کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


جستجو



آخرین مطالب

 



۱- بسته به ماهیت باورهایی که اساس خشم را تشکیل می دهند خشم می تواند مناسب یا نامناسب باشد .
۲- داشتن راهبردهای مثبت برای کنترل هر دو نوع خشم بسیار مهم است .
پایان نامه
وقتی خشم مناسب است می تواند به ما کمک کند . به یاد داشته باشیم که همه چیز نمی تواند بر وفق مراد ما باشد بنابراین این وضعیت می تواند ما را واردار کند تا برای بهتر کردن اوضاع و رسیدن به اهدافمان وارد عمل شویم . بر عکس خشم نابجا می تواند بسیار مخرب باشد در هر حال هر دو نوع خشم اهمیت موضوع مقابله را مطرح می کنند که حرکت در این راستا یکی از اهداف این تحقیق است .
ج: هدف سوم این تحقیق یافتن راهکارهای مناسب برای تعدیل باورهایی است که ابزار خشم و پرخاشگری را موجه جلوه می دهند . باورهایی که از ان ها به عنوان باورهای غیر انطباقی یاد می شود دکتر ویندی در ایدن ان را در کتاب غلبه بر خشم تحت عناوین باورهای مربوط به ناراحت کننده بودن اوضاع تحمل ناپذیر بودن ناکامیها محکوم کردن خود و محکوم کردن دیگران از ان یاد کرده است .
د: از هدف های دیگر تحقیق حاضر این است که از نتایج ان در مراکز آموزشی ، مشاوره ای ، باز پروری ، آموزشگاهها و غیره … در جهت رساندن به افراد جامعه به منظور داشتن جامعه ای یا افراد دارای روحیه و روانی سالم و روابطی مسالمت آمیز و متقابل ، استفاده گردد تا بعنوان در جهت داشتن جامعه ای عاری یا با حد اقل خشونت گام برداشت .
۴-۱: همیت و ضرورت تحقیق :
اکثر صاحب نظران برخورداری از غزت نفس را به عنوان عامل مراکزی و اساسی در سازگاری عاطفی اجتماعی افراد می دانند این باور ، دارای تاریخچه طولانی نیز هست . ایندا روان شناسان و جامعه شناسان از جمله ویلیام جیمز ، هربرت مید ، و جارلزکولی بر اهمیت عزت نفس مثبت تاکید داشتند . چند سال بعد ، نو فرویدیان ، چون سالیوان ، و هورمونی ، خود پندار را در نظریه های شخصیتی شان وارد شخصیتی شان وارد کردند .
سالها بعد روان شناسان نظریه ها را با کارهای تجربی در هم آمیختند و نتیجه گرفتند که عزت نفس و ارزیابی مثبت از خود با شاد کامی و کار کرد مفید افراد رابطه متقابل دارند . بهره مندی از عزت نفس علاوه بر این که جزئی از سلامت روانی محسوب می شود با پرخاشگری افراد نیز در ارتباط است . از طرفی با توجه به پیشرفت تکنولوژی و صنعت که متعاقب آن با وجود منافع برای انسان متاسفانه به طور غیر مستقیم تاثیرات سوئی در روابط اجتماعی و عاطفی بشر نیز به همراه داشته است . و ان ها را به رقابت جهت برتری بر یکدیگر بسیج نموده است . در این وادای افرادی که عقب می مانند به نحوی سعی در جبران ، سازگاری و در جهت منفی سعی در تخریب خویش دارند ، پس در اینجا خویشتن افراد است که عدم توجه به ان باعث بوجود امدن انواع و اقسام نابهنجاریها و مشکلات روانی می گردد . که نابهنجاریهایی از قبیل : جنایت ، قتل ، اعتیاد ، دزدی ، خودکشی و غیره … رابطه نزدیکی با خود شناسی و احساس ارزشمندی فرد از خود دارد . لذا هر انسانی در حد توان سعی در کشف و مرتفع نمودن علل این نابهنجاریها دارد و محقق نیز مسئولیتی بیشتر و سنگین تر دارد لذا این تحقیق تلاشی هر چند ناچیز در این راستاست تا بتوان از یافته های ان در تدوین برنامه هایی که به کاهش پرخاشگری و افزایش عزت نفس کمک می کند استفاده کرد و از انجا که پرخاشگری در نوجوانان و جوانان که یکی از معضلات اجتماعی است متاسفانه رو به ازدیاد است و این مهم افکار عمومی را نگران کرده است و نیز سلامت روان هر جامعه در گرو رشد تک تک افراد حاضر در ان جامعه است و مشکلات شخصی ، تاثیر مستقیمی بر سلامت جامعه دارد بدیهی است با روشن شدن زوایای مهم این امر با برنامه ریزی صحیح می توان شاهد کاهش پرخاشگری و افزایش عزت نفس در جامعه بود و با شناخت مشکل و راه های پیدا بین ان و نیز بر خورد صحیح و کارشناسانه با مشکل راه حل های مناسب را ارائه داد .
۵-۱: در بیان ضرورت و اهمیت پژوهش حاضر می توان به موارد زیر نیز اشاره کرد :
الف : از عمده ترین فواید این تحقیق ان است که زوایای عزت نفس و پرخاشگری و عوامل موثر در کاهش یا افزایش ان برای محقق و افراد ذینفع روشن می شود . و انگاه بر اساس یافته های ان می توان راهکارهایی در جهت کنترل ، و تعدیل عزت نفس و پرخاشگری در افراد و نیز کاهش یا افزایش ان و شرایط و چگونگی پیدایش و ابراز و یا عدم ان ارائه داد و به طور کلی می توان گامهای بسیار موثری در جهت کنترل ان برداشت .
ب: فایده دوم و مهم این تحقیق ان است که با مشخص شدن نتایج تحقیق حاضر می توان به رابطه عزت نفس با پرخاشگری در افراد پی برد و با توجه به نتایج و به اقتضای شرایط راهکارهای لازم و ضروری را در جهت افزایش یا کاهش هر کدام از انها ارائه داد .
ج : از دیگر فایده های این تحقیق پی بردن به چگونگی تفاوت دختران و پسران در عزت نفس و پرخاشگری است و اینکه کدام گروه عزت نفس و پرخاشگری بیشتری دارند .
د : از فواید عمده این تحقیق ان است که با توجه به نتایج و پیامدهای این تحقیق می توان برنامه ریزیهای صحیح و اصولی را با توجه به شرایط انجام داد . تا بتوان گامهایی در جهت افزایش عزت نفس و کاهش پرخاشگری در افراد جامعه برداشت و قدری از نگرانی عمومی مردم از افزایش روز افزون پرخاشگری در جامعه کاست و در جهت داشتن جامعه ای مطلوب و امیدوار به آینده امن و مطمئن حرکت کرد .
۶-۱: سئوالهای تحقیق :
با توجه به مطالب مطروحه گذشته در این پژوهش سئوالهایی مطرح است که عبارتند از : یک سئوال اصلی و دو سئوال فرعی که به ترتیب در زیر می آید :
۱- آیا بین عزت نفس و پرخاشگری در دانش آموزان ( دختر و پسر ) پایه متوسطه رابطه ای وجود دارد ؟
۲- آیا بین دختران و پسران در عزت نفس تفاوت وجود دارد ؟
۳- آیا بین دختران و پسران در پرخاشگری تفاوت وجود دارد ؟
۷-۱: تعریف نظری و عملیاتی متغیرها :
متغیر پیش بین : عزت نفس :
تعریف نظری : همچنانکه فرد از خود درکی پیدا می کند و هویت خود را باید برای خصوصیات خود ارزش منفی یا مثبت قائل می شود مجموعه این ارزیابیهای فرد از خود عزت نفس او را تشکیل می دهد .
تعریف عملیاتی : منظور از عزت نفس در این تحقیق آن چیزی است که پرسش نامه عزت نفس ( فرم تجدید نظر شده پرسش نامه کوپر اسمیت ، می سنجد . ( توضیحات بیشتر راجع به پرسش نامه مذکور در فصل سوم خواهد آمد ).
متغیر ملاک : پرخاشگری :
تعریف نظری : به هر گونه رفتار معطوف به هدف آسیب رساندن یا مجروح ساختن موجودی دیگر که به منظور اجتناب از رفتاری مشابه بر انگیخته می شود پرخاشگری اطلاع می گردد .
تعریف عملیاتی : منظور از پرخاشگری در این پژوهش آن چیزی است که پرسشنامه پرخاشگری AQ آرنولداچ باس و مارک پری می سنجد .
فصل دوم
ادبیات و پیشینه تحقیق
۱-۲: مبانی نظری تحقیق :
شناخت خود از محورهای اساسی روان شناسان اجتماعی است . مفهوم حود به خود وابسته و خود مستقل تجزیه می شود . خود مستقل در فرهنگ هایی پرورش می یابد که به آزادی فردی اهمیت می دهند . خود وابسته در فرهنگهایی رشد می یابد که در راستای تقویت پیوندهای فرد با گروه های گوناگون هستند . پندار از خود در نتیجه ی ارزیابی دیگران که در ذهن شخص بازتاب می شود به وجود می آید ( احمدی ۱۳۸۴) . آلپورت پرورش خود را به هفت مرحله تقسیم کرده است که عبارتند از : خود جسمانی ، تشخیص هویت خود اعتماد به خود ، گسترش خود ، پندار از خود ، خود به عنوان حریفی ارزشمند و تلاش اختصاصی ، خود دارای سه بعد است که عبارتند از : احساس خود ، ادراک خود و نمایش خود . احساس خود به آن جنبه از خود گفته می شود که با واکنش فرد نسبت به خودش در ارتباط است . پس از این مرحله هر فرد در طول زندگی اش به ارزیابی خود پرداخته و وجود خود را درک می کند این جنبه از خود در ارتباط با احساسهایی مثبت و منفی فرد درباره ی خودش می باشد . خود نمایشی به این معنی است که فرد چگونه خود را به دیگران معرفی یا عرضه می کند . هر فردی یک برداشت و پنداشت از توانمندی و کاستی خود دارد که بر اساس آن خود را مورد ارزیابی مثبت یا منفی قرار می دهد که این برداشت ، خود پنداره ی شخص را به وجود می آورد ( احمدی ۱۳۸۴) .
۱-۱-۲ : عزت نفس :
همچنانکه کودکان از درکی پیدا می کنند و هویت خود را می یابند تلویحا برای خصوصیات خود ارزش منفی یا مثبت قایل می شود . مجموعه این ارزیابیهای که کودک از خود می کند عزت نفس او را تشکیل می دهد . عزت نفس همان مفهوم خود نیست گر چه این دو غالبا با هم اشتباه می شوند . مفهوم خود مجموعه ای است از عقاید فرد درباره خود که بیشتر بر مبنای توصیف است تا قضاوت ممکن است بعضی از بخشهای خود خوب یا بد تلقی شود ولی بعضی از بخش ها نه خوب تلقی شود نه بد .
این که کسی سیاه موی سیاه و صدای نرمی دارد بخشی از مفهوم خود است ولی خصوصیات نه بد هستند و نه خوب . از طرفی عزت نفس به ارزیابیهای شخص از خصوصیاتش اطلاق می شود . یک پسر بچه ۸ ساله ممکن است از خودش این تصور را داشته باشد که زیاد دعوا کند حال اگر برای این توانایی در دعوا راه انداختن ارزش قابل باشد و به خودش حق بدهد این خصوصیت به عزت نفس او می افزاید ولی اگر از این که مدام دعوا می کند ناخشنود باشد این خصوصیت پرخاشگری احتمالا عزت نفس او را کاهش می دهد . ( هنری ماسن و همکاران ۱۳۷۳) .
۲-۱-۲: عزت نفس و موفقیت :
یکی از دلایل توجه زیادی که به عزت نفس می شود این است که ممکن است ضعف بعضی از کودکان در مدرسه ناشی از کمی عزت نفس آنان باشد . چندین برنامه تربیتی برای بالا بردن عزت نفس کودکان به این امید طرح ریزی شد . که بتواند عملکرد او را در مدرسه نیز پیش ببرد . چندین برنامه هایی عموما ناموفق از کار آمده است ( شایر و کرات ۱۹۷۹) .
یکی از دلایل ان این است که احساس خوبی که بطور کلی کودک در مورد خودش دارد به اندازه احساسی که در مورد توانش شناختنی یا تکالیف درسی اش دارد همبستگی آشکاری با عملکرد درسی او ندارد . این برنامه ها در تشخیص اینکه کودک ممکن است در قلمروهای مختلف در مورد خودش احساس متفاوتی داشته باشد ناموفق بوده اند . و نیز جای تعجب نیست که اگر کاری کنیم که کودکان در مورد مهارتهای ورزشی از خود خشنود باشند این خشنودی در احساسی که در مورد توانایی خود در درس ریاضی دارند تاثیر نگذارند . ( هنری ماسن ۱۳۷۳) .
۳-۱-۲: اصل حفظ عزت نفس نوجوان :
یکی از موثرترین روش های برقراری رابطه انسانی با نوجوان ، حفظ و تامین عزت نفس نوجوان است . تحقیقات نشان داده اند نوجوانی که از عزت نفس یا حرمت خود بالایی برخوردار است بهتر می تواند زندگی کند ، با دیگران رابطه برقرار کند به پیشرفت تحصیلی نایل گردد و فردی خلاق و پویا باشد . نوجوانی که عزت نفسش حفظ شده است در رویارویی با مسائل و مشکلات از استواری و مقاومت بالایی برخوردار است و آسیب پذیری او کمتر است . عزت نفس عبارت است از احساس ارزشمند بودن ( کلمز ۱۳۷۳).
مجموعه احساسات ، عواطف ، نگرشها و تجربیات فرد در طول زندگی او موجب می شوند که فرد احساس ارزشمند می کند ، نسبت به خود ، ارزیابی مثبت داشته باشد و احساس لیاقت و کفایت کند . همه نوجوانان صرف نظر از سن ، جنسیت و زمینه فرهنگی به حفظ عزت نفس نیاز دارند ، لازمه خلاقیت ، پویایی ، پیشرفت و حرکت ، ارضای عزت نفس نوجوان است .
والدینی که به فرزند خود روحیه و امید می دهند توانایی های او را تحسیت و تمجید می کنند این نیاز را به خوبی در او ارضاء می کنند و موجب می شوند که اعتماد به نفس فرزند انها تامین شود و فرزندانشان با اطمینان مسیر پر نشیب و فراز زندگی را طی کنند و با روحیه ای مقاوم با مسائل و مشکلات و مسئولیتها مواجه شوند .
در این اصل دو تصویر متفاوت از ویژگیهای نوجوانی که از عزت تنفس بالایی برخوردار است در مقایسه با ویژگیهای نوجوانی که از عزت نفس پایینی بهره مند است ارائه می شود ( کلمز و همکاران ۱۳۷۳، محسنی ۱۳۷۵) .
الف : نوجوانی که از عزت نفس بالایی برخوردار است مستقل عمل می کند ، احساس مسئولیت می کند و خود تصمیم می گیرد . او در صورت لزوم به دیگران کمک می کند ، به پیشرفتهایش افتخار می کند و. گاهی از خود تعریف می کند ، از تغییر مثبت و نوآوری استقبال می کند . عواطف و هیجانها خود را نشان می دهد و ابراز می کند و مسائل و مشکلات و ناکامی ها را با شکیبایی تحمل می کند .
ب: نوجوانی که دارای عزت نفس پایینی است فرد متکی است و تصویری منفی از خود دارد ( نمی دانم ، نمی توانم ) . احساس می کند که دیگران برای او ارزشی قائل نیستند . در رویارویی با مشکلات ، مسائل و ناکامی ها احساس درماندگی می کند . برای ضعفهای خود ، دیگران را سرزنش می کند و به شانس نسبت می دهد . زود نا امید می شود ، بهانه جویی می کند و نمی تواند انتقاد را بپذیرند . عواطف و هیجانهای خود را نشان نمی دهد و ابراز نمی کند ( استادان طرح جامع ۱۳۸۰) .
بسیاری از اختلالات روانی با عزت نفس پایین رابطه دارد . برای مثال : روانشناسان معتقدند : افسردگی بر اساس زنجیره مهارتهای شناختنی است که شامل معیارهای شخصیت و ارزیابی منفی از خود است . اساس عزت نفس بر تجربیات زندگی استوار است و شایستگی عاطفی – اجتماعی از عزت نفس مثبت ناشی می شود و کودک را از مشکلات شدید آینده می رماند . ( کوپر اسمیت ۱۹۶۷ به نقل از بیابان گرد ) .
۴-۱-۲: اندازه گیری عزت نفس :
وقتی از کودکان می پرسیم که چقدر خودشان را دوست دارند و یا توانائیهای خود را چگونه ارزیابی می کنند غالبا پاسخهایی می دهند که خالی از جانبداری نیست . در مطالعه ای که ارزیابیهای کودکان از خود با ارزیابیهای معلمان و همسالان از انان مقایسه می کند بعضی مشکلات اندازه گیری عزت نفس نشان داده شده است برای سنجش عزت نفس از سه روش استفاده شده است .
الف : کودکان خود را در مقایسه با سایر هم کلاسی های خود از لحاظ خصوصیاتی مثل محبوبیت و توانش رتبه بندی کردند .
ب: از هر یک از گروه های سه نفری دانش آموزان سئوال شد که کدام دو نفر به هم شباهت دارند و چرا ؟
ج: فیلمی از کودکان با خصوصیات مختلف نشان دادند و واکنش کودکان را مشاهده کردند تا ببینند کدامیک از کودکانی که در فیلم دیده بودند شبیه به خود می دانند . با هر سه روش بسیاری از کودکان نمره های نسبتا ثابتی می آوردند . ( البته تقریبا یک سوم از کودکانی که همسالان و معلمانشان انان را به عنوان نامحبوب و ناتوان رتبه بندی کرده بودند خود را محبوب و توانا ارزیابی کردند .
عزت نفس بعضی از کودکان دست کم در مقایسه با ارزیابیهای دیگران زیاد است . احتمال دیگر این است که گزارش شخصی انان عزت نفسشان را بالاتر از انچه هست نشان می دهد . ( هنری ماسن ۱۳۷۳) .
بالا بردن عزت نفس اقدام پسندیده ای و احمقانه است اگر کسی با این کار مخالفت کند اما مسئله تقویت کردن عزت نفس نوعی مداخله ی انگیزشی است که تقریبا هیچ یافته ای وجود ندارد که نشان دهد عزت نفس اصلا چیزی را بوجود می آورد بلکه عزت نفس توسط مجموعه موفقیتها و شکستها به وجود می آید … آنچه باید بهبود یابد عزت نفس نیست ، بلکه مهارتهای ما برای برخورد با دنیاست . ( سیگمن به نقل از مارشال ریو ۱۳۸۲) . افزایش عزت نفس موجب افزایش پیشرفت نمی شود بلکه افزایش پیشرفت موجب می شود که عزت نفس بیشتر شود .
افرادی که عزت نفس کمی دارند دچار اضطراب زیادی می شوند . برخی معتقدند که مهمترین فایده عزت نفس زیاد این است که از خود در برابر اضطراب محافظت می کند ( گرین برگ و همکاران ۱۹۹۲، سولون ، وپنیزینسکی ۱۹۹۱به نقل از مارشال ریو ۱۳۸۲) .
زمانی که افراد دارای عزت نفس بسیار زیاد متوجه می شوند که دیگران انها را مسخره می کنند به طرز غیر عادی آماده اقدامات پرخاشگری تلافی جویانه می شوند .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[شنبه 1400-08-22] [ 04:23:00 ب.ظ ]




