-
- نقد ترتیبات اجتماعی برای زیر سوال بردن وضع موجود و ایجاد تنفر نسبت به آن.
-
- معرفی مجموعه ای جدید از ارزش های فردی، اجتماعی و معنوی.
-
- طرح کلی جامعۀ مطلوب.
-
- معرفی برنامه های عملی برای رسیدن به اهداف، در جهت ویران کردن وضع موجود و ایجاد نهادهای نوین.
-
- ایجاد روحیه فداکاری، ایثار، صبر و شکیبایی انقلابی که لازمۀ عملی انقلابی و اقدام سیاسی در بسیج است.
-
- ساده سازی جهت پرده پوشی و تسهیل روند بسیج.
-
- ایجاد اعتماد به نفس و تعهد به اقدام عملی.
-
- ادعاهای مبتنی بر صداقت، حقانیت و عقلانیت برای توجیه پیروان.
-
- بسیج همگانی با اجرا کردن موفق کارکردهای فوق.
همچنین باید عنوان کرد که ایدئولوژی از دید جامعهشناسان حاوی سه ویژگی و کارکرد اصلی است: اول اینکه هر ایدئولوژی حاوی صورتی منظم و هماهنگ و سازمان یافته است و این نظم باعث میشود تا برخی از وجوه واقعیت برجسته شوند و برخی دیگر در حاشیه قرار بگیرند. این همان خصلت یک دست کردن عناصر ناهماهنگ است. به عبارت دیگر، اولین ویژگی و کارکرد ایدئولوژی این است که واقعیت پیچیده را سادهسازی میکند. دوم ایدئولوژی غالباً به ارزشهایی برمیگردد که از آن نشأت گرفته است و تلاش میکند تا آن را در طرحی ذهنی سازمان دهد، یعنی ایدئولوژی نوعی توجیه عقلانی جهانبینی و نظام ارزشی را عرضه میکند و بالاخره سوم، ایدئولوژی کارکرد دیگری هم دارد و آن این است که انسان را به عمل ترغیب می کند و یا حداقل با ارائه هدفها و وسایل به افراد امکان میدهد که به عمل سیاسی دست بزنند (بشلر،۱۳۷۰: ۱۰).
البته هر ایدئولوژی در جهت توجیه و تفسیر بنیادها، کارکردها و مقبولیت خود احتیاج به ایدئولوگهای کارآزموده دارد. شیوایی بیان، رسایی قلم و سلامت شخصیت های ممتاز در تحکیم مبانی یک ایدئولوژی اثر قاطع دارند. هرچه یک ایدئولوژی با نیازهای مادی و معنوی اساسی جوامع انطباق بیشتری نشان دهد و بتواند بر گروه های پایدار و ناپایدار اجتماعی ولی پویا اثر بگذارد از قوام، دوام، کارایی و تحرک بیشتری برخوردار خواهد بود. عواملی که اشاره شد، بیشک در پذیرش یا عدم پذیرش یا تالیف ایدئولوژی با عناصر فرهنگی و معنوی دستاندرکار هستند (آراسته خو،۱۳۷۰: ۱۷۵).
«پلامناتز» نیز معتقد است در عصر ما دست کم برای چهار مقصود از ایدئولوژی بهرهبرداری شده است، فی الواقع ایدئولوژی از نظر وی دارای چهار کارکرد زیر است:
-
- تشکیل و حفظ انسجام گروه های منضبطی که بتوانند به منظور کسب قدرت، به سرعت از شرایط متغیر سود ببرند.
-
- ترغیب مردم به فداکاری های بزرگ در راه آرمان هایی که نزد رهبرانشان به مراتب مهم تر و پرمعناتر است تا نزد خود آنان.
-
- بسط دادن قدرت حکومتیا سایر گروه های متشکل در خارج از مرزهای کشور یا کشورهایی که قدرت در آنجا در دست چنین گروههایی است.
-
- و بالاخره تسلط یافتن یا حفظ سلطه بر احزاب یا دیگر سازمان ها (آراسته خو،۱۳۷۰: ۱۷۹).
