کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


جستجو



آخرین مطالب

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 



ب)ارتکاب جرایم خاص:طریق دیگرزوال عصمت ارتکاب جرایمی است که شخص رامهدورالدم می کند.مرتکبان جرایمی که اصولا مجازات آنها مرگ است،احترام جان خودراازدست داده وازچترحمایتی جامعه اسلامی خارج می شوند.ازپیامبر(ص)نقل شده است:«لایحل امریء مسلم إلابإحدی ثلاث:کفربعد ایمان أوزنابعدإحصان أوقتل نفس بغیرنفس»خون مسلمان مباح نمی شودمگربه یکی ازسه چیز:کفربعدازمسلمان شدن،زنابعدازاحصان وقتل نفس عدوانی.
جرایمی که باعث مهدورالدم شدن مرتکب می گردند،دوشرط دارند:اولا:بایستی دارای مجازات مشخص وتعیین شده ازناحیه شارع باشند همانندجرایم حدودوقصاص.ثانیا:مجازات آنها بایدقتل نفس باشد.این جرایم به صورت حصری درفقه مشخص شده اندوخون مرتکبان این جرایم هدراست.[۴۱۵]
۳)مواردإباحه قتل:
مسلمانی که ریختن خونش حرمت نداردومهدورالدم است،دوقسم دارد:
۱-۳)مهدورالدم مطلق:مسلمانی که مهدور نسبت به تمام مسلمین ومومنین باشد مانند سابّ النبی واهل بیت اطهار (ع).[۴۱۶]دراین صورت است که شرع حمایت ازخون راازچنین افرادی برداشته است.
۲-۳)مهدورالدم نسبی:مسلمانی که مهدورالدم نسبت به اذن حاکم ونسبت به اشخاص خاص باشد.مهدورالدم نسبت به اذن حاکم شرعی مانندزانی محصن ولائط که به اذن حاکم به مجازات قتل حدی کشته می شوند.
مهدور الدم نسبت به شخص خاص مانند قصاص برای ولی دم ودفاع ازجان که آن حق خاص مردم است وبه اذن حاکم نیازندارد.کسی که قصاص براوواجب می شود محقون الدم نسبت به غیر مستحق قصاص است پس اگر غیرمستحق قصاص اورابکشد ،قصاص براوواجب می شود چون نسبت به اومهدورالدم نبوده است.وآیه قرآن می فرماید:«النفس بالنفس» ۴۵/مائده[۴۱۷]جان دربرابر جان قصاص شود وزیاده روی ممنوع اعلام شده است.اماخطا درکشتن مهدورالدم به قتل شبه عمد ملحق شود.[۴۱۸]
پایان نامه - مقاله - پروژه
ریختن خون هرمهدورمطلق ونسبی حلال است وحرمتی ندارد.
۴)انواع مهدورالدم:
اصل،حرمت خون مسلمان است ومی دانیم که همه مسلمانان خونشان حرمت دارد.به غیرازیکسری افرادکه مهدورالدم هستند.باشناخت انواع مهدورالدم به این مهم دست می یابیم که چه کسانی خونشان حرمت نداردودرصورت کشتن آنهابه سبب جرمشان اسلام حامی قاتلان آنهاست ومجازات قصاص ودیه ازقاتلان آنهابرداشته می شودچون که کشتن آنهاازقتل های واجب وحق است .
۱-۴)کفر
از نظر فقهاى شیعه، کفر از اسباب زوال عصمت خون است و کافر از کسانى است که شارع خون او را مباح دانسته و هیچ گاه مسلمان به خاطر کشتن کافر قصاص نمى شود؛ هرچند قتل اوبدون اذن امام باشد. درصورت قتل بدون اذن امام، قاتل تعزیرمى شود .
بدیهى است که مهدور الدم بودن کفار، مختص کفار حربى است و کافر ذمّى یا مستأمن به جهت عقد ذمّه و امان، جان و مالش محترم است و اگر کسى به قتل اهل ذمه مبادرت ورزد و این عمل را تکرار کند به گونه اى که به اصطلاح فقها، به قتل اهل ذمه عادت نماید، براى اولیاى دم ذمّى، قتل مسلمان از باب قصاص، جایز مى‌شود. و در صورتى که عادت به قتل اهل ذمه صدق نکند، دیۀ مقتول برعهدۀ قاتل خواهد بود. بنابراین‌عدم اجراى قصاص در خصوص قتل ذمّى به معناى مباح بودن خون او نیست و عدم قصاص به جهت عدم تساوى در دین است.[۴۱۹]
۲-۴)ارتداد:
ارتداد«ردّ ورجوع»به معنی برگرداندن وبازگشت است.مرتد کسی است که بعداز اینکه اسلام آورد،کافرمی شوددرواقع اسلام را رد کرده وازآن به سمت کفر عدول کرده است. فرقی نیست در اینکه او قبل از اسلامش کافر بوده وبعد اسلام آورد ودوباره کافر شودیا اینکه اصلا کافر نبوده واز ابتدا مسلمان باشد.یا به انکار ضروری دین یا اثبات آنچه غیر ضروری دین است بپردازد.افعالی که شامل ارتداد می شودعبارتنداز:دلالت صریح بر استهزاءدین ،انداختن قرآن درمکان ها ی نجس وپاره کردن ولگدکوب کردن آن ،آلوده کردن کعبه یا ضریح های مقدس،سجده کردن برای بت وعبادت خورشید که برای مرتد بودن نیازبه اعتقادبه جایزبودن سجده برای غیر خدا نیست.