 

T/K
B2(T)
B2(T)-W
B2(T)/exp

 

۱۵۰
-۸۸٫۰۳
۷۹٫۲۲۸۳-
-۶۷

 

۲۰۰
-۵۲٫۴۵
-۴۵٫۳۴۵۱
-۳۶

 

۲۵۰
-۳۳٫۹۴
-۲۸٫۱۸۷-
-۱۹

 

۳۰۰
-۲۲٫۶۷
-۱۷٫۹۰۶۴-

 

 

هم‌چنین با مقایسه‌ی نتایج مندرج در جدول (۲-۳)، که در آن داده‌ها با بهره گرفتن از پتانسیل کلی تصحیح‌شده به‌دست آمده‌اند، مشاهده می‌شود در هندسه‌ای که مولکول در زاویه‌ی ۲=۴۵°θ قرار دارد، مقادیر ضریب دوم ویریال محاسبه‌شده با مقادیر تجربی تفاوت کمتری دارند.
در تحقیقات نوری، مقایسه‌ی مقادیر ضریب دوم ویریال نشان می‌دهد که ضریب دوم ویریال برای زاویه‌ی ˚۹۰=  به ضریب دوم ویریال کلی تصحیح‌شده نزدیک‌تر است.
پایان نامه - مقاله - پروژه
از طرف دیگر بازبینی نتایج ضریب دوم ویریال به‌دست آمده توسط نوربالا نشان می‌دهد که مقادیر ضریب دوم ویریال محاسبه‌شده برای زاویه‌ی  به ضریب دوم ویریال کلی تصحیح‌شده نزدیک‌تر می‌باشد.
بررسی اثر تغییر سطح پایه و یا تغییر روش روی ضریب دوم ویریال یکی از اهداف مهم این تحقیق است، بدین منظور با مقایسه­ داده ­های حاصله با مقادیر به­دست آمده توسط نوری، مشاهده می­ شود که تغییر روش از MP2 به QCISD(T) مقادیر B2(T) را از داده ­های تجربی دور می­ کند.
حاصل مقایسه­ انجام‌شده توسط نوری نیز نشان می­دهد که تغییر سطح پایه از ۶۳۱G* به aug-cc-pVTZ مقادیر ضریب دوم ویریال را به مقادیر تجربی نزدک­تر می­ کند.
فصل سوم
بررسی اثر گونه‏ی سوم سیستم F2-F2 با مجموعه پایه
aug-cc-Pvtz در سطح نظری QCISD(T)
۳-۱) مقدمه
در مورد دو ذره، برهمکنش تعریف شده‌ای بین آن‌ها برقرار است که می‌تواند هم به‌طور کلاسیک و هم به‌صورت کوانتومی مطالعه شود. برای یک سیستم سه ذره‌ای مطالعه دقیق ممکن نیست، زیرا تأثیر حضور ذره‌ی سوم در دو ذره‌ی دیگر به دقت قابل تعیین نمی‌باشد. با این صحبت به نظر می‌رسد که برای سیستم‌های ماکروسکوپی، ما با یک مشکل اساسی روبه‌رو هستیم.
کاربرد مستقیم قوانین حرکت نیوتن برای حرکت سیستم‌های ساده، راحت و آسان است اما بررسی حرکات سیستم‌های چند ذره‌ای، اجسام صلب، دستگاه‌های با جرم متغیر، حرکات جفت‌شده و … به کمک قوانین اسحاق نیوتن به سختی صورت می‌گیرد. لاگرانژ و هامیلتون دو روش مستقلی را برای حل این مشکل پیشنهاد کردند. در این روش‌ها برای هر سیستم یک لاگرانژین (هامیلتونی) تعریف کرده، سپس به کمک معادلات اویلر-لاگرانژ (هامیلتون-ژاکوپی) حرکات محتمل سیستم‌ها مورد بررسی قرار می گیرد. در این روش‌ها چون نسبت به معادلات نیوتن حالت کلی‌تری دارد، لذا در مورد حالت‌های ساده که با معادلات حرکت نیوتن به راحتی حل می‌شود، نیز قابل اعمال است. به این ترتیب می توان معادلات حرکت برای تمام سیستم‌های دینامیکی را پیدا کرد.
مشکلات موجود در سر راه مکانیک کلاسیک منجر به پیدایش دو نظریه زیر شد:فرمول‌بندی نظریه نسبیت خاص برای اجسام متحرک با سرعت زیاد
فرمول‌بندی مکانیک کوانتومی برای اجسام با ابعاد میکروسکوپی
بعضی از ویژگی‌های ماکروسکوپی وجود دارد که به نیرو‌‌های چند- گونه‌ای حساس هستند. برای مثال ویسکوزیته، که عبارت است از مقاومت یک  در برابر اعمال . در یک سیال جاری (در حال حرکت)، که لایه‌های مختلف آن نسبت به یکدیگر جابه‌جا می‌شوند، به‌مقدار مقاومت لایه‌های سیال در برابر لغزش روی هم گرانروی سیال می‌گویند. با افزایش دما لزجت سیالات مایع کاهش می یابد ولی در گازها، قضیه برعکس است، البته درصد تغییرات آن برای سیالات مختلف متفاوت است. از جمله خواص دیگر وابسته به نیرو‌‌های چند- گونه‌ای می‌توان به هدایت گرمایی و نفوذ در گاز‌ها اشاره کرد که اساس اندازه گیری هدایت گرمایی و نفوذ گرمایی، معادله انرژی برای هدایت است. برای اندازه‌گیری ضریب هدایت گرمایی به روش‌های تئوری روابط تجربی متعددی ارائه شده است. در حالت کلی انرژی پیکر‌بندی کل سیستمی با تعداد  ذره‌ی بر‌هم‌کنش کننده به‌صورت جمع بر روی سهم تمام بر‌هم‌کنش‌های زوج ، تمام سه‌تایی‌های ممکن  تا بر‌هم‌کنش همه‌ی  ذره نوشته می‌شود:

 

(۳-۱)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:22:00 ب.ظ ]




