پایان نامه های انجام شده درباره : مطالعه جامعه شناختی رابطه سبکزندگی زنان شهر تهران و ... |
در خصوص پایگاه اقتصادی اجتماعی زنان مشارکتکننده در این پژوهش ۱۹ نفر (۴۱٫۳۰ درصد) دارای پایگاه اقتصادی اجتماعی بالا، ۱۸ نفر (۳۹٫۱۳ درصد) دارای پایگاه متوسط و ۹ نفر (۱۹٫۵۶ درصد) دارای پایگاه اقتصادی اجتماعی پایین بودند. دسته بندی پایگاه اقتصادی اجتماعی بر اساس متغیرهای چون تحصیلات، شغل، درآمد و محل سکونت انجام گرفته است.
بخش دوم: یافتههای تحلیلی
متغیرهای زمینهای:
سن: رابطه سن و قربانیشدن از جهت نظری از اهمیت خاصی برخوردار است. به نظر می رسد که سن در قربانیشدن تأثیرگذار است. بهطوری که مسنترها خود را بیشتر قربانی فرهنگ غلط جامعه میدانستند و جوانترها بیشتر مسائل اقتصادی و مسائل عدم توازن جنسیتی را مطرح میکردند.
همچنین برخی مشارکت کنندگان معتقد بودند که با افزایش سن زنان در سبک پوشش و آرایش آنها تغییراتی ایجاد میگردد. بهسخن دیگر سبکزندگی زنان مسن از نقطه نظر وضع پوشش و رفتار آنها را کمتر در معرض آزارهای جنسی قرار میدهد و حال آنکه به علت عدم توان فیزیکی ممکن است در معرض جرائمی چون کیفقاپی قرار گیرند. اگر چه افراد مسن در مقایسه با افراد جوان کمتر در معرض آسیبهای اجتماعی قرار میگیرند، اما ترس آنها از قربانیشدن همچنان به قوت خود باقی است، بخشی از این مسئله به توانمندیهای فیزیکی و بخشی به از دست رفتن منزلت اجتماعی افراد سالمند ارتباط مییابد.«بوردیو در مقوله سبکزندگی معتقد است که منش مجموعهای از خلق و خوهای پایدار است که توسط گروههای اولیه و ثانویه در تجربیات نخستین و بزرگسالی در انسان نهادینه شده و بازتولید میشود»(توسلی ۱۳۸۳؛ ۵) که با این توصیف سن در آن دخیل است.
خانمی ۴۸ ساله خانهدار معتقد است که: برای بچههای کم سن و سال ممکن است هر اتفاقی بیافتد. دخترها تجاوز، پسرها هم بهشان تجاوز میشود…..، یا دزدیدن اعضای بدن بچهها، یا یاد دادن مسائل جنسی به آنها برای خراب کردنشان……. خیلی اتفاق افتاده شاید در مدرسه شاید بیرون از خانه که برای بازی میروند خیلی این اتفاق افتاده(مصاحبه شونده شماره ۳).
همچنین خانمی کارمند شرکت خصوصی، مطلقه در این باره معتقد بود: معمولاً دخترهای جوان به خاطر زیبایی دوستی و کم تجربگی بیشتر در معرض پیشنهادات مختلف قرار میگیرند و احتمال آسیب دیدنشان زیادتر است(مورد شماره ۳۱).
اشتغال: اشتغال و وضعیت آن یکی از شاخصهای پایگاه اقتصادی-اجتماعی است که در سبکزندگی افراد از اهمیت خاصی برخوردار است. در بحث از سبکزندگی، جایگاه طبقاتی و اجتماعی از اهمیت خاصی برخوردار است. افراد با توجه به طبقات مختلفی که در آن قرار میگیرند، سبک متفاوتی دارند. برای مثال سبکزندگی زنان طبقه متوسط با سبکزندگی زنان متعلق به طبقات بالا و یا بسیار پایین کملاً متفاوت است و هر نوع سبکزندگی، آسیبهای خاص خود را به همراه میآورد. با این اوصاف میتوان احتمال داد که وضعیت اشتغال بر قربانیشدن و تعریف آن در بین زنان تأثیرگذار باشد.
