دانلود پروژه و پایان نامه | قسمت 10 – 8 |
۲-۴-۱) تعریف نظری هوش
مفهوم هوش شاید به اندازه خود انسان قدمت داشته باشد. به نظر میرسد که ما انسانها، مدتها است این عقیده را پذیرفته ایم که بعضی مردم در تصمیمگیری بهتر از بقیه هستند. با اینکه در کل پذیرفته شده بود که هوش به عنوان یک ویژگی فردی وجود دارد، تنها از اواخر قرن نوزدهم بود که برای اندازهگیری رسمی و علمی آن تلاشهای جدیدی آغاز شد. اولین کسی که در این مورد اقدام کرد فرانسیس گالتون[۹۳] بود، اما آلفرد بینه[۹۴] بود که در سال ۱۹۰۵ نمونه اولیه آزمون هوش واقعی را تهیه کرد (برادبری و گریوز، ۲۰۰۵، ترجمه گنجی، :۱۵۰-۱۴۸)؛ با این حال ارائه یک تعریف ثابت و مشخص برای هوش مشکل است، و بر سر تعریف آن توافق وجود ندارد، چرا که هوش کیفیتی قابل رویت نیست و تنها از روی آثارش بررسی میشود (گل پور، آقایی و خاکسار، ۱۳۸۴؛ به نقل از عباس آبادی، ۱۳۸۸). هوش توانایی سازگاری با محیط است (آقایار و شریفی، ۱۳۸۶، :۳۶؛ ربانی، ۱۳۵۷، : ۳۲ به نقل از ضمیری، ۱۳۸۷). گاردنر هوش را ظرفیت حل مسئله، تطابق با فرهنگ و تأکید بر آگاهی میداند (گلمن، ۱۳۸۳، :۷۲). و اینکه روان شناسان معمولا انواع هوش را شناسایی و به سه گروه اصلی هوش انتزاعی[۹۵]، هوش عینی[۹۶] و هوش اجتماعی طبقه بندی کردهاند (جانسون و ایندویک، ۱۹۹۹؛ به نقل از سبحانی نژاد و دیگران، ۱۳۸۷). بنابرین تعریفی کاملتر میباشد که سه مؤلفه بهره برداری از تجربیات گذشته، استعداد یادگیری امور و سازگاری با محیط برای حل مسائل را داشته باشد (یزدان پناه، ۱۳۷۹، :۵۶؛ به نقل از ضمیری، ۱۳۸۷).
۲-۴-۲)تعریف هیجان
واژه هیجان از فعل لاتین Moere به معنای حرکت گرفته شده است که تمایل به حرکت به سوی احساسات و عواطف را نشان میدهد (سبحانی نژاد و یوزباشی، ۱۳۸۷، :۱۵؛ خائف الهی و دوستار، ۱۳۸۲). در فرهنگ لغت مایکروسافت (۲۰۰۰) مترادفهای این واژه عبارتند از پرتحرک، تاثر بار، رقت بار، پرشور و مهیج یا برانگیختگی (هاشمی، ۱۳۸۵ ؛ به نقل از ضمیری، ۱۳۷۸). تا قبل از سال ۱۹۸۰ تفکر عمده این بود که هیجان باعث تخریب هوش و حواس افراد میشود و فلاسفهی یونان قدیم، هیجانها را امور شخصی میدانستند که توسط افراد جذب شده و نمی توانند راهنمایی عقلایی باشند (اکبرزاده، ۱۳۸۳، :۹؛ به نقل از عباس آبادی، ۱۳۸۸)؛ امّا از اوایل دهه ۱۹۸۰ بود که دانشمندان متوجه شدند هیجانها به هوش کمک میکنند (برادبری و گریوز، ۲۰۰۵، ترجمه گنجی، : ۱۵۱-۱۵۰). بنابرین هیجانها احساساتی هستند هم به زندگی شور و نشاط میبخشند و هم سازگاری فرد را با محیط فیزیکی و هم با محیط اجتماعی آسان میسازند؛ و دارای سه ویژگی (مؤلفه) همراه بودن با تغییرات جسمانی، وجود محرک و انگیزه برای ایجاد هیجان و به دنبال داشتن تظاهرات قابل مشاهده فیزیولوژیکی و رفتاری میباشند (آقایار و شریفی، ۱۳۸۶، : ۴۰-۳۶؛ سپهریان، ۱۳۸۶، :۲) و این که هیجان واکنش شدید و کوتاه ارگانیکی به یک موقعیت است که با حالتی (خوشایند یا ناخوشایند) همراه میباشد (خائف الهی و دوستار، ۱۳۸۲).
۲-۴-۳)تعریف هوش هیجانی
دو واژه هوش و هیجان که مشترکا واژه هوش هیجانی را میسازند به صورتهای گوناگون تعریف شدهاند (کریم زاده و سلسبیلی، ۱۳۸۷، :۷). با این حال هوش هیجانی نیز مانند هوش و هیجان از یک تعریف پیوسته و همه گیر برخوردار نیست، اما همین تعاریف مختلف لیکن مکمل از دیدگاههای مختلف، نقطه قوت هوش هیجانی هستند (خائف الهی و دوستار، ۱۳۸۳؛ نیکوگفتار ۱۳۸۵). لیکن با وجود این اختلافها و تعاریف، همگی در مفید بودن هوش هیجانی در عرصههای مختلف زندگی انسان متفق القول هستند. برخی از محققین هوش هیجانی را نیز نوعی از هوش میدانند که باعث شناخت خود و دیگران میشود و کمک میکند در زندگی شخصی و کاری با دیگران رابطهای سازنده داشته باشیم (پتن[۹۷]؛ ماریک الیاس[۹۸] به نقل از شریفی درآمدی، ۱۳۸۶). هوش هیجانی است که تعیین میکند چگونه رفتار خود را اداره کنیم، چگونه با مشکلات اجتماعی کنار بیاییم و چگونه تصمیماتی بگیریم که به نتایج مثبت ختم شوند (برادبری و گریوز، ۲۰۰۵، ترجمه گنجی، ۱۳۸۸، :۱۷). پت ریدیس و فارنهام[۹۹] (۲۰۰۱) هوش هیجانی را مجموعهای از خود ادراکیهای هیجانی مرتبط با تواناییها و خلاقیت هایی میدانند که توسط آزمونهای خود ابرازی اندازهگیری میشود (لاندا[۱۰۰]، ۲۰۰۸). گروهی از محققین هوش هیجانی را حاصل تعاملات خاص مغز و قلب آدمی میدانند (کوپر و ساواف، ۱۹۹۷). مایر و سالووی (۱۹۹۷) هوش هیجانی را شامل توانایی درک هیجان و آگاهی از هیجانها، توانایی دستیابی و ایجاد احساسات، تسهیل فعالیتهای شناختی، تعامل سازگارانه و توانایی تنظیم هیجانها در خود و دیگران میداند. (اکبرزاده، ۱۳۸۰). هوش هیجانی تمایز قائل شدن میان هیجانهای خود و دیگران به منظور کنترل اعمال و رفتار خود میباشد (کریم زاده، ۱۳۸۷، :۳۸). و این که هوش هیجانی زیر مجموعهای از هوش اجتماعی، و مدیریت هیجانها در روابط با انسانها و توانایی ترغیب دیگران میباشد (گلمن، ۱۹۹۵؛ به نقل از سپهریان، ۱۳۸۶، :۴).
۲-۴-۴) اهمیت هوش هیجانی:
“
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1401-09-20] [ 05:48:00 ب.ظ ]
|