مبانی نظری و پیشینه پژوهش
۲-۱- مقدمه
در سال­های اخیر بحث زنجیره تامین چه در تئوری و چه در عمل به دلایل زیادی، جذابیت­های فراوانی را فراهم آورده است. تعاریف مختلفی از زنجیره تامین ارائه شده است. اما اگر بخواهیم توصیف ساده­ای از زنجیره تامین ارائه نماییم، یک زنجیره تامین شامل سه بخش تامین، تولید و توزیع است (چان، ۲۰۰۳، ۱۱۹). در بسیاری از تحقیقات به هر یک از این سه بخش به طور مجزا پرداخته شده است. در برخی تحقیقات همزمان دو بخش مورد بررسی قرار گرفته است. به نظر می­رسد که در معدودی تحقیقات همزمان هر سه بخش مورد بررسی قرار گرفته باشد. در این فصل پس از مرور مبانی نظری زنجیره تامین و متدولوژی مورد استفاده به ­طور کلی و زنجیره تامین خدمات و ارزیابی عملکرد زنجیره تامین که بحث اصلی این رساله می­باشد به بررسی پیشینه تحقیقات در زمینه ارزیابی عملکرد زنجیره تامین و بررسی شاخص­ های مورد استفاده در این خصوص پرداخته می­ شود.
محقق در این فصل به نتایجی می­رسد که وی را در یافتن خلاء­های تحقیقاتی و اجتناب از انجام تحقیقات تکراری راهنمایی می­ کند. بنابراین به طور کلی، مطالب ذیل از نظر خواهد گذشت:
پایان نامه - مقاله - پروژه
- مبانی نظری زنجیره تامین
- مبانی نظری زنجیره تامین خدمات
- مبانی نظری رویکرد پویایی­شناسی سیستم
- مبانی نظری مدلسازی ریاضی زنجیره تامین
- بررسی مطالعات مربوط به ارزیابی عملکرد زنجیره تامین
- تجزیه و تحلیل و نتیجه ­گیری
۲-۲-مبانی نظری زنجیره تامین
۲-۲-۱- تاریخچه مدیریت زنجیره تامین
در دهه ١٩۵٠ و ١٩۶٠ بیشتر تولید­کنندگان برای کمینه کردن هزینه تولید، به تولید انبوه به عنوان نخستین استراتژی عملیات تاکید داشتند. این در حالی بود که به انعطاف­پذیری محصول و فرایند توجه کمی می­شد. توسعه محصولات جدید نیز به کندی صورت می­گرفت و بیشتر بر تکنولوژی و ظرفیت داخلی تاکید می­شد. با توجه به اینکه برای متوازن کردن خط تولید، حجم بالائی از موجودی نگهداری می­شد، گلوگاه­های تولیدی، خود را به سادگی نشان نمی­دادند و سرمایه ­گذاری زیادی در زمینه موجودی اقلام کار در جریان انجام می­شد.­ تبادل تکنولوژی و متخصصان با مشتریان و تامین­کنندگان کار بسیار مخاطره­آمیز و غیر قابل پذیرش بود و تاکید کمی بر مشارکت استراتژیک خریدار- تامین­کننده می­شد. کارکرد خرید نیز برای ارائه خدمت به تولید مورد توجه قرار می­گرفت و مدیران توجه کمی به مباحث مربوط به خرید می­کردند (فارمر[۹]، ۱۹۹۷، ۱۲۸).
در دهه ١٩٧٠، برنامه­ ریزی منابع تولیدی معرفی شد و مدیران به تاثیر موجودی اقلام کار در جریان بر هزینه تولید، کیفیت، توسعه محصول جدید و زمان تحویل پی بردند. تولید­کنندگان نیز برای بهبود عملکرد شرکت به مفاهیم جدید مدیریت مواد متوسل شدند. رقابت جهانی در دهه ١٩٨٠، سازمانها در کلاس جهانی را مجبور کرد تا محصولاتی با هزینه پائین، کیفیت و قابلیت اعتماد بالا همراه با انعطاف­پذیری بیشتر در طراحی ارائه کنند. تولید­کنندگان از تولید به موقع و دیگر ابتکارات مدیریتی برای بهبود کارائی تولید و چرخه کاری استفاده کردند. از آنجائی که در محیط پویای تولید به موقع، به منظور جلوگیری از مسائل و مشکلات تولید و زمانبندی، موجودی در سطح پائینی نگه داشته می­شد، تولید­کنندگان به منافع مهم و بالقوه روابط استراتژیک مبتنی بر همکاری با خریدار- تامین­کننده پی بردند و مفهوم مدیریت زنجیره تامین، به عنوان تجربه تولید­کنندگان در شراکت استراتژیک با تامین­کنندگان به وجود آمد. افزون بر این متخصصان حمل و نقل و لجستیک[۱۰]، مفهوم مدیریت مواد را یک قدم به یکپارچگی توزیع فیزیکی و کارکرد حمل و نقل نزدیک­تر کردند که منجر به ایجاد مفهوم لجستیک یکپارچه شد و به عنوان مدیریت زنجیره تامین شناخته شد. اصطلاح مدیریت زنجیره تامین، نخستین بار به وسیله مشاوران حمل و نقل و لجستیک در اوایل دهه هشتاد معرفی شد (الیور و وبر[۱۱]، ۱۹۸۲، ۸۱). از نظر آنها زنجیره تأمین، ماموریت لجستیک را به نحوی در بر داشت که به مدیریت ارشد سازمان مربوط می­شد و در این باره می­گفتند “فقط مدیریت ارشد می ­تواند تضمین کند که تضاد اهداف کارکردی در امتداد زنجیره تأمین، در تطابق و توازن قرار گیرند…” و در نهایت اینکه باید یک استراتژی برای سیستم­های یکپارچه توسعه یافته و پیاده شود تا سطح آسیب­پذیری را کاهش دهد. در دیدگاه آنها، هماهنگ­سازی جریانهای مواد، اطلاعات و مالی در داخل یک شرکت، یک وظیفه سخت و فوق­العاده است (الیور و وبر، ۱۹۸۲، ۸۱).
تکامل زنجیره تامین در دهه ١٩٩٠ ادامه یافت و سازمانها تلاش کردند تا الگو­برداری را در مدیریت منابع شرکت گسترش داده و تامین­کنندگان استراتژیک و کارکرد لجستیک را در زنجیره ارزش وارد کنند. کارائی تامین­کنندگان بیشتر شده بود چون آنها نقش مهمی در زمینه کیفیت و هزینه داشتند و تولید­کنندگان به جای تکرار فعالیت­هایی مانند بازرسی که ارزش افزوده­ای نداشت، از طریق خرید از تعداد معدودی از تامین­کنندگان واجد شرایط به سیستم کنترل کیفیت آنها اعتماد کردند (ایلمان و هایلر[۱۲]، ۱۹۹۲، ۱۶).
۲-۲-۲- مفهوم مدیریت زنجیره تامین
با بررسی ادبیات زنجیره تامین، اصطلاحات زیادی را می­توان پیدا کرد که به زنجیره تامین و اقدامات آن بر می­گردد. این اصطلاحات شامل استراتژی خرید یکپارچه[۱۳]، یکپارچگی تامین کننده[۱۴]، شراکت خریدار- تامین­کننده[۱۵]، مدیریت مبتنی بر تامین، ائتلاف تامین­کننده[۱۶]، زنجیره ارزش افزوده، زنجیره تامین هماهنگ[۱۷]، لجستیک یکپارچه[۱۸]، شبکه زنجیره تامین[۱۹]، مدیریت دالان تامین[۲۰]، شبکه تامین[۲۱]، و مدیریت زنجیره ارزش[۲۲] است (تان[۲۳] و همکاران، ۱۹۹۸، ۶۸).
هر کدام از این اصطلاحات، عناصری از یک پدیده را بیان می­ کنند که اساسا بر تامین کنندگان بلاواسطه یک سازمان تمرکز دارند. در این میان مدیریت زنجیره تامین برای توصیف این فلسفه بیشتر مورد استفاده قرار گرفته است. اصطلاحات بالا نشان می­ دهند، اگرچه واژه مدیریت زنجیره تامین در حال حاضر به طور مکرر مورد استفاده قرار می­گیرد ولی زنجیره­های تامین به درستی درک نشده­اند. برخی از نویسندگان به مدیریت زنجیره تامین، به عنوان مدیریت لجستیک یکپارچه توجه می­ کنند که بر کاهش موجودی درون و بین شرکتها در زنجیره تامین تمرکز دارد (بویسون[۲۴]و همکاران، ۱۹۹۹، ۱۳۹). از طرف دیگر برخی دیگر از نویسندگان از اصطلاح “مدیریت زنجیره تامین” به معنی مدیریت شبکه تامین­کننده (یا شبکه بالا­دستی) و مترادف با یکپارچگی با تامین­کنندگان می­دانند. بنابراین به آن به عنوان توسعه خرید سنتی و فعالیتهای مدیریت تامین توجه می­ کنند (لامینگ[۲۵]، ۱۹۹۶، ۲۳). در جدول ۲-۱ برخی از تعاریف درباره مدیریت زنجیره تامین آورده شده است. این جدول دید جامعی از مدیریت زنجیره تامین ارائه نمی­کند ولی می ­تواند برخی از رویکردهای مقایسه­ ای در زنجیره تامین را نشان دهد (احمدی کهنلی، ۱۳۸۷، ۲۵).
جدول ۲-۱- تعاریف مدیریت زنجیره تامین

 

نویسنده سال تعریف
الرام[۲۶] ۱۹۹۱ شبکه­ ای از شرکتهاست که برای تحویل محصول یا خدمتی که در ارتباط با یکدیگر قرار دارند و جریان مواد از عرضه مواد اولیه تا تحویل نهایی را در بر می­گیرد.
کریستوفر[۲۷] ۱۹۹۲ شبکه­ ای از سازمانهاست که از طریق ارتباطات بالا­دستی و پائین­دستی در فرایندها و فعالیتهای مختلفی در­گیر هستند و ارزشی را در قالب محصولات و خدمات برای مصرف کننده نهایی ایجاد می­ کند.
ساندرز[۲۸] ۱۹۹۵ زنجیره تامین، کل زنجیره تبادل از منبع اولیه مواد خام تا شرکتهایی که درگیر استخراج، پردازش مواد خام، تولید، مونتاژ، توزیع و خرده فروشی به مشتری نهایی هستند را در بر می­گیرد.
لی و بلینگتون[۲۹] ۱۹۹۵ شبکه ای از تولیدکنندگان و توزیع کنندگان است که مواد اولیه را تهیه وآنها را به محصولات نیمه­ساخته و نهائی تبدیل کرده و محصولات نهایی را بین مشتریان توزیع می­ کنند.
لی و وا نگ[۳۰] ١٩٩٧
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:22:00 ب.ظ ]




 

 

منبع: نتایج تحقیق
با توجه به جدول مشاهده می‌شود که بعد از یک مرحله اصلاح مدل به شرایط پایدار برای قبول برازش رسیده است و دیگر نیازی به اصلاح ندارد.
پایان نامه - مقاله - پروژه
مدل۴-۵-۳: مقادیر t برای بررسی معنی داری پارامتر های مدل برازش یافته متغیر زمانبندی تولید
مقادیر محاسبه شده t برای هر یک از بار های عاملی هر نشانگر باقی‌مانده با سازه یا متغیر پنهان خود بالای ۹۶/۱ است؛ لذا می‌توان هم سویی سوالات پرسشنامه برای اندازه گیری مفاهیم را در این مرحله معتبر نشان داد. در واقع نتایج جدول فوق نشان می‌دهد آنچه محقق توسط سوالات پرسشنامه قصد سنجش آن‌ها را داشته است توسط این ابزار محقق شده است؛ لذا روابط بین سازه‌ها یا متغیر های پنهان قابل استناد است. برای آنکه نشان دهیم این مقادیر به دست آمده تا چه حد با واقعیت‌های موجود در مدل تطابق دارد باید شاخص‌های برازش مورد مطالعه قرار گیرد. همچنین با توجه به بارهای عاملی موجود در هر‌یک از ابعاد می‌توان در مورد اهمیت هر‌یک از نشانگرها تصمیم‌گیری نمود. مشخصاً نشانگر‌هایی که از اندازه‌گیری هر‌یک از سازه‌ها کنار گذاشته شده‌اند دارای بار مفهومی و آماری مناسبی برای اندازه‌گیری مفهوم مورد نظر محقق نیستند.
جدول ۴-۳۷ نتایج مدل اندازه گیری زمانبندی تولید

