کودکان کمتر از ۵ سال وجود دارد. برای فهم جایگاه ADHD در رابطه با کودکان دانستن تاریخچه و جایگاه کنونی آن مهم است. اگرچه که تشخیص ADHD به خاطر تغییر نام آن در طی زمان، موقعیت جدیدی به نظر می‌رسد اما ADHD در واقع دارای تاریخچه‌ای طولانی است. در میانه‌های قرن ۱۹، ویژگی‌های ADHD توسط پزشک آلمانی هنریچ هافمن توصیف شد و به وسیله ۲ ویژگی بی‌قراری و آزارگری که در محیط مشاهده می‌شد گزارش شد. (هافمن، ۱۸۴۸ به نقل از ولریچ، ۲۰۰۶). در ۱۹۹۲ ‌در یکی از جلسات پزشکان کالج رویال، جرج استیل بیماری را توصیف کرد و آن را ناشی از نارسایی در ویژگی اخلاقی دانست (استیل، ۱۹۰۲، به نقل از ولریچ، ۲۰۰۶). او ذکر کرد که مشکل ناشی از ناتوانی کودک برای درونی کردن قواعد و محدودیت‌ها و علاوه بر آن آشکار کردن آن‌ ها به شکل الگوهایی از بی‌قراری[۱۴۹]، بی‌توجهی[۱۵۰] و رفتارهای بیش برانگیخته است. او پیشنهاد کرد که این کودکان، احتمالاً آسیب مغزی را تجربه کرده‌اند اما این رفتارها همچنین می‌تواند براثر عوامل محیطی و ژنتیکی برانگیخته شوند. در سال‌های ۱۹۱۷ و ۱۹۱۸ در پی آنفلوانزا با اِنسفالی مسری گسترده که در بعضی از کودکان بهبودیافته منجر به نشانه های بی‌قراری، بی‌توجهی، زودانگیختگی، زود برانگیختگی و فزون‌کنشی می‌شد این عقیده ارتباط با آسیب مغزی افزایش پیدا کرد (ایباگ،۱۹۲۳ و هافمن،۱۹۲۲ به نقل از ولریچ، ۲۰۰۶)

 

زمانی که موارد زیادی با تظاهرات رفتاری مشابه مورد بررسی قرار گرفت اما هیچ مدرک آشکاری برای آسیب مغزی یافت نشد، نام این اختلال به آسیب/نارسایی خفیف قشری/مغزی[۱۵۱] تغییر یافت (MBD، کلمنتس، ۱۹۶۶ به نقل از ولریچ، ۲۰۰۶) هنگامی که اطمینان آن‌ ها در رابطه با آسیب مغزی کاهش یافت این نام به توصیف رفتاری‌تری تغییر یافت. این تغییر در نظام طبقه‌بندی روان‌پزشکی انعکاس یافت، در ویرایش دوم راهنمای تشخیصی و آماری اختلال‌های روانی این اختلال به عنوان اختلال کودکی واکنش فزون جنبشی[۱۵۲] نامیده شد (انجمن روان‌پزشکی امریکا، ۱۹۶۷ به نقل از ولریچ، ۲۰۰۶). در ۱۹۸۰ به دلیل مطالعات ویرجینیا داگلاس[۱۵۳] و دیگران بار دیگر کانون نگاه‌ها از فزون‌کنشی در نظر گرفتن مشکل اولیه به در نظر گرفتن بی‌توجهی به عنوان مشکل اولیه تغییر یافت و این تغییر، تغییر در برچسب تشخیصی با نام اختلال نارسایی توجه در DSM-III (APA، ۱۹۸۷) و جدیداً به اختلال نارسایی توجه/فزون‌کنشی در DSM-III.TR و DSM-IV را منعکس می‌کند. فرضیه‌های جدید مانند ‌بار کلی‌ (۱۹۹۷، به نقل از ولریچ،۲۰۰۶) تغییر بعدی را به کنترل تکانه به عنوان نارسایی اولیه این اختلال منعکس می‌کنند.

 

نشانه های اصلی اختلال نارسایی توجه /فزون‌کنشی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1401-09-21] [ 05:31:00 ب.ظ ]




 

۲-۲-۴- فرار اسیران

 

یکی دیگر از اشکال رهایی اسیران از بند اسارت فرار است که با توجه به موقعیت محل اسارت، امکانات و توانایی‌های اسیر و موانع ایجاد شده کشور اسیر کننده و … باید مد نظر قرار گیرد. اما پیش‌بینی راه های فرار از دست دشمن و اقدام به آن یکی از وظایف هر نظامی است که در مقررات نظامی اکثر کشورهای جهان تدوین و تصویب شده است. در عین حال فرار اسیر از اردوگاه کشور اسیر کننده یکی از شیوه ها و صور پایان اسارت نیز می‌باشد در طول تاریخ بشر پس از پایان جنگ ها یا در حین نبرد بسیاری از اسیران مبادرت به فرار نموده اند که برخی موفقیت آمیز و گاهی هم ناکام می مانده است، که در هنگام تعقیب و دستگیری مجدد اسیر کشته یا به شدت مورد آزاد و اذیت و شکنجه قرار می‌گرفت سوء استفاده های زیاد در این زمینه و در جریان جنگ جهانی دوم از سوی کشورهای درگیر در قالب به کارگیری سلاح های آتشین علیه اسرای فراری باعث گردید که در معاهده ی ۱۹۴۹ مواد ۹۱ تا ۹۴ ‌به این موضوع اختصاص و شرایط، اوضاع و احوال، تکالیف کشور اسیر کننده و وظایف کشور متبوع اسیر را مشخص نماید. که این مواد متضمن حمایت از حقوق اسیر فراری دستگیر شده می‌باشند در مواد فوق تصریح شده که فرار اسیر یکی از حقوق مسلم وی بوده و اگر موفق به فرار نشده و مجدداً اسیر گردد مشمول هیچ گونه مجازات یا تشدید مجازاتی برای فرار سابق خود نخواهد شد هرچند این اعمال را در چند نوبت و با بهره گرفتن از اوراق جعلی یا پوشیدن لباس کشوری یا سرقت بدون قصد تحول از امکانات و وسایل کشور اسیر کننده صورت گرفته باشد.

 

البته مراقبت از اسیران جهت جلوگیری از فرار آنان به خصوص در دو دهه ی اخیر به شدت زیاد شده و کشورهای اسیر کننده معمولاً اسیران خود را در عمق کشورشان و در مناطقی دور از شهرها در اردوگاه های ویژه نگهداری می نمایند که خود همین محل اردوگاه ها نیز با انواع موانع طبیعی مانند رودخانه، کوه های بلند، بیابان های خشک و سوزان و ….. و یا موانع مصنوعی مثل چندین ردیف سیم خاردار، کاشتن مین بین سیم خاردار، تله های انفجاری، جریان برق الکتریسیته، سگ‌های نگهبان، پست ها و دکل های دیده بانی و استفاده از سربازان نگهبان، منطقه و اردوگاه اسیران جنگی را تحت پوشش و مراقبت قرار می‌دهند طوری که امکان فرار اسیران جنگی به حداقل ترین شکل ممکن کاهش یابد به عنوان مثال همین شرایط عنوان شده در بالا را کشور عراق برای جلوگیری از فرار اسیران ایرانی تدارک دیده بود.

 

مراقبت، مواظبت و اقدامات حفاظت فیزیکی جهت جلوگیری از فرار اسیران از سوی دو کشور آن چنان شدید بود که در طول هشت سال جنگ و دو سال و اندی پس از آتش بس تنها ۱۷ نفر از اسرای دو طرف موفق به فرار شده و توانستند آن هم با تحمل شداید و مصیبت های فراوان خود را به کشورشان رسانده و آزاد شوند، ضمن این که اگر اسیر فرار می کرد و دستگیر می شد بدون توجه به قوانین مصرحه ژنو عراقی‌ها تا پای مرگ او را شکنجه نموده و مدت‌ها در زندان‌های انفرادی کوچک، فلزی، نمور، بدون نور خورشید، بسیار غیر بهداشتی و با یک وعده غذا نگهداری می‌کردند ضمن این‌که در حین فرار نیز با سلاح‌های آتشین به اسیر فراری شلیک می‌کردند حال اگر اسیر کشته می شد که هیچ ولی اگر زخمی می‌شد به همان حالت مجروحیت او را در زندان‌هایی که شرح داده شد بازداشت و از هر گونه درمان و امور پزشکی وی خودداری می‌کردند اگر اسیر زنده می ماند که دوباره او را به اردوگاه می آورند و چنانچه در اثر آن وضعیت از بین می‌رفت جسد او را در جنب اردوگاه دفن می نمودند.

 

۲-۲-۵- جراحت و بیماری شدید اسیران

 