مرتددونوع داردمرتد فطری وملی.مرتد فطری کسی است که مسلمان زاده شده است ودرمورد مسلمان بودن او سه قول گفته شده است .اول :ملاک،اسلام والدین او یایکی از آنان درزمان انعقاد نطفه است .دوم:ملاک، مسلمان بودن والدین اوهنگام ولادت فرزند است.سوم:ملاک، اسلام والدین اویا یکی ازآنان هنگام انعقاد نطفه به شرط پذیرفتن اسلام او هنگام بلوغ است .اماملاک دوم برحسب روایات ،أقوی است.[۴۲۰]
هریک ازمرتدها دربردانده احکامی است ا زجمله اینکه توبه مرتدفطری پذیرفته نمی شود،همسرش از اوجدا می شود وعدّه وفات نگه می دارد،دارایی هایش که درزمان ارتداد مالک آنها بوده پس از ادای دیونی که بر عهده اش درزمان غیر ارتداد بوده به ورثه اش منتقل می شود اگر چه که اوزنده است مانند میت بااو معامله می شود.[۴۲۱]
مرتدملی کسی است که قبلا مسلمان نبوده است سپس اسلام می آورد وبعد آن کافر می شود. جریان کفرورزیدن مرتدملی ممکن است یک یاچند بار باشد که احکام خاص خودرادارد.اگرمرتد ملی ارتداد را تکرار کرد توبه داده می شود ودردفعه چهارم یا سوم بنابر اختلاف بین فقها کشته می شود.[۴۲۲]اموالش از ملکیت اوخارج نمی شودمگر اینکه بمیرد،حرمت نکاح اواز میان نمی رودمگر اینکه تا پس از زمان عده ای که همسرش از هنگام ارتداد اونگاه داشته برکفر خود باقی بماند و عدّه او ،عدّه ی طلاق است وهزینه کسانی که نفقه اش برعهده مرتداست ازمال اوپرداخت می شود.[۴۲۳]زن مرتد زندانی می شود،توبه داده می شود وکشته نمی شود امااگر به دارالحرب فرار کرد ،دشنام دهدودزدی کندمانند مرد مرتد کشته می شود.[۴۲۴]بنابراین مجازات قتل درموردجرم ارتدادفقط برای مرتدفطری قطعی است وتوبه اوهم پذیرفته نمی شودوخونش هدراست.امامرتدملّی پس ازعدم استتابه و عدم پذیرش اسلام است که مهدورالدم می شود.مرتدملّی فرصت محقون الدم شدن راداراست وآن زمانی است که توبه کندواسلام رابپذیرد.امامرتدفطری باخروج وبازگشت ازاسلام مهدورالدم می شود ودیگرفرصتی برای محقون الدم شدن ندارد.
۳-۴)زانی محصن ولائط:
مرحوم محقق درشرایع واجب القتل به سبب زنا یالواط را به طورمطلق مهدورالدم دانسته است ومی فرماید:اگرقتل کسی به واسطه ارتکاب زنایالواط واجب شده است وغیرامام(ع)کسی اورابه قتل برساند،قصاص ودیه برقاتل نیست.[۴۲۵]هنگامی که مردی همسرش رادرحال زنا بامردی مشاهده کند ،می تواند اورا بکشد علامه در قواعد گفته است قصاص بر زوج برای قتل زانی نیست زمانی که آن عمل را مشاهده کندواگر ازنزدیک آنرادیده است کشتن زانی بدون اذن حاکم است.زوج به خاطر کشتن زانی گناه کرده است اما دربردارنده ی تلازم بین آن دو(کشتن وگناه) نیست.در کشتن زانی فرقی بین اینکه قاتل اوزوج یا بیگانه باشد نیست چون زانی مهدورالدم است.مگر اینکه برای حفظ نظام اجتماع به اذن حاکم انجام گیرد.برخی برای زوج ،وجوب آوردن چهارشاهد راذکرکرده اند که درغیر این صورت حد قذف براوجاری می شود.برخی دیگر به خاطر کشتن زانی دیه رابر زوج مقرر می دانند.[۴۲۶]