 

 

ردیف

 

سازه تحقیق

 

سوالات برازش‌کننده مدل

 

بارهای عاملی در مدل اصلاح شده

 

T

 

p-value

 

 

 

۱

 

زمانبندی تولید

 

سوال ۱۹

 

۰٫۶۷

 

۹٫۷۰

 

کمتر از ۰٫۰۵

 

 

 

سوال ۲۰

 

۰٫۶۹

 

۱۰٫۰۸

 

کمتر از ۰٫۰۵

 

 

 

سوال ۲۱

 

۰٫۷۲

 

۱۰٫۵۰

 

کمتر از ۰٫۰۵

 

 

 

سوال ۲۲

 

۰٫۶۲

 

۸٫۸۰

 

کمتر از ۰٫۰۵

 

 

 

مقدار GFI گزارش شده برای این مدل با مقدار ۰۰/۱ است. مقدار ریشه دوم میانگین مجذور پس‌ماندها یعنی تفاوت بین عناصر ماتریس مشاهده شده در گروه نمونه و عناصر ماتریس‌های برآورد یا پیش‌بینی شده RMR ،در این پژوهش (۰۱۱/۰)، که مقداری ناچیز است نشان از تبیین مناسب کوواریانس ها دارد. SRMR، معیار میانگین اختلاف بین داده‌ها و ماتریس کواریانس- واریانس باز تولید شده (implied) برای تحقیق حاضر ۰۱۹/۰ محاسبه شده است. مقدار شاخص نرم‌شده برازندگی (NFI)، شاخص نرم‌نشده برازندگی (NNFI)، شاخص برازندگی فزاینده (IFI) و شاخص برازندگی تطبیقی (CFI) بالای ۹/۰ گزارش شده است که این حاکی از برازش بسیار مناسب مدل طراحی شده در مقایسه با سایر مدل‌های ممکنه است. شاخص RMSEA، ریشه میانگین مجذورات تقریب در اینجا نیز صفر گزارش شده است .
جدول۴-۳۸ شاخص‌های برازندگی مدل اندازه گیری تحقیق متغیر زمانبندی تولید

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:21:00 ب.ظ ]




که در آن فاصله نقطه مجهول تا نقطه مشاهده شده و توان معادله می­باشد. پارامتر مقدار وزنی است که تعیین کننده اهمیت نقاط نزدیک­­­تر افزوده می­گردد­.
این روش در مواقعی که داده ­ها از یک ساختار مکانی خوبی برخوردار نباشند، می ­تواند نسبت به روش­های زمین آماری مانند کریجینگ یا نتایج بهتری را به همراه داشته باشد (مهدیان و همکاران، ۱۳۸۲).
۳-۷-۱- روش­های زمین آمار
در آمار کلاسیک نمونه­هایی که از جامعه به منظور شناخت آن برداشت می­شوند، فاقد اطلاعات مکا­نی(فاصله و جهت) بوده و نتایج به دست آمده از اندازه ­گیری آن­ها مستقل از موقعیت مکانی نمونه مورد تجزیه و تحلیل قرار می­گیرد. در حالی­که در زمین آمار علاوه بر مقدار یک کمیت معین در یک نمونه، موقعیت مکانی آن نیز مورد توجه قرار می­گیرد. این ارتباط مکانی بین مقادیر کمیت مورد بررسی ممکن است در قا­لب­های ریاضی قابل بیان باشد به این قا­لب­های ریاضی ساختار مکانی گفته می­ شود. روش­ها و ابزارهایی برای بررسی این ساختار ار­ائه شده که نیم تغییر نما (واریوگرام) از مهمترین آن­هاست (حسنی پاک،۱۳۷۷).
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
به طور کلی در زمین آمار، تخمین شا­مل فرایندی می­ شود که طی آن می­توان مقدار یک کمیت را در نقطه‌ای با مختصات معلوم با بهره گرفتن از مقدار همان کمیت، در نقاط دیگر که دارای مختصات معلوم می‌باشند به دست آورد. روش­های مختلفی در این راستا وجود دارد از قبیل کریجینگ، کوکریجینگ، (با متغیر کمی و بدون آن) و که در این تحقیق از روش کریجینگ استفاده شده که در ادامه شرح مختصری از آن ارا­ئه شده است.
فصل دوم
پیشینه تحقیق
در قرن حاضر و با توسعه و پیشرفت سریع دانش بشری و نزدیکی علوم و تخصص­ها به یکدیگر، مساله ناپایداری دامنه­ها و زمین لغزش­ها به یکی از کانون­های اصلی مورد توجه دانشمندان علوم ژئومورفولوژی، مهندسی زمین شناسی و ژئوتکنیک و رشته های مرتبط دیگر همچون آبخیزداری و منابع طبیعی، برنامه ریزی محیط و آمایش سرزمین، تبدیل شده است. محققان و دانشمندانی چون هاو در سال ۱۹۰۹، لد در سال ۱۹۳۵، شارپ و وارنز در سال ۱۹۵۸، زارویا و منکل در سال ۱۹۸۲، ساوارنسکی در سال ۱۹۳۹ پوپوف در سال ۱۹۵۸ و …… از کشور های مختلف دنیا نظیر آمریکا، انگلستان، روسیه، چک و اسلواکی در زمینه های مربوط به زمین لغزش، طبقه بندی، مطالعات و پژوهش­های با ارزشی را انجام داده­اند (قنواتی، ۱۳۹۰). در این فصل به بررسی پژوهش­های انجام شده در زمینه زمین­ لغزش در داخل و خارج از کشور می­پردازیم.
۱-۲- بررسی سوابق پژوهشی در داخل کشور
نیک اندیش(۱۳۷۸)، نقش عوامل هیدرواقلیم در وقوع حرکات توده­ای حوضه کارون میا­نی را با بهره گرفتن از سیستم اطلاعات جغرافیایی و براساس تحلیل­های آماری مورد بررسی قرار داد. یافته­های تحقیق وی نشان می­دهد که تنوع توزیع مکانی و زمانی بارش، زمین­لغزش­ها را کنترل می­ کنند. همچنین در سال­هایی که بارش بیشتری در بهمن نازل می­گردد، به دلیل تاثیر قاطع در رفتار دامنه، زمین­لغزش­های زیادی رخ می­دهد. بدین صورت که انباشت بیشتر برف در بهمن و ذوب سریع آن در اسفند و فروردین عامل مهمی در وقوع زمین­لغزش­های این حوضه می­باشد.
طلایی دولق و غیومیان (۱۳۸۰)­، در شناخت و بررسی عوامل موثر در لغزش خیزی روستاهای جنوب غرب خلخال به این نتیجه دست یافتند که، حضور رس در سازندهای حساس منطقه با جذ­ب آب و بر اثر خاصیت تورم و خمیری به عنوان یکی از عوامل اصلی حرکات دامنه­ای ا­ست­.
مسگری­وش و همکاران (۱۳۸۰)­، در بررسی عوامل موثر در وقوع زمین لغزش محمود آباد مسکون، دریافتند که ترا­­­کم زمین­لغزش­ها در سنگ­های تکتونیزه و به شدت هوازده با کانی­های سولفیدی بوده و بدین لحاظ نقش اسا­سی در رویکرد زمین­لغزش ایفا نموده است. همچنین تغییرات ساختاری نظیر احداث ترانشه جاده کرمان - جیرفت، خاکریزی مصنوعی، احداث کانال آبیاری در دامنه، آب­های نفوذی جوی و ناشی از کانال آب و ایجاد لرزه­های طبیعی و مصنوعی مانند زمین لرزه و ارتعاشات ناشی از ترافیک ماشین­های سنگین، به عنوان عوامل ماشه­ای در وقوع زمین­لغزش عمل کرده ­اند­.
روستایی (۱۳۸۳)، به بررسی علل ایجاد زمین­لغزش در روستای نصیرآباد ورزقان آذربایجان شرقی پرداخت، وی دریافت که بارش­های ناگهانی و شدید در منطقه و نفوذ آب­های سطحی در بالادست دامنه به داخل مواد نهشته­ای از قبیل مارن، توف، رس ماسه­دار و ضخامت زیاد نهشته­های سطحی در روی دامنه­های با شیب متوسط، علت اصلی وقوع زمین­لغزش بوده است.­ در ادا­مه به بررسی تاثیر پراکنش ارتفاعی در ویژگی­های مورفولوژیکی زمین­لغزش­ها پرداخت، وی با تحلیل­های آماری مختلف به رابطه­هایی بین طول زمین­لغزش و پراکنش ارتفاعی دست یافت که این رابطه بیانگر آن است که اندازه­ توده­ی لغزش در کل، تحت تاثیر پراکنش ارتفاعی است و رابطه­ مستقیم بین آن­ها برقرار است و این رابطه نشان می­دهد که وقوع لغزش به وسیله­ ویژگی­های بزرگ مقیاس مکانی کنترل می­ شود­.
شادفر و همکاران (۱۳۸۴)، زمین لغزش در حوضه لاکتراشان تنکابن را با بهره گرفتن از مدل[۳۶] LNRF مورد پهنه­ بندی قرار دادند. نتایج تحقیق ایشان نشان داد که مدل LNRF کارایی بسیار خوبی برای پهنه­ بندی زمین­لغزش به ویژه در نواحی مرطوب تا نیمه مرطوب را دارد. در این تحقیق عـوامل لیتولوژی (رس، سیلت با لایه هایی از ماسه سنگ زغال­دار)، ( شیب۴۰ -۳۰ درجه ( و جهت شیب شمال غربی به دلیل دریافت رطوبت زیادتر از دریای خزر بیشترین تاثیر را در وقوع زمین­لغزش­های حوضـه داشته اند.
لطفی و همکاران (۱۳۸۶)، به بررسی پدیده­ زمین­لغزش در اطراف جاده­های جنگلی بر اساس مشارکت در تولید رسوب پرداختند. آن­ها به بررسی حوضه تجن در حومه­ی کارخانه­ی صنایع چوب و کاغذ مازندران پرداختند، وی با تهیه­ نقشه توپوگرافی منطقه­ مورد مطالعه و انجام مطالعات عمومی بر روی آن به بررسی نقاط لغزشی در دو طرف جاده به شعاع ۱۰۰ تا حداکثر ۲۰۰ متر، انجام و حجم لغزش محاسبه گردید. نتایج بدست آمده نشان داد که از سطح کل خاک جابجا شده در منطقه مورد مطالعه، تأثیر پدیده زمین لغزش بر اساس مشارکت در تولید رسوب حدود ۳۵ درصد می باشد­. بنابراین در جاده­های جنگلی باید با رعایت دستورالعمل­های حفاظتی، فاکتورهای مؤثر در تولید رسوب تحت کنترل قرار گیرند.
حسینی۱و حجتی(۱۳۸۶)، به بررسی پیامدهای زمین­لغزش در جاده­های جنگلی پرداختند، نتایج بدست آمده نشان داد به هم خوردن جریان زهکشی آب بر اثر عملیات خاکی در جاده­سازی موجب ناپایداری و لغزش شیروانی می­ شود.
حسینی[۳۷]ولطفی(۱۳۸۶)، به بررسی پدیده­ زمین­لغزش از لحاظ فیزیوگرافی پرداختند. وی به مطالعه­ موردی حوضه­ی تالار صنایع چوب و کاغذ ا­ستان مازندران پرداختند، نتایج بدست آمده نشان می­دهد که در جهت شما­لی بیشترین مساحت لغزش با ابعاد بزرگ­تر و در جهت جنوبی کمترین مساحت لغزش و همچنین ابعاد کمتری وجود دارد­. لذا در انجام عملیات عمرا­نی و ایجاد هرگونه تاسیسات فنی در جبهه­های شمالی جنگل­های شمال ایران باید با دقت و صرف هزینه مناسب اقدام به برنامه ریزی نمو­د.
مردانیان و محمدکریمی(۱۳۸۶)، به بررسی اثرات فاکتورهای اقلیمی و زمین شنا­سی بر ایجاد زمین لغزش از طریق آنالیز در ۴۰۰ مورد زمین لغزش در استان چهارمحال و بختیاری پرداختند. نتایج نشان داد که بیش از %۴۵ زمین لغزش­های استان در حاشیه جاده­ها و در اثر تر­انشه زنی کنار جاده است­. از نظر شیب دامنه کلیه را­نش­های ایجاد شده در شیب­های بالای ۱۱ درجه اتفاق افتاده است. و نیز، رابطه مشخصی بین وضعیت سازندهای حساس زمین شناسی منطقه با وضعیت بارندگی محل را­نش، شیب توده لغزشی و جهت و بافت خاک منطقه ارائه گردید­.
حیدری بنی و همکاران(۱۳۸۶)، به ارزیابی روش­های زمین­آماری در برآورد فاکتورهای اقلیمی دما و بارندگی در استان چهارمحال و بختیاری به عنوان پیش نیازی در آمایش سرزمین پرداختند. با توجه به نقش میدان­های عددی تهیه شده از پارامترهای هواشناسی در آمایش سرزمین موضوع انتخاب برترین روش زمین آماری در برآورد مقادیر می تواند نقش مهمی در نتیجه گیری صحیح و کاهش خطا داشته باشد. در این مطالعه میزان دقت روش های زمین آماری و میانیابی شامل روش­های کریجینگ، عکس مجذورفاصله، نزدیکترین همسایه، مثلث بندی و شپرت جهت برآورد پارامترهای بارندگی – دما و رطوبت نسبی به طور نمونه در استان چهارمحال و بختیاری را مورد بررسی قرار دادند­.
ایلدرمی(۱۳۸۶)، به تحلیل مورفومتری زمین لغزش­های آبخیز سد اکباتان و برآورد رسوب آن‌ها  پرداخت. بررسی­ها نشان می­دهد که بیشتر لغزش­ها از نوع سطحی و کم عمق می با­شد. فرایند فیزیک و شیمیایی بر روی تشکیلات گرانیتی در منطقه که بیش از ۸۰% را شامل می شوند موجب افزایش میزان گسیختگی و لغزش ها از طریق شاخص ­ها مورفومتری مانند شاخص عمق، انبساط ، نازک شدگی، جابجایی و … بیانگر لغزش­های از نوع a یا سطحی است تقریبا ۷۸% لغزش­های منطقه در حد تعادل بوده که نشان می­دهد قسمت اعظم مواد لغزش یافته از مکان اولیه خود جابجا شده ­اند مقدار ازدیاد نسبت D/L بیانگر گسترش جانبی و تغییر شکل عرضی مواد و برآورد نسبت­های L/D , W/D , L/W نشان­دهنده تاثیر مستقیم و فراوان شیب در بروز لغزش­هاست­.
کلارستاقی و همکاران (۱۳۸۸)، میزان تأثیر عوامل مؤثر طبیعی و انسانی، بر وقوع، خصوصیات و ویژگی­های زمین ­لغزش­ها را بررسی نمودند. در این بین، نقش عامل طبیعی نزدیکی به شبکه زهکشی، به دلیل ایجاد لغزش­های حاشیه رودخانه­ای و حمل و انتقال حجم عظیم رسوبات لغزش یافته به خارج از حوضه مورد توجه بوده است.
موسوی خطیر و همکاران (۱۳۸۸)، در بررسی عوامل موثر بر وقوع زمین لغزش­ها در حوضه آبخیز سجارود یافتند که با کاهش ارتفاع از سطح دریا و افزایش بارندگی میانگین سالانه، زمین­لغزش­های عمیق­تر و با گسترش عرضی بیشتر مشاهده می­گردند، درحالی­که گسترش طولی لغزش­ها کا­هش می­یابد.
احمدیان و همکاران(۱۳۸۸)، به بررسی علل وکنترل زمین­لغزش روستای ارزفون پرداختند، روستای ارزفون (واقع در جنوب ساری) از جمله مناطقی است که به دلیل تغییر کاربری زمین بدون انجام مطالعات دقیق زمین­ شناسی مهندسی یک زمین­لغزش بزرگ در آن به وقوع پیوست. با انجام مطالعات زمین شناسی مهندسی و ژئوتکنیکی و تحلیل­های صورت گرفته در این منطقه و دامنه لغزشی اقدام به تثبیت دامنه با روش­های زهکشی و تغییر شیب دامنه کردند. این سازند به دلیل فرسایش­پذیری بالایی که داشت دارای ارتفاع کم و شیب ملایمی بود و ضخامت خاک در آن بالا بود. با توجه به بررسی لغزش­های زیادی که در این سازند رخ داد، مهمترین عامل استعداد لغزشی این سازند را به حضور مارن و کانی­های رسی موجود در آن مربوط دانستند. آن­ها نیز یافتند تغییر غیر اصولی کاربری زمین بر منطقه­ای با سابقه لغزشی و متشکل از مجموعه عوامل موثر در وقوع زمین­لغزش (لیتولوژی حساس، تراکم گسل­ها، بالا بودن تراز آب زیرزمینی و … ) از مهمترین دلایل وقوع این زمین لغزش می­باشند.
طالبی و همکاران(۱۳۸۸)، بر روی مدل­های تجربی و فیزیکی زمین­لغزش­های ناشی از بارندگی تحقیقاتی انجام دادند. با ایجاد مدل­های مختلف به بررسی تاثیر عوامل محیطی بر زمین لغزش پرداختند، آن­ها به این نتیجه رسیدندکه، نقش عوامل هیدرولوژیکی (بارندگی، رطوبت خاک، جریان زیرسطحی و عمق آب زیرزمینی) در پایداری یا ناپایداری انواع دامنه­های طبیعی و مصنوعی بسیار اساسی است، به طوری که هیچ مدل زمین لغزشی را نمی­ توان یافت که عوامل هیدرولوژیکی را در نظر نگرفته باشد. تغییرات اقلیمی مانند افزایش بارندگی­های شدید و کوتاه مدت نسبت به بارندگی­های ملایم و بلند مدت، و همچنین افزایش جاده ها و راه­های ارتباطی کوهستانی، افزایش زمین لغز­ش­ها و خسارات ناشی از آن­ها مشاهده شد. بنابراین شناخت ساز و کار زمین لغزش­ها، عوامل اصلی مؤثر در آن­ها، استفاده از انواع مدل­های توسعه یافته برای بررسی آن­ها و طراحی سامانه­های پیش بینی و هشدار زمین لغزش باید جز اولویت­های اجرایی کشورهای در خطر، مانند ایران، قرار بگیرد .
امیدوار وکاویان (۱۳۸۹)، در یک مطالعه مقایسه­ ای، مدل آماری برآورد حجم زمین­ لغزش­ها بر پایه مساحت را برای زمین ­لغزش­ های استان مازندران توسعه دادند. بدین منظور آن­ها ابتدا لیستی از داده‌های مربوط به تعداد ۴۴۲ زمین­لغزش در استان مازندران شامل مساحت، حجم و عمق تهیه نمودند. سپس یک رابطه تجربی جهت برآورد حجم ارائه و این رابطه را مورد ارزیا­­بی قرار دادند. نتایج آن­ها نشان داد که مقادیر حجم برآورد شده توسط رابطه ارائه شده برای استان مازندران، همخوانی بسیار خوبی با داده ­های مشاهده­ای و برخی روابط موجود دارد که نشان دهنده کارایی رابطه ارائه شده می­باشد.
حسینی(۱۳۹۱)، به پهنه­ بندی خطر زمین لغزش در گرگان با بهره گرفتن از GIS پرداخت، وی با ترکیب اطلاعاتی نظیر نقشه­های توپوگرافی، نقشه­های زمین­ شناسی و پوشش گیاهی، نقشه­های زیرساخت و با کمک مدل­های ریاضی و آماری خطر زمین لغزش را در گرگان مورد ارزیابی قرار داد.
۲-۲- بررسی سوابق پژوهشی در خارج از کشور
آنبالاگان۱(۱۹۹۲)، به شناسایی عوامل موثر در وقوع زمین لغزش در ناحیه کوهستانی کاتگودام- ناینیتال در کومان هیمالایا و پهنه­ بندی آن با بهره گرفتن از فاکتور ارزیابی خطر زمین­لغزش(LHEF) پرداخت. نتایج تحقیقات وی نشان داد که پارامترهای لیتو لوژی، سازند زمین شنا­سی، شیب و پوشش و کاربری اراضی با ۲ امتیاز، بیشترین نقش را در وقوع زمین­لغزش­های این ناحیه کسب کرده ­اند.
اوکاک اوغلو و همکاران۲(۲۰۰۱)، در ناحیه داگوی ترکیه در غرب دریای سیاه، به مطالعه دینامیک حرکات توده­ای پیچیده ناشی از بارش سنگین پرداختند. تحلیل داده ­های بارش برای دوره­ های طولانی و کوتاه روزانه و ساعتی توسط آن­ها به وضوح دلالت بر این داشت که بارش سنگین در زمین لغزش به عنوان یک عامل محرک نقش داشته و پس از آن توپوگرافی، شیب لایه بندی مارن، تراکم زیاد درختان و افق خاک ضخیم روی زمین مارنی، نقش موثری در وقوع انواع زمین لغزش­ها داشته اند.
اسپیزوآ و بنگوچه­آ[۳۸](۲۰۰۲)، خطر زمین­لغزش در حوضه ریوگرانده آندهای مرکزی آرژانتین را پهنه بندی کردند. آن­­ها ضمن مطالعات خود به ارتباط نزدیک بین سنگ­شناسی با مقاومت زیاد و لایه­بندی ضخیم در بخش فوقانی، جهت شیب غالب جنوبی و غربی، ذوب برف­ها، بارش­های رگباری و وقوع زمین­لغزش­ها دسـت یافتند. به علاوه با بررسی تصاویر ماهواره­ایی به فعالیت مجدد یک زمین­لغزش قدیمی بر اثر تشکیل یک سد و فشار آب متخلخل ناشی از آن پی بردند.
