اگرچه با بررسی ادبیات به ویژگی های متنوعی خواهیم رسید ولی سه ویژگی برتری اضافی[۶۲]، سازگاری و پیچیدگی مهمتر به نظر می رسند که در ذیل به تشریح بیشتر آنها خواهیم پرداخت.
مزیت اضافی
مزیت اضافی به درجه ای اتلاق می شود که از نوآوری انتظارات بهتر و بیشتری در ذهن استفاده کنندگان آن وجود داشته باشد. تحقیقات انجام گرفته در زمینه سیستم های سازمانی نشان می دهند که استفاده از این سیستم ها نتنها باعث دستیابی به مزیت های فنی(مثل کاهش هزینه های نگهداری نرم افزار) می شوند بلکه باعث فراهم شدن مزیت های کسب و کار از قبیل کاهش موجودی انبارها و … خواهند شد. بنابراین منطقی است که بپذیریم شانس سازمانی هایی که مزیت های مهم و زیادی را از سیستم های سازمانی می طلبند در پذیرش و گسترش سیستم های سازمانی و همچنین در تحقق بیشتر رضایت و پیاده سازی موفقیت آمیز این نوع از سیستم ها بسیار بیشتر خواهد بود بنابراین نتیجه می گیریم که میزان مزیت اضافی مورد انتظار از سیستم های سازمانی رابطه مستقیم با پیاده سازی موفقیت آمیز این نوع از سیستم ها دارد.
سازگاری
سازگاری به درجه ای اتلاق می شود که یک نوآوری با ارزش ها، تجارب و نیازهای موجود پذیرنده آن تطابق دارد. فقدان سازگاری یک نوآوری باعث تضعیف استفاده از آن شده و باعث مشکلات عمده ای در گسترش یا استفاده از آن، در واحد پذیرنده خواهد شد. سازگاری همواره به عنوان یکی از عوامل موفقیت سیستم های سازمانی پذیرفته شده است. اگر سیستم سازمانی با عملیات کاری فعلی، سیستم های موجود و سیستم های ارزشی پذیرندگان بالقوه آن سازگار باشد، احتمال پیاده سازی موفقیت آمیز آن بیشتر خواهد بود. بنابراین نتیجه می گیریم که میزان سازگاری سیستم های سازمانی رابطه مستقیم با پیاده سازی موفقیت آمیز این نوع از سیستم ها خواهد داشت.
پیچیدگی
پیچیدگی به درجه سختی درک و استفاده از نوآوری اتلاق می شود. معمولا پیچیدگی باعث تضعیف پذیرش سیستم های سازمانی شده و منجر به سختی پیاده سازی و گسترش بیشتر آن می شود. مشکلات درک و اعمال فناوری جدید می تواند منجر به تشخیص کندتر ارزش حاصل شده، ترس از شکست و مقاومت در استفاده از آن شود و از این طریق موفقیت پیاده سازی را با تهدید مواجه کند. بنابراین نتیجه می گیریم که درجه پیچیدگی سیستم های سازمانی اثرات منفی بر پیاده سازی موفقیت آمیز آنها خواهد داشت.
ویژگی های سازمانی
در میان بسیاری از ویژگی های سازمانی، حمایت مدیریت ارشد و آموزش تقریبا همیشه به عنوان متغیرهای کلیدی در پیاده سازی موفقیت آمیز سیستم های اطلاعاتی و گسترش نوآوری معرفی شده اند که در ذیل به تشرح آنها خواهیم پرداخت:
حمایت مدیریت ارشد
حمایت مدیریت ارشد می تواند منجر به مواردی از این قبیل شود: کمک به درک قابلیت ها و محدودیت های فناوری اطلاعات، تبیین اهداف منطقی برای سیستم های فناوری اطلاعات، تعهد محکم نسبت به معرفی موفقیت آمیز فناوری اطلاعات در نظر گرفته شده و اعلام استراتژی فناوری اطلاعات سازمان به کارکنان. دخالت و نظارت فعال و جهت گیری روشن مدیران اجرایی سطح بالا، موجب فراهم آوری انگیزه لازم در جهت پیاده سازی پایدار سیستم های برنامه ریزی منابع سازمان خواهد شد. علاوه بر این کاربران معمولا تمایل دارند که با انتظارات مدیریت وفق پیدا کنند و احتمال پذیرش سیستمی که مورد حمایت مدیران ارشد سازمان باشد از جانب آنها بیشتر خواهد بود. بنابراین میزان حمایت مدیریت ارشد برای پیاده سازی سیستم های سازمانی ارتباط مستقیمی با پیاده سازی موفقیت آمیز سیستم های سازمانی خواهد داشت.
