کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


جستجو



آخرین مطالب

 



خانوار

 

جمعیت

 

خانوار

 

جمعیت

 

خانوار

 

جمعیت

 

 

 

شهرستان نیر

 

۵۱۶۳

 

۲۴۲۸۸

 

۱۴۴۱

 

۶۳۱۴

 

۳۷۲۲

 

۱۷۹۷۴

 

 

 

مأخذ: مرکز آمار ایران، ۱۳۸۵
سهم شهرستان نیر از کل جمعیت استان در سرشماری سال ۱۳۸۵ بالغ بر ۱.۹۸ درصد بوده است (مرکز آمار ایران، ۱۳۸۵).
وجه تسمیه نیر
دوران ماقبل تاریخی نیر از روی آثار بجا مانده در منطقه و دوران تاریخی منطقه (دهکده، معابد و دژهای صخره‌ای که در دل زمین کنده شده‌اند) قابل مطالعه است. به طور کلی کثرت معماری‌های صخره‌ای در منطقه که یادمان‌های ماندگار و پایداری از زمان کهنند، اولین وسیله شناخت پیشینه تاریخی نیر می‌باشند و دوم متون تاریخی اعم از سالنامه‌های آشور و اوراتور و متون هخامنشی است که نشانگر تحولات تاریخی در آن روزگار پرتلاطم هزار ساله است. اطلاق لفظ زیکرتو در عصر مادها و اوایل هزاره اول و لفظ ساکارتی در عصر هخامنشی به معنی (سرزمین ساکنان در غارهای سنگی)، وجود معابد میترائیسم و نیز اشارات متون اوستا بر وجود بناهایی مثل دژ زیر زمینی و نیز متون شاهنامه که سرشار از چنین اشاراتی است مؤید قدمت این منطقه است. متون دوران اسلامی نیز موضوع فوق را تایید می‌کند. چرا که در صحبت از اردبیل در کتاب معتبری چون احسن التقاسیم (قرن ۴ هجری) اشاره به این نکته شده است که «بیشتر خانه‌ها را در زیر زمین ساخته‌اند». بنا به نوشته بلاذری: ‍«نیر دهی بود و کوشک کهنه و درهم شکسته‌ای داشت. مرّبن عمر موصلی طایی در آنجا فرود آمد و بنیاد نهاد و پسرانش را در آن سکنی داد که به ظن قوی، اینان کوشک‌هایی در آن قریه بنا کردند و به صورت شهری درآوردند که احتمالاً باید همان قریه نیر باشد (برگرفته از وب سایت بهراه، ۱۳۹۲)[۳۹].
یکی از پسران مرّبن علی از سرکشان آذربایجان بود و در سال ۲۱۲ هجری محمد بن حمید طوسی او را دستگیر ساخته به بغداد فرستاد، ولی او بار دیگر به آذربایجان برگشته و به حکمرانی خود پرداخت، ابن خردابه در کتاب مسالک و ممالک (تألیف سال‌های ۲۳۰-۲۳۴) او را خداوند جابروان و نی‌ریز می‌خواند. جابروان یکی از شهرهای آذربایجان بوده و یاقوت حموی می‌نویسد که در نزدیکی نریز (نیر فعلی) بوده ولی از بلاذری نقل شده که در نریز و در نزدیکی‌های اردبیل بوده است. طبق اظهار نظر مطلعین نام اصلی آن نرسی بوده است و چنین مشهور است که نرسی پادشاه مشهور ساسانی آن را آباد کرده است. این نام در نوشته‌های قدیمی این شهر دیده شده است (سازمان میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری شهرستان نیر، ۱۳۹۲).
فرهنگ، زبان و دین
زبان مردم شهرستان نیر ترکی آذری است و به لحاظ فرهنگ ساختار قبیله ای و عشیرهای و بافت سنتی دارای قدرت و حاکمیت قابل ملاحظه ای است و از جمله نکات قابل توجه پایبندی مردم محلی به سنتها میباشد. از لحاظ دینی مردم منطقه معتقد به مذهب شیعه اثنی‌عشری می‌باشند (برگرفته از وب سایت استانداری اردبیل، ۱۳۹۲).
اوضاع اقتصادی شهرستان نیر[۴۰]
شهرستان نیر با توجه به وضع کوهستانی و آب و هوای سرد در زمستان و آب و هوای معتدل در تابستان، شرایط اجتماعی و تاریخی و فرهنگی، دارای استعدادها و تنگناهای اقتصادی مخصوص خودش است. مهم‌ترین بخش‌های اقتصادی قابل ذکر این منطقه بدین ترتیب هستند:
۱) زراعت و دامداری
۲) شیلات
۳) صنعت و معدن
۴) خدمات و گردشگری
زراعت و دامداری
در این شهرستان دامداری به دلیل وجود شرایط مناسب آب و هوایی و طبیعی شغل اول مردم محسوب می‌شود و اهالی اقبال بالایی به این شغل نشان می‌دهند، زراعت پس از دامداری در رتبه دوم قرار دارد و محصولات به خصوصی در سطح منطقه کشت می‌شود و برخی از محصولات صنعتی زراعی قابل کشت و پرورش نمی‌باشد. در زمینه باغداری، فعالیت چندانی مشاهده نمی‌شود و این به دلیل سرمای شدید هوا در فصل بهار و برخی ویژگی‌های طبیعی است. بر طبق آمار وسعت اراضی کشاورزی منطقه ۴۷۵۹۰ هکتار بوده که شامل ۳۹۳۹۳ هکتار اراضی دیم و ۸۱۹۷ هکتار اراضی آبی و ۲۵۷ هکتار باغات است. در سطح منطقه نیر ظرفیت بسیاری برای فعالیت پرواربندی گوساله گوشتی، گاوداری شیری، مراکز جمع آوری شیر و مرغداری موجود است و سرمایه گذاری در این واحدها دارای توجیه فنی اقتصادی است. در قسمت زراعت، شهرستان نیر با تولید محصولاتی همچون سیب زمینی و چغندر قند در رتبه سوم استان جای دارد و با توجه به بارش مناسب و آب و هوای کوهستانی تولید علوفه جهت تأمین نیازمندی‌های دامداری منطقه قابل توجه است. به طور کلی مهم‌ترین محصولات کشاورزی و دامی نیر عبارت از غلات، علوفه دامی، لبنیات، اعم از گوشت گاوی،‌ گوسفندی (سازمان میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری شهرستان نیر، ۱۳۹۲).
پایان نامه - مقاله - پروژه
شیلات
فراوانی بارش و به دنبال آن پرآب بودن رودها و چشمه‌ها،‌آب و هوای کوهستانی، زیربنای مناسبی را برای توسعه پرورش ماهیان سرد آبی فراهم نموده است. وجود چشمه سارهای دایمی بولاخلار، برجلو و قینرجه، صندوقلو، آبشارلای، رودخانه آغلاغان و بالخلو ازجمله این استعدادها و زیربناها است (آمار اقتصادی شهرستان نیر، ۱۳۹۲، فرمانداری نیر).
صنعت و معدن
در بخش صنعت، شهرستان نیر از مناطق محروم استان بوده و این بخش سهم کوچکی از اشتغال و امرار معاش مردم را برعهده‌گرفته است، در حالی که با توجه به دسترسی آسان منطقه به بازار مصرف در شهرستان‌ها و استان‌های مجاور تولیدات صنعتی توجیه اقتصادی دارد. از مهم‌ترین کارخانه های این شهرستان میتوان به شرکت فرآورده های لبنی گلدشت سبلان نیر، واشرسازی و کارخانه آسفالت شهرداری نیر اشاره کرد و صنایع کوچکی همچون تولید ظروف پلاستیک، دستکش دوزی و چند واحد دیگر وجود دارند و از طرح‌های در دست اجرای مهم شهرک تخصصی آب در مسیر روستای اسلام آباد بخش مرکزی و تولید انواع نخ ریسندگی در شهرک کارگاهی نیر مطرح میباشند که با اجرا و راه اندازی آن‌ها اشتغال مناسبی ایجاد خواهد شد. در زمینه معدن، شهرستان استعداد مناسبی دارد و معادنی از قبیل گچ خاکی، خاک رس، مرمریت، سنگ چینی، آهک، سنگ لاشه، خاک صنعتی و شن و ماسه قابل ذکر است. سنگ لاشه ایلانجیق به میزان ۴ میلیون تن، گچ خاکی اینانلو به میزان ۲/۴ میلیون تن، سنگ لاشه قره تپه به میزان ۲ میلیون تن و سنگ چینی قره شیران به میزان ۳۵ هزار تن بخشی از استعداد منطقه است (شرکت آذران نیر سقزچی، ۱۳۹۲، ص ۱۲۱).
بر اساس آمارهای موجود در سالنامه آماری سال ۱۳۸۷ در شهرستان اردبیل، ۴۰.۴ درصد از جمعیت فعال این استان در بخش کشاورزی، ۲۲.۵ درصد از جمعیت فعال در بخش صنعت و ۳۷.۲ درصد از جمعیت فعال در بخش خدمات مشغول فعالیت بودهاند. نکته قابل توجه در رابطه با چگونگی توزیع نیروی فعال جمعیت در بخشهای عمده اقتصادی و تفاوت آن در نقاط روستایی و شهری است. همان طور که از جدول (۳-۴) مشخص است در نقاط شهری بیشتر نیروی شاغل (۶۱.۴) درصد در بخش صنعت و تنها ۵.۹ درصد از نیروی شاغل در بخش کشاورزی مشغول فعالیت هستند اما در نقاط روستایی به گونهای دیگر است و بیشترین نیروی شاغل در بخش کشاورزی (۷۲.۷) درصد و کمترین آن در بخش صنعت (۱۳) درصد مشغول به فعالیت هستند (سالنامه آماری استان اردبیل، ۱۳۸۷).
جدول (‏۳-۲) سهم اشتغال در بخش‌های مختلف اقتصادی به تفکیک نقاط شهری و روستایی در سال ۱۳۸۷‏