جرارد و گـر­اندر۱( ۲۰۰۲ )، به بررسی ارتباط بین زمین لغزش و تغییر کاربـری اراضی در حوضه آبخیز لیخوکولا، در تپه ماهورهای میانی نپال در شمال کاتماندو پرداختند. نتایـج تحقیقات سه سـاله آن­ها (۱۹۹۱-۱۹۹۳) در روی چهار زیر حوضه از حوضه نام برده، ۳۸۱ مورد زمین لغزش ثبت شد که غالبا به شکل گسیختگی در خیز تراس­های آبیاری شده بود. نتایج تحقیقات آن­ها نشان داد که بیشترین معنی­ داری بین گسیختگی­های بزرگ روی تراسه­­ای رها شده و جنگل­های تخریب یافته وجود داشته است. برآورد آن­ها نشان داد که بیشترین میزان فرسایش خاک ناشی از لغزش مربوط به جنگل های تخریب شده و زمین­های رها شده، بوده است (۹۵/۲۳ تن در هکتار). درنهایت آن­ها به این نتیجه دست یافتند که صرفا جنگل­زدایی منجر به فرسایش شدید خاک بر اثر زمین­لغزش­ها نشده، بلکه نحوه مدیریت بعد از آن که منجر به فرسایـش شدید خاک بر اثر زمین لغزش­ها گردیده است­.
گابت و همکاران۲ (۲۰۰۴)، با بهره گرفتن از داده ­های بارش و بار رسوبی روزانه حوضه آناپورنای هیمالایای نپال، به اثرات بارش و ویژگی­های شیب دامنه درشروع زمین لغزش­ها در دوره بارش­های موسمی این حوضه پی بردند. آن­ها دریافتند که هر زمان طی دوره بارش­های موسمی آستانه بارش به بیش از mm860 برسد حرکات لغزشی به وقوع خواهد پیوست­.
آوانزی و همکاران۳(۲۰۰۴ )، طی بررسی تاثیر عوامل زمین­ شناسی بر وقوع زمین­لغزش­های کم عمق منطقه کوهستانی آپونا (شمال غرب توسکانی-ایتالیا) بیان نمودند که سنگ­شناسی سنگ بستر و نفوذ پذیری، فاکتورهای مهمی در تعیین محل وقوع زمین لغزش­ها بوده ­اند.
گارلند و همکاران[۳۹](۲۰۰۵)، به بررسی توانایی پیش ­بینی زمین­لغزش در مناطق گرم و مرطوب پرداختند. آن­ها در مورد میانگین رواناب سالانه مشخص شده برای دو حالت کمیت و مدت زمان زمین­لغزش پیشنهاد دادند که حالت تعادل برای دو رابطه­ رواناب و جابجایی بزرگ می باشد که توسط میانگین رطوبت فصلی رواناب کنترل می­گردد که باعث بهتر شدن پیش ­بینی زمین­لغزش می­گردد.
کاردینالی وهمکاران (۲۰۰۶)، به بررسی تاثیر رواناب در زمین­لغزش رخ داده در جنوب غربی ایتالیا که در سال ۲۰۰۴ رخ داده بود پرداختند، ایشان به بررسی شرایط رواناب در زمین لغزش اولیه شامل زمان شکست زمین لغزش در شیب پرداختند آن­ها یافتند که ویژگی­های مواد آتشفشانی در خاک تاثیر بسزایی در میزان زمین­لغزش داشته است.
کواستا و همکاران (۲۰۰۷)، در مطالعه­ ای به بررسی حساسیت به وقوع زمین لغزش در حوضه رودخانه نالون درکوه­های سانتابریان آمریکا پرداختند. نتایج حاصل از پژوهش آن­ها نشان داد بیشتر ناپایداری­ها مربوط به شیب­ های جهت جنوب غربی- شمال شرقی، انحنای شیب بین ۶- و۷/۰-درجه شیب ۱۶ تا ۳۰ درجه می باشد.
کومار و همکاران (۲۰۰۸)، در تحلیل نقش زمین لغزش در نپال به این نتیجه دست پیدا کردند که نقش اصلی ایجاد زمین لغزش­ها در هیمالیا، رواناب اولیه بوده است. تحقیقات آن­ها با ملاحظه­ی رواناب روزانه و رواناب تجمعی در پیدا کردن نقش رواناب اولیه در پروسه­ی زمین­لغزش در هیمالیا صورت گرفت. در زمانی که میزان بارش به ۱۴۴ میلیمتر می­رسد خطر ایجاد زمین­لغزش بالا می­رود. ارتباط آستانه­ زمین لغزش­ها نشان داد که بیشتر از ۳ بار لازم است رواناب رخ دهد تا زمین تحریک لازم را برای لغزش پیدا کند. مقایسه‌ی بین شدت و مدت در آستانه­ رواناب تغییرات زیادی را نشان نداد. آستانه­ رواناب در بالای ۴۰۰ ساعت نشان داده نمی­شد و در حالتی در حدود ۱۰ ساعت بارش قابل نمایش بوده است. که شدت رواناب استانداردسازی شده در حدود ۰.۲۸ در ساعت ( MAP)بوده است.
گازتی وهمکاران(۲۰۰۸)، به بررسی کنترل شدت و مدت زمان بارش درکنترل زمین لغزش پرداختند، آن­ها نمودار لگاریتمی شدت – مدت رواناب را ترسیم کرده و به این نتیجه دست یافتند که میانگین کمترین شدت عمق رها شده شیب به صورت خطی کاهش می­یابد. بازه­ی زمانی که در نظر گرفتند ما بین ۱۰ دقیقه ا­لی ۳۵ روز بوده است که کمترین مقدار نمودار شدت – مدت برای زمین لغزش اولیه مشخص شد. آن­ها یافتند که تفاوت شدت و مدت زمان رواناب، مشابه نتایج شکست شیب کم در اثر تغییر اقلیم می­باشد.
لپور و همکاران (۲۰۱۱)، به بررسی تاثیر حساسیت عامل بارش در کاهش زمین­لغزش در مناطق جغرافیایی پورتوریکو پرداختند. آن­ها به روش(LSZ)3 پهنه­ بندی استعداد زمین لغزش در مناطق مختلف پرداختند. آن­ها به مقایسه­ دو روش پرداختند که روش اول (FR) یا نرخ تناوب و روش دوم(LR) یا منطق رگرسیونی می‌باشد. در این روش­ها شیب زمین، ارتفاع زمین و ژئولوژی خاک به میزان قابل توجهی تاثیرگذاری خود را نشان دادند. آن­ها یافتند که روش رگرسیونی به راحتی روش نرخ تناوب نمی‌تواند منطقه­ پورتوریکو را از لحاظ تاثیر بارندگی در زمین­لغزش تحت تاثیر قرار دهد­.
لی وهمکاران (۲۰۱۱)، به بررسی زمین­لغزش و سیل رخداده در کره­ی جنوبی پرداختند. آن­ها به بررسی علل زمین­لغزش در مناطق شهری سئول پرداختند و از لحاظ ژئوتکنیکی و هیدرولوژیکی مسئله را مورد بررسی قرار دادند، آن­ها به این نتیجه رسیدند که، مدت زمان بارش باران در منطقه تاثیر بسزایی در میزان زمین لغزش داشته است­.
مروری بر سوابق تحقیق بیانگر آن است که کلیه­ حرکات دامنه­ای اعم از لغزش، خزش، سولیفلوکسیون و ریزش تحت تاثیر عواملی از قبیل شیب، باران، لیتولوژی، فاصله از گسل، جاده و رودخانه و عامل انسانی قرار دارند. ضعف و قوت هر کدام از این عوامل نسبت به هم می ­تواند در تعیین نوع این حرکات نقش تعیین کننده ­ای داشته باشد.
فصل سوم
مواد و روش‌ها
۳-۱- منطقه مورد مطالعه
استان مازندران که عرصه این پژوهش می­باشد، با مساحت ۳/۲۴۰۹۱ کیلومتر­مربع و با موقعیت جغرافیایی
´۲۷ °۳۵ تا ´۳۵ °۳۶ عرض شمالی۳۴ °۵۰ تا ´۱۰ °۵۴ طول شرقی (شکل۱-۳)، از بخش­های جلگه­ای و کوهستانی تشکیل یافته که از سمت شمال دریای خزر، از شرق استان گلستان، از غرب استان گیلان و از جنوب، ارتفاعات البرز در امتداد غربی - شرقی آن را محدود می­ کنند. بیشتر تشکیلات زمین­ شناسی ارتفاعات البرز مربوط به دوران مزوزوئیک می­باشد(درویش­زاده،۲۰۰۶). به لحاظ آب و هوایی با توجه به مجاورت استان مازندران به دریا، میزان بارندگی زیاد و دارای رودخانه­های متعدد می­باشد. بخش بسیار بزرگی از استان مازندران در زون کوه­های البرز قرار می­گیرد. از مشخصات زون مذکور پیوستگی رسوبگذاری از ژوراسیک تا میوسن بوده که جنس آ­­ن­ها از سنگ مارن و سنگ آهک می­باشد. لایه روباره این تشکیلات از جنس رس سیلتی و ماسه ریزدانه که در هر لحظه در معرض خطر زمین­لغزش قرار دارد. این زون بصورت تاقدیس و ناودیس­های دارای شیب ملایم بوده و فاقد هرگونه فعالیت ماگمایی می­باشد. تکتونیک و فرایندهای کوهزایی  زون البرز توسط دوگسل شمالی و جنوبی که امتداد آن­ها شرقی- غربی می­باشد، از دریای خزر و ناحیه شمال گرگان و از زون ایران مرکزی جدا شده است (احمدی وفیض­نیا،۲۰۰۶)­.