آموزش
محققین دریافته اند که آموزش ارتباط مثبتی با پذیرش، گسترش و پیاده سازی سیستم های فناوری اطلاعات پیچیده که بار یادگیری زیادی را به سازمان ها تحمیل می کنند، دارد. عدم آموزش کاربران و درک ناقص چگونگی تغییر فرآیندهای تجاری توسط سیستم های سازمانی علت شکست بسیاری از پروژه های پیاده سازی سیستم های سازمانی تلقی می شود. بنابراین نتیجه می گیریم که آموزش سیستم های سازمانی به کاربران ارتباط مستقیمی با پیاده سازی موفقیت آمیز این نوع از سیستم ها دارد.
تطبیق فرآیندها
یکی از ویژگی های بارز سیستم های سازمانی این است که این سیستم ها بسته های نرم افزاری هستند که بر اساس بهروش ها و به منظور پشتیبانی از سازمان های مختلف صنعت های متفاوت ساخته شده اند. هرچند که این موضوع اغلب باعث ناهماهنگی هایی بین سیستم سازمانی و روش خاص انجام کسب و کار توسط سازمان ها می شود. در این حالت با دو گزینه سفارشی سازی بسته نرم افزاری در جهت حمایت از نیازهای سازمان و یا تغییر فرآیندهای کسب و کار سازمان به منظور تطابق با بسته نرم افزاری مواجه خواهیم بود. متخصصین معتقدند که سازمان های پذیرنده سیستم های سازمانی به جای سفارشی سازی بسته نرم افزاری، باید تا حدودی اقدام به مهندسی مجدد فرآیندهای تجاری نمایند چرا که سفارشی سازی نرم افزار اغلب منجر به زمان و هزینه های بیشتر پیاده سازی خواهد شد. از طرفی باید توجه داشت که با افزایش تغییر فرآیندها، نیاز به اعمال تغییرات بیشتری در سازمان خواهیم بود که در این حالت تلاش ها و منابع بیشتری مورد نیاز بوده و با مقاومت ها و مشکلات بیشتری مواجه خواهیم شد. بنابر این نتیجه می گیریم که میزان تغییر فرآیندها به منظور تطابق با سیستم سازمانی اثر منفی بر پیاده سازی سیستم های سازمانی خواهد داشت.
عوامل مربوط به انتقال دانش
همانطور که قبلا نیز ذکر شد عوامل موثر در انتقال دانش را می توان به سه دسته تقسیم نمود. این عوامل را می توان به شرح زیر در مدل در نظر گرفته شده گنجاند.
ضمنی بودن دانش
دانش ضمنی، دانشی است که به آسانی منتقل و تسهیم نمی شود، شخصی بوده و ریشه در فعالیت ها، تجارب و درگیری[۶۳] افراد در زمینه خاصی نظر دارد. تحقیقات نشان می دهند که انتقال این نوع از دانش نسبت به انتقال دانش صریح مشکل تر می باشد. ضمنی بودن را می توان به این صورت تعریف کرد: انباشت تلویحی و غیرقابل کد گذاری مهارت ها که از یادگیری به وسیله انجام و تجربه کارها حاصل می شود. ضمنی بودن دانش باعث ابهام آن شده و قابلیت انتقال آن را کاهش می دهد. در زمینه سیستم های سازمانی حجم زیادی از دانش، در بسته نرم افزاری و ذهن مشاورین محصور بوده و هر چه دانش مورد نیاز ضمنی تر باشد، انتقال آن مشکل تر بوده و فرایند پیاده سازی سیستم سازمانی پیچیده تر خواهد بود. بنابراین نتیجه می گیریم که میزان ضمنی بودن دانش اثر منفی بر پیاده سازی موفقیت آمیز سیستم های برنامه ریزی منابع سازمان خواهد داشت.