لواط کننده چه محصن باشد چه غیر محصن کشته می شود .کشتن اویاباشمشیر انجام می گیرد یا باسوزاندن با آتش یا سنگسار کردن است اگر چه ویژگی زانی که مستحق رجم است رانداشته باشد مانند مالک فرج دائم،هم چنین باخراب کردن دیواربرلائط یاباپرتاب کردن اوازیک جای بلند مانند دیواری که وقتی کسی را از آن به پایین پرتاب کنند کشته شود،می کشند.جمع این کیفر ها به خاطر بازدارندگی ازچنین عمل زشتی است.لواط شونده زمانی که بالغ،عاقل ومختارباشد کشته می شود وبچه تعزیر می شود.[۴۲۷]نظرفقهای متأخر این است که زانی ولائط نسبت به همه مسلمان هامهدورالدم نیستندبلکه نسبت به امام(ع) ویاحاکم جامع الشرائط مهدورالدم هستند.ضمن اینکه مجازات های تعیین شده درخصوص زانی محصن ولائط موضوعیت دارندولذاتبدیل رجم به اسباب دیگرإزهاق روح، جایز نیست.زیرادرزنای محصنه رجم موضوعیت دارد.ودرشرایط رجم نامی ازقتل برده نشده است ورجم اعم ازقتل است لذادرصورتی که زنای محصنه بااقرارزانی ثابت شده باشد،درصورت فرارمرجوم،کشتن اوجایز نیست.بنابراین زانی محصن یا لائط که مجازات خاصی درشرع داردباید به همان طریق خاص مجازات شودوکشتن اوبه طریق دیگرتوسط دیگران جایز نیست.[۴۲۸]مجازاتی که درنهایت منجر به کشتن آنها می شود وممکن است درشیوه قتل مهدورین تفاوت داشته باشدکه باکشتن آنان ریشه های فسادوبی حرمتی کردن به مسلمانان نابودمی شود.
۴-۴)قتل مستحق قصاص‌:
فقهاى اهل سنت و شیعه اتفاق نظر دارند که مستحق قصاص، به صورت مطلق مهدورالدم نیست و فقط نسبت به اولیاى دم- یعنى کسانى که شرعاً حق قصاص براى آنها ثابت است- خونش مباح است و چنانچه غیر اولیاى دم کسى مستحق قصاص را به قتل برساند، مرتکب قتلى شده که مستوجب قصاص است .عبدالقادرعوده دیدگاه اهل سنت رااین گونه نقل می کند:مهدورالدم بودن درقصاص نسبی است وجانی فقط نسبت به مجنی علیه یااولیای دم خونش مباح است ونسبت به افراددیگر،محقون الدم است.وعلت نسبیت این است که قصاص،حق است وواجب نیست وجانی فقط نسبت به صاحب حق،مهدورالدم است وچنانچه شخص اجنبی حتی بعدازحکم به قصاص مرتکب قتل جانی شود،مرتکب قتل عمدشده است.زیرامحقون الدم راکشته است ورأی فقهای جمهوراهل سنت همین است.
مرحوم محقق ازفقهای شیعه دراین خصوص می فرماید:اگربرمسلمانی قصاص واجب شودوغیرولی دم اورابکشد،قاتل مستحق قصاص است.پس محکوم به قصاص فقط نسبت به اولیای دم مهدورالدم است ونسبت به سایراشخاص خونش محترم است.[۴۲۹]
۵-۴)سابّ النبی:
سابّ النبی تنها مصداقی است که اتفاق فقها براین است که هرکس آن راشنیدمی تواندمرتکب رابه قتل برساند واومهدورالدم مطلق است.[۴۳۰] هم چنین اتفاق نظر وجوددارد کسی که سبّ نبی کندبه صراحت قتلش واجب است یکی ازاصحاب شافعیه گفته است کسی که باقذف کردن سبّ نبی کند ،صریح کافر می باشدواگر توبه کند قتل ساقط نمی شودچون حد قذف او قتل است که با توبه ساقط نمی شود.
شیخ مفید در المقنعه گفته است کسی که به پیامبر(ص)یایکی از ائمه (ع) دشنام دهد ازاسلام برگشته است وخونش هدر است وامام مسلمانان حکم آنان رااجرامی کند[۴۳۱]. برای تحقق سبّ چندشرط وجود دارد:شرط اول اینکه چه افرادی موردسبّ واقع می شوند۱)سبّ خدای جهانیان ۲)سایرأنبیاءهرچندبرخی سبّ کننده رامرتدمی دانند.۳) پیامبراکرم حضرت محمد(ص)۴)سبّ أمیرالمومنین علی (ع)۵)سبّ سرورزنان عالم حضرت فاطمه (س) دراین مورد به آیه تطهیر۳۳/احزاب استدلال شده است که اهل بیت به منزله نورواحد هستند. وحدیث پیامبر (ص)که فرمودند:فاطمه پاره تن من است هرکس اورا بیازارد مرا آزرده است. ۶)سبّ یکی از امامان معصوم (ع)۷)سبّ یکی از فرزندان رسول خدا(ص)۸)سبّ یکی از بهترین صحابه رسول خدا(ص) مانند سلمان محمدی ۹)سبّ یکی از علما وصالحین ۱۰)سبّ یکی از مسلمانان مگر اینکه سبّ کننده اسلام آورد.امامسلمان بدون استتابه کشته می شود.
