نــام رنــدان بــر زبــان یـــاد آوریــــد
واژگانکعبتین: دو طاس بازی نرد. (دهخدا) رندان: مردم محیل و زیرک و بی باک و لا‌‌ اُبالی و بی‌قید باشد، و ایشان را از این جهت رند خوانند که منکر اهل قید و صلاح‌اند. (فرهنگ لغات) توضیحات (۱/۳۵)
معنی و مفهوماگر در باده نوشی، دنبال بالاترین پایه و مایه هستید، در حین باده نوشی از رندان یاد کنید و نامشان را بر زبان آورید.
آرایه‌های ادبیسه شش آمدن کعبتین کنایه از به دست آوردن نهایت پیروزی و پایه است (در گذشته نرد را با سه طاس بازی می‌کرده‌اند).
سعدی می‌گوید: مقامر را سه شش می‌باید، سه یک می‌آید. (گلستان،۱۳۶۸: ۶۶۷)
۳۸ - دوســتان تشــنه لــب را زیــر خـــاک
از نســیم جــرعــه‌دان یــــاد آوریـــــد
واژگانجرعه دان: ظرفی که در آن جرعه‌ی شراب ریزند. (برهان)
معنی و مفهومبا نسیمی که از جرعه دان برمی‌خیزد و بوی خوشی که از آن پراکنده می‌شود، عزیزان خفته در خاک را یاد کنید و برای آن‌ها جرعه‌ای بر خاک بریزید.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
۳۹ - در شبسـتان چــون زمــانـی دم زنیـــد
از شــبیخون زمـــــان یــــاد آوریـــــد
واژگانشبستان: خوابگاه. (ناظم) دم زدن: نفس زدن، نفس کشیدن. (فرهنگ لغات) شبیخون: تاختن به شب هنگام بر سر دشمن. (دهخدا)
معنی و مفهومهنگامی که در شبستان اندکی آسودید و استراحت کردید، از حمله‌ی ناگهانی زمان و گذر بی امان آن نیز یاد کنید و به فکر مشکلات دیگر باشید.
آرایه‌های ادبیشبیخون زمان اضافه‌ی استعاری است. زمان به شخصی مانند شده است که ناگهان حمله می‌کند.
۴۰ - روز شــادی را شـب غــم در قفــاســـت
چــون در ایــن بـاشـید از آن یــاد آوریـــد
واژگانقفا: پشت سر و پس گردن. (منتهی الارب)
معنی و مفهومروزهای خوشی و شادی، شب‌های غم و اندوه به دنبال دارند. وقتی که در حال خوشی و شادی هستید از ایّام غم نیز یاد کنید.
آرایه‌های ادبیروز شادی و شب غم اضافه‌ی تشبیهی است. بیت دارای آرایه‌ی تقسیم است، این، در مصراع دوم به روز شادی و آن، به شب غم اشاره دارد.
۴۱ - جـام زر افشـان بــه خــاقــانـی دهیــد
خــاطــرش را دُرفشــان یــــاد آوریـــــد
معنی و مفهومجام پر از شراب زرد همچون زر، به خاقانی بدهید و هنگامی که از خاطر او یاد می‌کنید، به دلیل سخنان ارزشمندش، از ضمیر او با عنوان دُرفشان یاد کنید (یا وقتی که از ضمیر و خاطر او یاد می‌کنید دُر بیفشانید).
آرایه‌های ادبیدُرفشان بودن خاطر استعاره از سخنان گرانبهاست. جام زرافشان استعاره از جامی است که شراب زرد رنگ در خود دارد.
۴۲ - راویـــــان را بـــر زبــــان تهـنیـــّت
مــدحــت شــاه اخستــان یـــاد آوریـــد
واژگانراوی: بازگوینده‌ی شعر از کسی، شخصی که شعر شاعر را با صدای خوش در مجلس می‌خواند. (دهخدا) تهنیّت: مبارک گفتن. (غیاث)
معنی و مفهومدراین بزم باده نوشی، ضمن تبریک و تحسین راویان مجلس، مدح و ستایش کردن شاه اخستان را به آن‌ها یاد آوری کنید.
۴۳ -کســری اســلام، خــاقــان الکــبیر
خسـرو سلـطان نشـان در شـرق و غرب
واژگانکسری: عنوان هر یک از پادشاهان ساسانی و عنوان لقب انوشیروان. (معین) خسرو: پادشاه بزرگ، سلطان عظیم الشأن. (معین)
معنی و مفهومشاه اخستان پادشاه اسلام و خاقان بزرگ است. او در تمام دنیا از شرق تا غرب نشان سلطنت و سلطانی دارد.
بند چهارم:
کلمات قافیهجهان، دهان، نشان و …
حروف اصلی قافیها ن
حرف روین
حروف الحاقیندارد
ردیفبیرون فتاد
۴۴ - راز مســتان از میـــان بیـــرون فتــــاد
الصبــــوح آواز از آن بیــــرون فتــــــاد
واژگانالصبوح: باده‌ی صبحگاهی با تأکید و تشویق. (فرهنگ لغات)
معنی و مفهومراز مستان از میان آن‌ها آشکار شد و بانگ الصبوح (صبوحی کنید) از میان آن‌ها بلند شد.
۴۵ - سـاقـی از قِیفـال خُــم، مـی‌رانــد خــون
طشــت زرّیــن، ز آســمان بیــرون فتــاد
واژگانقیفال: رگی در بازو که آن را مخصوص به سر و روی می‌دانستند و سراروی نیز گویند. (ناظم)
معنی و مفهومساقی شراب سرخ همچون خون را از خم جاری ساخت و خورشید مانند طشت زرینی (برای ریختن خون در آن) در آسمان آشکار شد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...