خانم مطلقه کارمند بخش خصوصی میگوید: گاهی دلم میخواهد خانهدار میبودم. من از محل کار قبلیم به خاطر مشکلاتی که مدیرمان برایم پیش آورد مجبور شدم با کلی مشکل کارم را عوض کنم…… به نظر من قربانی یعنی کسی است که نیازهایش باعث میشود هر نوع توهینی را تحمل کند…..(مورد شماره ۳۱).
سخن خانم ۴۷ ساله متأهل، چادری همسر فوت شده: زندگی ما هم این شکلی است دیگر. اگر پدر و مادر با سوادی داشتیم ما هم درس میخواندیم و الآن انقدر مشکل مالی نداشتم. ماها بدبختیم. بدبخت بیفکری بزرگترهایمان. حالا باید صورتمان سرخ شود از مردم خالت بکشیم میآیند سر میزنند کمک میکنند تا زندگیمان به سختی بگذرد…. به نظر من قربانیشدن یعنی اینکه کاری از دستت بر نیاید و سختی بکشی. بیسرپرست باشی….(مورد شماره ۶).
خانم پزشک عمومی، خیانت همسر را تجربه کردهاست درا ین باره میگوید: من شغلم را دوست دارم چون هم پرستیژ خاصی دارد و هم درآمدش برایم اقناع کننده است……… شغلهایی مثل شغل ما مشکلات کشیک و دور شدن از خانواده و غیره. را دارد……….اگر هفتهای همین یکی دو شب هم که کشیک هستم خانه بودم شاید همسرم به فکر پر کردن تنهاییش نمیافتاد….. به نظر من آدمهای تحصیل کرده هم آسیبهای این نوع مشکلات را بیشتر درک میکنند….. قربانیشدن یعنی اتفاقی برایت بیافتد که تقصیر تو نباشد و تو آسیب ببینی(مورد شماره ۱۵).
درک و تصور زنان از قربانیشدن بر حسب جایگاه اجتماعیشان میتواند کاملاً متفاوت روایت گردد، کما اینکه در مصاحبههای فوق این امر به خوبی مشهود است.
وضعیت تأهل: آدمی متولد میشود، میمیرد، طلاق میگیرد و ازدواج میکند. اینها چهار حادثه مهم زندگی یک انسان است. تولد و مرگ بدون اراده انسان اتفاق میافتد و خارج از کنترل آدمی است ولی ازدواج و طلاق دو حادثه مهمی هستند که تصمیم فرد میتواند در آنها موثر باشد. تصمیم به ازدواج و طلاق در بستر اجتماعی فرد صورت میگیرد. فرد با توجه به شرایط زندگی و امکاناتی که وجود دارد تصمیم میگیرد ازدواج کند و گاه تصمیم میگیرد که جدا شود. تحولات اقتصادی-اجتماعی بر میزان موالید تأثیرگذار است. همچنین این تحولات بر میزان طلاق و میزان ازدواج نیز تأثیر میگذارد. تحولات اقتصادی و اجتماعی بر مناسبات خانوادگی و زن و شوهری تأثیر می گذارد و برعکس، تحولی همچون تغییر سن ازدواج نیز اثرات و پیامدهای متعدد و مهمی را هم برای فرد و هم جامعه به دنبال دارد(شاهیوندی،۱۳۸۹).
با توجه به این مطلب که بیشتر از ۸۰ درصد زنان ایرانی فاقد شغل میباشند لذا پایگاه اقتصادی و اجتماعی زنان ایرانی متأثر از همسر و یا در صورت تجرد متاثر از خانواده میباشد. زنان متأهل کمتر از زنان مجرد و یا بیوه در معرض آسیبهای اجتماعی قرار میگیرند(البته در خصوص خشونتهای خانگی این امر مستثنی است)، انتصاب زنان متأهل به همسرانشان حس برخورداری از حمایت و پشتیبانی را در فضای بینالذهانی خلق میکند و همین امر باعث میشود که آنها کمتر طعمه آزارهای مختلف قرار گیرنداز طرفی افکار قالبی و کلیشهای که نسبت به زنان بیوه و مطلقه وجود دارد همواره آنها را در معرض نگاههای آزار دهنده قرار میدهد و تصور این امر که آنها حمایت همسران برخوردار نیستند، بر آسیبپذیری آنها میافزاید. از طرفی وظایف سنتی همچون خانهداری، بچهداری و همسرداری کمتر برای زنان متأهل وقتی را باقی می گذارد که در فضای عمومی ظاهر شوند. در حالی که زنانی مجرد کمتر مسئولیت داشته و مدت زمانی که برای خود دارند و میتوانند به اوقات فراغت و گردشهای دوستانه بپردازند معمولاً بیشتر است لذا زمان بیشتری دارند تا بدون هدف برای انجام کار خاصی در فضای عمومی حاضر شوند.