 

 

بخش‌های اقتصادی

 

کل استان

 

نقاط شهری

 

نقاط روستائی

 

 

 

مرد و زن

 

مرد

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[شنبه 1400-08-22] [ 06:04:00 ب.ظ ]




در سوره احزاب اینطور ذکر شده که زنان سروروی خود را بپوشانند این زیبایی زن است و زن باید این زیبایی را در اختیار هرکسی قراردهد. و این زیبایی متعلق به کسانی است که زن آنها را مناسب می‌بیند مانند همسر و برای مردان کوچه و خیابان آنها را می‌پوشاند. این جز تکالیف زن و مرد مسلمان است.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
نکته بسیار ظریفی که اینجا مطرح می‌شود این است که آیا می‌توان این الزام اخلاقی دینی را تبدیل به الزام فقهی و یا حقوقی کرد و حتی برای کسانی که اعتقادی به این امر ندارند آن را به عنوان یک قانون قابل مجازات درآورد؟
من در این زمینه تردید دارم و معتقدم پوشش را باید به شکل آزادانه و اختیاری و تنها با پشتوانه ایمان برای زنان مسلمان قراردهیم. اگر می‌خواهیم جامعه دینی داشته باشیم نمی‌توانیم حداکثر ضوابط دینی را به قانون تبدیل کنیم.
در سوره احزاب نکته‌ای وجود دارد که می‌شود از آن استفاده کرد. وقتی خداوند به پیغمبرش می‌فرماید: ای پیامبر به زنان و دخترانت و همه بانوان مومن بگو که سرپوش‌های خود را به خود نزدیک کنند تا آزار نبینند. (آیه ۵۹ سوره احزاب) به زبان دیگر روسری بپوشند.
تحلیل این توصیه مهم است. در واقع می‌گوید این نوع پوشش برای شناساندن زن مسلمان است. در آنا زمان بین زنان پاک و ناپاک تفاوتی از حیث ظاهر نبوده بعضی‌ها با این افراد وارد گفت‌و گو شده و روابط پنهانی برقرار می‌کردند.
آیه شریفه می‌گوید شما خود را ملبس به نشانی کنید که مورد ایذاء قرار نگیرید. البته تفسیر سنتی‌اش این است که بین زنان آزاده و برده تفاوت بوده و مردان وقتی می‌دیدند زنان برده هستند خود را مجاز می‌دیدند که آزارشان دهند. از آیه شریفه توصیه می‌کند که شما روسری‌ سرتان کنید تا بدانند شما زنان آزاده هستید.
البته من این را به قرآن نسبت نمی‌دهم چرا که زنان برده هم با فرهنگ آن روز برخوردار از حقوق انسانی بوده و کسی حق نداشته متعرض شود. منتهی در اینجا می‌خواهد بگوید مانند زنان خیابانی که الان به عنوان یک معضل درجامعه ما مطرح شده به گونه‌ای خود را نیارایید که با زنان ویژه اشتباه گرفته شوید. از این آیه و با چنین روایتی می‌توان بوی حق را استشمام کرد. به بیان دیگر پوشش یک امتیازات و این امتیاز را زن باید آزادانه اختیار کند.
حد پوشش در اسلام سالم سازی جامعه است و من به آن کاملاً معتقدم. یعنی معتقدم ضوابط اسلامی در زمینه پوشش بانوان بسیار مترقی و قابل دفاع است مشروط بر آنکه آن را با عرضیات عصر نزول مخلوط نکنیم. آن عرضیات برای دوران خودش کاملاً قابل احترام بوده ولی امروزه این عرضیات می‌تواند تغییر کند.
نتیجه گیری:
همانطور که دیدیم در تفاسیر گوناگونی که به آنها اشاره شد وهمچنین در میان آراء مراجع تقلید در پوشاندن بدن غیر از صورت و دست‌ها از مچ به پایین با اتفاق نظر وجود دارد. آنچه که در میان آنها متفاوت است موضوع پوشاندن پاها از مچ به پایین و همچنین حد استفاده از زیورآلات است، یعنی بخشی از آنچه که در قرآن به عنوان «زینت ظاهری» برای پوشاندن، استثناء شده است.
در غالب کتب تفسیر و در روایات امامان شیعه به طور صریح عنوان شده که مقصود از زینت ظاهری همان چهره و دست‌ها از مچ به پایین و پاها از مچ به پایین و همینطور جامه و لباس، سورمه، وسمه و انگشتر و خضاب و النگو و گلگونه است. و این‌ها شامل وسایل زینت بانوان در آن عصر می‌باشد.
یعنی قرآن و بعد از آن تفسیر ائمه با علم به مقتضیات زمان و همینطور فطرت و نیاز انسان‌ها به زیبایی در تعیین حد پوشش استفاده زنان را از وسایل زینت (که عنوان شد) منع نکرده‌اند.
اما به نظر می‌رسد مراجع تقلیدی که دستکم آراء آنها در اینجا ذکر شد حدود حجاب را صرفاً چهره و دست‌ها از مچ به پایین تلقی می‌کنند و هرآنچه که زینت عرفی محسوب می‌شود جایز نمی‌شمرند.
همینطور دیدگاه دیگری نیز وجود داشت که حد زینت را تا آنجا مجاز می‌شمرد که بانوان با زنان ویژه و خیابانی اشتباه گرفته نشوند و البته پوششی که در قرآن آورده شده را یک الزام اخلاقی تلقی می‌کند و نه فقهی و حقوقی.
با وجود همه این آراء ما در اینجا آنچه که قرآن و تفاسیر عمده و امامان شیعه بیان کرده‌اند را به عنوان تعریف قراردادی حجاب در نظر می‌گیریم. و البته در مسیر یافتن میزان تفاوت تعریف قراردادی و تعریف تحلیلی واژه «باحجاب» میزان تفاوت تعاریف بیان شده در «قرآن ودیدگاه مفسران و امامان شیعه» بادیدگاه و آراء بیان شده از سوی مراجع تقلید بسیار قابل توجه می کند. و میزان سخت‌گیری آنان سوال برانگیز خواهد بود.
همانطور که عنوان شد در نهایت این تعریف به عنوان تعریف قراردادی در این پایان‌نامه منظور خواهد شد:
«برای زن پوشانیدن چهره و دست‌ها تا مچ‌ واجب نیست حتی آشکار بودن آرایش‌های عادی و معمولی که در این قسمت‌ها وجود دارد نظیر سورمه و خضاب که معمولاً زن از آنها خالی نیست و پاک کردن آنها یک عمل فوق‌العاده به شمار می‌رود نیز مانعی ندارد».
فصل پنجم
روش تحقیق
روش تحقیق:
بخشی از روشی که برای انجام این تحقیق در نظر گرفته شده است «روش پیمایشی» است. و از نظر زمانی، مقطعی بوده و در سال ۱۳۸۵ (بهار و تابستان) انجام گرفته است.
واحد تحلیل در این روش «فرد» است و به طور کلی هنگامی که هدف تحقیق سنجش عقاید، نگرش‌ها و دیدگاه‌های افراد باشد از این شیوه استفاده خواهیم کرد.
تکنیک مسلط در این روش «پرسشنامه» است. که عبارت است از «مجموعه‌ای از پرسش‌های هدفدار که با بهره‌گیری از مقیاس‌های گوناگون نظر و دیدگاه و بینش فرد پاسخگو را مورد سنجش قرار می‌دهد.»
جامعه آماری:
جامعه آماری در این تحقیق شامل دانشجویان دختر دانشکده ادبیات دانشگاه فردوسی بوده است که تعداد آنها ۲۱۱۰ نفر می‌باشد.
حجم نمونه:

روش نمونه‌گیری:
روش نمونه‌گیری در این تحقیق روش نمونه‌گیری «خوشه‌ای متناسب» بوده است. بنابراین تعداد افراد حاضر در حجم نمونه با توجه به نسبت جمعیتی دانشجویان درهر یک از رشته‌های گوناگون دانشکده ادبیات انتخاب شده است.
روش جمع‌ آوری اطلاعات:
با بهره گرفتن از پرسشنامه و با گنجاندن ۲۷ متغیر و با بهره گرفتن از طیف لیکرت داده‌ها جمع‌ آوری شدند.
شاخص سازی:

 

مفهوم شاخص معرف شماره‌پرسشنامه
تعریف تحلیلی واژه باحجاب به صورت نظری میزان نزدیکی تعریف افراد به تعریف اسمی تعریف ۱
تعریف ۲
تعریف ۳
تعریف ۴
تعریف ۵
تعریف ۶
V12.1
V12.2
V12.3
V12.4
V12.5
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:03:00 ب.ظ ]




بنابر اصلی کلی، همه افراد در برابر قانون مساوی بوده و از سوی دیگر حاکمیت هر دولت شامل تمام ساکنین سرزمین آن می‌گردد. در نتیجه، قوانین کشور نسبت به همه افراد و اشیاء قابلیت اجرا خواهد داشت. از آن جمله حق اعمال صلاحیت قضایی است که یکی از مظاهر روشن حاکمیت در یک کشور است. حاکمیت دولت‌ها نیز بر صلاحیت سرزمینی صحه گذاشته و جامعه بین‌المللی برای کشورها این صلاحیت را به رسمیت می‌شناسد و تقریباً کلیه کشورها این صلاحیت را اعمال می‌نمایند. اما روابط بین‌المللی کشورها ایجاب می کند که این حق حاکمیتی در مواردی خاص مورد اغماض قرار گیرد. در نتیجه کشورها نسبت به برخی مقامات سایر دول حق مصونیت از رسیدگی نزد محاکمشان در نظر می‌گیرند.
پایان نامه - مقاله - پروژه
در تاریخ ملت‌ها موارد زیادی از سوابق تاریخی مربوط به اشخاص برخوردار از مصونیت مشاهده می‌شود. از جمله سفرا و نمایندگانی که قواعد مربوط به مصونیت، بدون داشتن شکل تدوین یافته و در قالب عرف و عادت بین‌المللی، نسبت به آنان اعمال می‌گشت. هدف از تعطیل قانون داخلی به نفع یک قاعده حقوق بین‌الملل، منتفع ساختن یک دولت یا فرد خاص نیست، بلکه ضرورت‌های روابط بین‌المللی، از جمله احترام به حاکمیت برابر سایر کشورها و نیز محیا ساختن شرایط برای ایفای صحیح وظایف نمایندگان سایر کشورها می‌باشد.
در نتیجه، اعطای مصونیت به برخی مقامات و نمایندگان سایر کشورها در قبال صلاحیت محاکم کیفری (مصونیت کیفری بین‌المللی)، عملی است که ریشه در تاریخ دارد. اما آنچه در این فصل مورد مطالعه و بررسی قرار خواهد گرفت، مبانی اعطای چنین مصونیتی به مقامات سایر کشورها و همچنین بررسی تاریخی این مبانی مصونیت خواهد بود.
مبحث اول: مصونیت و اصل تساوی حاکمیت‌ها در حقوق بین‌الملل
تساوی حاکمیت‌ها یکی از اصول مهم شناخته شده در حقوق بین‌الملل می‌باشد که روابط بین‌المللی کشورها تا حد زیادی بر مبنای این اصل پایه ریزی شده است. بر این اساس، حاکمیت یک کشور در عرصه بین‌المللی برابر و همسان با حاکمیت سایر کشورها می‌باشد. در فقدان چنین نگرشی، تنظیم روابط میان کشورها در عرصه بین‌المللی امری دشوار به نظر می‌رسد. در نتیجه، همانگونه که همه افراد یک کشور نزد قانون برابرند، کشورها نیز دارای حقوق و تعهدات یکسان نزد حقوق بین‌الملل می‌باشند.
تساوی حاکمیت‌ها یکی از مبانی عمده اعطای مصونیت کیفری در حقوق بین‌الملل می‌باشد. از دیرباز احترام به حاکمیت سایر ملت‌ها، سبب اعطای مصونیت به مقامات بلندپایه و فرستادگان سایر کشورها به عنوان نماد حاکمیت آن کشورها بوده است. در واقع هرچند یک دولت حق اعمال صلاحیت قضایی بر همه افراد در قلمرو خویش را داراست، اما ضرورت احترام به حاکمیت سایر کشورها موجب شده تا برخی از مقامات سایر کشورها از این اعمال صلاحیت مستثنی گردند.
در جهت تبیین رابطه میان اصل تساوی حاکمیت‌ها و مصونیت کیفری بین‌المللی، ابتدا تاریخچه این اصل مورد تأمل قرار می‌گیرد و در ادامه رابطه میان اصل تساوی حاکمیت‌ها و مسئله مصونیت تبیین شده و در نهایت پذیرش مصونیت کیفری بر مبنای اصل تساوی حاکمیت‌ها در منابع حقوق بین‌الملل بررسی خواهد شد.
گفتار اول: تاریخچه اصل تساوی حاکمیت‌ها
مفهوم حاکمیت در ابتدا دارای ماهیت سیاسی بوده که با گذشت زمان وجهه حقوقی به خود گرفته است. تعبیر حقوقی حاکمیت در طول تاریخ با نظرات دانشمندان تغییر و دگرگونی یافت که این نظریه‌ها مبتنی بر شرایط و اوضاع و احوال حاکم بر آن ایام و گرایشات ابراز کنندگان آن است.
حاکمیت در حقوق بین‌الملل معاصر بیانگر وضعیت حقوقی یک دولت در صحنه بین‌المللی است که صلاحیت آن دولت در قلمرواش نمی‌تواند از سوی دیگر دولت‌ها مورد سوال یا مداخله قرار گیرد. این حاکمیت با موازین حقوق بین‌الملل محدود می‌شود.
از ابتدای پیدایش مفهوم حاکمیت دو جنبه مطلق یا نسبی بودن حاکمیت مورد توجه حقوقدانان قرار داشته است. در تعریف فوق که دایره‌المعارف حقوق بین‌الملل ارائه داده است دو جنبه اساسی حاکمیت قابل مشاهده است. هرگاه جامعه بین‌المللی از نظم و ثبات و قدرت برخوردار بوده است مفهوم حاکمیت نسبی ظهور یافته است و هنگامی که این جامعه فاقد نظم و قدرت بوده مفهوم حاکمیت مطلق مطرح شده است. البته تنها زمانی می‌توان از مطلق یا محدود بودن حاکمیت سخن به میان آورد که بحث بر روی محدوده حاکمیت باشد زیرا خود حاکمیت اساساً مفهومی غیر قابل تفکیک است. اهمیت این بحث از آنجا ناشی می‌شود که » قواعد حقوق بین‌الملل با محدود شدن حاکمیت دولت‌ها به وجود می‌آید. [۴]«
الف) شکل‌گیری مفهوم نوین حاکمیت
اصل حاکمیت را اولین بار ژان بدن[۵] در قرن شانزدهم در کتاب معروف خود جمهوری مطرح ساخت. به نظر او حاکمیت قدرتی عالی و برتر است که دائمی و مطلق بوده و هیچ مقامی نمی‌تواند آن را محدود سازد. اما مفهوم حاکمیت به معنای امروزی زمانی وارد ادبیات حقوقی و سیاسی شد که مفهوم نوین دولت در اروپا شکل گرفت.
همزمان با رنسانس در اروپا، دورانی در عرصه روابط بین‌المللی آغاز شد که به دوره “‌ وستفالیا “[۶] مشهور است. » شاخص عمده دوران وستفالیا پیدایش، رشد و تکوین دولت‌های ملی است که انحصار بازیگری روابط بین‌الملل را به خود اختصاص داده‌اند. [۷]«در واقع این دوران منشأ پیدایش مفهوم حاکمیت ملی بود. نامگذاری این دوران به نام وستفالیا ناشی از معاهداتی بود که اولین بار مفهوم حاکمیت را در سطح ملی مطرح ساخت. دو معاهده صلح که در منطقه وستفالی آلمان به امضاء رسید نقطه پایانی بود بر جنگ‌های سی‌ساله مذهبی در اروپا که بر اساس آن دو اصل آزادی مذهب و استقلال سیاسی شاهزاده نشین‌های آلمان تثبیت شد.
ب)مفهوم تساوی حاکمیت‌ها
هنگامی که از حاکمیت دولت صحبت می‌شود باید از دو منظر به این مفهوم توجه نمود. اگر از حاکمیت در مفهوم داخلی آن بحث شود دولت دارای حقی است مطلق بر قلمرو خویش که این نوع از حاکمیت از حقوق اساسی دولت محسوب می‌شود. اما هنگامی که دولت وارد عرصه روابط بین‌المللی می‌شود ناگزیر، به اطاعت از نظمی گردن می‌نهد که حاکمیت او را با محدودیت مواجه می‌کند. این محدودیت ناشی از کنش دولت در عرصه بین‌المللی است که به واسطه حقوق بین‌الملل نظم و نزج گرفته است. این محدودیت حاکمیت در عرصه بین‌المللی، تحت عنوان تساوی دولت‌ها یا تساوی حاکمیت‌ها مطرح می‌شود. بر این اساس دولت‌ها در عرصه روابط بین‌المللی خویش دارای حقوق و تعهدات یکسانی هستند، فارغ از اینکه در عمل یک دولت از چه میزان وسعت سرزمین، جمعیت، قدرت نظامی و … برخوردار باشد.
ریویر[۸] می‌گوید: » دولت‌ها هم مانند افراد نابرابرند. عدم تساوی آن‌ها از جهت بهره‌مندی از اقتدارات، ثروت، وسعت و جمعیت در درجات مختلف نمایان می‌شود. ولی همانطور که انسان‌ها با وجود عدم تساوی طبیعی و مالی و اجتماعی، دارای تساوی حقوقی هستند، دولت‌ها نیز با وجود عدم برابری با یکدیگر، در مقابل قانون و حقوق بین‌الملل برابر شناخته می‌شوند و شخصیت هر دولت، صرف نظر از کیفیت تشکیل و عوامل آن، برای احراز برابری با سایر دولت‌ها در جامعه جهانی و در برابر مقررات و قوانین بین‌المللی کافی می‌باشد. [۹]«
» ماده پنجم ” اعلامیه کمیسیون حقوق بین‌الملل راجع به حقوق و تکالیف اساسی دولت‌ها “[۱۰] (۶ دسامبر ۱۹۴۹) تصریح می‌کند که هر دولت، حق برابر حقوقی با دولت‌های دیگر دارد. [۱۱]«
بنابراین تساوی حاکمیت دولت‌ها مفهومی است که به واسطه ایجاد رابطه میان دولت‌های مستقل و دارای حاکمیت در عرصه بین‌المللی شکل گرفته و علاوه بر اینکه مانع از اعمال صلاحیت دولت‌ها نسبت به یکدیگر می‌شود، باعث ایجاد فرصت‌های حقوقی برابر برای همه کشور‌ها در عرصه بین‌المللی نیز می‌گردد.
پطروس غالی[۱۲] دبیر‌کل سابق سازمان ملل متحد اظهار داشته:
» دوران حاکمیت مطلق و انحصاری دولت‌ها به‌سر آمده است. این نظریه هیچگاه با واقعیات منطبق نبوده‌ است. حالا وظیفه رهبران دولت‌هاست که این را دریابند و توازنی بین اداره خوب جامعه و نیازمندی‌های دنیای وابسته امروز ایجاد کنند. [۱۳]«
ج) شناسایی اصل تساوی حاکمیت‌ها در تحول حقوق بین‌الملل
معاهدات صلح وستفالی استقلال سیاسی بسیاری از شاهزادگان آلمانی را رقم زد. در نتیجه این تحول، جامعه‌ای بین‌المللی به صورت اجتماعی متشکل از شاهزادگان آلمانی شکل گرفت. از این زمان دولت‌های دارای حاکمیت ملی در جهت گسترش روابط خود در سطح بین‌المللی خود را مقید به رعایت اصلی به نام ” اصل تعادل قدرت “[۱۴] می‌دیدند. رعایت اصل تعادل قدرت تنظیم کننده روابط بین‌المللی کشور‌های دارای حاکمیت بود. » در طول قرن ۱۷ اصل تعادل قدرت سرفصل تمام معاهده‌هایی قرار گرفت که بین کشور‌های اروپایی بسته می‌شد. [۱۵]«
اصل تساوی حاکمیت‌ها ابتدا در قالب اصل تعادل قدرت مطرح شد اما با گذشت زمان هرچند در نظریه، دولت‌ها به این اصل معتقد بودند اما در عمل کشور‌های قدرتمند از اصل تعادل قدرت و برابری دولت‌ها که اتحادشان بر مبنای آن شکل گرفته بود سرپیچی کرده و تصمیمات خود را بر کشور‌های ضعیف‌تر تحمیل می‌کردند. در قرن ۱۹ میلادی “اتفاق اروپایی “[۱۶]، که میان سران روسیه، بریتانیا، پروس و اتریش انعقاد یافت بر اولویت اقتدار کشور‌های بزرگ مبتنی بود.
با گذشت زمان و احساس نیاز به جامعه‌ای سیاسی در عرصه جهانی که بتواند به حل مشکلات بین‌المللی کمک کند و بر اصل تساوی حاکمیت‌ها استوار باشد تلاش‌هایی صورت گرفت که نهایتا منجر به تشکیل کنفرانس صلح لاهه شد. هرچند قرار بود این کنفرانس‌ها با هدف دستیابی به راه حل‌هایی جهت حل مشکلات بین‌المللی به طور متناوب تشکیل شود، اما این کنفرانس‌ها تنها در دو نوبت در سال‌های ۱۸۹۹ و ۱۹۰۷ تشکیل گردید و کنفرانس سوم که می‌بایست در سال ۱۹۱۴ تشکیل می‌شد با آغاز جنگ اول جهانی تشکیل نشد.
جنگ جهانی اول و نتایج مخرب و زیانبار آن علاوه بر روشن ساختن ناکارآمدی سیستم‌های پیشین، ضرورت تشکیل نهادی فراگیر مبتنی بر اصل تساوی حاکمیت‌ها را نمایان ساخت. پس از پایان جنگ جهانی اول و در سال ۱۹۱۹ جامعه ملل تشکیل شد. این جامعه به نوعی اولین نهاد فراگیر بین‌المللی بود چرا که پیش از آن هیچ‌گونه نهاد دائمی بین‌المللی وجود نداشت. » جامعه ملل، اصل تساوی حقوقی دولت‌ها را بنیان گذاشت«[۱۷] و بر اساس اصل تساوی حاکمیت‌ها تشکیل شد. تا پیش از تشکیل این جامعه برداشت کشور‌ها از حاکمیت به مفهوم مطلق آن نزدیک بود اما با تشکیل این جامعه دولت‌ها تعهداتی را متقبل شدند و به این ترتیب گام‌هایی در جهت قبول حاکمیت نسبی برداشته شد.
جامعه ملل که در پی جنگ جهانی اول و برای جلوگیری از تکرار چنین واقعه‌ای شکل گرفته بود با آغاز جنگ جهانی دوم مفهوم خود را از دست داد. کشورهای متفق که در جنگ جهانی دوم خود را ملل متحد می‌نامیدند در سال ۱۹۴۳، در اعلامیه مسکو لزوم تأسیس یک سازمان بین‌المللی عمومی بر مبنای اصل برابری کلیه کشور‌های صلح دوست جهان، اعم از کوچک و بزرگ، به منظور حفظ صلح و امنیت بین‌المللی را مورد شناسایی قرار دادند و نهایتاً در سال ۱۹۴۵ سازمان ملل متحد تشکیل شد.
با وجود اینکه منشور ملل متحد حاکمیت دولت‌ها را از جنبه‌های مختلف محدود می‌کند اما تعهدات کشور‌ها نسبت به این منشور به هیچ عنوان خدشه‌ای به حاکمیت و اصل برابری حاکمیت دولت‌ها وارد نمی‌سازد. بند ۷ ماده ۲ منشور ملل متحد اعلام می‌کند: هیچ یک از مقررات مندرج در این منشور، ملل متحد را مجاز نمی‌دارد در اموری که اساساً در قلمرو صلاحیت داخلی قرار گرفته است، دخالت کند و اعضا را نیز ملزم نمی‌کند که چنین مسائلی را برای حل و فصل تابع مقررات این منشور قرار دهند.
امروزه اصل تساوی حاکمیت‌ها به عنوان یکی از اصول اساسی حقوق بین‌الملل شناخته می‌شود و همه کشورها ملزم به رعایت این اصل بنیادین حقوق بین‌الملل در روابط میان خود می‌باشند. مقدمه ” معاهده وین درباره حقوق معاهدات “[۱۸] (۱۹۶۹) اعلام می‌کند: دولت‌های طرف این معاهده، با در نظر داشتن اصول حقوق بین‌الملل، مصرح در منشور ملل متحد، از جمله اصل حقوق برابر و خودمختاری ملت‌ها، اصل تساوی حاکمیت‌ها و استقلال دولت‌ها و اصل عدم دخالت در امور داخلی دولت‌ها و … توافق می‌نمایند.
گفتار دوم: ارتباط تساوی حاکمیت‌ها با مسئله مصونیت مقامات دولت‌ها
همزمان با رنسانس در اروپا، انعقاد قرارداد صلح وستفالی در پایان جنگ‌های سی‌ساله مذهبی و پیدایش مفهوم حاکمیت به معنای امروزی آن، اصل برابری دولت‌ها یا تساوی حاکمیت‌ها به عنوان بحث بنیادی و اثبات شده در روابط بین‌المللی دولت‌ها و حقوق حاکم بر این روابط مورد پذیرش قرار گرفت. درنتیجه دولت‌ها هیچ قدرتی را مافوق خود ندانسته و خود را در نظریه مستقل و برابر با سایر دولت‌ها می‌انگاشتند. بنابر این هیچ دولتی حاضر نبود تا شاهد اعمال صلاحیت دولتی دیگر در سرزمین خود باشد.
مفهوم جدید حاکمیت، کلیه کشورهای دارای حاکمیت را در یک سیستم افقی قرار می‌داد که فاقد هرگونه سلسله مراتب بود. لذا اعمال صلاحیت یک دولت بر دولتی دیگر با نظریه برابری حاکمیت دولت‌ها ناسازگار بود. » این استدلال مبتنی بر نزاکت بین‌المللی که هیچ ملتی نباید تحت صلاحیت ملت دیگر باشد بر پایه حاکمیت ملی استوار است. [۱۹]«
» برنارد شاو[۲۰] از حقوقدانان کمیسیون حقوق بین‌الملل معتقد است که صلاحیت، به قدرت یک دولت جهت تاثیرگذاری بر مردم، اموال و اوضاع و احوال مربوط می‌شود و منعکس کننده اصول اساسی حاکمیت دولت، برابری دولت‌ها و عدم مداخله در امور داخلی است. [۲۱]«
هرچند شکل‌گیری اصل تساوی حاکمیت‌ها به دوران رنسانس در اروپا باز می‌گردد اما » با تصویب منشور ملل متحد در سال ۱۹۴۵ امروزه به یقین می‌توان گفت که اصل استقلال و حاکمیت برابر دولت‌ها مورد شناسایی و حمایت حقوق بین‌الملل قرار گرفته است. [۲۲]«
پس از ظهور مفهوم حاکمیت ‌ملی و گسترش روابط میان دولت‌های دارای حاکمیت نظریات مختلفی نسبت به مبنای مصونیت شکل گرفت که برخی از این نظریات رابطه نزدیکی با اصل تساوی حاکمیت‌ها دارند به‌طوری که می‌توان گفت مصونیت بین‌المللی تا حد زیادی بر مبنای اصل تساوی حاکمیت‌ها بنیان شده است.
اصولا چون‌ دولت‌ها مستقل‌ و مساوی‌ هستند، یک‌ دولت‌ نمی‌تواند اختیار خود را بر دولت‌ دیگر اعمال‌ کند، این‌ قاعده‌ تقریباً مورد پذیرش‌ اغلب‌ دولت‌های‌ موجود است‌ و مبنای‌ این قاعده،‌ رویه‌ لاتینی‌ ” هیچ‌ شخصی‌ قادر به‌ اعمال‌ حاکمیت‌ و سلطه‌ برشخص برابر نیست “‌ می‌باشد.
در دعوی جمهوری دمکراتیک کنگو علیه بلژیک نزد دیوان بین‌المللی دادگستری، کنگو معتقد بود که بلژیک اصلی که به موجب آن یک دولت نمی‌تواند قدرت خود را در قلمرو دولت دیگر اعمال کند و نیز اصل تساوی حاکمیت‌ میان دول عضو ملل متحد را نقض کرده است.
بنابراین بر اساس اصل تساوی حاکمیت‌ها دادگاه‌های داخلی قادر به اعمال صلاحیت بر دولت‌های خارجی نمی‌باشند. عدم اعمال چنین صلاحیتی بی‌شک از آثار استقلال و برابری دولت‌ها می‌باشد. این مسئله امروزه از قواعد حقوق بین‌الملل به شمار می‌رود و روابط میان دولت‌ها بر اساس اصل تساوی حاکمیت‌ها ایجاب می‌کند که دادگاه‌های داخلی کشورها از اعمال صلاحیت بر دولت‌های خارجی جز در موارد رضایت آنها خودداری کنند.
» در نتیجه استقلال مطلق هر دولت صاحب حاکمیت و همچنین نزاکت بین‌المللی که هر دولتی را وادار می‌کند به استقلال و شرافت دولت دیگر احترام بگذارد، تمامی دولت‌ها باید از اعمال صلاحیت سرزمینی خود توسط دادگاه‌هایشان نسبت به فرد حاکم یا سفیر هر دولتی یا نسبت به اموال عمومی هر دولتی که برای استفاده عمومی اختصاص یافته خودداری ورزد. هرچند این حاکم یا سفیر یا اموال در سرزمین آن دولت واقع باشد و در نتیجه مشمول صلاحیتش قرار گیرد. [۲۳]«
نظریه نمایندگی یکی از نظریه‌هایی است که نویسندگان و علمای حقوق آن را مبنای مصونیت قرار داده‌اند. این نظریه رابطه نزدیک و تنگاتنگی با اصل تساوی حاکمیت‌ها دارد. بر اساس این نظریه که مبتنی بر یک سنت قدیمی است از آنجا که شخص سفیر، نماینده پادشاه و رئیس کشور است و با توجه به اینکه بر اساس اصل تساوی حاکمیت‌ها، همه دولت‌ها در موقعیتی یکسان و هم‌سطح و از سوی دیگر مستقل قرار دارند، لذا رئیس یک کشور هیچ‌گاه تابع قوانین کشور دیگر نیست و تبعاً نماینده او که تحت عنوان سفیر فعالیت می‌کند، نباید تابع قوانین دیگر کشورها باشد.
بنابراین نتیجه اصل تساوی حاکمیت‌ها، برخورداری مقامات دولت‌ها از مصونیت نزد محاکم سایر دولت‌ها می‌باشد زیرا عدم رعایت این قاعده‌ و اعمال صلاحیت محاکم داخلی کشورها بر مقامات سایر دولت‌ها موجب نقض اصل حاکمیت دولت و اختلال در روابط بین‌المللی می‌گردد.
گفتار سوم: منابع حقوق بین‌الملل و پذیرش مصونیت کیفری بر مبنای تساوی حاکمیت‌ها
تشکیل قواعد حقوقی نیازمند بکارگیری ابزاری است که منابع آن قواعد حقوقی به شمار می‌روند. اساسنامه دیوان بین‌المللی دادگستری منابع حقوق بین‌الملل را احصا نموده است و از این منابع در جهت حل اختلافات ارجاع شده به این دیوان استفاده می کند.
بند اول ماده ۳۸ اساسنامه دیوان بین‌المللی دادگستری مقرر داشته است:
دیوان که وظیفه آن حل و فصل اختلافات ارجاع شده بر طبق حقوق بین‌الملل می‌باشد موازین زیر را به کار خواهد برد:
الف: معاهده‌های عام یا خاص بین‌المللی که به موجب آن قواعدی معین گردیده و طرفین اختلاف، آن قواعد را به طور صریح قبول نموده‌اند.
ب: رسوم بین‌المللی که حاکی از رویه عمومی دول بوده و به صورت قاعده حقوقی پذیرفته شده است.
ج: اصول کلی حقوقی که از طرف کشورهای متمدن جهان به رسمیت شناخته شده است.
د: با رعایت مفاد ماده ۵۹، رویه قضایی و عقاید برجسته‌ترین مولفین حقوق بین‌الملل کشورهای مختلف، به منزله وسایل فرعی برای تعریف قواعد حقوقی.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:03:00 ب.ظ ]




اینکه شما بر خلاف بسیاری از مصاحبه شونده‌ها تاکید می‌کنید که بحث شعاری نباشد می‌توان به سه دلیل اشاره کرد: ۱)بحث به درستی یا به شکل کامل برای شما توضیح داده نشده است.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
۲)انقدر در این موضوعات شعار داده شده است که تذکر می‌دهید که در این مورد کاملا حق دارید.
۳)ورود بحث اسلامی را به این علوم شعار می‌دانید.

 

 

 

 

 

 

 

درست است غربی ها تعریف‌شان از انسان متفاوت است. ولی شاید همان فرمول‌های بازاریابی آنها به ما کمک کند و قسمتی از پازل ما را خصوصا در بحث فطرت بمعنای عام جبران کند.

 

نگاه اسلامی به بازاریابی و مشتری مداری به هیچ وجه به معنای دور انداختن علوم بازاریابی نیست و تا جایی که بتوان باید از آنها بهره برد. نگاه این پژوهش بیشتر بر این استوار است که بازاریابی علمی ناقص است چرا که نگاه آن به انسان نگاه کاملی نبوده و از طرفی سود همه چیز سازمان نیست.

 

 

 

 

 

 

 

از جمله پیچیدگی‌های بازاریابی می‌توان به این مثال اشاره کرد فتوای یکی از علما این بود که اگر با علم به اینکه در غرب با انگور شراب درست می‌کنند، به آنها انگور بفروشیم مشکلی ندارد.

 

فتوای این علما محترم است، لیکن در اینجا در جایگاه نقد و بررسی فتاوای علما نیستیم.
از آنجایی که حسن و قبح ذاتی را پذیرفته‌ایم (در صورت پذیرش) و یا در این مثال از انجایی که مشروبات الکلی برای بدن ضرر دارد و در قرآن کریم سوره بقره آیه۲۱۹ آمده است:
(یَسْأَلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَیْسِرِ قُلْ فِیهِمَا إِثْمٌ کَبِیرٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَإِثْمُهُمَآ أَکْبَرُ مِن نَّفْعِهِمَا)
که خداوند متعال ضرر مشروبات الکلی را بیش از سود آن می‌داند. و بر اساس این نگاه بازاریاب مسلمان کالایی که برای مشتری نهایی ضرر دارد را ارائه نخواهد کرد.

 

 

 

۵

 

صاحب نظر در حوزه معارف اسلامی مدرس حوزه و دانشگاه
و مولف مقاله تبلیغات بازاریابی
صاحب نظر در حوزه مدیریت و مدرس مدیریت و معارف اسلامی

 

در مورد سطر آخر چکیده که نوشته‌اید «در واقع بازاریابی باید در خدمت تعالی انسان باشد» باید گفت: بازاریابی باید صرف معرفی و راهنمایی مشتری باشد به کالای مفید و خیرخواهی ازآن حاصل گردد. باید معرفی همراه با خیرخواهی (نصیحت ) سازگار باشد .

 

هنگامی که این راهنمایی درست صورت پذیرد نتیجه آن مطمئنا رشد انسان خواهد بود. چرا که این راهنمایی یک هدایت همه جانبه است. مشتری با هزینه کردن در مسیرهای صحیح، از مسیرهای ناصحیح باز خواهد ماند.

 

 

 

اسلام به انسان صرف جسم مادی نمی‌نگرد. جسم مرکب روح است. که در غرب دنیا را اصل می‌دانند. ویژگی‌های بازاریابی جهان غرب و حتی در کشور خودمان: ۱)بازاریابی رو بسوی فروش بیشتر است . ۲)یا بسوی تدلیس (فریب کاری) در تبلیغ است. ۳) خیر خواهی برای جامعه ندارند و فقط فکر خودشان هستند. نمونه‌اش تبلیغ نوشابه، پفک و…. ۴)استفاده از شهوت جنسی در عالم غرب برای جذب مشتری در عالم اسلامی شهوت خاموش است.

 

نظرات ایشان اضافه خواهد شد.

 

 

 

شما باید مبنا را عوض کنید.

 

این تغییر مبنا همانطور که ملاحظه شده است در فصل دوم بر اساس ادبیات موضوع قابل مشاهده است.

 

 

 

در حدی که منکوب خودخواهی‌ها و دنیا طلبی‌ها قرار نگرفته باشد و الا فطرت هموزن دین است. فطرت عامل ارزشمندی است که رفتار با مشتریان را براساس حق و درستی بنا می‌کند.

 

این فطرتی که فرموده‌اید همان فطرت به معنای عام است که تمامی نیازها را شامل می‌شود و در این پژوهش بحث بر فطرت به معنای خاص آن می‌باشد.

 

 

 

باید آن چیزهایی که فطرت می‌طلبد انسان به او بدهد. مثلا همجنس گرایی نیاز فطرت و خلقت انسان نیست.

 

 

 

 

 

نیازهای واقعی انسان همعرض بلکه برابر نیازهای فطری است. مثل تنفس اکسیژن. که البته اگر روی فطرت انسان را زنگار بگیرد نیازهای کاذب مثل همجنس گرایی بوجود می‌آید.

 

نیازهای فطری هم‌عرض بقیه نیازهاست. یعنی نیاز فطری، غریزی در یک سطح هستند ولی با درجات اهمیت متفاوت.

 

 

 

۶
‌‌

 

دو نوع نگاه می توان به بازاریابی داشت:
یک نگاه باید و نباید اخلاقی
یک نگاه مبنایی و تولید سیستم جدید

 

نگاه این پژوهش همانطور که مشخص است تغییر در ایدئولوژی است. هر چند ایدئولوژی باید و نباید است ولی از منظری دیگر تغییر عینکی است که روی چشم بازاریاب وجود دارد. با این تغییر نیازهایی را می‌بیند که در گذشته نمی‌دیده است و تقاضاهایی را کشف می‌کند که در گذشته کشف نکرده است. هر چند نیازها و تقاضاهایی را نیز در گذشته دیده است و شناسایی کرده که دیگر به آنها اهمیت نمی‌دهد.

 

 

 

بازاریاب می‌خواهد بفروشد و هدفش سودآوری است. بحث شما چه جایگاهی دارد؟ به نظر خیلی آسمانی است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:02:00 ب.ظ ]




آیا برخوردار بودن از سلامت روانی در جامعه مزایای دارد؟
آیا برخوردار نبودن از این مقوله مشکلاتی را برای ما در جامعه ایجاد می کند؟ و مهمتر از همه اینکه برخوردار بودن یا نبودن زنان از سلامت روانی چه مسائل و مشکلاتی را به دنبال دارد؟ و این مقوله در زنان شاغل و غیر شاغل به چه صورتی است ؟ و در عین حال رابطه بین سلامت روانی و شغل چیست؟ و چه رابطه ای و مین این در مسئله وجود دارد؟
پایان نامه
متغیر های پژوهشی :
متغیر هایی که در این پژوهش استفاده شده است دو متغیر مستقل و وابسته می باشد
۱ ) متغیر مستقل : شغل
۲ ) متغیر وابسته : بهداشت روانی می باشد.
شغل : عملی که فرد ساعاتی از زندگی خود را برای تامین مخارج زندگی خود به آن مشغول است که نا گفته نماند شغل صرفاً برای کسب درآمد نیست بلکه فرد به خاطر علاقه ای که برای انجام دادن آن دارد نیز آن را انجام می دهد .
بهداشت روانی : حالتی از خلق است که باعث احساس کفایت ، امید، نشاط و انرژی کافی و رضایت، یا مثبت اندیش در شخص می باشد.
تعاریف مفهومی و عملیاتی :
تعریف نظری سلامت روانی : در مورد سلامت روانی تعاریف نظری فراوانی وجود دارد و یک توافق جمعی و مشترک بین اندیشمندان رشته های مختلف وجود ندارد. مثلاً پزشکان و افرادی که با دیدگاه پزشکی به این مسئله می نگرند سلامت روان را منوط به داشتن علائم روانی که بیانگر اختلال و کارکردهای توانی است، نباشد و به هنگام مواجهه با مشکلات اجتماعی ، بتواند تعادلی در رفتارش برقرار نماید. کارشناسان سازمان بهداشت جهانی ، سلامت فکر و روان را چنین تعریف کرده اند :
تعریف عملی سلامت روان : منظور از سلامت روان نمره ایست که فرد از پاسخ دهی به آزمون SCL 90 دریافت می کند.
و تعریف دیگری که دکتر سعید شاملور در کتاب درسی گفته است عبارت است از : بهداشت روانی عبارت است از مجموعه عواملی که در پیشگیری از ایجاد و یا پیشرفت روند و خامت اختلالات شناختی، احساسی و رفتاری در انسان نقش موثر دارند و اصولی را هم در این زمینه نوشته است که عبارت است از :
۱ ) اقدام فرد به شخصیت خود و دیگران.
۲ ) شناختن محدودیتها در خود و افراد دیگر.
۳ ) دانستن این حقیقت که رفتار انسان معلول عواملی است.
۴ ) آشنایی به اینکه رفتار هر فرد تابع تمامیت وجود اوست.
۵ ) شناسایی نیازها و محرکهایی که سبب ایجاد رفتار و اعمال انسان می شود.
فرضیه های پژوهش :
۱ ) زنان شاغل نسبت به زنان خانه دار از سلامت روانی بهتری برخوردارند.
۲ ) شغل هیچ تاثیری در سلامت روانی زنان ندارد.
فصل دوّم
پیش درآمد پیشینه پژوهش
نظریه های سلامت روانی
پیش درآمد : در این فصل ابتدا پیشینه و ادبیات تحقیق انجام شده توسط مرتبط با پژوهش ها فر توضیح داده می شود و در ادامه تعاریف و دیدگاه های مختلف نظریه پردازان ارائه می شود و در آخر به تحقیقات انجام شده در این زمینه پرداخته می شود.
پیشینه و ادبیات تحقیق : تاریخچه سلامت روانی با توجه به وجود بیماریهای روانی از زمانی که بشر وجود داشته و مخصوصاً زندگی اجتماعی را شروع کرده همراه بوده است. شروع و آغاز هر نهفتی بخصوص نهفتهای اساسی و عملی به علّت نداشتن منابع گوناگونو چند جانبه مسئله، مشکل است.
در حقیقت روان پزشکی را می توان قدیمی ترین و تازه ترین علم به شمار آورد. از اسناد و مدارک موجود چنین استنباط می شود که تا اواخر قرن ۱۸ و همزمان با انقلاب کبیر فرانسه از تاریخچه سلامت روانی اطلاعات کافی در دست نیست و به علت جهل و بیسوادی از بروز بیماریهای روانی، اختلالات رفتاری و بیماریهای روانی را به دخالت ارواح جنّی و شیاطین و قدرتهای ماورای انسانی و نفوذ عوامل طبیعی مانند خورشید ، ماه، رعد و برق در بدن می دانند که باید این بیماری با نیروی ماورا لطبیعه و وساطت افراد مقدس در نزد خدا بهبود یابند، و این شفاعت موقعی اتفاق می افتد که بیمار در خواب باشد.اولین بار بقرط فیلسوف شهرر یونانی بود که ظرفات را درباره بیماریهای روانی را کنار گذاشت و اختلافات رفتاری را به طرف پزشکی کشاند.
در اوایل قرن سیزدهم ارتباط جسم و روان و یکپارچگی واکنش آنها مورد بحث قرار گرفت. اطلاعات گریخته ای وجود دارد که تا قرن چهاردهم مکان هایی برای مواظبت و نگهداری بیماران روانی وجود داشته است.
در قرن ۱۷ ارتباط جسم و روان و محل این ارتباط در سلسله اعصاب مورد بحث قرار گرفت و در همین قرن در سال ۱۶۰۲ اولین کتاب پزشکی درباره بیماریهای روانی برنامه یراکین توسط یک سوئیسی نوشته شد در اواخر قرن ۱۸ و اوایل قرن ۱۹ نام ۳ نفر در سر لوحه پیشتازان و راهدان درمان اخلاقی و انسانی که عبارت اند از :
۱ ) فیلیپ پنیل از فرانسه ۲ ) ویلیام تیوک از انگلستان ۳ ) ودن سنز ویکامروی از ایتالیا قرار گرفت در این قرن علوم و تکنولوژی پیشرفت قابل توجهی کرد.
روان سالم = جامعه سالم :
هر انسانی با روان خود زندگی می کند و روان هر انسانی مجموعه ای بسیار وسیع و نا محدودی از اندیشه و رفتار های فشارهای روانی تاثیر مخربی بر روان آدمی دارند، که سلامت روان را مختل می سازد که موجب بروز انواع اختلالات بیماریهای روانی می گردد. (فصلنامه بهداشت روانی)
به طور کلی باید گفت وجود یک بیماری روانی به کار عادی اقتصادی و جامعه لطمه شدید وارد می کند، درآمد سرانه را کاهش می دهد، از لحاظ روابط انسانی سایر افراد خانواده را در وضع ناراحت و تاسف باری قرار می دهد.
خانواده ها صرف نظر از هزینه های هنگفت و صرف وقت، فشار روانی شدید تری را برای نگهداری بیمار خود تحمل می کند، مراقبت و نگهداری بیماران روانی زندگی خانواده را مختل، نشاط و رفاه فردی را از اعضای خانواده سلب می کند، برای سازمان های درمان، آموزشی، سیاسی، اقتصادی، انتظامی مسئله بزرگ و پیچیده های را ایجاد می کند، در تخریب و ضایع کردن نیروی انسانی، در اقتصاد و اجتماع تاثیر عمیق می گذارد و به پیشرفت کشاورزی صنعتی، آموزش و پرورش لطمه سنگینی می زند (میلانی فر ۱۳۷۶)
نظریه های سلامت روانی :
نظریه فروید : فروید (۱۹۲۰) معتقد بود که شخصیت هر انسانی شامل نهاد – خود – فراخود یا وجدان اطلاعاتی باشد و اضانه ی کند که مشکلات کنونی افراد به دلیل فشار مداوم غرایز انسانی و خواسته های نهاد بروز می کنند و هر فرد بایستی برای زندگی در جامعه ارضای آزاد غرایزش را کنار بگذارد. وی هسته مرکزی بیماران روانی را اضطراب و انسان نا متعارف را به دو گروه روان نشرند و روان پریش تقسیم نمود و معتقد است که کمتر انسانی متعارف به حساب می آید و هر فردی به نحوی از انسحناء نا متعارف می باشد (محبی ۱۳۸۱)
نظریه آلوذ آدلر : اکثر روان شناسان معتقدند که آدلر اولین روان کاوی است که به ماهیت اجتماعی تایید نموده است و رفتار انسانی را تا حدودی زاییده نگرش ها و تفکراتش می داند و به اصالت وجودی معتقد است و در مورد انسان دیدگاه کلی نگر دارد به طوری که مازلو در این حیث تحت تاثیر او قرار گرفته است. از دیدگاه آدلر فرد دارای سلامت روانی دارای ویژگیهای به شرح زیر است.
۱ ) توان شهامت و جرات عمل کردن برای تیل به اهداف شخصی در زندگی خود دارد.
۲ ) جذاب و شاداب است ۳ روابط اجتماعی سازنده و مثبتی با دیگران دارد.
۳ ) از مفاهیم و اهداف زندگی خود آگاهی دارد بر (محبی ۱۳۸۱)
نظریه ویلیام گلاسر : گلاسر (۱۹۶۵) متبکر روش (واقعیت درمانی) می باشد و می گوید که فرد با توجه به واقعیت مسئولیت امور درست و نادرست، اقدام به حل مشکلات خودش نماید.
به طور خلاصه انسان سالم از نظر گلاسر دارای ویژگی هایی به شرح زیر است :
واقعیت را انکار نمی کند، در دو رنج رخدادها را با انکار کردن نادیده نمی گیرد، بلکه با آنها به صورت واقع گرایانه روبرو می شود، دارای هویت موفق است، یعنی هم عشق محبت می وزرد و هم عشق و محبت دریافت می کند هم احساس ارزشمندی می کند و هم دیگران احساس ارزشمندی او را تایید می کنند، مسئولیت زندگی و رفتارش را می پذیرد و به شکل مسئولانه رفتار می کند و این امر یعنی پذیرش مسئولیت ، کاملترین نشانه سلامت روانی است.
توجه به او لذت دراز مدت تر منطقی و طبق واقعیت است، بر زمان حال و آینده تاکید دارد نه برآند تشه. تاکید او بر آینده جنبه درون نگری دارد نه خیال یروری.
نظریه کارل راجرز : الگوی راجرز (۱۹۶۳) از شخصیت سالم و سلامت روانی، انسانی بسیار کار آمد و با واکنشی با کار کرد کامل است که از تمام تواناییها و استعدادش بهره می گیرد. و به همین علت وی در رشد درمانی خود بر خلاف فروید مسئولیت عمده تغییر شخصیت را بر عهده مراجعه می گذارد و اداراک و تجربه آگاهانه را معیار نهایی انسان سالم می داند (هال ولینزلی ۱۹۷۰)
طبق نظریه راجرز سلامت روانی یک فرایند است نه یک حالت، یک مسیر است نه معتقد، این فرایند مشکل و آگاهی نیز دردناک بوده است، و مستلزم آن است که فرد به طور مستمر توانایی و استعدادهایش را رشد و گسترش دهد و بیازماید و به تحقیق خود یا خود شکوفایی بنیادی ترین و مهمترین انگیزه آدمی است، بپردازد.
از نظر را جرز شخصیت سالم الزاماً خرسند و خوشحال و خندان نمی باشد، زیرا این افراد نقاب و ماسک هستند با خودشان رو راست، و صادق بوده و حالت توافقی ندارند و از بقیه انسانها، عاطفی تر و مهربانتر و انعطاف پذیرتر و بدون پیش داوری هستند و زندگی سرشار از معنا، تکاپو، هیجان شخصی را تجربه می کنند و مایلند به بهای تحمل درد و رنج هم که شده هر کاریی را در حد اعلای آن انجام دهند. از نظر را جذر کسی که فقط براساس عقل و منطق رفتار نماید ناتوان است، زیرا در هنگام رویارویی با مشکلات بایستی تمام جنبه های وجود اعم از عوامل آگاه، نا آگاه، عاطفی، او کری مورد توجه و تحلیل باور بگیرند.
را جذر معتقد است که انسان سالم، آفرینشگر و خلاقیت دارد، زیرا با محدودیتهای اجتماعی و فرهنگی، هم رنگی و سازش منفعلانه ندارند. تدافعی نیستند و به تمجید و ستایش دیگران و گوش نمی باشند.
کلی و هامرودین (۱۹۷۹) طی تحقیقی گسترده روی کارکنان مشاغل مختلف نشان دادند که خشنودی شغلی افراد، علاوه بر افزایش کیفیت کار آنها موجب سلامت روانی و جسمی آنها می شود.
فصل سوم
روش تحقیق
پیش در آمد :
در این قسمت به خلاصه ای از مطالب این فصل که عبارت است از جامعه پژوهشی تفاوت سلامت روانی زنان شاغل و غیر شاغل می باشد و روش نمونه گیری در این پژوهش تصادفی است و ابزار استفاده شده پرسشنامه های سلامت روانی (scl90) می باشد.
طریقه جمع آوری اطلاعات به روش پرسشنامه بوده و از روش فی ۲ (  ) استفاده شده است و در آخر از روش آمدی به کار برده شده است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:02:00 ب.ظ ]