همچنین «ژان بشلر» برای ایدئولوژی پنج کارکرد را مشخص ساخته است که عبارتند از: صفآرایی یا جبههگیری، توجیه، پردهپوشی، موضعگیری و بالاخره دریافت یا ادراک. مطابق نظر وی، اولین کارکرد ایدئولوژی، شناساندن دوستان به یکدیگر و معرفی دشمن به آن هاست. هر جبههای نیازمند نشانهها، نمادها، شعارها و گفتارهاست تا هواداران را به دور خود جمع کند و مخالفین را طرد نماید. این علایم میتواند میل درآمیختن با جمع یا میل غریزی انسان به مستحیل شدن در گروه و پرخاشگری را در افراد به راحتی برانگیزد. جدال سیاسی سازمانیافته به ایدئولوژی نیاز دارد تا دوستان را به دور هم جمع کند و صف دشمنان را جدا کرده آن ها را طرد نماید. جدال سیاسی همیشه حالت دو قطبی پیدا میکند و در نتیجه دو جبهه یا دو جبهه ائتلافی ایجاد میشود (بشلر،۱۳۷۰: ۶۱).
گاه ایدئولوژی ها مواضع فکری ناهمگن را زیر یک چتر جمع میکنند به طوری که در هر جبهه ایدئولوژیکی جریان های فکری متفاوت و علایق گوناگون در کنار هم قرار میگیرند. زمانی عدم هماهنگی ایدئولوژیکی آشکار میشود که جبهه ائتلافی پیروز شود و حریف را نابود کند. در این صورت اختلافات داخلی به تدریج علنی میشود و درگیری تا زمانی ادامه پیدا میکند که یکی از گروه ها، سایرین را از میدان به در کند و بر آن ها مسلط شود. در تمام انقلاب ها شاهد چنین وضعیتی بودهایم. از این جهت ائتلاف مواضع فکری نامتجانس در مبارزه سیاسی، اجتنابناپذیر ولی موقتی است، اجتنابناپذیر است چون در مبارزه سیاسی، جبهه دوست و دشمن از هم تفکیک میشود و موقتی است چون این نوع ائتلاف ها بر اساس شعارهایی شکل میگیرد که دو پهلو، مبهم و کلی است. برای مبارزه مشترک و نابودی مخالفین، یک پرچم، یک سرود و چند کلمه به صورت شعار کافی است ولی سایر کارکردهای ایدئولوژی از این پیچیده و به توجه بیشتری نیاز دارند (بشلر،۱۳۷۰: ۶۱).
در توجیه، بازیگر سیاسی تلاش میکند برای عمل سیاسی خود دلیل منطقی بیاورد و در این روند میخواهد هواداران و مخالفین را توجیه کند. اگرچه سیاست مدار برای رفع تردید نیاز به توجیه خود در برابر دیگری دارد. مخاطبین اصلی هر نوع توجیهی، بیشتر هواداران و افراد بی طرف هستند. توده مردم نیاز به توجیه دارند تا با دلبستگی شدید به ایدئولوژی، حاضر به فداکاری و ایثار شوند.
دیگر کارکرد شناخته شده ایدئولوژی، پرده پوشی است که علایق را در کلمات زیبا بیان میکند و بدینترتیب، سیاست با یاری ایدئولوژی میتواند وظایف خود را تمام و کمال انجام دهد (بشلر،۱۳۷۰: ۸۱). آخرین کارکرد ایدئولوژی یعنی دریافت درواقع سه وجه دارد و عمل سیاسی را ساده میکند، تمامی جامعه را در خود جای میدهد و روندی رو به آینده دارد. از آنجا که عقل و خرد همیشه دچار شک و تردید است، این تنها ایدئولوژی است که به انسان امکان میدهد تا واقعیت ها را به صورتی ساده شده، ثابت و منجمد دریافت کند. در ایدئولوژی های انقلابی، تاریخ به صورت توالی حوادثی در نظر گرفته میشود که شکاف هایی به نام انقلاب ها آن ها را از هم جدا میکند و هر شکاف، نشاندهنده دگرگونی عمیق و ریشهای نظام اجتماعی است و این مستلزم داشتن تصوری از جامعه به مثابه کل ارگانیک است. با چنین دیدی از تاریخ، هر شکاف گامی است به جلو، زیرا در غیر این صورت دلیلی برای انقلاب کردن و کشته شدن وجود ندارد. از آنجا که بدون ضابطه نمیتوان از پیشرفت سخن گفت، باید هدف تاریخ و همینطور آغاز و جهت حرکت آن معلوم باشد. پس هر طرح ایدئولوژیک و انقلابی آشکار و نهان بر فلسفهای از تاریخ استوار است. در هر انقلابی برای نابودی جبهه باطل باید مردم آن را محکوم کنند زیرا از یکسو از نظر روانی انسان دست به حرکت انقلابی نمیزند مگر عنصر باطل، محکوم شناخته شود و از سوی دیگر باطل در تحول تاریخی مرحلهای گذرا و رفتنی تلقی گردد. دریافت انقلابی از جامعه الزاما حاوی چنین عناصری است که به راحتی قابل پرورش هستند. از این رو ایدئولوژی برای ساده کردن و تصریح و فهم واقعیت های مبهم و پیچیده از بین دادهها، آنچه را که میخواهد برمیگزیند تا عمل سیاسی را تسهیل کند. مضافأ بر اینکه، ایدئولوژی با دستورالعمل های خود، نتایج عمل سیاسی را پیشبینی میکند و مراحل و مقاصدی که باید طی شود را از پیش تعیین میسازد (بشلر،۱۳۷۰: ۹۶).