کیفیت ارتباطات
کیفیت ارتباطات یکی از مهمترین عوامل اثر گذار بر انتقال دانش بین منبع و پذیرنده دانش است و به رابطه خوب، نزدیک و منسجم بین منبع و پذیرنده دانش بستگی دارد. لازم به ذکر است که انتقال دانشی که دارای مولفه های ضمنی زیادی است نیازمند تعاملات پی در پی و متعدد بین طرف های دخیل است و انتقال موثر دانش مستلزم ایجاد رابطه خوب می باشد. در زمینه پیاده سازی سیستم های سازمانی باید به کیفیت ارتباطات توجه ویژه ای داشت چرا که سازمان ها به شدت در زمینه دانش و تخصصی که در سیستم محصور است، به فروشندگان و مشاورین وابسته هستند. بنابراین نتیجه می گیریم که کیفیت ارتباطات بین گروه های درگیر، ارتباط مستقیم با پیاده سازی موفقیت آمیز سیستم های سازمانی دارد.
صلاحیت منبع دانش[۶۴]
صلاحیت منبع دانش به میزان تبحر و موثق بودن منبع از منظر دریافت کننده دانش اتلاق می شود. یک متخصص و منبعی که موثق و قابل اعتماد باشد، به طرز کارآمدتری رفتار پذیرنده دانش را تحت تاثیر قرار خواهد داد. زمانی که منبع دانش قابل اطمینان، موثق و دانا نباشد، فرایند انتقال دانش سخت تر خواهد بود و راهکارها و مثال های ارائه شده توسط منبع دانش به سختی پذیرفته شده و مقاومت هایی در مقابل آن به وجود خواهد آمد. بنابراین نتیجه می گیریم که میزان صلاحیت منبع دانش(فروشنده و مشاوران سیستم ها) ارتباط مستقیم با پیاده سازی موفقیت آمیز سیستم های برنامه ریزی منابع سازمان خواهد داشت.
انگیزه منبع
یادگیری و درک بهتر مشتری یکی از مهمترین اهداف و نتایج استفاده از مشاوران می باشد. بسیاری از شرکت های مشاور نیز انتقال دانش را به عنوان یکی از مهمترین سرویس هایشان معرفی می کنند. هر چند که بعضی از آنها به دلیل ترس از تنزل رتبه و موقعیت و یا از دست دادن حق مالکیت تمایلی به اشتراک دانش حیاتی ندارند. عدم تشویق و ترغیب کافی مشاورین به منظور انتقال و اشتراک دانش و نیاز به تخصیص زمان و منابع از جانب آنها در جهت انتقال دانش، دلایل این عدم تمایل محسوب می شود. در پروژه های پیاده سازی سیستم های سازمانی انگیزه منبع دانش یکی از موانع انتقال موثر دانش محسوب می شود. بنابر این نتیجه می گیریم که میزان انگیزه منبع دانش(فروشنده و مشاورین سیستم های سازمانی) در جهت اشتراک دانش با مشتریان ارتباط مستقیم با پیاده سازی موفقیت آمیز سیستم های سازمانی خواهد داشت.
ظرفیت جذب دانش
ظرفیت جذب به توانایی دریافت کننده دانش در شناسایی اهمیت و ارزش اطلاعات خارجی، جذب و به کارگیری آن اتلاق می شود. ظرفیت به توانایی سازمان در شناسایی و پیوند دانش جدید با تخصص های داخلی و موجود بستگی دارد و تابعی از سطح دانش قبلی سازمان مورد نظر می باشد. ظرفیت جذب همیشه به عنوان یکی از مهمترین عوامل اثر گذار بر انتقال دانش مطرح شده است. جذب دانش از جانب یک سازمان بستگی به سطح همپوشانی و اشتراک دانش فنی با گروه های همکار دارد. ظرفیت بالای جذب از جانب دریافت کننده های دانش باعث تسهیل انتقال بهروش ها به سازمان مشتری خواهد شد. بنابراین نتیجه می گیریم که ظرفیت جذب دانش مربوط به سیستم های سازمانی از جانب سازمان مشتری، رابطه مستقیمی با پیاده سازی موفقیت آمیز سیستم های سازمانی خواهد داشت.