خانم ۱۹ ساله دانشجو، مجرد در این راستا چنین میگوید:…… چون بیشتر اوقات تنها هستم و کسی نیست و همیشه در خانه تنهاهستم و سرگرمی ندارم همیشه با فیلم دیدن خودم را سرگرم میکنم……..بیرون،پارک و پاساژ می روم اگر پیش بیاید و کسی برایم وقت بگذارد باهم میرویم(مورد شماره ۱۱).
خانم ۴۳ ساله پرستار، متأهل وضعیت اوقات فراغت خود را چنین توصیف میکند: معمولاً اوقات فراغت نداریم. ولی وقتی تعطیلات باشد مسافرت خیلی میروم. معمولاً برای اوقات فراغتم حتما یه برنامهریزی دارم. توی هفته که معمولاً ۲روز فرصت دارم سعی میکنم منزل پدر و مادر همسرم بروم، چون دیر به دیر میروم سعی میکنم آنجا و منزل مادرم بروم. صلهرحم درواقع انجام میدهم.……..ورزش نه متاسفانه انجام نمیدهم……پارک به ندرت میروم. بستگی دارد هوا چهجوری باشد……کارهای وقت گذران مثل پاساژگردی: نه فرصتش را ندارم. بیهدف تا حالا نرفتم. اگر بخواهم بروم با برنامه میروم…….(مورد شماره ۱۶)
تحصیلات: تحصیلات یکی از مواردی است که پایگاه اقتصادی-اجتماعی فرد را میسازد، باعث میشود فرد به واسطه مطالعۀ بیشتری که میکند با خطرات محیط خود بیشتر از زنان کمسوادتر که مطالعۀ کمتری دارند آشنا شود و باعث میشود زنان تعریفی که از قربانیشدن دارند در سطوح تحصیلات مختلف تفاوت داشته باشد. بهطوری که موردی خود را به خاطر بی سوادی قربانی فقر میداند و دیگری تعریفش از قربانیشدن منوط به از دست رفتن جوانیش پای تست و کنکوری میداند که در نهایت نتیجه دلخواهش را هم نیافته است.
با عنایت به اینکه تحصیلات یکی از سرمایههای فرهنگی محسوب میشوند بوردیو به آن و آموزش به عنوان یکی از راههای انتقال ساختارهای اصلی میدان از نسلی به نسل دیگر تأکید دارد. لازم به ذکر است تحصیلات فرد خود یکی از شاخصهای تشکیل دهنده پایگاه اقتصادی-اجتماعی است و همچنین یکی از نشانههای سرمایه فرهنگی از نظر بوردیو.
همچنین در بین مصاحبهشوندگان کسانی بودند که میزان تحصیلاتشان را دخیل بر قربانیشدنشان میدانستند و تعریفشان از مفهوم قربانیشدن در راستای تحصیلاتشان بود.
خانم ۲۱ ساله کارشناس ارشد ریاضی محض:……. قربانی یعنی کسی که این همه درس بخواند، مدرسههای خاص نخبگان برود…… جوانیمان به تست و نکته و کنکور گذشت برای آیندهمان هم نمیتوانیم امیدوار باشیم (مورد شماره ۱۰).