۴-۱- نفی وضع موجود
وجود تصویری از یک جامعه نامطلوب در ذهن افراد یک جامعه و ذهنیت اجتماع دارای کاربرد است زیرا شهروندان دانسته یا ندانسته، وضع موجود را با آن میسنجند. نتیجه این مقایسه از لحاظ کلی به صورتهای زیر است:
الف) وضع موجود که باعث ایجاد تنش در جامعه شده است در راستای نیازهای جامعه ارزیابی می شود.
ب) وضع موجود با وضع مطلوب تطابق ندارد که این اختلاف سطح به مرور زمان بسیار شده و باعث ایجاد یک نوع اعتراض میشود.
ج) وضع موجود با وضع مطلوب تطابق ندارد و عدم تطابق، به یک باره زیاد و اساسی و عمیق است.
عقل نظری و نخبگان و افکار عمومی و عقل جمعی، اگر تحقیقاً به هر یک از قضایای فوق برسند به تناسب، خطمشیها و راهبردهای زیر را توصیه و تجویز میکنند:
الف) وضع موجود و روشها و راهبردهای قبلی باید حفظ شود.
ب) در وضع موجود باید رفرم و اصلاح صورت بگیرد.
ج) وضع موجود باید به صورت انقلابی و بنیادی برهم زده شود تا مدینه فاضله ایجاد شود.
سه عنصری که باعث ایجاد وضع نامطلوب در جامعه می شود، مربوط به وضعیت معیشت و درآمد و اقتصاد مردم و جامعه می باشد. عناصر مشروعیت بخش ایدئولوژی دولت از دوجنبه درونی و بیرونی دارای تناقص و ناسازگاری باشد (آراسته خو،۱۳۷۰: ۶۱).
از لحاظ بیرونی، عناصر مشروعیت بخش دولت با جامعه و نظام سیاسی جهانی ناسازگار بود و یا عواملی در خارج ویا داخل جامعه با فرهنگ کلی جامعه ناسازگار است که باعث می گردد وضعیت نامطلوب احساس شود و از نظر معنوی مورد نظر اکثریت جامعه قرار نگیرد، از بعد درونی هم ایدئولوژی، سیستمی نامنسجم و تناقص نما بود که کارآیی آن را به شدت کاهش می داد. عناصر این ایدئولوژی با تلفیقی ناهمبسته، نامتقارن، و اجباری از عناصر سنتی و مدرن، سکولار و مذهبی، و دموکراتیک و استبدادی شکل گرفته باشد که هر کدام در تناقص با دیگری قرار داشت و یا در نهایت سیاست حاکمان مورد رضایت مردم نبوده و از وضعیت ایجاد شده ناراضی بوده و در تلاش برای مهار و یا تغییر آن بر می آیند و ارکان حکومت نیز ناراضی خواهند شد. مردم خواهان مشارکت سیاسی و اجتماعی برای ایجاد تغییر در جامعه بودند. با گسترش نوسازی و دگرگونی در ساختار اجتماعی و اقتصادی، ولی نه تنها ساختار سیاسی از هر گونه اصلاحاتی مصون میماند، بلکه بر تمرکز قدرت و تصمیم گیری در همه امور افزوده می شد. در مقابل خواست گروه های سیاسی و نهاد های مدنی برای مشارکت، پاسخ تظاهر به دموکراسی و در نهایت سرکوب آن ها بود. دولت، در موضعی متناقض در مقابل خواست مردم، از یک طرف تظاهر به آزادی طلبی و آزادی خواهی برای ملت می کرد و اقدام به تشکیل احزاب و تشکل های سیاسی و اجتماعی می کرد و از سوی دیگر، جلوی فعالیت و کارکرد واقعی آن ها را می گرفت. در این تناقضات و رفتارهای دو گانه میتوان وضعیت نامطلوب را مشاهده کرد(آراسته خو،۱۳۷۰: ۸۹).