شرط دوم:الفاظ است. شامل سبّ،دشنام وتبرّی است ،سبّ: لعن ،دشنام: ،فحش وتبری به معنی رهایی از ولایت ولیّ خداست.گفتن این هابه لفظ عربی برای صدق سابّ النبی شرط نمی باشدبلکه معیار صدق مطلق سبّ است.اگرکافر ذمّی سبّ کند ازذمّه اش خارج می شودواگرکافر حربی سبّ کندکشته یا برده می شود.
شرط سوم:شرط نبودن سبّ درآشکارا ونهان .سبّ درآشکارا وبه صورت واضح باشد یا اینکه فرد اقرار کند در خلوت ونهانی انجام داده است ،سبّ محقق شده است.اگر مسلمانی حضرت محمد(ص) رادشنام دهد درحالی که نمی داند مقصودش از محمدنبی یاغیر اوست کشته نمی شود چون حدود باشبهات دفع می شود.ودیگر مجالی برای اقامه بینّه نیست چون ازدعاوی است که صدق آن تنها ازجانب خود شخص معلوم می شوداما اگر اقرار کند که منظورش نبی اکرم (ص)بوده است کشته می شود.حکم کافر درمورد سبّ النبی این است که اگر قبل از اجرای حد اسلام آورد کشته نمی شود .[۴۳۲]
پس مهدورالدم بودن دشنام دهنده به پیامبر(ص)،ائمه اطهار(ع)وفاطمه زهرا(س)ازنوع مطلق است واجازه حاکم شرع یااذن امام برای کشتن اولازم نیست وتنهاشرط آن ،عدم خوف ضررجانی ،مالی یاناموسی برای قاتل مهدورالدم یاسایرمسلمانان است.[۴۳۳]وجودشرط عدم خوف ازضررجانی ،مالی یاناموسی درصورتی است که سایرشرایط مذکورمحقق شده باشدوحفظ جان که مهم تراست باید مدنظر کسی که خون مهدورالدم رامی ریزد،باشد . آقای خویی دفاع مشروع را درقسمت مهدورالدم آورده اند وگفته اند :هنگام دفاع ازجان،عرض ومال کشتن مهاجم جایز است.[۴۳۴]وما دراین نوشتار آنرا جداگانه مورد بررسی قرار دادیم.
۵)انواع مهدورالدم درروایات:
۱-۵)هدرشدن خون ازباب دفاع:
درروایات هدربودن خون دزد وآن که قصدداخل شدن درخانه مسلمانی رامی کندبالفظ هدربودن خون آمده است.هرچندکه می توان آن راازباب دفاع مشروع نامید.ماتنها به خاطرخودلفظ هدربودن خون دزدروایات آن رادربخش مهدورالدم می آوریم.و حرمت نداشتن خون مهاجم یامهدورالدم رابیان خواهیم کرد.
رسول خدا(ص)فرمودندشَهَرَ سَیْفاً فَدَمُهُ هَدَرٌ[۴۳۵] هرکس شمشیر بکشد خون او هدر است.منظور کسی است که به امنیت مردم تجاوز کند.کشتن هرمحاربی ازباب حدّبه مجرد سلاح کشیدن جایزنیست اقامه حدّباحاکم است.تنهازمانی قتل محارب جایزاست که متوقف بردفاع ازجان یاناموس واموال باشددرغیراین صورت اوفقط یک دزداست.[۴۳۶]که اجرای مجازاتش باحاکم است. محارب باسلاح کشیدن امنیت عمومی رامختل می کند وجان بیشترمسلمانان رادرناامنی ودرنتیجه بی حرمتی قرارمی دهد.
روایت بعدی که دلالت برهدربودن خون دزد می کندومؤیدآن است که هرکس که واردخانه دیگری بدون اذن صاحب خانه شود،خونش هدراست.[۴۳۷]ورود بدون اذن سبب هدرشدن خون است که این ورود جان مسلمان رادرخطر کشته شدن قرارمی دهد.ومسلمان برای اینکه کشته نشودبایدبادزدمبارزه کند. محمدبن فضیل ازامام رضا(ع)نقل کرده استسَأَلْتُهُ عَنْ لِصٍّ دَخَلَ عَلَى امْرَأَهٍ وَ هِیَ حُبْلَى- فَقَتَلَ مَا فِی بَطْنِهَا- فَعَمَدَتِ الْمَرْأَهُ إِلَى سِکِّینٍ فَوَجَأَتْهُ بِهَا فَقَتَلَتْهُ- فَقَالَ هَدَرٌ دَمُ اللِّصِّ[۴۳۸]درباره دزدی پرسیدم که به خانه زن آبستنی واردشدوبچه داخل شکم اوراکشت زن کاردی برداشت ودزدراکشت .امام(ع)فرمود:خون دزد هدراست.
دراین مورد تجاوز به ناموس وجان مدنظر است که هدربودن خون محصن زانی رامی توان بدست آورد چون فعل دزددربردارنده تجاوز به ناموس است.که بامقاومت زن باردار اززنا،دزدبچه زن راکشته است.
روایت بعدی به طورکلی به هدربودن خون هرکسی اشاره می کندکه واردمنزل دیگری شود.زیرااین ورود آغازتعدّی به جان،ناموس ومال مسلمانان است.وبرای حفظ این مواردبایدبه مبارزه بامهاجم پرداخت.فتح بن یزیدجرجانی ازحضرت علی(ع)درموردمردی که به منزل دیگری برای دزدی یافجورواردشده وصاحب منزل اوراکشته است نقل می کند:« أَ یُقْتَلُ بِهِ أَمْ لَا- فَقَالَ اعْلَمْ أَنَّ مَنْ دَخَلَ دَارَ غَیْرِهِ- فَقَدْ أَهْدَرَ دَمَهُ وَ لَا یَجِبُ عَلَیْهِ شَیْ‌ءٌ.» [۴۳۹]پرسیدم که آیاقاتل قابل قصاص است؟حضرت فرمود:بدان،کسی که داخل منزل غیرشودخونش هدراست وبرقاتل چیزی نیست.
حفظ جان مسلمان ازمرگ برحفظ مال وناموس اولویت دارد.به طوری که اگردزدمال مسلمان رابخواهد می توانددفاع نکندهرچندکه دفاع ازمالش جایز است.واگرناموس راطلب کنددرصورت عدم کشته شدن،دفاع ازناموس واجب است امادفاع ازجان مطلقا واجب است.[۴۴۰]دراین روایت مدافع بعدازاینکه ازحفظ جانش مطمئن شد برای دفاع ازمال یاناموسش است که اذن درکشتن دزد می یابد.ومرحله به مرحله ازاهم به مهم این کارراانجام می دهد اول دفاع ازجان سپس دفاع ازناموس وبعد ازمال دفاع می کند.
۲-۵)مواردمهدورالدم:
همان طورکه قبلاگفتیم کافر ازافرادی است که خونش هدراست.وازمواردی است که کشتن اوجایزاست وقاتل مسلمانی که اوراکشته قصاص نمی شود.محمدبن عیسی بن عبید أنّ ابا الحسن (ع)« أَهْدَرَ مَقْتَلَ فَارِسِ بْنِ حَاتِمٍ وَ ضَمِنَ لِمَنْ یَقْتُلُهُ الْجَنَّهَ فَقَتَلَهُ جُنَیْدٌ- وَ کَانَ فَارِسٌ فَتَّاناً یَفْتِنُ النَّاسَ وَ یَدْعُوهُمْ إِلَى الْبِدْعَهِ- فَخَرَجَ مِنْ أَبِی الْحَسَنِ ع- هَذَا فَارِسٌ یَعْمَلُ مِنْ قِبَلِی- فَتَّاناً دَاعِیاً إِلَى الْبِدْعَهِ- وَ دَمُهُ هَدَرٌ لِکُلِّ مَنْ قَتَلَهُ- فَمَنْ هُوَ الَّذِی یُرِیحُنِی مِنْهُ وَ یَقْتُلُهُ- وَ أَنَا ضَامِنٌ لَهُ عَلَى اللَّهِ الْجَنَّهَ.»[۴۴۱] محمدبن عیسی بن عبیدنقل کرده است که امام رضا(ع)امام (ع)فارس بن هاتم رامهدورالدم دانست برای قاتل اوبهشت راضمانت کردو جنیداو راکشت. فارس مردفتنه گری بود که میان مردم به بدعت دعوت می کرد. امام (ع) درباره اوفرمود: خدااورالعنت کند خودش را ازجانب من می دانداوفتنه گر است و به بدعت دعوت می کندوخونش برای هرکسی که اورابکشدهدر است.کیست که مراازجانب اوراحت کندواورابکشدتامن بهشت رابرایش ضامن هستم.
روایت ظهوردرجعل افکارواعتقادات باطل دارد«داعیاإلی البدعه»محتوای مهدورالدم بودن اصحاب بدعت،کفروزندیق رابیان می کند.[۴۴۲]
روایت بعدی درمورد مهدورالدم بودن مرتداست وخونش به سبب خروج از اسلام حرمت ندارد.عمار ساباطی ازامام صادق(ع)نقل کرده است:«کلّ مسلم بین مسلمین ارتدّ عن الإسلام وجحدمحمّدا(ص) نبوّته وکذبّه فإن دمه مباح لمن سمع ذلک منه وامرأته بائنه منه ویقسم ماله علی ورثته وتعتّدامْراته عدّه المتوفّی عنهازوجُهاوعلی الإمام أن یقتله ولایستتیبه[۴۴۳]هرمسلمانی درمیان مسلمانان مرتدشودوپیامبراسلام ونبوت اوراانکاروتکذیب کند،خونش برای هرکس که بشنودمباح است وهمسرش به طلاق بائن ازاوجدامی شود،اموالش بین ورثه تقسیم می شودوهمسرش عدّه وفات نگه می دارد.وبرامام است که مرتدرابه قتل برساندوتوبه ندهد.
روایت هم به مهدورالدم بودن سابّ النبی وهم این که هرکس که به ائمه اطهار(ع)دشنام دهد می پردازدوکشتن آنان راجایز می داندچونکه خونشان احترام ندارد.هشام بن سالم ازامام صادق(ع)نقل کرده است درموردناسزاگویی به رسول خدا(ص)سؤال شدحضرت فرمودند:«یقتله الأدنی فالأدنی قبل أن یدفع إلی الإمام»[۴۴۴]هرکس به اونزدیکتراست وبهتر دستش به اومی رسد،دشنام دهنده رابکشدونیازی به اذن وحکم امام نیست.
روایت دیگردرهمین مضمون به نقل هشام بن سالم ازامام صادق(ع)آمده است.«ماتقول لی فی رجل سبّابه لعلی(ع)قال :فقال لی حلال الدم والله»[۴۴۵]حکم شمادرموردمردی که به حضرت علی (ع)دشنام می دهدچیست؟حضرت فرمودند:به خداقسم نزدمن خونش مباح است.
این فصل به توضیح وتبیین مجوزهایی پرداخت که ازطریق آن می توان حرمت خون مسلمان را نادیده گرفت.مانندتتّرس.که درزمان جنگ برای حفظ کشور،برجان مسلمینی که سپرمشرکان واقع شده اند،مقدم می شود ودرصورت ضرورت ،می توان به آنان تیر زد.دردفاع مشروع که یک موردآن حمایت ازجان خوددربرابر دزد ومانند آن است و باحفظ شرایط بر اساس الاسهل فالاسهل عمل می کنیم.در مهدورالدم ،مهدورین کسانی هستند که عوامل خطرزابرای دین واجتماع محسوب می شوندازجمله مرتدوزانی که تنهاشیوه ریشه کنی آنان ،کشتن است.روایات هم به تاییدوتبیین بهتر این مطالب پرداخته است.
نتیجه:
مطابق فرمایش پیامبراکرم (صلّى الله علیه و آله)خون انسان مسلمان محترم است وکسی حق ندارد به آن بی حرمتی کند.ولی خون ومال غیر مسلمان احترام ندارد مگر اینکه در تعهّد إسلام در آید.ارزش افرادبشر نزدپروردگارشان به ایمان واسلام است وانسان بدون اسلام ایمان مانندبهائم است واگر جسدش هم دربیابان بیفتدواجب نیست دفن شود.
دلیل حرمت خون مسلمان کرامتی است که خداوند به انسان اعطا کرده است واورا با مظاهر کرامت که مهم ترین آن عقل است ازسایر موجودات متمایز ساخته است.تاانسان با غلبه عقل برشهوت ازملائک برترشود.
وجودراههای عدم تضییع خون ازعلائم حرمت خون مسلمان است و با مجازات متعدی ازتضییع خون مسلمان جلوگیری می شود.مثلابا اعطای دیه به ولی دم درقتل خطایی مسلمان یا قصاص قاتل درقتل عمد موجب حفظ خون مسلمین می شود. قتل عمدوخطایی ازمواردی است که باارتکاب آن به خون مسلمان تعدّی می شود.درقتل عمد قاتل درقصدوفعل قتل تعمّددارد،خون مسلمان رامی ریزدوبه آن بی حرمتی می کندوهدفش کشتن مسلمان است.بامجازات قصاص برقاتل ازتضییع خون مسلمان جلوگیری می شود.
این مجازات ها عامل حفظ حرمت خون مسلمانان است.دراجرای مجازات مساوات ملاک است مثلا درقصاص قاتل درقتل عمدشرایطی مانندحریت ورقیت ،زن ومردبودن قاتل ومقتول مدنظر است تابااجرای مجازات عادلانه خون مسلمان حفظ شود.به این صورت که مجازات قصاصی عامل حفظ حرمت خون مسلمان ومانع ازتضییع خون اومی شود که قاتل ومقتول هردوحر یاهردوعبدباشند.وحردربرابرکشتن عبدقصاص نمی شودچون ارزش خون حر ازعبد بیشتر است امااگر حر عادت به کشتن عبد داشته باشدمجازاتی به غیرازقصاص مانندجلدبراواجرا می شود.چون عبدهرچندکه دارای ارزش خون پایین تری نسبت به حراست امامسلمان وخونش محترم است به طوری که عبددربرابرکشتن عبدکشته می شود واین نشان ازاین داردکه عبددربرابرکشتن عبدقصاص می شود تاخون عبدی راکه کشته است حفظ شود.
دراستیفای حق قصاص به شیوه اعراب دوران قبل ازظهوراسلام عمل نمی شودو نبایدزیاده روی کردمثلاچندنفر دربرابرکشتن یک نفر قصاص نمی شوند.چون این مجازات عادلانه ای نیست وهم حرمت خون سایر افرادی که قاتل نبوده اند وبه سبب قصاص کشته می شوندنادیده گرفته می شود.درحالی که احکام اسلام سعی براین داردتاجایی که امکان دارد ازکشتن انسان ها هرچندقاتل جلوگیری کند.وبا مخیّرساختن اولیای دم بین قصاص وعفو درقتل عمد ،حیات قاتل باقی بماند.عدم قصاص قاتل به معنی تضییع خون مسلمان نیست بلکه خون مسلمان بادیه جبران وحفظ می شود.
درقصاص اعضا وجراحات هم مساوات وجودارد.هرعضو دربرابر همان عضو آسیب دیده وهرزخم وجراحتی دربرابر همان زخم وجراحت باید قصاص شود.قصاص بیش ازجنایت انگیزه جانی رابیشتر می کندتامرتکب جنایت های بیشتربر مجنی علیه شود درنتیجه جانی تا کشتن وبی حرمتی کردن به خون مسلمان پیش می رود.به این شیوه مجازات جنبه بازدارندگی ازبی حرمتی به خون مسلمان رانداردوخون مسلمان حفظ نمی شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[شنبه 1400-08-22] [ 03:46:00 ب.ظ ]




کـــریه القیافت قـــصیر الـــقدم زسـر تا قــــــدم همچو اژدر شکم
به رخ نــــامبارک بـــه آواز شوم بـه ویرانه خو کرده چون جغد و بوم
رخ آلوده ی چرک صد جــــایگاه ز بــی آبـــرویی چـــو خـاک سیاه
دل از کین سیاه و لب از یاوه ریش نــــه در بند دین نه مقیّد به کیش
به یک تک بگیرند آهــــو زچین به یک حــمله کوهی کشند از زمین
نباشد به هنـــگام نــــاوردشان جـــز اقـــبال خسرو کسی مردشان
(عبدی بیگ شیرازی ، ۱۹۷۷م :۹۲)
اسکندر چون بر این امر واقف می گردد ، دستور می دهد که با سنگ و سرب سدّی عظیم در میان دو کوه بسازند تا قوم یأجوج و مأجوح نتوانند به آن سرزمین حمله ور شوند:
به فرمان فـــرمانده ی جـم شکوه ببندند سدّی مـــــــیان دو کــــــوه
کند از مس و روی وآهن و حصار کـــــــه از فتنه ایمن شــود این دیار
سکندر ازین مــــاجرا گشت شاد کـــــــه آن باب را مــی توان انـسداد
کشید از مس و روی سدّی بــلـند کـــــه سایه به بــــالای گردون فکند
سکندر جهانگیر اقلیم بخـــــش سوی کـــشور خود روان کرد رخــــش
(همان: ۹۴)
عبدی بیگ پس از نقل این داستان بلا فاصله نقل می کند که اسکندر پس از این واقعه روی به بردع می آورد و ایّامی را با شادکامی با نوشابه می گذراند:
زشروان سوی بردع آمــــــد فراز به نوشابه چنگ طرب کــــــرد ساز
(همان: ۹۴)
عبدی بیگ معتقد است اسکندر پس از این میهمانی و خوش گذرانی در محفل نوشابه روی به دیار خود می نهد. هرچند او نمی گوید از راه آب یا خشکی:
زبردع سوی روم رایت فراخت دل مــــــــردم کشور خود نواخت
(عبدی بیگ شیرازی ، ۱۹۷۷م :۹۴)
۵-۴۰. داستان قوم یأجوج و مأجوج و ساختن سد از نظر نظامی
« سدّ یأجوج را هم که در قرآن کریم بنای آن به ذوالقرنین منسوب است وی به درخواست کسانی از اهل خرخیز که بی رهنمونی پیامبری به شناخت آفریده گار راه یافته بودند از جانب او می داند.»