اشتراک دانش در پیاده سازی سیستم های سازمانی
پیاده سازی سیستم های برنامه ریزی منابع سازمان نیازمند این است که کاربران نهایی دانش وسیع تری را در مقایسه با بهره گرفتن از سیستم های سنتی داشته باشند. کاربران باید بدانند که چگونه وظایفشان با فرایند اصلی در ارتباط بوده و چگونه فرایند آنها با سایر فرآیندهای سازمان مطابقت دارد. بنابراین اشتراک دانش یکی از عوامل اصلی موفقیت پیاده سازی سیستم های سازمانی محسوب می شود. بهتر است که سازمان ها در طی پیاده سازی شرایطی را فراهم آورند که در آن کاربران نهایی چارچوب سیستم سازمانی را درک کرده و فواید استفاده از این نوع سیستم ها را شناسایی کنند. به واسطه تعهدات زمانی و اشتراک دانش گسترده ای که باید در طی پیاده سازی سیستم های سازمانی رخ دهد، ضروریست که کاربران نهایی در مقایسه با پیاده سازی سیستم های سنتی بیشتر درگیر در انجام پروژه باشند. در بسیاری از موارد پیاده سازی سیستم های سازمانی توسط کاربران نهایی و مدیران کاربران نهایی مدیریت و راهبری می شود و کارکنان فناوری اطلاعات صرفا نقش مشاورین فنی را ایفا می کنند. متاسفانه معمولا فاصله دانشی[۶۵]چشمگیری در میان پرسنل(تیم) پیاده سازی وجود دارد و این افراد به آسانی دانش خود را به اشتراک نمی گذارند.
عوامل تسهیل ساز اشتراک دانش
در این قسمت عوامل متعددی که اشتراک دانش را تحت تاثیر قرار می دهند، بررسی می شوند. این عوامل عبارتند از:
تسهیل سازی اشتراک دانش در بین اعضای تیم پیاده ساز
-
- عدم تاکید بر القاب، رتبه ها و جایگاه سازمانی در تیم
-
- تاکید بر ثبت و کدگذاری چگونگی انجام کارها و مقایسه توصیفات نوشته شده
-
- حجم بالای اجتماعی سازی بعد از انجام کارها
-
- ایجاد شناخت در بین اعضای تیم و حمایت آنها از یکدیگر
-
- نگاه اعضای تیم به یکدیگر به عنوان یک متخصص در زمینه کاری هر عضو
-
- کاهش تنش بین پرسنل فناوری اطلاعات سازمان و تیم یکپارچه ساز با توجه به این موضوع که پروژه با نیازمند تعهدات زمانی و مالی جدی خواهد بود
-
- عدم تاکید بر رتبه و جایگاه سازمانی از طریق تخصیص امتیاز یکسان به تمامی اعضای تیم
-
- درگیر ساختن انواع مختلف کاربران کلیدی در فرایند به منظور اطمینان از کسب دانش از افراد مناسب.
فعالیت های مدیریت تغییرات
-
- تعامل تیم با کاربران نهایی پیرامون چگونگی تغییر مشاغل بعد از پیاده سازی سیستم سازمانی
-
- تعیین بعضی از کاربران نهایی به عنوان عامل های تغییر[۶۶] در هر واحد سازمانی
-
- محول کردن وظیفه برقراری تعامل به عامل های تغییر
-
- آموزش مدیریت تغییرات به تیم پیاده ساز و پیگیری راهبرد مدیریت تغییرات
-
- تمرکز بر گزارش وضعیت پروژه به سازمان
-
- اطمینان از گرفتن ورودی و بازخورد از کاربران نهایی که به طور مستقیم عضوی از تیم پیاده ساز نیستند
- تمرکز بر کمک به کاربران در جهت درک چگونگی تغییر شغل آنها بعد از پیاده سازی سیستم سازمانی
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت