نگارش پایان نامه درباره بررسی تطبیقی حقوق پناهندگان در اسلام و حقوق بین الملل- ... |
افزون بر این مطلب که امان ماهیت عقدی و دو جانبه دارد، نوعی دیگر از امان نیز پیش بینی شده است که در آن، صیغه ایقاعی و یک جانبه دارد؛ یعنی بیگانه بدون استیمان و درخواست امان از امتیازات امان برخوردار می گردد، براین اساس طرف مسلمان می تواند حتی بدون درخواست بیگانه، به صورت یک جانبه، ابتدایی و ایقاع مانند و یا حداقل شبه عقدی، به بیگانه امان دهد و چنین بیگانه ای درست همانند بیگانه ای است که با امان عقدی در حمایت دولت اسلامی قرار گرفته است. جدای از این هرگاه عقد امان به صورتی غیرصحیح منعقد گردد و طرف بیگانه از آن بی اطلاع باشد با این که علی القاعده نباید هیچ اثری بر آن مترتب باشد، ولی درعین حال بیگانه تحت عنوان «شبهه امان» از مزایای عقد امان برخوردار می گردد[۱۳۳].
بالاتر از این مورد، موردی است که بیگانه بدون هیچ گونه عقد ایقاعی، در پناه دولت اسلامی قرار می گیرد و آن جایی است که به رغم تصریح و اعلام طرف مسلمان مبنی بر عدم اعطای امان، طرف بیگانه به گمان اعطای امان وارد دارالاسلام گردد. البته دراین دو فرض اخیر (شبهه امان) هرچند بیگانه از حمایت و امنیت دولت اسلامی بهره مند است لکن این حمایت از جهت زمانی محدود است؛ زیرا گمان غیرواقعی چنین بیگانه ای، برای او حق اقامت در دارالاسلام پدید نمی آورد و به همین جهت در اولین فرصت، دولت اسلامی او را به خروج از قلمرو خود هدایت می کند، مگر آنکه در پرتو عقد جدیدی از حق اقامت و سایر حقوق مترتب بر آن بهره مند گردد[۱۳۴].
با توجه به مطالب بالا و بدون در نظر گرفتن امان ایقاعی و شبهه امانی، در مجموع به نظر می رسد ماهیت قرارداد امان عبارت از تعهد متقابلی است که بین طرف مسلمان و غیرمسلمان به منظور برخورداری طرف مستامن از امنیت و حمایت سیاسی، نظامی و اجتماعی در قلمرو طرف دیگر منعقد می شود، که اگر هدف پناهنده استماع کلام خدا باشد در این صورت پذیرش درخواست پناهنده تکلیفی بر دولت اسلامی می باشد.
مبحث دوم: شرایط قرارداد پناهندگی
برای قرارداد امان و پناهندگی شرایطی را شمرده اند، که در کلام برخی فقها و حقوقدانان مسلمان آمده است. نبود مفسده و شرط مصلحت از جمله مواردی است که غالبا بدان اشاره شده است.
شهید اول: «یکی از شرط های امان دادن را نبود مفسده می داند، یعنی همین مقدار که برای اسلام و مسلمانان ضرر نداشته باشد کافی است و مصلحت داشتن شرط امان نیست[۱۳۵]». همین گونه است نظر برخی حقوقدانان اسلامی که قائلند: در مشروعیت قرارداد امان همین مقدار کافی است که برای اسلام و مسلمین ضرر نداشته باشد، ولی مصلحت داشتن برای اسلام و یا مسلمین در آن شرط نیست[۱۳۶]. لکن به نظر می رسد که نبود مفسده تنها برای امان دادن بس نباشد زیرا بنا به آیه شریفه[۱۳۷] مقصود پناهنده شدن، مسلمان شدن و یا چیزی است که نفعش عاید اسلام شود.
علامه حلی عقد امان را با اعتبار مصلحت جایز می داند و تصریح می کند اگر مصلحت عدم اجابت را اقتضا کند، امان داده نمی شود و امان دادن برای یک مشرک و یا بیشتر فرقی نمی کند و اگر امان را برای شنیدن کلام خداوند و شناخت اسلام طلب کند، اجابت آن واجب است[۱۳۸]. ایشان امان را با وجود مصلحت، صحیح و موارد آن را چنین می داند[۱۳۹]: «انما یصح مع المصلحه امااستماله الکافر لیرغب فی الاسلام او لترفیه الجند او لترتیب امورهم او لیدخلوا دارنا و ندخل دارهم فنطلع علی عوراتهم»
الف) دلجویی از کفار، تا به اسلام رغبت پیدا کنند.