۴-۲- ترسیم وضع مطلوب
نقش ایدئولوژی بسیج گر، در ساده ترین حالت، به ارائۀ تصویری به شدت موحش و بزرگنمایی شده از وضع موجود و صورتی مبهم و در عین حال رؤیایی و شوق برانگیز از آیندۀ مطلوب محدود می شود. بخش مکمل این دو تصویر کاملاً قطبی نشان دادن راه های گذار از «این» و ایصال به «آن» است و در عین حال بالا بردن میزان آمادگی مردم برای تلاش و تضحیه در این راه و افزایش روز به روز جمعیت همراه (اخوان مفرد،۱۳۷۹: ۳۳).
نظریه پردازان سیاسی و فلسفی در اکثر اوقات، کار خود را با وضع موجود آغاز می کنند؛ به عبارت دیگر به بررسی وضعیت جوامع خود می پردازند، و با تبیین آن وضع، مشکلات را نیز روشن می سازند، پس از شناخت وضع موجود و پی بردن به مشکلات، ضروری خواهد بود که این مشکلات، ریشه یابی شوند، چون اگر منشا و ریشه مشکلات و معضلات زندگی سیاسی روشن نشود، برای آن نمی توان چاره جویی نیز کرد. پس ازاین که ریشه مشکلات جامعه مشخص شد، دو حالت را می توان متصور شد؛ یا این که نظریه پرداز، وضع مطلوب و آرمانی خود را ترسیم می کند، و سپس راه کارهای رسیدن به آن را ارائه می دهد، و یا این که در ابتدا راه حل هایی را پیشنهاد می کند تا با عمل به آن ها بتوان به وضعیتی رسید که وضع مطلوب نامیده می شود.
البته این دو مرحله از تفکر سیاسی با یکدیگر عجین هستند؛ و تمایز و مرز گذاری دقیق بین این دو مرحله چندان هم نمی تواند آسان باشد. حتی ممکن است نظریه پرداز سیاسی قبل از آغاز تفکر خود، وضع مطلوب را در ذهن خود داشته باشد، و مرحله بندی تفکر سیاسی بیش تر در جهت روشن تر ساختن مساله صورت می گیرد تا تعیین یک چهار چوب قطعی و الزامی. در هر حال هر نوع تفکر سیاسی و فلسفی با هر منشأ و خاستگاه و هدف و مقصدی که دارد، با ترسیم وضع جامعه آرمانی خود، تلاش می کند تا برای رسیدن به آن وضع مطلوب، راه کار ارائه داده و از این رو نظریه ای منسجم، چهارچوب مند و هدف دار را تدوین می نماید. اندیشهورزان بسیاری به تدوین وضعیت مطلوب و ترسیم آن پرداختهاند. در بسیاری از آن مفاهیم مشترکی مانند عدالت محوری، قانون مداری و انسجام همگانی وجود دارد و فقط در خصوصیات و جزئیات است که آنها باهم تفاوت مییابند (محمدی منفرد، ۱۳۸۷: ۳۷).
ترسیم وضعیت مطلوب از نظر سیاست ورزان و فلاسفه همیشه در طول قرون بازتابدهنده نگرانیها و نارضایتیهایی بودند، که خود زاییده همان نگرانیها بهشمار میرفتند. میتوان گفت هرچه ذهن بشر بیش تر دستخوش خلل و اضطراب باشد، نیاز به وضعیت مطلوب بیش تر به وجود میآید (ولز، ۱۳۸۳: ۱۳۹).