بیش از یک قرن یعنی از سال ۱۸۵۹ زمان جنگ معروف به «ایتالیا» می‌باشد که بشر به فکر بهبود سرنوشت مجروحین وبیماران نیروهای درگیر نبرد افتاده است. در زمان‌های گذشته به استثنای چند نمونه تحولاتی که از این نظر در حقوق جنگی به وجود آمد به چیز خاصی صورت نگرفته به طوری که در خلال جنگ‌های صلیبی و بعد از آن تا قرن شانزدهم هیچ گونه حمایت قانونی یا معاهده ای جهت حمایت این قشر از آسیب دیدگان مشاهده نمی شود. در پایان قرن شانزدهم حمایت از پزشکان و مجروحان مورد توجه جامعه جهانی قرار گرفت و مقدمات آن در قرارداد تسلیم منعقده در ۳۰ نوامبر ۱۵۸۱ بین شهر کورتره والکساندمارنیز فراهم گردید. قراردادهای تبادل اسرا که در قرن هیجدهم بین کشورهای متخاصم بسته می شد نیز این اصل را در نظر داشتند و این روند ادامه و در هر روز تقویت و ادامه داشت چرا که افراد مجروح و از کار افتاده که توانایی جنگ و حتی قادر به حفظ خود نیستند بایستی تحت حمایت ویژه قرار گیرند. حمایت از مجروحین و بیماران جنگی و آزادی آنان در معاهده اوت ۱۸۶۴، معاهده ۶ ژوئیه ۱۹۰۶، معاهده ۲۷ ژوئیه ی ۱۹۲۹، معاهده ۱۱۲ اوت ۱۹۴۹ همچنین معاهده ۱۲ دسامبر ۱۹۷۷ این نوع حمایت را مورد تصریح قرار داده‌اند لذا اسیرانی که در هنگام و یا حین اسارت به گونه ای بسیار شدید مجروح شده یا به بیماری سختی مبتلا می‌گردند مخصوصاً آن دسته از مجروحان و بیمارانی که امکان و احتمال بهبودی یا مداوای آنان انتظار نمی رود باید هرچه زودتر به کشور متبوعشان باز گردانده شوند. بدیهی است این امر نباید باعث بحرانی تر شدن حال مجروح و یا بیمار شود. اتخاذ تصمیم درباره ی آزاد کردن این گونه اسیران با کمیسیون پزشکی مختلطی است که دارای سه عضو می‌باشد یعنی یک نفر تبعه کشور بی طرف، یک نفر نماینده صلیب سرخ جهانی و بالاخره نفر سوم تبعه کشور اسیر کننده، قاعده ی بازگرداندن سریع مجروحان و بیماران به کشورشان در جنگ های مهم پس از ۱۹۴۵ در خیلی از موارد اجرا گردید به عنوان نمونه می توان به تبادل و باز گرداندن اسیران زخمی و بیمار در جنگ های کره، ویتنام، اعراب و اسرائیل،‌ ایران و عراق اشاره نمود. لذا در این زمینه یعنی تبادل اسیر مجروح و بیماران توسط صلیب سرخ جهانی اقدامات خوبی تاکنون صورت گرفته است، شاید به توان گفت تنها موردی که بهتر از بقیه ی موارد مرتبط با اسیران جنگی توسط دو کشور ایران و عراق در طول جنگ رعایت و اجرا شده همین بند بوده است. این شیوه نیز یکی از راه های آزادی اسرا و بازگشت آنان به کشور متبوعشان می‌باشد که در دهه های گذشته به خوبی اجرا و قوانین و کنوانسیون‌های بین‌المللی در این خصوص به خوبی اجرا و مراعات شده است.

 

۲-۲-۶- پایان مخاصمات فعال

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:03:00 ب.ظ ]




 

۵- در خود اظهاری نیز فرار مالیاتی به وضوح مشاهده می شود.توافقاتی که صورت می‌گیرد افزایش اندکی در پایه های مالیاتی ایجاد می کند . پایه هایی که بعضاٌ بسیار کمتر از میزان واقعی درآمد مؤدیان بوده و عملا فرار مالیاتی را جنبه رسمی و قانونی می بخشد.

 

۶- بخشودگی جرایم مالیاتی و تقسیط طولانی مدت مالیات از مصادیق دیگر فرار مالیاتی می‌باشد وقتی مؤدی به دلیل عدم انجام تکالیف خود و عدم پرداخت به موقع مالیات مشمول جریمه می‌گردد و این جرایم نیز بخشیده می شود و یا مؤدیان فرصت قانونی پیدا می‌کنند بدهی خود را در اقساط بلند مدت پرداخت نمایند با توجه به تورم و کاهش ارزش پول نوعی دیگر از فرار مالیاتی شکل گرفته است.

 

۲-۶) مشخصات یک سیستم مالیاتی مناسب

 

سیستم مناسب مالیاتی آن است که بتواند سه هدف را عملی سازد: کارایی، عدالت، سادگی و به عبارت دیگر آن است که رفتار اقتصادی اشخاص را مختل نسازد و از سوی قشرهای مختلف نیز قابل تحمل باشد و آن را به آسانی فهمیده و عمل کنند. یک مؤدی (مالیات‌دهنده) که بدون مشکل پیچیدگی قانون هم در حد خود شکوه و نارضایتی دارد، هنگامی که با یک سیستم مالیاتی غیرقابل فهم و بعضا ناعادلانه نیز روبه‌رو شود، نتیجتا مجموعه ی این جریان بر احساس همکاری و تمکین او در زمینه ی امر مالیات اثر منفی بر جا می‌گذارد. ضمن آن‌که چنین سیستمی مولد اشتباه و خطا نیز هست و به مرور زمان ممکن است بدبینی پدید آورده و میزان همکاری مؤدیان را کاهش دهد. البته در زمان وضع مقررات کسی مایل به بروز چنین عواقبی نیست اما نظر اغلب کارشناسان مالیات بر آن است که می‌توان این نتایج را از قبل پیش‌بینی کرد.