همانگونه که پیشتر گفته شد برخی نداشتن تحصیلات را موجب قربانیشدن خود میدانستند زیرا معتقد بودند که برای اشتغال باید تحصیلات داشت. به طورمثال:
خانم ۴۷ ساله تحصیلات پنجم ابتدایی، پدر و مادر بی سواد، بیوه، خانهدار:……. من قربانی بیسوادی و بیفکری پدر و مادرم شدم.………..قربانی یعنی من که نه سوادی دارم و نه هیچی کاری نمیتوانم انجام دهم تو این وضعیت چشمم به دست مردم[۳۴] است برای گذران زندگی(مورد شماره ۶).
موقعیت مادری: رابطۀ مادری و ترس از قربانیشدن چندگانه است. از یک سو مادران به علت وظایف سخت مادری کمتر برای خود وقت میگذارند و کمتر در فضاهای عمومی ظاهر میشوند، اما از طرفی مادران دلهره و دلواپسیهای خاص خود به عنوان یک مادر را دائما با خود حمل میکنند. صادقی و میر حسینی(۱۳۸۸) نیز در تحقیق خود درباره ترس زنان از جرم دریافتند که زنان متأهل دارای فرزند بزرگسال میباشند دائماً برای فرزندان خود در فضاهای عمومی احساس نگرانی دارند. استانکو (۱۹۹۹) نیز معتقد است نگهداری و حفاظت از کودکان زنان را بیشتر مستعد ترس از وقوع جرم میسازد. وضعیت تأهل و مادر بودن بر برنامهریزی زندگی و سبک گذران اوقات فراغت آنها و حتی نوع شغل انتخابی زنان تأثیرگذار است.
خانم ۳۶ ساله، پزشک در این راستا از تجربه خود میگوید: اوقات فراغت زیاد دارم و با همسرم خوش میگذرانیم. میرویم پارک، خرید، ورزش میکنیم، فیروزکوه میرویم(در آنجا این خانواده ویلا دارند). من هر روز از خانه بیرون میروم. ۷ روز. معمولاً غیر از سرِکار برای کارهای اداری خرید و بردن بچه به مهد کودک از خانه بیرون میروم.…… همان سرقت کل کیفم که احساس عدم امنیت به من دست داد و کشیده شدم، داشتم از پارک با خواهرم و بچههایم به خانه میآمدم و سمت جوی آب بودم صدای موتور هم آمد و توجهی نکردم و بچه کوچکم هم بغلم بود و من چند قدم کشیده شدم و بند کیفم پاره شد و رفت. من آنقدر هول شدم که……… و خیلی احساس ترس و ناامنی داشتم تا چند روز وقتی بچهام را بغل میکردم دائم قسمتهای مختلف بدنش را معاینه میکردم که خدای نا کرده آسیب ندیده باشد……..(مورد شماره ۱).
مبحث اول: سبکزندگی
همانگونه که پیشتر در قسمت جمعبندینظری توضیح داده شد سبکزندگی مبحثی است که توسط نظریهپردازان مختلف مورد بررسی قرار گرفته و هر یک مؤلفههایی از سبکزندگی را مد نظر قرار دادهاند و از ابتدا در این پژوهش مفهوم سبکزندگی را معادل طرز عل در حوزه عمومی گرفته شد ولی پس از جمع آوری اطلاعات این مفهوم به حوزه خصوصی نیز تسری یافت. در مجموع میتوان گفت که مؤلفه نظیر پایگاه«اقتصادی-اجتماعی» یا طبقه اجتماعی در اکثر نظریات مورد توجه قرار گرفته بود. همچنین«وضعیت اعتقادی» یا به عبارتی میزان دینداری و مناسکگرایی افراد نیز مورد توجه برخی از نظریهپردازان بود.