ب) غلبه سپاه اسلام و استراحت و رفع خستگی از آنان
ج) توقف جنگ به دلیل کمی نیروهای اسلام
د) رفت و آمد برای پی بردن به اسرار آنان
همچنین فقهای حنفی برای عقد استیمان چهار شرط قائل شده اند که قدین قرار است:
۱- مسلمانان در شرایط ضعیف باشند به طوری که قادر بر جهان نباشند
۲- صلاحیت و اهلیت امان دهنده مانند سایر مواردی که تصرف موکول به اهلیت منصرف شده است، جایز باشد.
۳- امان دهنده از سلامت عقل و مشاعر که از شرایط اهلیت تصرف است، برخوردار باشد.
۴- امان دهنده باید مسلمان باشد؛ بنابراین متحدان ذمی هرچند که با مسلمانان همرزم باشند، نمی توانند امان دهند[۱۴۰].
مبحث سوم: ادله مشروعیت پناهندگی
فقهای اسلام اثبات مشروعیت امان به ادله زیر استناد کرده اند:
گفتار اول: قرآن
قبل از هر دلیل دیگر، قرآن کریم این موضوع (مشروعیت پناهندگی) را تشریح کرده است. معروفترین آیه در این زمینه، آیه ششم سوره توبه است که می فرماید:
«وَ إِنَّ احدٌ مِن المشرکین استجارک فاجره حتی یسمع کلام الله ثم ابلغه مامنه…[۱۴۱]»
این آیه شریفه هرچند در مورد مشرکان و پناهندگانی است که درصدد تحقیق درباره اسلام هستند، ولی فقها غالبا آن رابه عنوان دلیلی عام برای مشروعیت پناهندگی و استیمان دانسته اند.
طبق تصریح این آیه، هر مسلمانی می تواند به شخص غیرمسلمانی که در زمان جنگ از تعقیب فرار کرده و به دارالاسلام پناهنده شده، امان بدهد. چنین شخصی مستامن نام دارد و علاوه بر اینکه خودش از تعرض مصون است، افراد خانواده و مال وی نیز در امان خواهد بود.
این دستور از این جهت از ناحیه خدای متعال تشریح شد که مشرکین مردمی جاهل بودند و از مردم جاهل هیچ بعید نیست که بعد از پی بردن به حق، آن را بپذیرند[۱۴۲].
طبق مفاد این آیه شریفه، کفاری که با مسلمانان در حال محاربه و مخامصه به سر می برند در صورت درخواست پناهندگی، تامین داده می شوند که به کشور و منطقه مسلمانان بیایند و با اقامت در آنجا به طور مستقیم با موازین و مبانی توحیدی و عدالت طلبانه اسلام آشنا شوند. آنگاه اگر عقیده و آیین خود را اسلام برگزیدند، می توانند به صورت دائمی در کشور اسلامی بمانند و اگر نتوانستند پرده های ظلمت کفر را بدرند و به عمق حقیقت ناب اسلام برسند بدون کوچک ترین تعرض و آزار، آنان را به وطن و مامن اصلی خودشان در دارالحرب باز می گردانند[۱۴۳].
گفتار دوم: روایات
روایات صادر شده از معصومان (ع) نکات مفیدی را درباره استیمان بیان می کند که به وسیله آنها می توان به مشروعیت امان و جزئیات مسئله و ابعاد گوناگون آن پی برد. برای نمونه به چند روایت در اینجا اشاره می شود:
الف) عن ابی عبدالله عن رسول الله:
ایما رجل من ادنی المسلمین او افضلهم نظر إلی رجل من المشرکین فهو جار حتی یسمع کلام الله فان تبعکم فاخوکم فی الدین و ان ابی فابلغوه مامنه و استعینوا بالله علیه[۱۴۴]؛
«هر مردی از فرودستان مسلمان یا برترین آنان، مشرکی را ببیند و وی را امان دهد، در امان همه است تا کلام خدا را بشنود. اگر از اسلام پیروی کرد برادر دینی شما خواهد بود و اگر اسلام را نپذیرفت باید او را به مامن و وطنش باز گردانید و برای کمک او از خدا یاری بطلبید.»
ب) در حدیثی دیگر امیرمومنان می فرمایند:
من اثتمن رجلا علی دمه ثم خاس به فانا من القتال بریء و ان کان المقتول فی النار[۱۴۵]؛
کسی که مردی را بر خونش امان دهد سپس به پیمان پای بند نباشد و آن را بشکند من از قاتل بیزارم اگرچه مقتول در جهنم باشد.
