کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


جستجو



آخرین مطالب

 



مهمترین پارامتر های سازمانی در انتقال دانش از طریق سرمایه گذاری شرکت های چند ملیتی شامل خود مختاری واحد و سطح همگرایی میان واحدی می شود. خود مختاری یا عدم تمرکز گرایی بر توانایی واحد تابع برای اخذ مستقلانه تصمیم از شعبه اصلی شرکت دلالت می کند. هنگام برخورداری از خود مختاری بیشتر، مدیران نفوذ بیشتری بر تصمیمات دارند، بنابراین احتمالا تعهد بیشتری به اجرای آنها نشان می دهند. میزان ادغام میان واحدی نیز با قوانین و رویه ها تعیین می شود که در رسمی سازی تجلی می یابد. رسمی سازی مهمترین عامل سازمانی در انتقال دانش فناوری به شمار می رود که بر عدالت رویه ای تاثیر قابل توجهی دارد و به شفافیت فرایند انتقال می انجامد. (احمدی ، ۱۳۷۸)
پایان نامه - مقاله - پروژه
دو عامل تعیین کننده در انتقال و انطباق دانش و با تاکید دانش ضمنی از طریق سرمایه گذاری شرکت های چند ملیتی، ظرفیت جذب گیرنده تکنولوژی و برداشت آن از عدالت رویه است. مفهوم عدالت رویه این است که واکنش به یک تصمیم تا حدی وابسته به رویه هایی است که برای نیل به آن بکار می رود. نوع برداشت گیرنده از عدالت رویه ای، بر تعهد، اعتماد و سازگاری اجتماعی تاثیر مثبتی دارد. کیم پنج معیار برای عدالت رویه ای نام می برد:
الف: ارتباطات دو جانبه
ب: رویه های تصمیم گیری غیر تبعیض آمیز
ج: به چالش کشیدن و رد کردن دیدگاه های شعبه اصلی شرکت
د: حسابرسی کامل تصمیمات نهایی
ه: آشنایی شعبه اصلی شرکت با موقعیت محلی
پنج ویژگی فوق نه تنها برای اخذ تصمیم درباره تخصیص منابع اهمیت دارد بلکه می توان آن ها را برای بررسی انتقال تکنولوژی از دیدگاه شرکت تابع نیز بکار برد. اهمیت مضاعف عدالت رویه ای از آن روست که شرکت تابع وجود یا فقدان آن را نه تنها در فرایند فناوری بلکه در سایر فرایند های بعدی از انتشار دانش نیز تجربه می کند و با تقویت ظرفیت جذب، کارایی انطباق و انتقال دانش را افزایش می دهد. هنگامی که ضمنی بودن دانش افزایش می یابد، ارزش آن بطور پیش بینی نشده ای غیر قطعی تر و مبهم تر می شود، بنابراین فرایند انتقال دانش به طور فزاینده ای به عدالت رویه ای متکی می شود.
(اشتریان ، میبدی ،۱۳۸۹)
عدالت رویه ای در انتقال تکنولوژی زمانی اهمیت بیشتری می یابد که از یک سو انتقال، معطوف به ابعاد ضمنی تری از دانش باشد و از سوی دیگر شرکت های تابع از سطوح پایین تری در ظرفیت جذب برخوردار باشند. در این صورت به سرمایه گذاری بیشتر شرکت مادر در عناصر متعدد عدالت رویه ای نیاز است. وجود هدف واحد در سرمایه گذاری خارجی میان شرکت اصلی (عرضه کننده) و شرکت تابع (گیرنده) به یکپارچگی و اعتماد سازی کمک می کند و انتقال دانش ضمنی را تسهیل می سازد. گیرنده برای یادگیری به مدیریت کارآمدی نیاز دارد که بتواند از عهده هماهنگی های فرهنگی و اجتماعی میان دو طرف برآید. تجربه نشان داده است که سرمایه گذاری خارجی موجب بهبود شاخص های اقتصاد کلان می شود. (جعفری مقدم ،۱۳۸۳)
از آنجا که فناوری دانش محور است و بیش از هر چیز به کارشناسان متبحر نیاز دارد، کیفیت نیروی انسانی است که شرط اصلی جذب سرمایه گذاری خارجی به شمار می رود. عرضه بالای نیروی کار تحصیل کرده، انعطلف پذیر، متخصص و برخوردار از مهارت های کار آفرینی، بخصوص در شاخه های مهندسی و فناوری برای شرکت های چند ملیتی که بدنبال بهترین مکان برای سرمایه گذاری می گردند اهمیت بسیاری دارد. این امر نه تنها برای عرضه کننده که برای گیرنده نیز حائز اهمیت است، زیرا هرچه ظرفیت جذب گیرنده بالاتر باشد در کسب دانش ضمنی از دریافت کننده موفق تر عمل می کند. یک راهکار مناسب، ایجاد مراکز ویژه کارآفرینی با مشارکت دولت، دانشگاه و بخش خصوصی است که توان برانگیختن کارآفرینی و خلاقیت در سطح تکنولوژیک را داشته باشند. این مراکز می توانند در سطح دانشگاهی ایجاد شوند و از طریق پشتیبانی فنی و مالی بلند مدت، فارغ التحصیلان را برای تاسیس بنگاه های خودشان آماده کنند. برای نیل به این هدف، تربیت نیروی انسانی بایستی متناسب با تغییرات تکنولوژیکی انطباق یابد تا تقاضا و بازار کار مناسب برای نیروی کار وجود داشته باشد، زیرا بازار پیش شرط دستیابی به نیروی انسانی کارآمد است. از دیگر عوامل موثر بر جذب سرمایه گذاری خارجی، فراهم بودن زمینه فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است. این امر خصوصا در جذب دانش ضمنی ضرورت دارد که به همگرایی فرهنگی نیاز دارد، زیرا دانش ضمنی در رابطه ای دوستانه و باز منتقل می شود. تعامل مثبت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی به صمیمیت و اعتماد متقابل می انجامد. بنابراین عرضه کننده را به ارائه دیدگاه های منحصر به فرد، تجارب شخصی و رموز کار ترغیب می کند. همچنین فراهم بودن زمینه اقتصادی مانع از ایجاد شکاف اقتصادی فزاینده میان دو طرف می شود. شکاف اقتصادی کمتر، انتقال حجم بیشتری از دانش ضمنی را بدنبال دارد. گذشته از موارد یاد شده، وفور منابع طبیعی، ایجاد نظام مناطق آزاد که علاوه بر ارائه زیربنای مناسب به شرکت های سرمایه گذار معافیت های مالیاتی همچون معافیت بر صادرات و معافیت بر صادرات و معافیت بر درآمد اعطا کند، ثبات سیاسی و قدمت و استحکام دموکراسی، وجود بازار چه در خود کشور و چه در مجاورت آن، آمادگی برای تعاملات خارجی، تمایل و قابلیت رهبران سیاسی برای جذب سرمایه گذاری خارجی و تاکید بر آن به مثابه یک راهبرد از جمله ملاحظاتی هستند که در جذب سرمایه گذاری خارجی تاثیر بسزایی دارند. نکات اخیر به درک روش شناسی انتقال تکنولوژی وابسته اند که به توانمندی مدیریتی بر می گردد. البته نباید از هزینه سنگینی که سرمایه گذاری خارجی بر بودجه کشور میزبان تحمیل می کند غافل شد. استفاده شرکت مهمان که معمولا چند ملیتی است از منابع خام طبیعی و نیروی انسانی ارزان، هزینه ناشی از پرداخت یارانه و توسعه زیر بنا به منظور پایین آوردن مخارج تاسیسات شرکت مهمان همچنین تلاش آن در نفوذ بیشتر به بازار کشور گیرنده و جهت گیری های محیطی و فرهنگی بر ضد شرکت های خارجی مسائلی هستند که کشور ها بایستی برای آن تمهیداتی مناسب بیندیشند. (طباطبائیان ، ۱۳۸۷)
درباره نقش دولت در این زمینه باید تاکید کرد که مهمترین نقش دولت، نقش حمایتی است. جذب سرمایه گذاری خارجی از طریق تشویق مشارکت خارجیان در صنایع سودمند با گرایش صادرات از راهکار های ابتدایی است، چرا که حجم واردات مواد اولیه اندک است. باید توجه داشت که بیشتر تکنولوژی های امروز دنیا و بیشترین حجم تکنولوژی منتقل شده در دست شرکت های فراملی است، پس یکی از گام های لازم برای انتقال تکنولوژی موفق جذب سرمایه گذاری خارجی است. تکنولوژی به دنبال سرمایه گذاری می آید. کشور میزبان با تعدیل مالیات ها و تعیین مجموعه متنوعی از انواع حمایت ها می تواند این قدم را بردارد. همچنین کشور مزبور با ایجاد اطمینان و اعتماد در سرمایه گذاران خارجی از طریق تضمین امنیت دارایی های منقول و غیر منقول آنها می تواند گامی برای جذب بیشتر سرمایه خارجی بردارد.(اشتریان و دیگران، ۱۳۸۵)
نقش دولت در رفع موانع و چالش ها بسیار پر رنگ و با اهمیت است. تعیین یک چارچوب مناسب قانونی برای تسهیل جریان های تکنولوژی و سرمایه گذاری، ایجاد مرکز اطلاعات توسعه تجاری و صنعتی و بطور کلی تنظیم یک برنامه جامع که از پیشرفت تکنولوژی در مقابل شکست حمایت کند از فعالیت های دولت است. دولتی که در پی متحول ساختن تکنولوژی ملت خود است باید خود را برای مداخله در سه موضوع آماده سازد: ایجاد ساختار های انگیزشی برای تحریک موسسات اقتصادی و سرمایه گذاری برای تقویت شایستگی ها و بکارگیری تکنولوژی های جدید، توسعه ظرفیت ها به منظور پاسخگویی به محرک ها و پشتیبانی از موسسات به منظور تسهیل عملیات بازار. (داورپناه ، ۱۳۸۴)
موفقیت سرمایه گذاری خارجی و خصوصی سازی به قابلیت های سازمانی و مدیریتی گیرنده بستگی دارد. در اینجا، بصیرت، بینش، تجربه و شم مدیریتی ضرورت دارد که در ذهن مدیر نهفته است. این مهارتی است که قابل آموزش نیست و تنها به صورت ضمنی می تولن آموخت. از مزایای سرمایه گذاری خارجی، انتقال مهارت های مدیریتی است که در اساس تدوین پذیر نیستند. بنابراین گیرنده باید بکوشد در فرایند انتقال، چنین فنونی را کسب کند که به تعادل پویا با عرضه کننده وابسته است. آنچه اهمیت دارد آن است که برای جذب سرمایه گذاری خصوصی، کشورها به آزاد سازی بازار های خود بپردازند و معیار هایی برای ایجاد رقابت در نظر گیرند، خصوصا مقررات در جذب سرمایه گذاری خارجی باید به گونه ای تدوین شود که تمایل موسسات اعتباری، بانک ها و … را برانگیزد. (دبیر خانه شورای اطلاع رسانی، ۱۳۸۴)
اگر سرمایه گذاری خارجی صرفا به تامین مالی تفسیر نشود، فرصتی طلایی برای انتقال دانش ضمنی به وجود می آورد. استمرار فعالیت مستقیم عرضه کننده فناوری در کشور دریافت کننده، بستر مناسبی برای انتقال تجارب، مهارت ها و دانش عملی فراهم می کند. این امر هنگامی تسهیل می شود که گیرنده از زمینه مساعد فنی، اجتماعی و کیفیت بالای نیروی انسانی نیز برخوردار باشد. متاسفانه آنچه که گریبانگیر بعضی از کشور های در حال توسعه است، این واقعیت است که سرمایه گذاری خارجی را صرفا تامین کننده مالی می بینند و از این نکته غافل هستند که سرمایه گذاری خارجی را وسیله ای برای انتقال تکنولوژی بدانند.
ضعف دانش فنی و مدیریتی و عدم ثبات مدیران اجرایی، عامل اساسی چنین اشتباهی است. مدیران به دنبال آن هستند که پروژه های اجرایی را با سرعت تمام کنند، از این رو پیشرفت فیزیکی پروژه ها را در اولویت قرار می دهند تا بیلان کاری خود را بالا ببرند و در نتیجه به انتقال دانش فنی کم توجهی می کنند. (اشتریان، میبدی ، ۱۳۸۹)

 

    1. ۱۰. ۳. ادغام و اکتساب

 

ادغام و اکتساب، سیاستی اساسی برای انتقال است. این روش بر همکاری میان واحد های تحقیق و توسعه استوار است، یعنی به اشتراک گذاشتن دانش متخصصانی که چه بسا تدوین پذیر نبوده و به تعامل نزدیک کارشناسان خبره وابسته است. در مکانیزم های ادغام و اکتساب تلاش می شود ایده و خلاقیتی که ورای لایه ظاهری تکنولوژی نهفته است درک شود. گیرنده با کسب این رموز و نکات نا ملموس است که می تواند قابلیت های تکنولوژیک خود را تا تغییر و توسعه نوآورانه ارتقا دهد.
برات و نال ضمن طرح روش ادغام و اکتساب دانش چگونگی، بر لزوم اهمیت نقش زمان در موفقیت فرایند تحقیق و توسعه تاکید کرده مکانیزم یکپارچگی مرحله اولیه را مطرح می کنند. آنها بحث خود را به همکاری تحقیق و توسعه بیرونی یا خرید دانش چگونگی در طی فرایند توسعه تولید اختصاص می دهند.
در واقع در مرحله توسعه محصول از انتقال نوآورانه تکنولوژی است که برخورداری ازدانش ضمنی و آگاهی از لایه های عمیق فناوری ضرورت دارد، زیرا هنوز تکنولوژی در مراحل آغازین به سر می برد و یادگیری و بسط و گسترش در آن کارایی دارد. (برات و نال، ۲۰۰۴)
بنابراین کسب و ادغام برای توسعه فناوری و دانش پایه بنگاه گزینه متداولی به شمار می رود. کسب موفق تحقیق و توسعه که منجر به هم افزایی می شود، به یکپارچگی بنگاه یا واحد تجاری کسب شده نیاز دارد. یکپارچگی خصوصا برای جذب دانش و فناوری مهم است که در تغییر عملکرد گیرنده منعکس می شود.
عوامل ثابتی برای موفقیت اکتساب وجود ندارد. اکتساب روند دشواری دارد و میزان شکست در آن بالاست. این از ناملموسی، تدوین ناپذیری، پیچیدگی و ناشناختگی دانش ضمنی ناشی می شود. به طور کلی، دو عنصر مهم اکتساب عبارتند از: تحلیل مالی و راهبردی قبل از قرارداد و یکپارچگی شرکت بعد از انعقاد قرارداد. اکتساب هنگامی موفقیت آمیز است که خریدار قابلیت یکپارچگی بنگاه کسب شده را داشته باشد، طوری که از طریق فهم بر هم افزایی های دانش عملکرد خود را بهبود بخشد. می توان ادعا کرد که نحوه عملکرد بنگاه به روشنی میزان موفقیت یکپارچگی را منعکس می کند. (دهکردی ، ۱۳۸۲)
اکتساب دانش به معنای انتقال آن نیست. چه بسا دانش کسب شود اما جذب نشود که در این صورت انتقالی رخ نداده است. معمولا دانش آشکار به آسانی انتقال پذیر است اما انتقال دانش ضمنی که عمق فناوری را پوشش می دهد و وجه بنیادین دانش است بسیار دشوار است. بنابراین اکتساب لایه سطحی و آشکار دانش، بهتر انجام می گیرد که البته بدون کسب دانش ضمنی ناقص است.
در انتقال دانش و فناوری پاره ای از عوامل ماهوی و سازمانی وجود دارد که بر انتقال دانش کسب شده تاثیر می گذارد و چگونگی ادغام آن در سازمان گیرنده را تعیین می کند. هنگامی که دانش منتقل می شود که کاملا گیرنده آن را جذب کرده باشد. بر مبنای مطالعه برسمن، عوامل موثر بر انتقال پس از اکتساب، شامل قابلیت مفصل بندی دانش، میزان ارتباطات و سطح استفاده از روش های یکپارچگی می شود. هلیبین مشابهت محیط صنعتی گیرنده را نیز به عنوان عامل مهم دیگر اضافه می کند. او معتقد است هنگامی که محیط صنعتی دو طرف با هم مشابه باشند، احتمالا گیرنده از فرایند های یکسان، تجارب به اشتراک گذاشته و ترتیبات داخلی مشابهی برخوردار است که انتقال دانش را آسان می کند. به این ترتیب اهمیت ارتباط، تعامل و تشابه محیطی در انتقال دانش ضمنی مشخص می شود. (اشتریان و دیگران، ۱۳۸۵)
عواملی که بر انتقال دانش اکتسابی تاثیر می گذارند، در دو دسته می توانند طبقه بندی شوند. این طبقه بندی به شناخت و تدبیر برای انتقال دانش ضمنی کمک می کند.
الف: عوامل عمده از ویژگی های دانش منتقل شده که عبارتند از: درجه کدگذاری، مشاهده پذیری و پیچیدگی، درجه تعبیه سازی و شکاف دانش.
درجه کدگذاری دلالت بر میزانی دارد که دانش می تواند در اسناد و نرم افزار، مفصل بندی اظهار شود. این مشابه عاملی است که برسمن قابلیت مفصل پذیری دانش نامید. ویژگی اصلی دانش ضمنی در مفصل ناپذیری آن نهفته است که انتقال آن را دشوار می کند. درجه تعبیه سازی، بیانگر میزان مورد نیاز عناصر دانش و زیر شبکه های مرتبط برای انتقال، جذب، تطبیق و اتخاذ توسط گیرنده و یا میزان نیاز به گیرنده های دیگر است تا با همکاری آنها گیرنده مورد نظر امکان و توانایی به کار گرفتن دانش را بیابد. بنابراین بستر سازی برای انتقال دانش ضمنی ضرورت تام دارد. شکاف دانش نیز به معنای میزان مشابهت دانش گیرنده و منبع انتقال دهنده است. هرچه فناوری وارداتی با سطح دانش و تکنولوژی گیرنده سنخیت بیشتری داشته باشد، گیرنده آمادگی بیشتری برای جذب دانش ضمنی انتقال دهنده دارد.
ب: عوامل سازمانی موثر بر انتقال دانش ضمنی عبارتند از : ساختار سازمانی در باره ساختار سلسه مراتبی و روابط جانبی غیر رسمی، طول مسیر های شبکه ای، فاصله هنجاری، توان همبستگی و ظرفیت جذب گیرنده.
یک ساختار سلسله مراتبی بسته، انعطاف ناپذیر و شدیدا رسمی، مانع بزرگی برای جذب دانش و فناوری است. انتزاعی ترین وجوه دانش ضمنی عمدتا در خلال تعامل نزدیک، گفت و گو های دوستانه و روابط غیر رسمی منتقل می شود که در ساختار خشک بوروکراتیک تحقق نمی یابد. به نظر می رسد ساختار سیستمس، انعطاف و پتانسیل بیشتری برای بستر سازی انتقال داشته باشد. فاصله هنجاری بیانگر میزان اشتراک طرفین انتقال دانش در نظام های ارزشی و فرهنگ سازمانی است. این امر به آموزه های جامعه شناسی تکنولوژی برمی گردد. انتقال دانش و فناوری نیازمند برقراری ارتباط متقابل است. قرابت ارزشی و فرهنگی موجب تسهیل این ارتباط می شود. هنگامی که طرفین بهتر روش و منش یکدیگر را درک کنند، توان بیشتری برای فهم دیدگاه های یکدیگر و ایده های خلاق هم می یابند. ظرفیت جذب گیرنده نیز به توانایی آن برای بهره برداری از منابع بیرونی دانش بر می گردد. کسب دانش ضمنی، مستلزم تسلط بر دانش آشکار است. گیرنده زمانی قابلیت درک پیچیدگی های دانش ضمنی را می یابد که به سطح قابل قبولی از دانش مجهز شده باشد، در غیر این صورت ظرفیت جذب لازم برای کسب موثر دانش ضمنی را ندارد. با توجه به ملاحظات یاد شده، تصمیم گیرنده برای ارزیابی اکتساب تحقیق و توسعه باید از الزامات سازمانی و مدیریتی تسهیل کننده انتقال دانش بعد از اکتساب اطلاع داشته باشد. یک مدیر بایستی پیشاپیش ارزیابی کند که آیا دانش بالقوه مورد نظر برای اکتساب، به هم افزایی دانش مبتنی بر ویژگی های دانش ختم می شود یا خیر، همچنین وی باید به سنجش امکان یکپارچگی موفق بر مبنای ویژگی های سازمانی بنگاه مادر و بنگاه گیرنده بپردازد و تغییرات سازمانی لازم برای نیل به هم افزایی دانش را پیش بینی کند.(هداوند ، ۱۳۸۹)
بریکینشاو نشان می دهد که میان ویژگی های دانش تحقیق و توسعه که دانش ضمنی جوهره آن است و ساختار مراکز تحقیق و توسعه، همبستگی وجود دارد. وی فعالیت های یکپارچگی بعد از ادغام تحقیق و توسعه را به دو دسته یکپارچگی کاری و یکپارچگی انسانی تقسیم می کند. یکپارچگی کاری روی اشتراک منبع مکانیزم های انتقال مانند جلسات تحقیق و توسعه مشترک یا استفاده از نظام یکپارچگی دانش تمرکز می کند. در حالی که یکپارچگی انسانی بر ایجاد ایستار های مثبت نسبت به یکپارچگی میان کارکنان هر دو طرف تاکید دارد. این امر برای ایجاد رابطه دوستانه و اعتماد متقابل اهمیت فوق العاده ای دارد. دانش ضمنی موجد مزیت رقابتی برای دارنده آن است، بنابراین جلب اعتماد برای کسب آن ضروری است. برای نیل به درجات مناسب یکپارچگی کاری، بنگاه ها ابزار ها و سیستم های متنوعی را به کار می گیرند. در حوزه مدیریت تحقیق و توسعه، بنگاه ها ابزار هایی مانند مخازن دانش به منظور اشتراک اطلاعات و رهیافت های یکپارچگی مانند گسترش کارکرد کیفیت را تدارک می بینند . کاربرد این ابزار ها، کیفیت همکاری در گروهی از کارکنان را افزایش می دهد اما مانع از یکپارچگی وسیع بنگاه می شود. چنین تاثیری حتی در موقعیت های کسب و ادغام که همکاری متقابل بنگاه اهمیت می یابد، افزایش پیدا می کند. برای این اثر گذاری باید طراحی موفق یکپارچگی بعد از ادغام مد نظر قرار گیرد و چه بسا که تنها یکپارچگی انسانی برای آن کافی باشد. (اشتریان، میبدی ، ۱۳۸۹)
ادبیات انتقال دانش نشان می دهد که استفاده از مکانیزم های یکپارچگی مانند جلسات مشترک تحقیق و توسعه، پرسنل تحقیق و توسعه مشترک و برنامه های آموزشی بر عملکرد یکپارچگی بعد از ادغام تاثیر مثبت غیر قابل انکاری دارد. در این جلسات و برنامه ها، طرفین امکان تبادل آرا و مشاهده مستقیم را می یابند و می توانند از آن به مثابه فرصتی برای ایجاد و بسط روابط دوستانه بهره گیرند. از دید روانشناسی آموزش، شاید هیچ روشی به اندازه مشاهده و ارتباط مستقیم نتواند به نهادینگی دانش بینجامد. معاشرت مستقیم علمی، گیرنده را با نکات و ظرافت های مکتوب ناپذیر فناوری آشنا می سازد که تسلط بر آنها به ویژه برای اعمال تغییر و تطبیق در تکنولوژی به لحاظ همگامی با جریان پر شتاب تغییرات ضرورت دارد. (اشتریان، ۱۳۸۸)
عامل مهمی که در یکپارچگی باید لحاظ شود، انتخاب حالت یکپارچگی به موقع است که برای موفقیت اکتساب حیاتی است. یکپارچگی به موقع دوره زمانی تا یک سال بعد از اکتساب را در بر می گیرد. بیشترین هم افزایی در اولین سال بعد از اکتساب بدست می آید. بعد از سال دوم پتانسیل هم افزایی نزدیک به صفر می رسد. به همین دلیل التزام اولیه در انتقال دانش ضمنی اهمیت دارد. اهمیت یکپارچگی به موقع ابزار شناسایی مناسب ترین شیوه شیوه یکپارچگی را بسته به دانشی که هدف اکتساب است در اختیار تصمیم گیرنده قرار می دهد. سپس تصمیم گیرنده است که باید به ارزیابی منابع بنگاه خود برای اداره فرایند یکپارچگی، جهت تنظیم مناسب ترین ساختار سازمانی تحقیق و توسعه در زمان مورد نیاز بپردازد.
رابطه میان مکانیزم های یکپارچگی مراحل اولیه و موفقیت در اکتساب تحقیق و توسعه را می توان با توجه به ساختار های سازمانی بنگاه هدف و بر اساس سطح پویایی و مشاهده پذیری دانش آن به سه دسته تقسیم کرد:
الف: پویایی پایین و مشاهده پذیری بالا: موفقیت یکپارچگی اکتساب تحقیق و توسعه در سطح پایین پویایی دانش و سطح بالای مشاهده پذیری آن با سطوح بالای یکپارچگی کاری و سطوح پایین یکپارچگی انسانی در طی دوره یکپارچگی به موقع توام می شود. بنابراین گیرنده باید بر یکپارچگی کاری تمرکز کند.
ب: پویایی بالا و مشاهده پذیری پایین: موفقیت یکپارچگی اکتساب تحقیق و توسعه در سطح بالای پویایی دانش و سطح پایین مشاهده پذیری آن با سطوح پایین یکپارچگی کاری و سطوح بالای یکپارچگی انسانی همراه می شود. بنابراین گیرنده باید بر سطح بالای یکپارچگی انسانی متمرکز شود.
ج: پویایی پایین و مشاهده پذیری پایین: هنگامی که سطح پویایی دانش و نیز سطح مشاهده پذیری آن پایین باشد، موفقیت اکتساب تحقیق و توسعه در طی دوره یکپارچگی به موقع با سطوح بالای یکپارچگی کاری و سطوح پایین یکپارچگی انسانی توام می شوند. در این ساختار افزایش قوی یکپارچگی انسانی پس از تحقق سریع دستیابی، اجتناب ناپذیر است. بنابراین گیرنده باید معطوف به سطح بالای یکپارچگی کاری در مرحله فرایند یکپارچگی شود.
مکانیزم یکپارچگی مراحل اولیه، در اکتساب موفقیت آمیز تحقیق و توسعه اهمیت بسیاری دارد. با عنایت به موارد فوق، مدیران می توانند بر مبنای قابلیت های یکپارچگی بنگاهشان به ارزیابی پتانسیل اکتساب تحقیق و توسعه بپردازند و در مورد اینکه کدام مکانیزم یکپارچگی را در مراحل اولیه یکپارچگی تحقیق و توسعه اتخاذ کنند تصمیم گیری نمایند و اکتساب تحقیق و توسعه خود را با توجه به قابل دسترس بودن منابع برای مکانیزم یکپارچگی مورد نیاز، زمان بندی کنند.
روش اکتساب و ادغام با تاکید بر انتقال تحقیق و توسعه، آشکارا به سوی کسب دانش ضمنی جهت گیری شده است. این امر، بخصوص هنگامی که دانش مورد نظر پویایی بالا و مشاهده پذیری پایین داشته باشد بارزتر است. اصولا اکتساب و ادغام برای کسب قابلیت نوآوری، بومی سازی و توسعه فناوری است، بنابراین بر جذب دانش به ویژه دانش چگونگی متمرکز می شود. این در واقع ویژگی غالب روش های مبتنی بر دانش است که بر انتقال عناصر غیر مشهود و راهبردی دانش تاکید دارند. (طباطبائیان، ۱۳۸۳)

 

    1. ۱۰. ۴. خرید شرکت

 

خرید شرکت روش مستقیمی برای دستیابی به دانش و تکنولوژی آن شرکت است. شرکتی که برای کسب دانش و تکنولوژی، شرکت دیگر را می خرد، در واقع دانش ضمنی نهفته در اذهان یا محافل دانشگران و در درجه دوم دانش متجلی در مدارک یا پرونده های کامپوتری، رویه ها و سایر فرایند های نمایشگر دانش شرکت مورد نظر را می خرد. در این روش شرکت خریدار به منظور کسب سود بیشتر از طریق افزودن دانش شرکت خریداری شده به سرمایه دانش خود ، بهای بیشتری از ارزش دفتری و تجهیزات برای خرید شرکت پرداخت می کند. خرید شرکت برای دستیابی به دانش، تکنولوژی، مهارت ها، تجربیات و خلاقیت های کارکنان آن است. بنابراین این روش بیش از هر چیز به انتقال دانش ضمنی توجه دارد.
در خرید شرکت باید توجه داشت که بر خلاف دانش آشکار، دستیابی به دانش ضمنی آن به سادگی انجلم نمی شود. رشد دانش تا حد زیادی وابسته به زمینه و محیطی است که در آن شکل گرفته است، بنابراین تغییرات مکانی می تواند بر کارایی عملکرد آن تاثیر نامطلوبی داشته باشد. اگر فرایند خرید شرکت به گونه ای انجام شود که بر اعتماد و جو سازمانی خدشه وارد آورد، به فرهنگ دانش آفرینی شرکت خریداری شده آسیب می زند. در این صورت شرکت خریدار نمی تواند به اهداف خود در کسب دانش نائل شوند.
(داونپورت و پروشاک، ۱۳۷۹)
ویژگی های فرهنگی و سیاسی نیز ممکن است مانع از درک و جذب کامل دانش خریداری شده باشد. بی توجهی رویه های جاری به استفاده از شیوه های نو که در عادت های دیرین و منافع جا افتاده سازمان ریشه دارد می تواند مشکلاتی در جذب دانش خریداری شده بوجود آورد. برای اجتناب از چنین مشکلاتی، خرید دانش بایستی کاملا با دقت انجام شود. موفقیت در خرید دانش مستلزم تلاشی گسترده برای یافتن محل دانش مورد نیاز و ارزشیابی آن نزد شرکت صاحب دانش و قابل خرید است. به علاوه برای دستیابی به موفقیت در جذب دانش، اولا حفظ دانش و فضای ظهور آن از تنش های دوره خرید امری ضروری است. ثانیا می بایستی تدابیری ظریف و هوشمندانه برای تلفیق دانش نو از یک سو و عناصر قوی دانش از سوی دیگر اندیشیده شود.
خرید شرکت به روشنی اهمیت دانش ضمنی و دشواری انتقال آن را باز می نمایاند. خرید منابع اصلی دانش یعنی کارکنان، از آن رو صورت می گیرد که شناسایی، اندازه گیری و ارزش یابی دانش ضمنی بسیار دشوار است. به علاوه هیچ راه رسمی مشخص و قاعده مندی برای انتقال آن وجود ندارد، بنابراین گیرنده با اقدام به خرید شرکت صاحب دانش و تکنولوژی می کوشد به طور مستقیم به دانش نهفته در دانشگران دست یابد. (اشتریان و میبدی ،۱۳۸۹)

 

    1. ۱۰. ۵. مشاوره

 

استخدام مشاور و بهره گیری از خدمات مشاوره ای بنگاه ها روشی است که به منظور دستیابی به دانش و تکنولوژی، خصوصا جنبه های نامشهود و شخصی آن انجام می شود. بهره گیری از خدمات مشاوره ای برای طرح ریزی یک فناوری واگذار شده و دریافت واقعی آن، می تواند مفید باشد. چنین توافقی نه تنها به دریافت فناوری کمک می کند بلکه تجربه حاصله و درس هایی که به هنگام در گیری با موضوع و کار کردن با مشاور یا شرکت مشاوران فرا گرفته می شود دانش ضمنی با ارزشی است که می تواند به اجرای بهتر پروژه آتی کمک کند.
در زمینه طرح ریزی، دریافت مشاوره و خدمات ممکن است به نحوه انتخاب محصولی که قرار است ساخته شود یا بهبود پیدا کند، فناوری مورد استفاده، سرمایه مورد نیاز، نوع سازماندهی تجاری یا سایر موضوعات در تاسیس یک واحد تجاری و تناسب هریک از آنها با هدف یا اهداف مورد نظر مربوط باشد. در زمینه اجرای یک پروژه، انجام خدمات مشاوره در قالب خدمات طراحی و مهندسی نمونه ای رایج است. چنین خدماتی شامل آماده کردن یک نقشه برای محل کارخانه، طرح ساختمان کارخانه، طرح ماشین آلات یا دیگر تجهیزات، آماده کردن اسناد مناقصه برای ساختن ساختمان یا تجهیزات کارهای مهندسی ساختمان، ارزیابی پیشنهاد ها و توصیه در مورد واگذاری پیمان کاری ها، نظارت بر ساخت کارخانه شامل نصب تجهیزات، نظارت بر راه اندازی و آزمون تجهیزات، اتخاذ تصمیم در مورد کارکرد فرایند مورد استفاده و دادن مشاوره در مراحل اولیه در مورد طرز کار تجهیزات خاص یا کل کارخانه می شود. یک یا چند مشاور یا شرکت های مشاوره ای ممکن است در ارائه خدمات مورد بحث شرکت داشته باشند. اما معمولا هر مشاور یا شرکت مشاوره ای در نوع خاصی از خدمات تخصص دارد. (هداوند ، ۱۳۸۵)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[شنبه 1400-08-22] [ 03:46:00 ب.ظ ]




ب)ارتکاب جرایم خاص:طریق دیگرزوال عصمت ارتکاب جرایمی است که شخص رامهدورالدم می کند.مرتکبان جرایمی که اصولا مجازات آنها مرگ است،احترام جان خودراازدست داده وازچترحمایتی جامعه اسلامی خارج می شوند.ازپیامبر(ص)نقل شده است:«لایحل امریء مسلم إلابإحدی ثلاث:کفربعد ایمان أوزنابعدإحصان أوقتل نفس بغیرنفس»خون مسلمان مباح نمی شودمگربه یکی ازسه چیز:کفربعدازمسلمان شدن،زنابعدازاحصان وقتل نفس عدوانی.
جرایمی که باعث مهدورالدم شدن مرتکب می گردند،دوشرط دارند:اولا:بایستی دارای مجازات مشخص وتعیین شده ازناحیه شارع باشند همانندجرایم حدودوقصاص.ثانیا:مجازات آنها بایدقتل نفس باشد.این جرایم به صورت حصری درفقه مشخص شده اندوخون مرتکبان این جرایم هدراست.[۴۱۵]
۳)مواردإباحه قتل:
مسلمانی که ریختن خونش حرمت نداردومهدورالدم است،دوقسم دارد:
۱-۳)مهدورالدم مطلق:مسلمانی که مهدور نسبت به تمام مسلمین ومومنین باشد مانند سابّ النبی واهل بیت اطهار (ع).[۴۱۶]دراین صورت است که شرع حمایت ازخون راازچنین افرادی برداشته است.
۲-۳)مهدورالدم نسبی:مسلمانی که مهدورالدم نسبت به اذن حاکم ونسبت به اشخاص خاص باشد.مهدورالدم نسبت به اذن حاکم شرعی مانندزانی محصن ولائط که به اذن حاکم به مجازات قتل حدی کشته می شوند.
مهدور الدم نسبت به شخص خاص مانند قصاص برای ولی دم ودفاع ازجان که آن حق خاص مردم است وبه اذن حاکم نیازندارد.کسی که قصاص براوواجب می شود محقون الدم نسبت به غیر مستحق قصاص است پس اگر غیرمستحق قصاص اورابکشد ،قصاص براوواجب می شود چون نسبت به اومهدورالدم نبوده است.وآیه قرآن می فرماید:«النفس بالنفس» ۴۵/مائده[۴۱۷]جان دربرابر جان قصاص شود وزیاده روی ممنوع اعلام شده است.اماخطا درکشتن مهدورالدم به قتل شبه عمد ملحق شود.[۴۱۸]
پایان نامه - مقاله - پروژه
ریختن خون هرمهدورمطلق ونسبی حلال است وحرمتی ندارد.
۴)انواع مهدورالدم:
اصل،حرمت خون مسلمان است ومی دانیم که همه مسلمانان خونشان حرمت دارد.به غیرازیکسری افرادکه مهدورالدم هستند.باشناخت انواع مهدورالدم به این مهم دست می یابیم که چه کسانی خونشان حرمت نداردودرصورت کشتن آنهابه سبب جرمشان اسلام حامی قاتلان آنهاست ومجازات قصاص ودیه ازقاتلان آنهابرداشته می شودچون که کشتن آنهاازقتل های واجب وحق است .
۱-۴)کفر
از نظر فقهاى شیعه، کفر از اسباب زوال عصمت خون است و کافر از کسانى است که شارع خون او را مباح دانسته و هیچ گاه مسلمان به خاطر کشتن کافر قصاص نمى شود؛ هرچند قتل اوبدون اذن امام باشد. درصورت قتل بدون اذن امام، قاتل تعزیرمى شود .
بدیهى است که مهدور الدم بودن کفار، مختص کفار حربى است و کافر ذمّى یا مستأمن به جهت عقد ذمّه و امان، جان و مالش محترم است و اگر کسى به قتل اهل ذمه مبادرت ورزد و این عمل را تکرار کند به گونه اى که به اصطلاح فقها، به قتل اهل ذمه عادت نماید، براى اولیاى دم ذمّى، قتل مسلمان از باب قصاص، جایز مى‌شود. و در صورتى که عادت به قتل اهل ذمه صدق نکند، دیۀ مقتول برعهدۀ قاتل خواهد بود. بنابراین‌عدم اجراى قصاص در خصوص قتل ذمّى به معناى مباح بودن خون او نیست و عدم قصاص به جهت عدم تساوى در دین است.[۴۱۹]
۲-۴)ارتداد:
ارتداد«ردّ ورجوع»به معنی برگرداندن وبازگشت است.مرتد کسی است که بعداز اینکه اسلام آورد،کافرمی شوددرواقع اسلام را رد کرده وازآن به سمت کفر عدول کرده است. فرقی نیست در اینکه او قبل از اسلامش کافر بوده وبعد اسلام آورد ودوباره کافر شودیا اینکه اصلا کافر نبوده واز ابتدا مسلمان باشد.یا به انکار ضروری دین یا اثبات آنچه غیر ضروری دین است بپردازد.افعالی که شامل ارتداد می شودعبارتنداز:دلالت صریح بر استهزاءدین ،انداختن قرآن درمکان ها ی نجس وپاره کردن ولگدکوب کردن آن ،آلوده کردن کعبه یا ضریح های مقدس،سجده کردن برای بت وعبادت خورشید که برای مرتد بودن نیازبه اعتقادبه جایزبودن سجده برای غیر خدا نیست.
مرتددونوع داردمرتد فطری وملی.مرتد فطری کسی است که مسلمان زاده شده است ودرمورد مسلمان بودن او سه قول گفته شده است .اول :ملاک،اسلام والدین او یایکی از آنان درزمان انعقاد نطفه است .دوم:ملاک، مسلمان بودن والدین اوهنگام ولادت فرزند است.سوم:ملاک، اسلام والدین اویا یکی ازآنان هنگام انعقاد نطفه به شرط پذیرفتن اسلام او هنگام بلوغ است .اماملاک دوم برحسب روایات ،أقوی است.[۴۲۰]
هریک ازمرتدها دربردانده احکامی است ا زجمله اینکه توبه مرتدفطری پذیرفته نمی شود،همسرش از اوجدا می شود وعدّه وفات نگه می دارد،دارایی هایش که درزمان ارتداد مالک آنها بوده پس از ادای دیونی که بر عهده اش درزمان غیر ارتداد بوده به ورثه اش منتقل می شود اگر چه که اوزنده است مانند میت بااو معامله می شود.[۴۲۱]
مرتدملی کسی است که قبلا مسلمان نبوده است سپس اسلام می آورد وبعد آن کافر می شود. جریان کفرورزیدن مرتدملی ممکن است یک یاچند بار باشد که احکام خاص خودرادارد.اگرمرتد ملی ارتداد را تکرار کرد توبه داده می شود ودردفعه چهارم یا سوم بنابر اختلاف بین فقها کشته می شود.[۴۲۲]اموالش از ملکیت اوخارج نمی شودمگر اینکه بمیرد،حرمت نکاح اواز میان نمی رودمگر اینکه تا پس از زمان عده ای که همسرش از هنگام ارتداد اونگاه داشته برکفر خود باقی بماند و عدّه او ،عدّه ی طلاق است وهزینه کسانی که نفقه اش برعهده مرتداست ازمال اوپرداخت می شود.[۴۲۳]زن مرتد زندانی می شود،توبه داده می شود وکشته نمی شود امااگر به دارالحرب فرار کرد ،دشنام دهدودزدی کندمانند مرد مرتد کشته می شود.[۴۲۴]بنابراین مجازات قتل درموردجرم ارتدادفقط برای مرتدفطری قطعی است وتوبه اوهم پذیرفته نمی شودوخونش هدراست.امامرتدملّی پس ازعدم استتابه و عدم پذیرش اسلام است که مهدورالدم می شود.مرتدملّی فرصت محقون الدم شدن راداراست وآن زمانی است که توبه کندواسلام رابپذیرد.امامرتدفطری باخروج وبازگشت ازاسلام مهدورالدم می شود ودیگرفرصتی برای محقون الدم شدن ندارد.
۳-۴)زانی محصن ولائط:
مرحوم محقق درشرایع واجب القتل به سبب زنا یالواط را به طورمطلق مهدورالدم دانسته است ومی فرماید:اگرقتل کسی به واسطه ارتکاب زنایالواط واجب شده است وغیرامام(ع)کسی اورابه قتل برساند،قصاص ودیه برقاتل نیست.[۴۲۵]هنگامی که مردی همسرش رادرحال زنا بامردی مشاهده کند ،می تواند اورا بکشد علامه در قواعد گفته است قصاص بر زوج برای قتل زانی نیست زمانی که آن عمل را مشاهده کندواگر ازنزدیک آنرادیده است کشتن زانی بدون اذن حاکم است.زوج به خاطر کشتن زانی گناه کرده است اما دربردارنده ی تلازم بین آن دو(کشتن وگناه) نیست.در کشتن زانی فرقی بین اینکه قاتل اوزوج یا بیگانه باشد نیست چون زانی مهدورالدم است.مگر اینکه برای حفظ نظام اجتماع به اذن حاکم انجام گیرد.برخی برای زوج ،وجوب آوردن چهارشاهد راذکرکرده اند که درغیر این صورت حد قذف براوجاری می شود.برخی دیگر به خاطر کشتن زانی دیه رابر زوج مقرر می دانند.[۴۲۶]
لواط کننده چه محصن باشد چه غیر محصن کشته می شود .کشتن اویاباشمشیر انجام می گیرد یا باسوزاندن با آتش یا سنگسار کردن است اگر چه ویژگی زانی که مستحق رجم است رانداشته باشد مانند مالک فرج دائم،هم چنین باخراب کردن دیواربرلائط یاباپرتاب کردن اوازیک جای بلند مانند دیواری که وقتی کسی را از آن به پایین پرتاب کنند کشته شود،می کشند.جمع این کیفر ها به خاطر بازدارندگی ازچنین عمل زشتی است.لواط شونده زمانی که بالغ،عاقل ومختارباشد کشته می شود وبچه تعزیر می شود.[۴۲۷]نظرفقهای متأخر این است که زانی ولائط نسبت به همه مسلمان هامهدورالدم نیستندبلکه نسبت به امام(ع) ویاحاکم جامع الشرائط مهدورالدم هستند.ضمن اینکه مجازات های تعیین شده درخصوص زانی محصن ولائط موضوعیت دارندولذاتبدیل رجم به اسباب دیگرإزهاق روح، جایز نیست.زیرادرزنای محصنه رجم موضوعیت دارد.ودرشرایط رجم نامی ازقتل برده نشده است ورجم اعم ازقتل است لذادرصورتی که زنای محصنه بااقرارزانی ثابت شده باشد،درصورت فرارمرجوم،کشتن اوجایز نیست.بنابراین زانی محصن یا لائط که مجازات خاصی درشرع داردباید به همان طریق خاص مجازات شودوکشتن اوبه طریق دیگرتوسط دیگران جایز نیست.[۴۲۸]مجازاتی که درنهایت منجر به کشتن آنها می شود وممکن است درشیوه قتل مهدورین تفاوت داشته باشدکه باکشتن آنان ریشه های فسادوبی حرمتی کردن به مسلمانان نابودمی شود.
۴-۴)قتل مستحق قصاص‌:
فقهاى اهل سنت و شیعه اتفاق نظر دارند که مستحق قصاص، به صورت مطلق مهدورالدم نیست و فقط نسبت به اولیاى دم- یعنى کسانى که شرعاً حق قصاص براى آنها ثابت است- خونش مباح است و چنانچه غیر اولیاى دم کسى مستحق قصاص را به قتل برساند، مرتکب قتلى شده که مستوجب قصاص است .عبدالقادرعوده دیدگاه اهل سنت رااین گونه نقل می کند:مهدورالدم بودن درقصاص نسبی است وجانی فقط نسبت به مجنی علیه یااولیای دم خونش مباح است ونسبت به افراددیگر،محقون الدم است.وعلت نسبیت این است که قصاص،حق است وواجب نیست وجانی فقط نسبت به صاحب حق،مهدورالدم است وچنانچه شخص اجنبی حتی بعدازحکم به قصاص مرتکب قتل جانی شود،مرتکب قتل عمدشده است.زیرامحقون الدم راکشته است ورأی فقهای جمهوراهل سنت همین است.
مرحوم محقق ازفقهای شیعه دراین خصوص می فرماید:اگربرمسلمانی قصاص واجب شودوغیرولی دم اورابکشد،قاتل مستحق قصاص است.پس محکوم به قصاص فقط نسبت به اولیای دم مهدورالدم است ونسبت به سایراشخاص خونش محترم است.[۴۲۹]
۵-۴)سابّ النبی:
سابّ النبی تنها مصداقی است که اتفاق فقها براین است که هرکس آن راشنیدمی تواندمرتکب رابه قتل برساند واومهدورالدم مطلق است.[۴۳۰] هم چنین اتفاق نظر وجوددارد کسی که سبّ نبی کندبه صراحت قتلش واجب است یکی ازاصحاب شافعیه گفته است کسی که باقذف کردن سبّ نبی کند ،صریح کافر می باشدواگر توبه کند قتل ساقط نمی شودچون حد قذف او قتل است که با توبه ساقط نمی شود.
شیخ مفید در المقنعه گفته است کسی که به پیامبر(ص)یایکی از ائمه (ع) دشنام دهد ازاسلام برگشته است وخونش هدر است وامام مسلمانان حکم آنان رااجرامی کند[۴۳۱]. برای تحقق سبّ چندشرط وجود دارد:شرط اول اینکه چه افرادی موردسبّ واقع می شوند۱)سبّ خدای جهانیان ۲)سایرأنبیاءهرچندبرخی سبّ کننده رامرتدمی دانند.۳) پیامبراکرم حضرت محمد(ص)۴)سبّ أمیرالمومنین علی (ع)۵)سبّ سرورزنان عالم حضرت فاطمه (س) دراین مورد به آیه تطهیر۳۳/احزاب استدلال شده است که اهل بیت به منزله نورواحد هستند. وحدیث پیامبر (ص)که فرمودند:فاطمه پاره تن من است هرکس اورا بیازارد مرا آزرده است. ۶)سبّ یکی از امامان معصوم (ع)۷)سبّ یکی از فرزندان رسول خدا(ص)۸)سبّ یکی از بهترین صحابه رسول خدا(ص) مانند سلمان محمدی ۹)سبّ یکی از علما وصالحین ۱۰)سبّ یکی از مسلمانان مگر اینکه سبّ کننده اسلام آورد.امامسلمان بدون استتابه کشته می شود.
شرط دوم:الفاظ است. شامل سبّ،دشنام وتبرّی است ،سبّ: لعن ،دشنام: ،فحش وتبری به معنی رهایی از ولایت ولیّ خداست.گفتن این هابه لفظ عربی برای صدق سابّ النبی شرط نمی باشدبلکه معیار صدق مطلق سبّ است.اگرکافر ذمّی سبّ کند ازذمّه اش خارج می شودواگرکافر حربی سبّ کندکشته یا برده می شود.
شرط سوم:شرط نبودن سبّ درآشکارا ونهان .سبّ درآشکارا وبه صورت واضح باشد یا اینکه فرد اقرار کند در خلوت ونهانی انجام داده است ،سبّ محقق شده است.اگر مسلمانی حضرت محمد(ص) رادشنام دهد درحالی که نمی داند مقصودش از محمدنبی یاغیر اوست کشته نمی شود چون حدود باشبهات دفع می شود.ودیگر مجالی برای اقامه بینّه نیست چون ازدعاوی است که صدق آن تنها ازجانب خود شخص معلوم می شوداما اگر اقرار کند که منظورش نبی اکرم (ص)بوده است کشته می شود.حکم کافر درمورد سبّ النبی این است که اگر قبل از اجرای حد اسلام آورد کشته نمی شود .[۴۳۲]
پس مهدورالدم بودن دشنام دهنده به پیامبر(ص)،ائمه اطهار(ع)وفاطمه زهرا(س)ازنوع مطلق است واجازه حاکم شرع یااذن امام برای کشتن اولازم نیست وتنهاشرط آن ،عدم خوف ضررجانی ،مالی یاناموسی برای قاتل مهدورالدم یاسایرمسلمانان است.[۴۳۳]وجودشرط عدم خوف ازضررجانی ،مالی یاناموسی درصورتی است که سایرشرایط مذکورمحقق شده باشدوحفظ جان که مهم تراست باید مدنظر کسی که خون مهدورالدم رامی ریزد،باشد . آقای خویی دفاع مشروع را درقسمت مهدورالدم آورده اند وگفته اند :هنگام دفاع ازجان،عرض ومال کشتن مهاجم جایز است.[۴۳۴]وما دراین نوشتار آنرا جداگانه مورد بررسی قرار دادیم.
۵)انواع مهدورالدم درروایات:
۱-۵)هدرشدن خون ازباب دفاع:
درروایات هدربودن خون دزد وآن که قصدداخل شدن درخانه مسلمانی رامی کندبالفظ هدربودن خون آمده است.هرچندکه می توان آن راازباب دفاع مشروع نامید.ماتنها به خاطرخودلفظ هدربودن خون دزدروایات آن رادربخش مهدورالدم می آوریم.و حرمت نداشتن خون مهاجم یامهدورالدم رابیان خواهیم کرد.
رسول خدا(ص)فرمودندشَهَرَ سَیْفاً فَدَمُهُ هَدَرٌ[۴۳۵] هرکس شمشیر بکشد خون او هدر است.منظور کسی است که به امنیت مردم تجاوز کند.کشتن هرمحاربی ازباب حدّبه مجرد سلاح کشیدن جایزنیست اقامه حدّباحاکم است.تنهازمانی قتل محارب جایزاست که متوقف بردفاع ازجان یاناموس واموال باشددرغیراین صورت اوفقط یک دزداست.[۴۳۶]که اجرای مجازاتش باحاکم است. محارب باسلاح کشیدن امنیت عمومی رامختل می کند وجان بیشترمسلمانان رادرناامنی ودرنتیجه بی حرمتی قرارمی دهد.
روایت بعدی که دلالت برهدربودن خون دزد می کندومؤیدآن است که هرکس که واردخانه دیگری بدون اذن صاحب خانه شود،خونش هدراست.[۴۳۷]ورود بدون اذن سبب هدرشدن خون است که این ورود جان مسلمان رادرخطر کشته شدن قرارمی دهد.ومسلمان برای اینکه کشته نشودبایدبادزدمبارزه کند. محمدبن فضیل ازامام رضا(ع)نقل کرده استسَأَلْتُهُ عَنْ لِصٍّ دَخَلَ عَلَى امْرَأَهٍ وَ هِیَ حُبْلَى- فَقَتَلَ مَا فِی بَطْنِهَا- فَعَمَدَتِ الْمَرْأَهُ إِلَى سِکِّینٍ فَوَجَأَتْهُ بِهَا فَقَتَلَتْهُ- فَقَالَ هَدَرٌ دَمُ اللِّصِّ[۴۳۸]درباره دزدی پرسیدم که به خانه زن آبستنی واردشدوبچه داخل شکم اوراکشت زن کاردی برداشت ودزدراکشت .امام(ع)فرمود:خون دزد هدراست.
دراین مورد تجاوز به ناموس وجان مدنظر است که هدربودن خون محصن زانی رامی توان بدست آورد چون فعل دزددربردارنده تجاوز به ناموس است.که بامقاومت زن باردار اززنا،دزدبچه زن راکشته است.
روایت بعدی به طورکلی به هدربودن خون هرکسی اشاره می کندکه واردمنزل دیگری شود.زیرااین ورود آغازتعدّی به جان،ناموس ومال مسلمانان است.وبرای حفظ این مواردبایدبه مبارزه بامهاجم پرداخت.فتح بن یزیدجرجانی ازحضرت علی(ع)درموردمردی که به منزل دیگری برای دزدی یافجورواردشده وصاحب منزل اوراکشته است نقل می کند:« أَ یُقْتَلُ بِهِ أَمْ لَا- فَقَالَ اعْلَمْ أَنَّ مَنْ دَخَلَ دَارَ غَیْرِهِ- فَقَدْ أَهْدَرَ دَمَهُ وَ لَا یَجِبُ عَلَیْهِ شَیْ‌ءٌ.» [۴۳۹]پرسیدم که آیاقاتل قابل قصاص است؟حضرت فرمود:بدان،کسی که داخل منزل غیرشودخونش هدراست وبرقاتل چیزی نیست.
حفظ جان مسلمان ازمرگ برحفظ مال وناموس اولویت دارد.به طوری که اگردزدمال مسلمان رابخواهد می توانددفاع نکندهرچندکه دفاع ازمالش جایز است.واگرناموس راطلب کنددرصورت عدم کشته شدن،دفاع ازناموس واجب است امادفاع ازجان مطلقا واجب است.[۴۴۰]دراین روایت مدافع بعدازاینکه ازحفظ جانش مطمئن شد برای دفاع ازمال یاناموسش است که اذن درکشتن دزد می یابد.ومرحله به مرحله ازاهم به مهم این کارراانجام می دهد اول دفاع ازجان سپس دفاع ازناموس وبعد ازمال دفاع می کند.
۲-۵)مواردمهدورالدم:
همان طورکه قبلاگفتیم کافر ازافرادی است که خونش هدراست.وازمواردی است که کشتن اوجایزاست وقاتل مسلمانی که اوراکشته قصاص نمی شود.محمدبن عیسی بن عبید أنّ ابا الحسن (ع)« أَهْدَرَ مَقْتَلَ فَارِسِ بْنِ حَاتِمٍ وَ ضَمِنَ لِمَنْ یَقْتُلُهُ الْجَنَّهَ فَقَتَلَهُ جُنَیْدٌ- وَ کَانَ فَارِسٌ فَتَّاناً یَفْتِنُ النَّاسَ وَ یَدْعُوهُمْ إِلَى الْبِدْعَهِ- فَخَرَجَ مِنْ أَبِی الْحَسَنِ ع- هَذَا فَارِسٌ یَعْمَلُ مِنْ قِبَلِی- فَتَّاناً دَاعِیاً إِلَى الْبِدْعَهِ- وَ دَمُهُ هَدَرٌ لِکُلِّ مَنْ قَتَلَهُ- فَمَنْ هُوَ الَّذِی یُرِیحُنِی مِنْهُ وَ یَقْتُلُهُ- وَ أَنَا ضَامِنٌ لَهُ عَلَى اللَّهِ الْجَنَّهَ.»[۴۴۱] محمدبن عیسی بن عبیدنقل کرده است که امام رضا(ع)امام (ع)فارس بن هاتم رامهدورالدم دانست برای قاتل اوبهشت راضمانت کردو جنیداو راکشت. فارس مردفتنه گری بود که میان مردم به بدعت دعوت می کرد. امام (ع) درباره اوفرمود: خدااورالعنت کند خودش را ازجانب من می دانداوفتنه گر است و به بدعت دعوت می کندوخونش برای هرکسی که اورابکشدهدر است.کیست که مراازجانب اوراحت کندواورابکشدتامن بهشت رابرایش ضامن هستم.
روایت ظهوردرجعل افکارواعتقادات باطل دارد«داعیاإلی البدعه»محتوای مهدورالدم بودن اصحاب بدعت،کفروزندیق رابیان می کند.[۴۴۲]
روایت بعدی درمورد مهدورالدم بودن مرتداست وخونش به سبب خروج از اسلام حرمت ندارد.عمار ساباطی ازامام صادق(ع)نقل کرده است:«کلّ مسلم بین مسلمین ارتدّ عن الإسلام وجحدمحمّدا(ص) نبوّته وکذبّه فإن دمه مباح لمن سمع ذلک منه وامرأته بائنه منه ویقسم ماله علی ورثته وتعتّدامْراته عدّه المتوفّی عنهازوجُهاوعلی الإمام أن یقتله ولایستتیبه[۴۴۳]هرمسلمانی درمیان مسلمانان مرتدشودوپیامبراسلام ونبوت اوراانکاروتکذیب کند،خونش برای هرکس که بشنودمباح است وهمسرش به طلاق بائن ازاوجدامی شود،اموالش بین ورثه تقسیم می شودوهمسرش عدّه وفات نگه می دارد.وبرامام است که مرتدرابه قتل برساندوتوبه ندهد.
روایت هم به مهدورالدم بودن سابّ النبی وهم این که هرکس که به ائمه اطهار(ع)دشنام دهد می پردازدوکشتن آنان راجایز می داندچونکه خونشان احترام ندارد.هشام بن سالم ازامام صادق(ع)نقل کرده است درموردناسزاگویی به رسول خدا(ص)سؤال شدحضرت فرمودند:«یقتله الأدنی فالأدنی قبل أن یدفع إلی الإمام»[۴۴۴]هرکس به اونزدیکتراست وبهتر دستش به اومی رسد،دشنام دهنده رابکشدونیازی به اذن وحکم امام نیست.
روایت دیگردرهمین مضمون به نقل هشام بن سالم ازامام صادق(ع)آمده است.«ماتقول لی فی رجل سبّابه لعلی(ع)قال :فقال لی حلال الدم والله»[۴۴۵]حکم شمادرموردمردی که به حضرت علی (ع)دشنام می دهدچیست؟حضرت فرمودند:به خداقسم نزدمن خونش مباح است.
این فصل به توضیح وتبیین مجوزهایی پرداخت که ازطریق آن می توان حرمت خون مسلمان را نادیده گرفت.مانندتتّرس.که درزمان جنگ برای حفظ کشور،برجان مسلمینی که سپرمشرکان واقع شده اند،مقدم می شود ودرصورت ضرورت ،می توان به آنان تیر زد.دردفاع مشروع که یک موردآن حمایت ازجان خوددربرابر دزد ومانند آن است و باحفظ شرایط بر اساس الاسهل فالاسهل عمل می کنیم.در مهدورالدم ،مهدورین کسانی هستند که عوامل خطرزابرای دین واجتماع محسوب می شوندازجمله مرتدوزانی که تنهاشیوه ریشه کنی آنان ،کشتن است.روایات هم به تاییدوتبیین بهتر این مطالب پرداخته است.
نتیجه:
مطابق فرمایش پیامبراکرم (صلّى الله علیه و آله)خون انسان مسلمان محترم است وکسی حق ندارد به آن بی حرمتی کند.ولی خون ومال غیر مسلمان احترام ندارد مگر اینکه در تعهّد إسلام در آید.ارزش افرادبشر نزدپروردگارشان به ایمان واسلام است وانسان بدون اسلام ایمان مانندبهائم است واگر جسدش هم دربیابان بیفتدواجب نیست دفن شود.
دلیل حرمت خون مسلمان کرامتی است که خداوند به انسان اعطا کرده است واورا با مظاهر کرامت که مهم ترین آن عقل است ازسایر موجودات متمایز ساخته است.تاانسان با غلبه عقل برشهوت ازملائک برترشود.
وجودراههای عدم تضییع خون ازعلائم حرمت خون مسلمان است و با مجازات متعدی ازتضییع خون مسلمان جلوگیری می شود.مثلابا اعطای دیه به ولی دم درقتل خطایی مسلمان یا قصاص قاتل درقتل عمد موجب حفظ خون مسلمین می شود. قتل عمدوخطایی ازمواردی است که باارتکاب آن به خون مسلمان تعدّی می شود.درقتل عمد قاتل درقصدوفعل قتل تعمّددارد،خون مسلمان رامی ریزدوبه آن بی حرمتی می کندوهدفش کشتن مسلمان است.بامجازات قصاص برقاتل ازتضییع خون مسلمان جلوگیری می شود.
این مجازات ها عامل حفظ حرمت خون مسلمانان است.دراجرای مجازات مساوات ملاک است مثلا درقصاص قاتل درقتل عمدشرایطی مانندحریت ورقیت ،زن ومردبودن قاتل ومقتول مدنظر است تابااجرای مجازات عادلانه خون مسلمان حفظ شود.به این صورت که مجازات قصاصی عامل حفظ حرمت خون مسلمان ومانع ازتضییع خون اومی شود که قاتل ومقتول هردوحر یاهردوعبدباشند.وحردربرابرکشتن عبدقصاص نمی شودچون ارزش خون حر ازعبد بیشتر است امااگر حر عادت به کشتن عبد داشته باشدمجازاتی به غیرازقصاص مانندجلدبراواجرا می شود.چون عبدهرچندکه دارای ارزش خون پایین تری نسبت به حراست امامسلمان وخونش محترم است به طوری که عبددربرابرکشتن عبدکشته می شود واین نشان ازاین داردکه عبددربرابرکشتن عبدقصاص می شود تاخون عبدی راکه کشته است حفظ شود.
دراستیفای حق قصاص به شیوه اعراب دوران قبل ازظهوراسلام عمل نمی شودو نبایدزیاده روی کردمثلاچندنفر دربرابرکشتن یک نفر قصاص نمی شوند.چون این مجازات عادلانه ای نیست وهم حرمت خون سایر افرادی که قاتل نبوده اند وبه سبب قصاص کشته می شوندنادیده گرفته می شود.درحالی که احکام اسلام سعی براین داردتاجایی که امکان دارد ازکشتن انسان ها هرچندقاتل جلوگیری کند.وبا مخیّرساختن اولیای دم بین قصاص وعفو درقتل عمد ،حیات قاتل باقی بماند.عدم قصاص قاتل به معنی تضییع خون مسلمان نیست بلکه خون مسلمان بادیه جبران وحفظ می شود.
درقصاص اعضا وجراحات هم مساوات وجودارد.هرعضو دربرابر همان عضو آسیب دیده وهرزخم وجراحتی دربرابر همان زخم وجراحت باید قصاص شود.قصاص بیش ازجنایت انگیزه جانی رابیشتر می کندتامرتکب جنایت های بیشتربر مجنی علیه شود درنتیجه جانی تا کشتن وبی حرمتی کردن به خون مسلمان پیش می رود.به این شیوه مجازات جنبه بازدارندگی ازبی حرمتی به خون مسلمان رانداردوخون مسلمان حفظ نمی شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:46:00 ب.ظ ]




کـــریه القیافت قـــصیر الـــقدم زسـر تا قــــــدم همچو اژدر شکم
به رخ نــــامبارک بـــه آواز شوم بـه ویرانه خو کرده چون جغد و بوم
رخ آلوده ی چرک صد جــــایگاه ز بــی آبـــرویی چـــو خـاک سیاه
دل از کین سیاه و لب از یاوه ریش نــــه در بند دین نه مقیّد به کیش
به یک تک بگیرند آهــــو زچین به یک حــمله کوهی کشند از زمین
نباشد به هنـــگام نــــاوردشان جـــز اقـــبال خسرو کسی مردشان
(عبدی بیگ شیرازی ، ۱۹۷۷م :۹۲)
اسکندر چون بر این امر واقف می گردد ، دستور می دهد که با سنگ و سرب سدّی عظیم در میان دو کوه بسازند تا قوم یأجوج و مأجوح نتوانند به آن سرزمین حمله ور شوند:
به فرمان فـــرمانده ی جـم شکوه ببندند سدّی مـــــــیان دو کــــــوه
کند از مس و روی وآهن و حصار کـــــــه از فتنه ایمن شــود این دیار
سکندر ازین مــــاجرا گشت شاد کـــــــه آن باب را مــی توان انـسداد
کشید از مس و روی سدّی بــلـند کـــــه سایه به بــــالای گردون فکند
سکندر جهانگیر اقلیم بخـــــش سوی کـــشور خود روان کرد رخــــش
(همان: ۹۴)
عبدی بیگ پس از نقل این داستان بلا فاصله نقل می کند که اسکندر پس از این واقعه روی به بردع می آورد و ایّامی را با شادکامی با نوشابه می گذراند:
زشروان سوی بردع آمــــــد فراز به نوشابه چنگ طرب کــــــرد ساز
(همان: ۹۴)
عبدی بیگ معتقد است اسکندر پس از این میهمانی و خوش گذرانی در محفل نوشابه روی به دیار خود می نهد. هرچند او نمی گوید از راه آب یا خشکی:
زبردع سوی روم رایت فراخت دل مــــــــردم کشور خود نواخت
(عبدی بیگ شیرازی ، ۱۹۷۷م :۹۴)
۵-۴۰. داستان قوم یأجوج و مأجوج و ساختن سد از نظر نظامی
« سدّ یأجوج را هم که در قرآن کریم بنای آن به ذوالقرنین منسوب است وی به درخواست کسانی از اهل خرخیز که بی رهنمونی پیامبری به شناخت آفریده گار راه یافته بودند از جانب او می داند.»
(زرّین کوب ، ۱۳۸۶ : ۱۹۹)
نظامی بر خلاف عبدی بیگ چنین اعتقادی ندارد ، او بر اساس گزارشات دریافتی خود معتقد است که ساختن سدّ یأجوج و مأجوج پس از بعثت اسکندر به پیامبری و گردش او مجدداً به گرد جهان برای تبلیغ دین خود که البتّه معلوم نیست که چیست ، و رسیدن دوباره‌ی او به عرض شمال است . در شمال اسکندر پس از عبور از سرزمین های عجیب و غریبی که دربرخی همه‌ی سنگ های بیابانش از لعل و یاقوت است و همین طور عبور از آب هایی سیم گون و در نوردیدن بیابان هایی که در آن ها تعداد زیادی از لشکریانش نیز تلف می شوند و در این بین نیز عبور از شهری آباد و آزاد که به دست اسکندر پیامبر نیز مسلمان می شوند! به سرزمین یأجوج و مأجوج می رسد:
پایان نامه - مقاله - پروژه
پس این گریوه در ایــــن سنگلاخ یکی دشت بینی چــــــو دریا فــراخ
گروهی در آن دشت یأجوج نــــام چـــــــــــو ما آدمی زاده و دیو فام
چو دیوان آهن دل الماس چـــنگ چـــو گرگان بد گـــوهر آشفته رنـگ
رسیده ز سر تا قـــــــدم مویشان نبــینی نشانی تـــــــو از رویشــــان
به چنگال و دندان همه چـون دده به خون ریختن چــنگ و دنــدان زده
(نظامی گنجوی، ۱۳۸۸: ۵۰۱)
« توصیفی که از قوم یأجوج و مأجوج می شود تقریباً در تمام اسکندر نامه‌ها مشابه است . افرادی کوتاه قد ، زشت روی ، اندامی پوشیده از موی ، ناخن‌های بلند وشبیه به چنگال درّندگان ، و بسیار دلیر و جسور و چست و چابک. »
(کیوانی ، ۱۳۸۴ : ۴۱۹)
بگیرند هنگام تک بــــــــــاد را بـه ناخن بسنبند پــــــــولاد را
همه در خرام و خورش ناســپاس نبینی در ایشان کس ایـزد شناس
(نظامی گنجوی ،۱۳۸۸ :۵۰۳)
حسن وخصلت خوبی که طایفه‌ی یأجوج و مأجوج دارندو البتّه از نظر نظامی قبح است ،این است که آن ها همه گیاه خوار هستند و نسبت به سایر خورش ها بی رغبت. در سرزمین آن ها به همین علّت مرگ و میر کم است و افرادی که می میرند نیز جسم آنان را طوری نابود می کنند که آثاری از او بر جای نماند بنا براین در آن سرزمین نیز آلودگی و بیماری اندک است.
زهــر طعمه‌ای کآن بود جستنی طعامی نــــــــــدارند جز رستنی
ندارند جز خواب و جز خورد کار نمیرد یکی تا نزایـــــد هــــــزار
گیاییست آن جا زمین خیزشان چـــــــو پلپل بود دانه ی تیزشان
(نظامی گنجوی ،۱۳۸۸ :۵۱۰)
در این جا معلوم نیست که چرا اسکندر عزم نابودی و دفع این مردم را دارد که تمایلی به خورد و خوراک های ملوّن ندارند و قوتشان غیر از گیاه نیز چیز دیگری نیست.البتّه قومی که دعوی به اسکندر برده‌اند علّت را حمله و تاختن این گروه به خود ذکر می کنند.
به دفــــــع چنان سخت پتیاره‌ای ثــــــوابت بــود گر کنی چــاره‌ای
چو بشنید شه حکم یأ جــــوج را کــــه پیل افکند هر یکی عــوج را
بدان گـــــونه سدّی ز پولاد بست که تا رستخیزش نبـــاشد شـکست
چــــو طالع نمود آن بلند اختری کــــــه شد ساخته سدّ اسـکندری
از آن مرحله سوی شـهری شتافت که بسیار کس جست و آن را نیافت
دگر باره در کــــــار عالــم روی روان شد سراپــــــرده ی خسروی
(همان:۵۱۰)
در داستان عبدی بیگ شرحی از گیاه خواری قوم یأجوج و مأجوج نیست . هم چنین او در این باره که آن ها با مردگانشان چه رفتاری می کنند، سخنی نگفته است .
۵-۴۱. رسیدن اسکندر به پیامبری در خردنامه ی نظامی
« در تصویر مثبت، امّا بسیار کم رنگ اسکندر در شاهنامه و در آمیخته شدن چهره ی او با ذوالقرنین در قرآن از سوی تاریخ نگارانی مانند طبری، مسعوی بلعمی و… زمینه ی مناسبی در افکار عمومی مردم ایران فراهم آورد تا شاعری مانند نظامی برای گزینش چهره ای مطلوب و پادشاهی آرمانی بر آن شود تا داستان اسکندر را به نظم کشد و ویژگی های کاملا پسندیده و آرمانی پادشاه دلخواه خود را در وجود فردی بریزد که افزون بر پادشاهی، پیامبر نیر هست. از دیدگاه نظامی اسکندر موحد است و همه ی پیروزی های خود را از خدا می داند و در همه حال شکر گزار خداست. امکانات لازم را برای فراگیری دانش های گوناگون فراهم می آورد و به دانشوران اهمّیّت می دهد و با ساختن عبادتگاه ، نهانی می کوشد از آفات قدرتمندی و جاه طلبی پرهیز نماید.».
(کرمی،۱۳۸۳: ۱۵۱).
بر اساس گزارش نظامی در خرد نامه، اسکندر پس از آن که همه ی جهان را به زیر سیطره‌ی خود درآورد ، و فراغت یافت تا در آفاق و انفس به سیر و سیاحت بپردازد از نظر طیّ مقامات معنوی به جایی رسید که شبی ناگهان پیک الهی بر او نازل شد و به او ابلاغ پیامبری از جانب پروردگار کرد:
در این وعده می‌کرد شب ها به روز شبــــی طـالعش گشت گیتی فروز
سروش آمد از حــــــضرت ایزدی خبر دادش از خود درآن بی خـودی
ســــروش درفشان چو تابنده هور ز وسـواس دیـــــــــو فریبنده دور
نهفته بــــــــدان گوهـــر تابناک رســـانید وحــــــی از خداوند پاک
(نظامی گنجوی ،۱۳۸۸ :۵۱۵)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:45:00 ب.ظ ]




فرهنگ سازمانی عبارت است از مجموعه اعتقادات جمعی ناخودآگاه و مفروضاتی است که ارزش‌ها، «دست ساخته‌های هنری[۱۵]» و فعالیت‌های سازمان‌ها به واسطه آنها هدایت می‌شوند. به این معنا که گروهی از افراد در این اعتقادات جمعی سهیم بوده و همچنین واکنش‌های آنان مبنی بر این که آیا رویکرد جدید و مصنوعات ناشی از آن خوب یا بد است و این موضوع که آیا بی‌درنگ مورد پذیرش قرار می‌گیرند یا موجب ترس و مقاومت می‌شوند را هدایت می کند. مطابق نظر شاین «واژه فرهنگ می‌بایستی انحصاراً برای سطوح عمیق‌تری از عقاید و مفروضات بنیادی که اعضای سازمان در ایجاد آن سهیم هستند به کار رود، موضوعی که به صورت نیمه آگاه عمل می‌کند و به عنوان رسم رایجی از دید سازمان نسبت به خود و محیط اطرافش تعریف می‌شود (Schein,1986,84)
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
چنین رویکردی به فرهنگ سازمانی، ما را به جای توصیف صرف تفاوت‌های موجود در ارزش‌ها و مصنوعات ـ چنانکه در بعضی از راهنماهای پژوهشی صورت‌گرفته، به تلاش در جهت درک موضوعاتی از این قبیل که «چرا سازمان‌ها به انجام امور به شکل کنونی آن می‌پردازند و چرا رهبران دچار مشکلاتی هستند که با آنها دست به گریبانند»، رهنمون می‌سازد (Schein,1996,85). نقطه مقابل، این که در ارتباط با ماهیت مفروضات بنیادی پذیرفته شده، یافتن نمونه و تحلیل دقیق و عاری از اشتباه فرهنگ دشوار است. محقق بایستی قادر باشد فرهنگ را بر مبنای مشاهدات شخصی خود از مصنوعات، ارزش‌ها، مواد نوشتاری و گفتاری و تاریخ سازمان مورد تفسیر قرار دهد.
بسیاری از صاحب نظران در این مورد اتفاق نظر دارند که فرهنگ سازمانی در حقیقت، درک یا پنداشت کلی است که اعضای سازمان ازآن دارند. رابینز (۱۳۸۱) بر این باور است که: (مقصود از فرهنگ سازمانی سامانه­ای از استنباط مشترک است که اعضا نصب به یک سازمان دارند و همین ویژگی موجب تفکیک دو سازمان از یکدیگر می­ شود.)
فرهنگ سازمانی دارای شاخصه­ها و ویژگی­هایی است که پرداختن به آن از حوصله این بحث خارج است لیکن بصورت خلاصه می­توان به هفت ویژگی اصلی تشکیل دهنده فرهنگ سازمانی از نگاه چت­من و کال­ول (۱۹۹۱) اشاره نمود:
خلاقیت و خطرپذیری : میزانی که افراد تشویق می­شوند تا خلاق، نوآور و خطرپذیر گردند.
توجه به مسائل: میزانی که انتظار می­رود کارکنان بتوانند مسائل را تجزیه­ و تحلیل نموده و به صورتی دقیق به امور نگاه کنند.
توجه به نتیجه: میزانی که مدیریت به نتایج یا ره­آوردها توجه می­ کند نه به روش­ها و فرآیندهایی که باید برای دست‌یابی به این نتیجه­ها به کار رود.
توجه به افراد: میزانی که مدیریت به کارکنان اجازه می­دهد در تصمیم­گیریها مشارکت کنند و میزانی که مدیریت درباره اثرات نتیجه تصمیم ­گیری بر افراد توجه می­ کند.
تشکیل تیم: میزانی که مدیریت، کارها را به گونه ­ای تنظیم می­ کند که به وسیله تیم(و نه افراد) انجام شود.
تحول: میزانی که افراد دارای روح انتقاد، تحول و یا حتی جسارت هستند.(نه افراد ساده اندیش و احتمالا بی­تفاوت).
ثبات یا پایداری: میزانی که سازمان در فعالیت‌های خود به حفظ وضع موجود(و نه رشد) تاکید و توجه دارد.
پیاده سازی موفق فرایند مدیریت دانش و دانش­آفرینی در سازمان مستلزم فراهم نمودن بسترهای فکری و فرهنگی این امر می­باشد .ترویج فرهنگ یگانگی و احساس تعلق افراد به سازمان و ایجاد حس اعتماد میان آنان و فراهم سازی محیطی توام با اشتراک، انتقال و تقابل دانش علاوه بر اینکه مقاومت در برابر تغییر در کارکنان را به حداقل می­رساند، از سرمایه مشارکت و هم فکری آنان نیز سود می­برد. موفقیت پروژه­ های مدیریت دانش تا حدود زیادی بستگی به نوع همکاری و اشتراک دانش بین همه افراد داشته و همه افراد باید فعالانه در گردآوری و ایجاد مضمون پروژها شرکت داده شوند.
دانپورت و همکاران (۱۹۹۸) اظهار می­دارد:
“اگر زمین فرهنگی پروژه مدیریت دانش، حاصل­خیز نباشد، نه مقدار فناوری نه محتوای دانش نه داشتن یک مدیریت پروژه خوب، هیچکدام موفقیتی دربر نخواهد داشت".
به عقیده گاندی(۲۰۰۴) یکی از مهمترین تواناسازهای مدیریت دانش، فرهنگ باز سازمان است که مشوق تعامل افراد با یکدیگر و تبادل نظرات و تجربیات و نقطه نظرات است و به کارکنان اجازه می­دهد که بدون ترس از بازخواست، صدایشان را به گوش دیگران برسانند. از دیدگاه وی، عدم وجود فرهنگ سازمانی که مشوق همکاری، اعتماد،اشتراک دانش،گوش دادن، یادگیری و خلاقیت باشد، می ­تواند مانع اصلی توسعه و بکارگیری یک پروژه موفقیت آمیز مدیریت دانش باشد.
یکی از مهمترین مولفه­های فرهنگ سازمانی که دارای نقش اساسی در پیشبرد پروژ­ه­های دانشی در سازمان می­باشد، فرهنگ تسهیم و به اشتراک گذاری دانش است. تقسیم و انتشار دانش در داخل سازمان، پیش شرط حیاتی برای ایجاد اطلاعات و تجاربی است که سازمان می ­تواند از آن استفاده کند در این امر استفاده از زبان واضح و روشن برای انتقال دانش، منظور نمودن پاداش­هایی برای به اشتراک گذاری دانش، حمایت فرهنگ سازمانی از اشتراک و انتقال دانش و … می ­تواند موثر باشد.
زمانی که در فرهنگ یک سازمان، دانش شخصی افراد، بهای زیادی داشته و افراد بطور غریزی قدرت دانش را احساس می­ کنند، اشتراک دانش با دیگران، در اصل،اشتراک قدرت است. در این صورت مدیریت دانش می ­تواند افراد را متقاعد سازد که دانش مورد نیاز را استفاده نموده و بادیگران به اشتراک بگذارند.
لازمه ایجاد فرهنگ دانش اشتراکی، توجیه و متقاعد نمودن افراد، ارائه آموزش­های لازم، پاداش دادن به اشتراک گذاری دانش و در پیش گرفتن سیاست سازمانی مشخص جهت جلوگیری از انباشت آن و نیز گوشزد نمودن منابع سرشاری است که از این رهگذر عاید سازمان و افراد می­گردد.
لذا سوال اساسی در این بخش، این است که چگونه می­توان اشتراک گذاری دانش را تسهیل نمود.
ترویج فرهنگ تسهیم دانش در بسیاری از شرکت‌های معتبر به عنوان سنگ بنای اصلی و اولویت نخست آنان درآمده است و این سازمان‌ها اصولی را در این راستا تدوین نموده ­اند.
از جمله یکی از اصول پنج‌گانه کمیسیون خدمات عمومی در اروپا این است که دانش، اطلاعات و داده باید به اشتراک گذاشته شود(لی بو ویتز و چن، ۲۰۰۳) در این اصل آمده است :
اشتراک‌گذاری دانش می­بایست پاداش داده شود. ما باید محیطی ایجاد نماییم که مردم با کمال آزادی آنچه را می­دانند، پراکنده نموده و دانش را از همکاران طلب نمایند.
انجام ارزیابی افراد باید به میزان همکاری شخص در تولید، ارزیابی و انتقال دانش مرتبط باشد.
دانش، در دسترس تمامی کارکنان خواهد بود به جز در مواردی که دلیلی بر پوشیده داشتن و حیطه‌بندی وجود داشته باشد.
دانش ما باید به اشتراک گذاشته شود تا پشتیبانی کننده همکاری با سایر بخش‌ها و سطوح دولتی باشد.
ما فرآیندهایی را پی ریزی کرده و ابزاری را به خدمت خواهیم گرفت که مارا قادر به ثبت و اشتراک‌گذاری دانش به منظور حمایت از همکاری­های متقابل‌مان نماید.
با توجه به نقش کلیدی فرهنگ اشاعه دانش در یک سازمان، پیش ­بینی ساز و کارهایی جهت تحقق این مهم، ضروریست. از دیدگاه محققانی نظیر لی بو ویتز(۲۰۰۰)، مهارتهای اشتراک گذاری دانش می­باید شامل موارد زیر باشد:
توسعه موارد جدیدی از روابط همکار- همکار
میزان استفاده مجدد از دانش.
تعداد مفاهیم کلیدی که از تبدیل دانش ضمنی به دانش سریح بدست می ­آید.
تعداد ایده­های جدیدی که منجر به تولید محصول یا خدمت جدیدی می­گردد.
بهترین شیوه­ هایی که جهت ایجاد ارزش افزوده بکار گرفته می­ شود.
تعداد کارآموزانی که خود مربی بوده و میزان موفقیت آنان در میل به بلوغ سازمانی موثر بوده است.
بانک جهانی نیز شاخص­ های یادگیری و اشتراک گذاری دانش خود را به شرح زیر برشمرده است (لی بو ویتز و کارول،۲۰۰۳) :
طرح ایده­های جدید و ادامه یادگیری
تسهیم دانش.
یادگیری از دیگران.
بکارگیری دانش در فعالیتهای روزانه.
مشارکت در زمینه یادگیری و اشتراک گذاری دانش.
با در نظر داشتن اهمیت کلیدی فرهنگ اشتراک گذاری دانش در سازمان، توجه به موانع تحقق چنین امری نیز درخور توجه است. ادل و گری سان (۲۰۰۱) اظهار می‌دارند که افراد غالبا به دلایل زیر از اشتراک دانش امتناع می­ورزند :
مشغله فراوان.
نمی­خواهند با اشتراک دانش، مسئولیت­های اضافی برای خود درست کنند و در پروژه ­هایی که در راستای توانایی­ها و علایق آنان نیست درگیر شوند.
احساس می­ کنند که اشتراک دانش مانع موفقیت شخصی آن‌هاست.
در بحث‌های ورودی احساس رعب دارند که از قافله جدا بمانند و فکر می­ کنند که چیزی برای همکاری ندارند.
به دانش دیگران و اینکه آنان نیز در دانش افراد سهیم خواهند شد اعتمادی ندارند.
اگر نظراتشان به سخره، یا نادیده گرفته شود و یا از نظراتشان انتقاد شود، احساس می­ کنند همکاریشان تنبیه و یا تهدیدی برای آن‌هاست.
با مدیران و تصمیم گیرندگانی کار می­ کنند که اطلاعات را از آنان مخفی می­ کنند لذا می­توان گفت در سازمانی که خواستار بهره‌گیری از مزایای مدیریت دانش است توجه ویژه به مولفه­های فرهنگی سازمانی، به نحوی که اشتراک‌گذاری دانش را در میان کارکنان و سطوح مختلف سازمانی، تبلیغ و تسهیل نماید، ضرورتی اجتناب ناپذیر محسوب می­گردد. (حسنوی، ۱۳۹۱ : ۶۱)
ضرورت پرداختن به مقوله فرهنگ سازمانی
در پاسخ به این سوال که چرا به درک فرهنگ نیازمندیم دست کم چهار دلیل قابل ذکر است:
الف - تجزیه و تحلیل فرهنگ موجب نمایاندن پویائی خرده فرهنگ‌های درون سازمان می‌شود.
یکی از دلایل اصلی افزایش علاقمندی به فرهنگ، آن است که نه تنها این مفهوم با تحلیل سطوح سازمانی ارتباط پیدا کرده، بلکه همچنین هدفش درک هر آن چیزی است که هنگام کار با گروه‌های حرفه‌ای و خرده فرهنگ‌های مختلف با یکدیگر در درون سازمان اتفاق می‌افتد. برای مثال، این روزها، بیشتر شرکت‌ها تلاش می‌کنند فرایند طراحی، تولید و تحویل محصولات جدید را به مشتریان با سرعت بیشتری به انجام برسانند. آنها بیش از پیش دریافته‌اند که همکاری بخش‌های بازاریابی، مهندسی، تولید، توزیع و گروه‌های فروش نیازمند عزمی راسخ[۱۶]، مراقبت بیشتر و مشوق‌های مدیریتی کمتر است. برای دستیابی به هدف مورد نظر، به درک خرده‌فرهنگ‌های مرتبط با هر یک از این وظائف و طرح فرایندهای بین‌گروهی نیاز است، زیرا امکان برقراری ارتباط و تشریک مساعی میان آنها را حتی در مرزهای مستحکم خرده‌فرهنگی فراهم می‌سازد.
ب- تجزیه و تحلیل فرهنگ وقتی ضرورت پیدا می‌کند که بخواهیم چگونگی تأثیر و تأثر متقابل فناوری (تکنولوژی) و سازمان‌ را درک کنیم.
معمولا یک فناوری جدید بازتاب یک فرهنگ حرفه‌ای است که پیرامون یک هسته علمی یا ابزارها و مفاهیم مهندسی جدید بنا می‌شود. خرده فرهنگ حرفه‌ای، منعکس کننده این مفاهیم جدید است که اغلب بخشی از آن می‌تواند در درون و بخشی در بیرون از سازمان عینیت یابد. برای مثال، این روزها بحث‌های زیادی در باره تکنولوژی اطلاعات[۱۷] و تأثیر آن روی دگرگون‌ ساختن کار و سازمان مطرح است. برای درک این موضوع که IT چگونه وارد سازمان می‌شود و برخی از فعالیت‌های سازمانی را دستخوش تغییر می‌سازد، ناگزیریم که بدانیم در فرایند استقرار فناوری، خرده فرهنگ مجموعه حرفه‌ای IT با خرده‌ فرهنگ‌های وظائف مختلف داخل سازمان‌ و نیز تعامل آن دسته از خرده‌ فرهنگ‌هائی که موجب دگرگونی فناوری می‌شود با یکدیگر چه برخوردی اتفاق خواهد افتاد. تنها در صورتی موفق به درک بخشی از پدیده‌هائی خواهیم شد که به علت بدشانسی در رابطه با استقرار فناوری اطلاعات روی می‌دهد که از یک زاویه فرهنگی به آنها بنگریم.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:44:00 ب.ظ ]




 

شاخص Mu برای بخش ارتباطات بالاترین مقدار را دارد که بیانگر بالاترین میزان تحرک است. بخش­های مراقبت­های پزشکی و اجتماعی، تجارت خرده­فروشی و خدمات تحرک بالایی داشتند و صنایع تولیدی دارای سطح تحرک نسبتا پایین هستند.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
31

 

- بررسی 16 صنعت را در دوره 2000-2006
- ماتریس انتقال زنجیره مارکوف

 

فولکریگا و ون استل(2009)
” اندازه ­گیری پویایی کسب و کار بین بنگاه­های موجود، در هلند “

 

 

 

بخش قابل توجهی از بخش غیر رسمی، به ویژه، خود اشتغالی، مربوط به ورود داوطلبانه است. هر چند که حقوق­بگیر غیر رسمی ، مخصوصا کارگران جوان، بیشتر از رده­بندی استاندارد کار می­ کنند.

 

- بررسی پویایی بازار کار کشورهای در حال توسعه
- زنجیره مارکوف

 

بوش و مالونی (2010)
” تجزیه و تحلیل مقایسه­ ای از پویایی بازار کار با بهره گرفتن از فرایندهای مارکوف “

 

 

 

حدود 14 درصد بنگاه­هاي با ثبت اختراع بيش­تر، بقاي بيش­تري داشته و هم چنين علامت تجاري بنگاه حدود 5/15 درصد بر بقاي بنگاه تأثير گذار بوده است.

 

- تجزيه و تحليل بقاي بنگاه­هاي جديدالورود سال 2001 و پيگيري آنها تا سال 2006
- تخمين مدل با روش پروبيت

 

هلمرز و روگرس ( 2010 )
” نوآوري و بقاي بنگاه­هاي جديد در بريتانيا”

 

 

 

بازارهای صنعتی ایران به شدت متمرکز
سهم بالایی از ارزش ایجاد شده در بخش صنعت متعلق به بازارهای انحصاری بوده است
بخش صنعت ایران به ویژه در صنایع متمرکز بنگاه­های بزرگ گرایش به کاربرد فناوری سرمایه­بر داشتند.

 

- شرح مفهوم تمرکز و شاخص­ های آن، رقابت و انحصار در بازارهای صنعتی ایران
ادامه جدول1-1-
- شاخص­ های تمرکز

 

خدادادکاشی (1379)
” انحصار، رقابت و تمرکز در بازارهای صنعتی ایران”

 

 

 

برآورد نسبت تمرکز حاصل از توزیع نمایی از برآورد نسبت تمرکز حاصل از روش­های دیگر کوچک­تر است.
در میان الگوهای پارامتریکی مورد استفاده، لگ نرمال مناسب­ترین الگو برای برآورد نسبت تمرکز در صنایع ایران
32

 

- محاسبه نسبت تمرکز اشتغال پنج بنگاهی در 24صنعت
- الگوی پارامتریکی پارتو، لگ نرمال و نمایی برای سال­های 1373 و 1376

 

ابونوری و سامانی(1381)
” برآورد پارامتریکی نسبت تمرکز صنایع در ایران “

 

 

 

تمركز بالا در صنعت سيمان ايران؛ به طوري كه با وجود افزايش تعداد كارخانجات توليدكننده سيمان و افزايش ظرفيت توليد سيمان كشور در طول اين مدت، تمركز در صنعت سيمان همچنان به نفع شركت­هاي بزرگ تداوم داشته است.

 

- اندازه­گيري ميزان تمركز بازار و نشان دادن تغييرات آن در سال ١٣٨١ نسبت به سال ١٣٧٤ است
- نسبت تمركز و شاخص هرفيندال

 

بخشي(1382)
” اندازه­گيري تمركز در صنعت سيمان ايران”

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:44:00 ب.ظ ]