با توجه به دادههای حاصل از تحقیق در مورد ویژگیهای عمومی، نحوۀگذران اوقات فراغت، وضعیت پوشش و ظاهر، پایگاه اقتصادی-اجتماعی، وضعیت اعتقادی و مذهبی، مدت زمان و دلایل حضور در بیرون از منزل، آموزش، اعتقادات رفتاری قالبی، سبک رفتار با جنس مخالف، نگرش نسبت به ارتباط با جنس مخالف، پیشبینی اتفاقات مثبت(امید به آینده)، همگی از مقولاتی بودند که در سبکزندگی زنان تهران(نمونههای تحقیق) مشاهده شد و دستهبندی سبکهای مختلف زندگی امکان پذیر بود اگر چه این کار با تکیه بر تحلیلهای اولیه که بر اساس کدگذاری باز صورت گرفته، کم و بیش محتمل است اما ایجاد روابط جزئیتر بین متغیرهای اکتشافی و موضوع مورد بررسی باید بر اساس سطح تحلیلهای بالاتر صورت پذیرد. لذا کدگذاری انتخابی و محوری این امکان را به محقق میدهد تا گزارههای نظری خود را شکل دهد. برای مثال در این مرحله میتوان به چنین جمعبندی رسید که سبکزندگی زنان تهرانی در یک رابطه دیالکتیکی ذهنی و عینی شکل میگیرد. لذا در تمامی این فصل مطالب به هر دو شکل ارائه شدهاست و هر مبحث، هم به نگرش و بینش افراد نسبت به مسائل پرداخته و هم رفتار آنها را دستهبندی کرده است. به عنوان مثال هم به نگرش در خصوص پوشش و آرایش پرداخته شدهاست و هم وضعیت پوشش و آرایش مشاهده شده دستهبندی شد. ترسها و هراسهای زنان، بزرگترین آسیب احتمالی زندگی، هراسها در فضاهای عمومیهمه مقولهای به نام«هراسهای ذهنی »را شکل میدهد. همچنین مقوله«افکار و اعتقادات ذهنی »زنان خود متشکل از اعتقادات مذهبی، اعتقادات رفتاری قالبی، پیشبینی اتفاقات مثبت (امید به آینده) است. مقوله دیگر«رفتارها و امکانات عینی» است که متشکل از حضور در بیرون از منزل، سبکگذران اوقات فراغت، استراتژیها و روشهای مدیریت بحران و کمک گرفتن از دیگران، سبکظاهری، رفتارهای مذهبی(مناسکگرایی) پایگاه اقتصادی-اجتماعی و سبک رفتار با جنس مخالف، میباشد.
همانگونه که در فصول قبل نیز اشاره شد سبکزندگی یکی از مفاهیم مهمی است که در حوزه فرهنگ قرار دارد و از این رو جامعه شناسی چون بوردیو آن را در مرکز جامعه شناسی خود قرار داده است. و به وسیلهی آن سعی کرده است که نفوذ سلطه طبقاتی را نشان دهد. از نظر او فرهنگ با سلطه به دو دلیل در ارتباط است: دلیل نخست این است که بوردیو اعتقاد دارد که طبقات اجتماعی، سبکهای زندگی کم و بیش همگنی را به وجود میآورند و میتوان الگوهای فرهنگی طبقاتی مشترکی را در آنها یافت. فرهنگ از نظر بوردیو عبارت از نمادها، معانی و کالاهای فرهنگی (از موسیقی و ادبیات روشنفکرانه گرفته تا سرمایه و منابع و غذا و اسباب و اثاث خانه) میباشد و این امور همواره مهرطبقاتی برپیشانی دارند(سیدمن۱۳۸۶؛ ۱۹۸). از نظر بوردیو طبقات مسلط سعی میکنند که ارزشهای فرهنگی و معیارها و ذائقههای خود را بر کل جامعه تحمیل کنند و یا حداقل ترجیحات فرهنگیشان را به منزله معیار برترین یا بهترین و مشروعترین سبکزندگی درفرهنگ ملی تثبیت کنند (جنکینز۲۰۰۲؛ ۱۹۷). سبکزندگی دارای دو بعد عینی و ذهنی است. بعد عینی و مادی آن با شاخص مصرف و انواع رفتارهای مصرفی و قدرت خرید گروهها بستگی تنگاتنگی دارد حال آنکه بعد ذهنی با سلیقه یا ترجیحات و علایق ارتباطی مییابد. انتخابهای فردی بر اساس ترجیحات و علایق درونی و درک فرد از امور است. بهسخن دیگر میدانها که سرمایههای فرد را تشکیل میدهند و تشخیص فردی بر اساس ترجیحات و علایق درونی درک فرد از امور است که عمل فرد را شکل میدهند(بوردیو ۱۳۹۰).
