فَـــرمُـــودِه یِ نَبیِـــم وِرد ِزُ وانَــن

 

 

 

کُفــرَن هَـرکَس وِاتِ خــدا دُو وَانَــن

 

 

 

۱) ترجمه: این فرموده ی پیامبراسلام را همیشه تکرارمی کنم که فرمود خدا یکی است وهرکسی بگوید خدا دو تا است کفر و رزیده است.
۲) نکات بلاغی ودستوری: زُوَانَن با دُوانَن: کلمه قافیه است، وِرد: روی زبان، مکررتکرارکردن، وِات: گفت فعل.
۳) شرح مفاهیم عرفانی: ملاپریشان دراین بیت بحث توحید را بیان میکند، توحید: یگانگی، خدا را پرستیدن، شناخت خداوند از طریق معمول امکان ندارد بلکه باید از طریق کشف وشهود باشد. معرفت به حقیقت ذات خداوند ممنوع اما شناخت خداوند از طریق علم به کمال حق امکان پذیرمی باشد، عرفا به سه روش آفاقی، انفسی و مکاشفهای به شناخت خداوند میپردازند. و توحید درمعنی عرفانی توحید ایمان به یگانگی خداوند متعال و اعتقاد به بیهمتایی و ردیف بودن خداوند است. حضرت علی علیه السلام
میفرماید: «الْتُّوحِیدُ أَنْ لا تَتَوَهَّمَهُ»، و توحید اضمحلال درآداب و رسوم و بیان آن در دانش وآن یگانگی خداوند لم یزل می باشد. و یا توحید کوششی برای رسیدن به آگاهی در وجود انسان طالب حقیقت است، و آن چیزی را شریک خداوند قرار ندادن است، سیّد حیدرآملی توحید را اصل کل وجود و مرجع کل میداند، اساس هرعلم ومعرفتی توحید است. جامی توحید را به معنی پاک و مجرد گردانیدن دل سالک از تعلقات غیرحق می داند، آخرین مرحله ی سیروسلوک عرفانی توحید است. عارف معتقد است زمانی که شرک سالک از میان برخیزد چیزی جز حق باقی نمی ماند، درآن موقع هرچه باقی باشد نمود است نه بود، و این را توحید عرفانی گویند. اما مخالفان توحید عرفانی نه تنها آن را تأیید نمی کنند بلکه آن را کفر و مردود می دانند. عرفا معتقدندکه توحید را همین می دانند که از طریق دل وتصفیه درون و سیروسلوک و مجاهدت صورت می گیرد. (ر. ک، فتح الهی وسپه وندی، ۱۳۸۷: ۷۷ – ۷۹)، مولوی گوید:
پایان نامه - مقاله - پروژه

 

 

چیــست تــوحیـدِ خــدا آمـوختن

 

 

 

خـویشتن راپیشِ واحــد سوختن

 

 

 

 

 

 

 

(مثنوی۱/۳۰۲۲)

 

 

 

این مباحث تا بدینجا گفتنی ست

 

 

 

هرچه آید زین سپس بنهفتنی ست

 

 

 

 

 

 

 

(مثنوی۶/۴۶۲۳)

 

 

 

«مولوی برآن است که جهان هستی که اسیر ترکیب و تعدد است مانند زندانی محدود و تنگ است. بنابراین برای شناخت وحدانیت حقیقی خداوند یا به عبارتی توحید عرفانی به ابزاری ورای حس نیاز است؛ زیرا حواس انسان جز به سوی ترکیب رهنمون نمی سازد».(نظریه استاد فتح الهی) مولوی می گوید:

 

 

بـــازهستــی جهـانِ حسّ و رنــگ

 

 

 

تنگ تر آمد، که زندانی است تنگ

 

 

 

علتّ تنـگـی است تـرکیب و عــدد

 

 

 

جــانبِ تــرکیب حـس هــا می کَشَـد

 

 

 

زآن ســوی حس، عــالم تـوحید دان

 

 

 

گـر یکی خـواهی، بـدان جانب بـران

 

 

 

 

 

 

 

(مثنوی۱/۳۱۱۰-۳۱۱۲)

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...