در ادامه باید گفت آدمی موجودی است با دو بعد مادی و معنوی و دارای عقل و اراده و با توان انتخاب گری و هدف گذاری. بنابراین او همواره در افق دید و ذهن خود تصویری از یک وضع مطلوب و آرمانی جامعه را دارد. این تصویر میتواند خود ساخته و بعضاً مبهم و تار باشد و همچنین میتواند محصول تفکر و اندیشه عقلا، اندیشمندان، مبارزان و غیره بوده و دارای خطوطی مشخص و شفاف باشد و با تبلیغ و تعلیم به ذهن و روح آحاد افراد جامعه منتقل شده و نقش بسته باشد. مدینه فاضله و جامعه مطلوب شامل شاخصها و تجویزهایی درباره سیاست، اقتصاد و فرهنگ خوب و مطلوب میباشد(حشمتزاده، ۱۳۸۲: ۴۳۷).
به طور مشخص، نیاز به وضعیت مطلوب از هزاران سال قبل در قالب دینی و اجتماعی و سیاسی موجود بوده است. «آرمانشهر» افلاطون و یا حماسه سومری «گیلگمش» نمونههایی از این مدعایند که بهشتی زمینی را ترسیم میکنند که در آن مرگ و پیری معنا ندارد و گرگ و میش در کنار هم زندگی میکنند. در افسانه گیلگمش، پادشاه شهر اوروک، در سفر خود به بهشت «دیلمون» میرسد که دارای آرامش همیشگی، طبیعت زیبا و زندگی جاودانه و نمادی از شهر آرمانی مردم است(اصیل، ۱۳۷۱: ۱۸).
البته وجود تصویری از یک جامعه مطلوب در ذهن افراد و ذهنیت اجتماع دارای کاربرد است که شهروندان دانسته یا ندانسته، وضع موجود را با آن میسنجند. نتیجه این مقایسه از لحاظ کلی به صورتهای زیر است:
الف) وضع موجود در راستای وضع مطلوب است.
ب) وضع موجود با وضع مطلوب تطابق ندارد اما این اختلاف کم، سطحی و صوری است.
ج) وضع موجود با وضع مطلوب تطابق ندارد ولی عدم تطابق، زیاد، اساسی و عمیق است.
عقل نظری و نخبگان و افکار عمومی و عقل جمعی، اگر تحقیقاً به هر یک از قضایای فوق برسند به تناسب، خطمشیها و راهبردهای زیر را توصیه و تجویز میکنند:
الف) وضع موجود و روشها و راهبردهای قبلی باید حفظ شود.
ب) در وضع موجود باید رفرم و اصلاح صورت بگیرد.
ج) وضع موجود باید به صورت انقلابی و بنیادی برهم زده شود تا مدینه فاضله ایجاد شود (حشمتزاده، ۱۳۷۸: ۳۹).
در کل وضعیت مطلوبی که ترسیم می شود در آن همه آرمانهای بشری از جمله عدالت، آزادی، صلح و امنیت به وقوع میپیوندد. از جمله این طرحها اتوپیای «توماس مور»، آتلانتیس« فرانسیس بیکن»، شهر آفتاب «کامپانلا»، اوسئانای «جیمز هرینگتون»، شهر زرین «فرانسوا ماری» ملقب به «ولتر» را میتوان نام برد. اما در طول تاریخ اندیشه کم تر شخصیتی چون «کارل مارکس» میتوان یافت که آرمان شهری در انتهای تاریخ برای بشر تصویر کند و راه دستیابی به این بهشت زمینی را نشان دهد(محمدی منفرد، ۱۳۸۷: ۳۷).
در ادامه باید اشاره کرد، اگرچه مارکس خود هیچ گاه تحت عنوان اتوپیا، آینده را ترسیم نکرده است اما تصور او از جامعه کمونیستی بیطبقه - که بعد از انقلابات کارگری علیه سرمایهداران شکل میگیرد- خود نوعی از ترسیم وضعیت مطلوب است که در آن عدالت و آزادی ظهور مییابند. نخستین متفکری که اندیشه و ضعیت مطلوب و آرمانی را را بر برهان عقلی استوار کرد، «افلاطون» فیلسوف یونانی بود. او طی تفکرات خود به این نتیجه میرسد که عدالت هماهنگی و همگونی با نظم امور است. طبیعت را نباید به سلیقه خود دربیاوریم یا از آن خود کنیم بلکه بهویژه در سازماندهی شهر و نقش ویژه طبقات تشکیل دهنده آن باید با طبیعت هماهنگ شویم(روویون، ۱۳۸۵: ۱۹۰).
[شنبه 1400-08-22] [ 04:28:00 ب.ظ ]
|