ج) شخصی از امام صادق پرسید: سخن پیامبر (ص) «یسعی بدمتهم ادناهم» چه معنایی دارد؟ امام فرمودند:
«لو ان جیشا من المسلمین حاصروا قوما من المشرکین فاشرف رجل فقال اعطونی الامان حتی القی صاحبکم اناظره فاعطاه ادناهم الامان، وجب علی افضلهم الوقاءُ به[۱۴۶]؛
اگر سپاهی از مسلمین شهری را محاصره کرده باشند و در این هنگام که شرایط پیروزی فراهم است کسی از سپاه دشمن بگوید: به من امان و پناه دهید تا با فرمانده شما ملاقات و بحث نمایم؛ در این حال اگر گمنام ترین فردی که در سپاه اسلام حضور دارد به او امان دهد، برای برجسته ترین افراد [و از جمله فرمانده سپاه] لازم است به این تعهد عمل نماید.
و نیز امام صادق روایت می کند که آن حضرت فرمود: علی امان برده مسلمانی را نسبت به همه افراد قلعه ای که در محاصره مسلمانان قرار داشت تنفیذ فرمودند و ابراز داشتند که این برده نیز از مسلمین است و به حکم «یسعی بدمتهم ادناهم» واجد همه حقوقی است که برای افراد مسلمان در نظر گرفته شده است[۱۴۷].
د) حدیث دیگری از امام صادق روایت شده که فرمود:
لو ان قوما حاضروا مدینه فسالوهم الامان فقالوا لا فظنوا قالوا نعم فنزلوا الیهم کانوا منین؛ اگر سپاهیان اسلام، شهری را محاصره کرده باشند و مردم شهر از آنان تقاضای امان کنند و آنان پاسخ رد دهند، ولی سپاهیان دشمن تصور کنند که پاسخ مثبت بوده و براساس این گمان تسلیم شوند، در امان خواهند بود و [هیچ کس نمی تواند کمترین مزاحمتی برای آنان فراهم آورد و آنها دارای همه گونه حقوق پناهندگی خواهند بود.]
هـ) روایت سعید بن جبیر: مردی از مشرکان نزد علی ابن ابی طالب آمد و گفت: آیا پس از پایان یافتن مهلت (چهارماه ای که خداوند در سوره برائت پس از نقض عهد مشرکین به آنها داده است) که از ما می تواند برای شنیدن کلام خدا یا حاجت دیگری نزد پیامبر برود یا آن که کشته شود؟ حضرت در پاسخ فرمود: نه کشته نمی شود (و سپس آیه فوق را تلاوت فرمود[۱۴۸]). از این روایت به خوبی استفاده می شود که امان اختصاص به میدان جنگ ندارد و موارد دیگری را هم شامل می شود.
آنچه ذکر شد نمونه ای اندک از روایات بسیاری است که در زمینه استیمان و پناهندگی از پیامبر و امامان معصوم نقل گردیده که همگی ناظر بر جواز و بلکه در مواردی وجوب پناه دادن به بیگانگان و حتی دشمنانی است که پیش از گرفتن امان، با مسلمانان جنگیده اند، بنابراین از این روایات مشروعیت و قانونی بودن پناه دادن به افرادی که با مسلمین سابقه دشمنی نداشته و از ترس دشمنان خود به مسلمین پناهنده می شوند به طریق اولی استفاده می شود.
گفتار سوم: سیره پیامبر اکرم (ص)
الف) برخورد آن حضرت با سفیران
پیامبر اکرم سفیران را امان می داد و پس از ایشان، بنا به سنت نبوی آنان در ردیف افراد مستامن قرار گرفتند که باید در امان باشند و کشته نشوند.
وقتی دو تن از سفرای مسیلمه کذاب نزد آن حضرت آمدند و پیامبر اسلام از آنان پرسیدند: «ایا ایمان دارید که من پیغمبر خدایم؟» فرستادگان مسیلمه گفتند: «ما ایمان داریم که مسیلمه پیغمبر خداست» آن گاه پیامبر خدا فرمودند: «اگر من به کشتن سفرا خو گرفته بودم امر می کردم شما را بکشند.»
در روایت های دیگر نیز پیامبر اکرم به امنیت داشتن سفرا و پیغام آوران دشمن سفارش کرده اند که برای نمونه به این روایت اشاره می کنیم:
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1400-08-22] [ 03:49:00 ب.ظ ]
|