 

۲-۷) مشکلات و نارسایی‌های اصولی ساختار کنونی نظام مالیاتی

 

۱- ابهام و عدم شفافیت در قوانین شامل

 

الف) اصلاحات زیاد

 

ب) حجم بالای بخشنامه‌ها و دستورالعمل‌ها

 

ج) عدم هماهنگی با سایر قوانین و سیستم حقوقی کشور

 

۲-عدم تناسب کمی کارکنان مالیاتی با حجم وسیع وظایف و پرونده های موجود (برخی حوزه ها تا ۰۰۰ر۱۰ پرونده)

 

۳-نیاز به اصلاحات در تشکیلات مالیاتی از سه پروسه ی گردش کار مالیاتی شامل:

 

الف)جمع‌ آوری اطلاعات در حیطه ی اداره ی خدمات مالیاتی

 

ب) تشخیص مالیات فقط در حیطه ی نظارت اداره ی کل

 

ج) وصول مالیات فقط در حیطه یاداره ی وصول و اجرا

 

۴-ضعف سیستم اطلاعاتی: کد اقتصادی- سریال شناسنامه‌ها

 

۵-عدم همکاری بعضی از سازمان‌ها و ارگان‌ها و نهادهای دولتی

 

۲-۸) پیشگیری از فرار مالیاتی

 

برای جلوگیری ار فرار مالیاتی وفرهنگ سازی مناسب شیوه های ذیل پیشنهاد می‌گردد:

 

۱ – تولید و پخش برنامه های مختلف در رسانه ملی همچنین ساخت فیلم های مستند و سینمایی در خصوص فلسفه پرداخت مالیات و زمینه سازی برای برخورداری از جامعه مدنی و فرهنگ سازی مستمر و مداوم.

 

۲ – ترویج اندیشه سرزمینی آباد با پرداخت مالیات در مطبوعات و رسانه های گروهی و تأکید روز افزون بر منافع عام از پرداخت مالیات و افزایش سهم شهروندان و اقشار پایین جامعه از کالاهای عمومی.

 

۳ – گنجاندن چند واحد درسی به عنوان آشنایی با مالیات در برنامه های درسی سطوح مختلف تحصیلی از جمله اول دبیرستان یا تحصیلات دانشگاهی.

 

۴ – اهتمام جدی دولت برای اجرای دقیق قانون مالیات بر ارزش افزوده و سایر مقررات مرتبط به گونه ای که شهروندان با جدیت با مسئله مالیات برخورد نمایند و پرداخت مالیات را وظیفه خود تلقی نمایند.

 

۵ – شفاف سازی نحوه هزینه کرد درآمدهای مالیاتی توسط دولت و انعکاس اخبار آن در مطبوعات و رسانه های شنیداری و دیداری.

 

۶ – حذف معافیت های غیر ضروری مثل معافیت بخش های فرهنگی ، هنری و ورزشی ، همچنین هدفمند نمودن معافیت های واحدهای تولیدی و مسکونی.

 

۷ – تشکیل بانک اطلاعاتی جامع و فراگیر به طوری که تمامی فعالیت های اقتصادی مؤدیان از طریق مراجعه و ثبت در این مرکز صورت گیرد و تمامی اطلاعات نیز ذخیره و به صورت آنلاین در اختیار واحدهای مالیاتی سراسر کشور قرار گیرد.

 

۸ – ارتقای سطح کیفی دانش مأموران و دست اندرکاران مالیاتی از طریق آموزش های لازم و برگزاری دوره های مختلف و برخورداری از دانش و تخصص مورد نیاز در زمینه شغلی.

 

۲-۹) فرهنگ مالیاتی

 

یکی از مهم‌ترین عوامل مؤثر بر ظرفیت مالیاتی تمایلات فکری و نظرات مردم در ارتباط با مسایل مختلف و گوناگون مالیاتی جامعه است که به فرهنگ مالیاتی مشهور است. مهم‌ترین مسئله‌ای که به نظر متخصصان در فرهنگ مالیاتی مؤثر است تبلیغ در ارتباط با مسایل مالیاتی است و قطعا اگرچه شرط کافی مسئله نیست ولی شرط لازم است. در کتاب‌های درسی، در کانون‌های مختلف اجتماعی و در سینماها و فیلم‌های تلویزیونی یا برنامه های رادیویی کشور تقریبا نشانی از مسئله ی مالیات که حیاتی‌ترین مسئله ی یک اقتصاد سالم است دیده نمی‌شود (اگر هم باشد خیلی ضعیف) در حالی که می‌توان با تبلیغات و آگاهی‌رسانی از طریق رادیو و تلویزیون در این زمینه به اصلاح وضع موجود پرداخت و تحولات اساسی ایجاد کرد. عوامل فرهنگی در جامعه ی ما بیشتر ریشه در تاریخ دارد که به همراه بسیاری از مشکلات دیگر اجتماعی همواره باعث شده که مالیات واقعی اظهار و وصول نشود.

 

‌بنابرین‏ اراده و خواست مردم، عمده‌ترین نقش را در اجرای قانون مالیات‌ها ایفا می‌کند و ‌به این لحاظ موثرترین عامل موفقیت در اجرای این قوانین، همانا فرهنگ مالیاتی جامعه خواهد بود. از طرفی همان‌طوری که می‌دانیم لازمه و شرط اول برای ترویج هر مقوله عدالت است، یعنی وقتی مردم مطمئن شوند که چارچوب قوانین مالیاتی برای همه در نظر گرفته شده و اجرا می‌شود و هیچ تبعیضی بین افراد جامعه وجود ندارد آن‌گاه خودشان را مطیع قانون دانسته و اطاعت از آن را واجب می‌‌دانند.سخن آخر آن‌که اقتصادی که متکی بر فروش منابع نفتی است مانند اقتصاد کشور ما به علت محدودیت این منابع و سایر عوامل نمی‌تواند اقتصادی پویا و کامل داشته باشد. اقتصاد سالم اقتصادی است که بیشتر بر پایه ی مالیاتی بنا نهاده و در آن سعی شده باشد که هزینه های جاری و عمرانی دولت از طریق وصول مالیات تامین شود. ‌بنابرین‏ ضروری به نظر می‌رسد با گسترش فرهنگ مالیات در سطح جامعه و شناختن اهمیت آن در توزیع درآمد و ایجاد عدالت اجتماعی و از بین بردن فاصله های طبقاتی ،آن را جایگزین تفکر سنتی پول نفت کرده و بسترهایی به وجود آورد تا مالیات‌دهی جزو وظایف و تکالیف مهم آحاد جامعه تلقی شده و این باور عمومی نسبت به پولی که به عنوان مالیات پرداخت می‌کنند به وجود آید که در نهایت از طرق مختلف از جمله، ثبات و امنیت و رفاه اجتماعی، احداث مراکز درمانی و کارهای عمرانی و زیربنایی به نوعی به خود مردم برگشته و از مزایای آن برخوردار خواهند شد که در آن صورت با رغبت بیشتر و به تمایل خویش نسبت به پرداخت مالیات حقه ی خود اقدام کرده تا شاهد اقتصادی سالم و پویا در کشورمان باشیم.

 

۲-۱۰) مجازات

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:34:00 ب.ظ ]




 

۲-۱۲-۴ ارزش انحلال

 

ارزش انحلال شرکت عبارت است از وجوه نقدی که شرکت بابت فروش دارایی هایش از کسر بدهی ها دریافت می‌کند و به حداقل ارزشی گویند که ارزش سهام از آن پایین‌تر نمی رود. ارزش انحلال در زمانی که شرکت در حال ورشکستگی باشد و یا مالکان و مسئولان یک شرکت در حال فعالیت نتوانند آن را بر اساس قدرت سودآوری به فروش برسانند، مورد توجه قرار می‌گیرد.

 

۲-۱۲-۵ ارزش با فرض تداوم فعالیت شرکت

 

ارزش با فرض تداوم فعالیت یعنی ارزش شرکت به عنوان یک واحد اقتصادی، که قرار است فعالیت آن ادامه یابد. از این دیدگاه ارزش شرکت بر اساس مقادیر مندرج در ترازنامه مشخص نمی گردد، بلکه توانایی شرکت از نظر حجم فروش و ایجاد سود مورد توجه قرار می‌گیرد.

 

۲-۱۲-۶ ارزش ذاتی

 

ارزش ذاتی یک قلم دارایی، عبارت است از مجموع ارزش فعلی جریان های نقدی حاصل از یک قلم دارایی، بر مبنای نرخ بازده مورد انتظار سرمایه گذاران می‌باشد. این مفهوم در موقع سرمایه گذاری در اوراق بهادار یک شرکت مطرح گشته و سرمایه گذاران با هدف کسب حداکثر بازده، ارزش شرکت را ارزیابی می نمایند. معمولاً ارزش ذاتی را ارزش سرمایه گذاری نیز می‌نامند. ارزش ذاتی یک سهم، برآورد ارزش یک سهم با توجه به مجموعه کل اطلاعات موجود می‌باشد.

 

۲-۱۲-۷ ارزش منصفانه

 

در اساسنامه شرکت های خصوصی، به ویژه ‌در مورد پیش‌بینی تعیین قیمت منصفانه جهت انتقال سهام به وسیله حسابرس شرکت، اصطلاح ارزش منصفانه به کار می رود. در اساسنامه ها و قرارداد ها مفهوم ارزش بازار رایج تر است و بیشتر به کار می رود. اساس مفهوم ارزش منصفانه تمایل به رعایت عدالت ‌در مورد طرفین است.

 

۲-۱۳ نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار سهام (BE/ME)

 

این نسبت یکی از نسبت های مورد استفاده در پیش‌بینی بسیاری از متغیر ها از جمله بازده سهام است که فاما و فرنچ در سال ۲۰۰۳ در تحقیق خود این نسبت را به عنوان یکی از عوامل برآورد کننده بازده مورد انتظار سهام در مدل تعادلی و سه عاملی خود بیان نمودند.

 

طبق مطالعات انجام شده نسبت ارزش دفتری به قیمت بازار، بیان‌گر رشد بالقوه‌ آتی شرکت است. وقتی انتظار بر این باشد که شرکتی در آینده رشد کند، ارزش دفتری به خاطر ماهیت حسابداری تعهدی، نمی‌تواند رشد بالقوه‌ شرکت را نشان دهد، اما ارزش بازار منبع قابل اتکایی برای استنباط رشد بالقوه‌ آتی شرکت به شمار می‌رود. ‌بنابرین‏ انتظار بر این است که ارزش دفتری، (و نه ارزش بازار) شرکت‌های دارای نسبت ارزش دفتری به قیمت بازار پایین، نسبت به ارزش دفتری شرکت‌های دارای نسبت ارزش دفتری به قیمت بازار بالا، سریع‌تر رشد کند. با این حال اگر فرصت‌های رشد و توسعه‌ آتی شرکت که بازتاب نسبت ارزش دفتری به قیمت بازار است، پیش‌تر مورد توجه سرمایه‌گذاران قرار گرفته باشد، در قیمت سهام اثر گذاشته و نمی‌تواند دلیلی روشن بر قدرت نسبت ارزش دفتری بر قیمت بازار در پیش‌بینی بازده مقطعی سهام باشد. ‌بنابرین‏ نسبت ارزش دفتری به قیمت بازار نه تنها با فرصت‌های رشد و توسعه آتی شرکت بلکه با دیگر عوامل نظیر عدم کارایی بازار سرمایه یا عوامل ریسک خاص بازار، هم‌ بسته است و ریسک خاص بازار نیز با بازده آتی سهام همبستگی دارد؛ در حالی که عدم کارایی بازار فاقد این همبستگی است (عمارزاده، ۱۳۹۰).

 

۲-۱۴ نقدشوندگی

 

نقدشوندگی برای سالیان متمادی به عنوان یکی از مهمترین زمینه‌های ایجاد نوآوری مالی شناخته شده است. تاکنون تحقیقات بسیار زیادی در زمینه عوامل تاثیرگذار بر بازده دارایی ها صورت گرفته است. نتایج تحقیقات نشان می‌دهد که بازده های مورد انتظار سهام، هم به صورت مقطعی و هم در طول زمان با نقدشوندگی رابطه منفی دارند. آمیهیود نشان داد که قسمتی از بازده مازاد سهام، جبرانی برای عدم نقدشوندگی مورد انتظار بازار می‌باشد. تحقیقات آمیهیود و مندلسون[۳۳]، برنان [۳۴]و همکاران، داتار[۳۵] و همکاران، ژاکوبی[۳۶] و همکاران، آمیهیود و بن مارشال[۳۷] همگی حکایت از رابطه منفی میان نقدشوندگی و بازده مورد انتظار دارایی ها دارند. مطالعات نشان می‌دهند که نقدشوندگی یکی از عوامل مهم و تأثیرگذار بر تصمیمات سرمایه گذاران در انتخاب پرتفوی می‌باشد. ‌بنابرین‏ سرمایه گذاران عقلایی به صرف ریسک بالاتری برای نگهداری اوراق بهادار با نقدشوندگی پایین نیاز دارند و عملاً به هنگام تشکیل پرتفوی خود، میزان نقدشوندگی آن ها را مد نظر قرار می‌دهند. ولی با این وجود، توجه نسبتاً کمی به معیار نقدشوندگی در فرایند تشکیل پرتفوی شده است. لیوو[۳۸] نقدشوندگی را به صورت زیر تعریف نموده است:

 

« نقدشوندگی دارایی ها عبارت است از توانایی معامله سریع حجم بالایی از اوراق بهادار با هزینه پایین و تأثیر قیمتی کم.»

 

تأثیر قیمتی کم ‌به این معنی است که قیمت دارایی در فاصله میان سفارش تا خرید، تغییر چندانی نداشته باشد. نقدشوندگی، یک معیار چند بعدی است و معیار منحصری وجود ندارد که بتواند تمام ابعاد نقدشوندگی را پوشش دهد. تاکنون متغیرهای جایگزین بسیاری برای نقدشوندگی معرفی شده اند که از آن جمله می توان به ارزش معامله، تعداد معامله، حجم معامله، گردش معاملات سهام[۳۹]و تفاوت قیمت پیشنهادی خرید و فروش اشاره نمود.

 

سرمایه گذاران یا فروشندگان برای معامله در بازار متحمل هزینه هایی می‌شوند که به آن هزینه معاملات گفته می شود. این هزینه ها تحت تاثیر، میزان نقدشوندگی است. در این رابطه آمیهود و مندلسون[۴۰](۲۰۰۸) بیان داشتند که تمامی هزینه های مبادله سهام که توسط خریدار و فروشنده پرداخت می شود، جزء هزینه نقدشوندگی است که در نبود نقدشوندگی کامل رخ می‌دهد.

 

هزینه های معاملات که در نقدشوندگی پایین رخ می‌دهد را می توان در ۳ طبقه قرار داد: (بذرافشان، ۱۳۸۸)

 

الف- هزینه معاملات مستقیم(دلال)

 

هزینه معاملات مستقیم به عنوان بارزترین هزینه های فرایند معاملات ، مانند دستمزد کارگزاران (دلال)[۴۱]، حق الزحمه مبادله[۴۲] و مالیات[۴۳] انجام معامله می‌باشد. همچنین باید بیان داشت که خریداران سهام مجموع چنین هزینه هایی که برای فروش و نگهداری اوراق بهادار علاوه بر هزینه خرید متحمل خواهند شد را به عنوان هزینه معاملات مستقیم در نظر می گیرند (رز و همکاران[۴۴]، ۲۰۰۸)، (آمیهود و مندلسون[۴۵]، ۲۰۰۸).

 

ب- هزینه اثر قیمتی[۴۶]

 

اثر قیمتی بیانگر امتیاز قیمتی در فرایند انجام معامله می‌باشد، یعنی میزان صرفی که هنگام خرید یا میزان تخفیفی که در هنگام فروش به دلیل شرایط معامله متحمل می‌شویم را هزینه اثر قیمتی می نامیم(همان منبع ،۳۲). این امتیاز قیمتی در سه صورت به وجود می‌آید که در زیر به تشریح آن می پردازیم:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:05:00 ب.ظ ]




یکی دیگر از متغیرهایی که می‏تواند بر توانایی ارتباط صمیمانه فرد یا ترس از صمیمیت در وی تاثیر داشته باشد سبک‏های هویت در افراد است. اریکسون[۲] (۱۹۸۲) این استدلال را مطرح می ‏کند که تنها پس از تثبیت حس معقولانه هویت می‏توان صمیمیت بالیده و حقیقی را با شخص دیگری تجربه کرد (مونتگومری[۳]، ۲۰۰۵ به نقل از دانشپور و همکاران، ۱۳۸۶).


در طول چهار دهه گذشته، پژوهش‏ها پیرامون هویت نوجوانان، بر اساس پارادایم پایگاه هویت مارسیا[۴] مفهوم سازی شده است (حجازی و فرتاش، ۱۳۸۵). از جمله نظریه های مهم دیگر در هویت، نظریه سبک‏های هویت برزونسکی[۵] است. به نظر برزونسکی (۱۹۹۰) سبک‏های هویت، نشان دهنده جهت‏گیری‏های پردازش اطلاعات هستند و نوجوان هنگام ساختن هویت خود و متعهد شدن نسبت به ارزش‏ها و باورها از آن‏ها استفاده می ‏کند. نظریه برزونسکی بر مفروضه سازندگی مبتنی است، یعنی افراد نقش فعالی را در ساختن تفکر خود نسبت به واقعیتی که در آن زندگی می‏ کنند، ایفا می‏ کنند در این نظریه به تفاوت‏های افراد در استفاده از فرآیندهای تصمیم گیری، حل مسئله، مواجهه با مشکلات، درگیری با تکالیف پرداخته شده است.



برزونسکی سه سبک پردازش هویت[۶] را مطرح می ‏کند، سبک هویت اطلاعاتی[۷]، سبک هویت هنجاری[۸] و سبک هویت سردرگم- اجتنابی[۹]. افراد با سبک هویت اطلاعاتی، در برخورد با موضوعات مربوط به هویت، هدفمند بوده و با تلاش ذهنی، سعی در سنجیده عمل کردن دارند؛ این افراد کنجکاوانه به دنبال اطلاعات مناسب جهت شکل دهی هویت خود هستند. آن ها اطلاعات را ارزیابی کرده و مورد قضاوت قرار می ‏دهند. افراد دارای سبک پردازش هویت هنجاری، هماهنگ با انتظارات گروه مرجع و افرادی که در زندگی آن ها مهم می‏‏باشند عمل می‏ کنند و بدون ارزیابی باورها و ارزش ها، آن ها را درونی می‏ کنند. و افراد سردرگم- اجتنابی، تمایلی به رویارویی با مسائل و موقعیت های تعارض برانگیز ندارند و سعی در طفره رفتن و اجتناب از این موقعیت ها می‏ کنند و تا حد امکان، تصمیم گیری را به تأخیر می‏اندازند (آذر پیکان، ۱۳۹۰).

با توجه به مطالب فوق و تاثیر مراقبان اولیه و هم‏چنین سبک‏های هویت هر شخص در برقراری ارتباطات صمیمانه وی در بزرگسالی، در پژوهش حاضر، به بررسی پیش ‏بینی ترس از صمیمیت در افراد با توجه به سبک های دلبستگی و سبک های پردازش هویت در آن ها پرداخته شده است.

۲-۱- بیان مسئله:

همه انسان ها یک نیاز پایه و اساسی به برقراری روابط صمیمانه دارند. صمیمیت یک نیاز روانشناختی اولیه و اصلی در نظر گرفته می‏ شود (مان و بادر [۱۰]، ۲۰۰۸)‏، که با بهزیستی روانی- فیزیکی افراد مرتبط است (هوک، جرستین، دتریچ و گریدلی[۱۱]، ۲۰۰۳). محققان اشاره کرده ‏اند که داشتن روابط صمیمانه و رضایت‏بخش از منابع مهم شادی و معنا در زندگی می‏ باشد (باردولومیو[۱۲]، ۱۹۹۰). هم‏‏چنین صمیمیت با خلاقیت، سودمندی، تنظیم هیجانی، رضایت و بهزیستی افراد مرتبط است (هوک و همکاران، ۲۰۰۳). در نتیجه می‏توان گفت، فردی که میزان صمیمیت بالاتری را تجربه می ‏کند قادر است خود را به شیوه مطلوب‏تری در روابط عرضه کند و هم‏چنین می‏تواند نیازهای خود را به شکل موثرتری ابراز کند.

در مقابل فقدان صمیمیت، با عزت نفس پایین، اضطراب، رضایت ارتباطی پایین و ایگوی ضعیف در ارتباط است (دسکاتنر و ثلن، ۱۹۹۱). هم‏چنین افرادی که ترس از صمیمیت دارند دارای سطوح بالاتری از استرس، بیماری، افسردگی و مرگ‏و‏میر، در مقایسه با کسانی ‏می‏ باشند که روابط صمیمانه گسترده ‏تری دارند (هوک و همکاران، ۲۰۰۳). وقتی ظرفیت و توانمندی فرد برای ابراز صمیمیت تحلیل رود، ترس از صمیمیت شکل می‏ گیرد (بشارت، ۱۳۹۱). ترس از صمیمیت به عنوان مفهومی خصیصه ‏ای یا خلقی در نظر گرفته می‏ شود که می‏تواند در دامنه وسیعی از موقعیت‏ها، اضطراب افراد را در روابط نزدیک و صمیمانه آن‏ها بسنجد، خواه این افراد در یک رابطه عاشقانه درگیر باشند یا خیر؟ (فلاح زاده، فرزاد و فلاح زاده، ۱۳۹۰).


بدون شک یک عامل مهم برای تبیین تفاوت‏های فردی، در زمینه روابط نزدیک و صمیمانه در دوران جوانی، سبک‏های دلبستگی فرد در کودکی می‏ باشد. به اعتقاد بالبی (۱۹۶۹) دلبستگی‏های شکل گرفته در کودکی، بر بزرگسالی تاثیر می‏ گذارند. او هم‏چنین خاطر نشان ساخت که دلبستگی بین کودک و مراقب اولیه (اغلب مادر) درونی شده به عنوان یک مدل روانی عمل می ‏کند که روابط دوستی و عاشقانه بر آن استوار می‏ شود. ‌بنابرین‏ اولین دلبستگی برای هر رابطه ای اهمیت زیاد خواهد داشت (گودوین، ۲۰۰۳). در نتیجه، دلبستگی دوران کودکی هم‏چنان به مراحل بعدی زندگی تداوم می‏یابد و زندگی فرد را تحت تاثیر قرار می‏ دهد (میکولینسر، فلورین، تولمکز[۱۳]، ۱۹۹۰).

از طرفی دیگر بنا به گفته اریکسون (۱۹۸۲) یکی از شروط رابطه نزدیک بین دو نفر این است که باید نخست هویت هر یک شکل بگیرد. ‌بنابرین‏ از عوامل مؤثر دیگری که در توانایی صمیمیت افراد مؤثر خواهد بود، سبک هویت فرد می‏ باشد. شکل‏گیری هویت زمینه را برای برخی چالش‏های اساسی در سال‏های جوانی از جمله ایجاد صمیمیت فراهم می ‏کند (مونتگومری، ۲۰۰۵؛ به نقل از دانشپور و همکاران، ۱۳۸۶).

در این راستا باید گفت که سبک دلبستگی در دوران کودکی و سبک هویت فرد در نوجوانی بر شکل‏گیری ارتباطات صمیمانه در بزرگسالی تاثیر خواهد داشت که چگونگی تاثیر این دو متغیر بر عدم توانایی ارتباط صمیمانه در افراد یا ترس از صمیمیت در پژوهش‏های پیشین مورد توجه قرار نگرفته است و پژوهش حاضر در پی بررسی این مهم و پر کردن چنین شکافی می‌باشد.

‌بنابرین‏ مسئله ای که پژوهش حاضر در صدد ‌پاسخ‌گویی‌ به آن بوده است، این گونه بیان می‏ شود که آیا ویژگی ترس از صمیمیت در افراد می‏تواند به وسیله سبک‏های دلبستگی و سبک‏های پردازش هویت در آن ها پیش ‏بینی شود؟

۳-۱- ضرورت و اهمیت پژوهش:

اریکسون (۱۹۸۰) دستیابی به صمیمیت را هدف اصلی در اوایل بزرگسالی بیان می ‏کند. جوانان نیاز دارند تا با دیگران رابطه عاطفی و صمیمانه برقرار کنند (بیابانگرد، ۱۳۸۴). آن ها بخش عمده از وقت خود را به دنبال صمیمیت و جستجو برای تعاملات اجتماعی صمیمانه با دوستان، خانواده و شریک احساسی خود می‏ باشند. کسانی که نمی‏توانند در جوانی ارتباط صمیمانه بر‏قرار کنند احساس انزوا خواهند کرد (شولتز، ۱۳۸۷).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:25:00 ب.ظ ]