از آنجایی که در این پژوهش به دنبال کشف سبکهای زندگی بودیم که احتمال قربانیشدن را افزایش میداد لذا در گفتگو ها در پی استخراج مفاهیمی از سبکزندگی بر آمدیم که ارتباطی با موضوع قربانیشدن زنان داشته باشد. پس از استخراج اطلاعات اولیه مؤلفههایی که در بین زنان به عنوان مؤلفههای تشکیل دهنده سبکزندگی تشخیص داده شده بودند به شرح ذیل است که تعریف ما از سبکزندگی نیز بر همین اساس شکل گرفت:
مؤلفههای اصلی: ۱-وضعیت پوشش و آرایش، ۲- اعتقادات مذهبی، ۳- اوقات فراغت، ۴- حضور در بیرون از منزل شامل میزان حضور و زمانهای حضور، ۵- رویکرد افراد نسبت به جنسیت، ۶- اعتقادات رفتارهای قالبی، ۷- اعتقادات در مورد ارتباط با جنس مخالف |
نحوۀ عملکرد زنان در مورد هر یک از این هشت مؤلفه قابل دستهبندی به سه سبکزندگی بود که به سه نوع سبکزندگی«محافظهکارانه »،«مصلحتاندیش»و«ماجراجویانه» مشخص شد که در هر عامل از سبکزندگی مثل اعتقادات مذهبی، وضعیت رفتار، وضعیت گذران اوقات فراغت، وضعیت پوشش و آرایش و….. به تفصیل در مورد دستهبندی هریک در سه نوع سبکزندگی مشخص شده نشان داده شدهاست. همچنین یک رشته عوامل واسط و تأثیرگذار نیز بر این سه نوع سبکزندگی یافت شد که شامل تأهل و مادری، نوع شغل و کار، و پایگاه اقتصادی-اجتماعی افراد بود. این مؤلفههای واسط تأثیری مستقیم بر برخی مؤلفههای اصلی سبکزندگی داشتند که رفتارها و ترجیحات زنان را تحت تأثیر قرار میدادند که به تفصیل به آنها نیز پرداخته شدهاست.
مؤلفههای واسط: تأهل و مادری، ۲- نوع شغل و کار، ۳- پایگاه اقتصادی-اجتماعی، |
سبکهایزندگیی زندگی مورد مطالعه در این مبحث سبکزندگی کاملاً زنانهای است که متأثر از جنسیت و دنیای زنانه مسائل ومشکلات زنانه و افکار کاملاً زنانه شکل گرفته است. در رفتارها و سبکزندگی زنان مسائلی مثل اعتقادات رفتاری قالبی وجود دارد که در بین همه زنها کما بیش مشابه است ولی در عمل کاربرد چندانی ندارد. و یا از طرفی وجود عاملی نظیر اعتقادات دینی باعث شده که در کلیه پایگاههای اقتصادی-اجتماعی، ما سبک ظاهری نسبتا مشابهی را مشاهده کنیم. در واقع خود این سبک ظاهری دستهبندیهای جدیدی را ایجاد کرده است که نشانههای سرمایه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی را متأثر کرده است. در بسیاری موارد نیز ساختارهای جامعه است که رفتارهای فرد را شکل میدهد و لزوما فرد با توجه به ذائقه خود آن را اجرا نمیکند. در مجموع باید گفت که سبکزندگی زنان متأثر از دنیای زنانه آنها بوده و ترجیحات و رفتارهایشان در راستای جنسیتشان شکل گرفته است.
پایگاه اقتصادی- اجتماعی
پایگاه اقتصادی-اجتماعی یکی از عواملی است که رفتار، نوع پوشش و در کل سبکزندگی افراد را رقم میزند. طبقه اجتماعی ترکیبی از شغل، درآمد، منطقه محل سکونت و تحصیلات است که باعث میشود فرد خود را متعلق به طبقهای بداند و بسته به جایگاهی که اشغال کرده است رفتارهای خاصی را از خود بروز دهد.
جدول شماره ۱۴٫ پایگاه اقتصادی-اجتماعی
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1400-08-22] [ 03:42:00 ب.ظ ]
|