شکل۳-۱- نقشه موقعیت استان مازندران در ایران
۳-۲- زمین­ شناسی استان مازندران
استان مازندران در بخش مرکزی زون ساختاری البرز قرار دارد. یافته­های دیرینه ‎شناختی امروز مازندران، گویای آن ا­ست که کهن‎ترین سنگ‎های منطقه سازند کهر است که حاوی آکریتارک­های نوپروتروزوییک پسین است. با تکیه بر سنگ رخساره­ها به ویژه نقش زمین ‎ساخت بر حوضه­ی رسوبی ا­لبرز، همه سنگ­های منطقه را به چند واحد زمین‎ساختی- چینه ‎نگاشتی بزرگ و به شرح زیر تقسیم می کند:
- توالی سکوی پرکامبرین پسین- اردویسین.
- سنگ‎های ماگمایی (درونی و بیرونی) اردویسین میانی- دونین.
- توالی فلات قاره­ی دونین- تریاس میانی.
- نهشته‎های پیش‎خشکی تریاس بالایی- ژورا­سیک میانی.
- توالی فلات قاره­ی ژورا­سیک میانی- کرتاسه­، با دو رخساره­ی ناهمسان در البرز جنوبی و شمالی.
- مجموعه­ ماگمایی ا­لبرز به سن سنوزوییک، با ترکیب شیمیایی کلسیمی- قلیایی در البرز غربی- مرکزی و قلیایی در البرز شرقی.
- رسوبات همزمان با کوهزایی سنوزوییک، با دو رخساره­ی ناهمسان در البرز جنوبی و شمالی، گفتنی است که:
هر یک از واحدهای یاد شده در بالا شامل چند یا چندین سازند است که همگی در شرایط زمین‎‌ساختی خاص، با شرایط رسوبی- زمین‎­ساختی مشابه، انباشته شده‎اند­. در حد فاصل پرکامبرین پسین تا اردویسین، پوسته­ی قاره‎ای ­البرز جایگاه تکا­ملی دریای بَر قاره‎ای کم عمق بوده است. بررسی دیرینه جغرافیای ا­لبرز نشان می­دهد که رسوبات پالئوزوییک دامنه­ شمالی ستبرترا­ند و در پاره‎ای نقاط همچون آمل وکندوان، ناپیوستگی رسوبی میان سنگ‎های پرمین و تریاس در کمترین اندازه است­. در ضمن، ستبرای رسوبات زغالدار تریاس بالا، ژوراسیک میانی در دامنه شما­لی، چندین برابر دامنه جنوبی است و یا سنگ­های کرتاسه‌ی بالایی حجم قابل توجهی سنگ­های آتشفشانی دارند. این نکته‎ها نشان می­ دهند که در زمان­های پالئوزوییک، مزوزوییک حوضه رسوبی دا­منه شمالی البرز عمیق‎تر از دا­منه جنوبی بوده است در حا­لی که از سنوزوییک به بعد شرایط دیرینه جغرافیا تغییر عمده کرده و در حالی که در دامنه­ شمالی گسلش راندگی و فراخاست روی داده، در دامنه­ جنوبی البرز، دریای پسرونده، کم ژرفا و در حال فرو نشستی وجود داشته است که در آن چند هزار متر انباشته ‎های آذر آواری تخریبی همزمان با کوه­زایی بر جای نهاده شده است. هم شیبی نسبی و حتی تدریجی بودن احتمالی گذر سازند کهر به ردیف­های جوان­تر نئوپروتروزوییک (سازند سلطانیه) نشان می­دهد که شواهدی روشن از عملکرد رویداد کاتانگایی در کوه‎های البرز دیده نشده است. در بیشتر نواحی البرز، رسوب­های پالئوزوییک، تریاس میانی، به رغم نبودهای چینه‎ای فراوان، هم‎ شیب‎اند که نشانگر حرکت­های زمین‎ساختی از نوع زمین­زا است­. در تریاس پسین، همزمان با رویداد کوه‌زایی سیمرین پیشین، اگرچه رویدادهای نا­شی از برخورد حاشیه­ قاره‎ای فعال و پویای توران با حاشیه‌ی قاره‎ای ناپویای البرز موجب شکل‎گیری گسل­های راندگی و فرا رانش مجموعه‎های اقیانوسی تتیس کهن بر روی لبه­ی شمالی ­البرز شده ولی، نخستین کوه‌زایی آلپی واقعی در پالئوسن، همزمان با رویداد لارامید، رخ داده که با گسلش راندگی، چین‎خوردگی و فراخاست، پیدایش حوضه‎ های رسوبی میان کوهی، ا­نباشت آوار‎های همزمان با کوه­زایی و مهاجرت پیش‎ خشکی به سمت جنوب همراه بوده ا­ست. کوه­زایی بعدی در آغاز ­الیگوسن بوده که ماگماتیسم درونی، از آب خارج شدن گسترده­ی زمین و گسترش حوضه‎های میان کوهی از پیامدهای آن است. باز پسین فاز کوه­زایی آلپی در اواخر پلیوسن یا اوایل پلیستوسن صورت گرفته که حاصل آن، گسلش، راندگی، مرتفع شدن و سیمای امروزی البرز است. ساختارهای زمین‎شناختی مازندران به تبعیت از البرز بیشتر از نوع چین‎های ملایم و ناهماهنگ با روند همگانی خاوری باختری است. در بخش باختری ا­لبرز، ساختارها روند شمال باختری، جنوب خاوری دارند ولی در بخش خاوری، روند ساختار­ها شمال خاوری، جنوب باختری است. این دو روند نا­همسان در البرز مرکزی به یکدیگر می­رسند. گفتنی است که در شکل‎گیری ساختارهای چین‎ خورده­ی البرز عواملی مانند برخورد صفحه­ی ایران و توران، عملکرد گسل‎های راندگی و سرانجام عملکرد گسل‎­های امتداد لغز شمال باختری، جنوب خاوری در البرز باختری، و شمال خاوری، جنوب باختری در البرز خاوری، نقش دارند­.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:21:00 ب.ظ ]