(زرّین کوب ، ۱۳۸۶ : ۱۹۹)
نظامی بر خلاف عبدی بیگ چنین اعتقادی ندارد ، او بر اساس گزارشات دریافتی خود معتقد است که ساختن سدّ یأجوج و مأجوج پس از بعثت اسکندر به پیامبری و گردش او مجدداً به گرد جهان برای تبلیغ دین خود که البتّه معلوم نیست که چیست ، و رسیدن دوباره‌ی او به عرض شمال است . در شمال اسکندر پس از عبور از سرزمین های عجیب و غریبی که دربرخی همه‌ی سنگ های بیابانش از لعل و یاقوت است و همین طور عبور از آب هایی سیم گون و در نوردیدن بیابان هایی که در آن ها تعداد زیادی از لشکریانش نیز تلف می شوند و در این بین نیز عبور از شهری آباد و آزاد که به دست اسکندر پیامبر نیز مسلمان می شوند! به سرزمین یأجوج و مأجوج می رسد:
پایان نامه - مقاله - پروژه
پس این گریوه در ایــــن سنگلاخ یکی دشت بینی چــــــو دریا فــراخ
گروهی در آن دشت یأجوج نــــام چـــــــــــو ما آدمی زاده و دیو فام
چو دیوان آهن دل الماس چـــنگ چـــو گرگان بد گـــوهر آشفته رنـگ
رسیده ز سر تا قـــــــدم مویشان نبــینی نشانی تـــــــو از رویشــــان
به چنگال و دندان همه چـون دده به خون ریختن چــنگ و دنــدان زده
(نظامی گنجوی، ۱۳۸۸: ۵۰۱)
« توصیفی که از قوم یأجوج و مأجوج می شود تقریباً در تمام اسکندر نامه‌ها مشابه است . افرادی کوتاه قد ، زشت روی ، اندامی پوشیده از موی ، ناخن‌های بلند وشبیه به چنگال درّندگان ، و بسیار دلیر و جسور و چست و چابک. »
(کیوانی ، ۱۳۸۴ : ۴۱۹)
بگیرند هنگام تک بــــــــــاد را بـه ناخن بسنبند پــــــــولاد را
همه در خرام و خورش ناســپاس نبینی در ایشان کس ایـزد شناس
(نظامی گنجوی ،۱۳۸۸ :۵۰۳)
حسن وخصلت خوبی که طایفه‌ی یأجوج و مأجوج دارندو البتّه از نظر نظامی قبح است ،این است که آن ها همه گیاه خوار هستند و نسبت به سایر خورش ها بی رغبت. در سرزمین آن ها به همین علّت مرگ و میر کم است و افرادی که می میرند نیز جسم آنان را طوری نابود می کنند که آثاری از او بر جای نماند بنا براین در آن سرزمین نیز آلودگی و بیماری اندک است.
زهــر طعمه‌ای کآن بود جستنی طعامی نــــــــــدارند جز رستنی
ندارند جز خواب و جز خورد کار نمیرد یکی تا نزایـــــد هــــــزار
گیاییست آن جا زمین خیزشان چـــــــو پلپل بود دانه ی تیزشان
(نظامی گنجوی ،۱۳۸۸ :۵۱۰)
در این جا معلوم نیست که چرا اسکندر عزم نابودی و دفع این مردم را دارد که تمایلی به خورد و خوراک های ملوّن ندارند و قوتشان غیر از گیاه نیز چیز دیگری نیست.البتّه قومی که دعوی به اسکندر برده‌اند علّت را حمله و تاختن این گروه به خود ذکر می کنند.
به دفــــــع چنان سخت پتیاره‌ای ثــــــوابت بــود گر کنی چــاره‌ای
چو بشنید شه حکم یأ جــــوج را کــــه پیل افکند هر یکی عــوج را
بدان گـــــونه سدّی ز پولاد بست که تا رستخیزش نبـــاشد شـکست
چــــو طالع نمود آن بلند اختری کــــــه شد ساخته سدّ اسـکندری
از آن مرحله سوی شـهری شتافت که بسیار کس جست و آن را نیافت
دگر باره در کــــــار عالــم روی روان شد سراپــــــرده ی خسروی
(همان:۵۱۰)
در داستان عبدی بیگ شرحی از گیاه خواری قوم یأجوج و مأجوج نیست . هم چنین او در این باره که آن ها با مردگانشان چه رفتاری می کنند، سخنی نگفته است .
۵-۴۱. رسیدن اسکندر به پیامبری در خردنامه ی نظامی
« در تصویر مثبت، امّا بسیار کم رنگ اسکندر در شاهنامه و در آمیخته شدن چهره ی او با ذوالقرنین در قرآن از سوی تاریخ نگارانی مانند طبری، مسعوی بلعمی و… زمینه ی مناسبی در افکار عمومی مردم ایران فراهم آورد تا شاعری مانند نظامی برای گزینش چهره ای مطلوب و پادشاهی آرمانی بر آن شود تا داستان اسکندر را به نظم کشد و ویژگی های کاملا پسندیده و آرمانی پادشاه دلخواه خود را در وجود فردی بریزد که افزون بر پادشاهی، پیامبر نیر هست. از دیدگاه نظامی اسکندر موحد است و همه ی پیروزی های خود را از خدا می داند و در همه حال شکر گزار خداست. امکانات لازم را برای فراگیری دانش های گوناگون فراهم می آورد و به دانشوران اهمّیّت می دهد و با ساختن عبادتگاه ، نهانی می کوشد از آفات قدرتمندی و جاه طلبی پرهیز نماید.».
(کرمی،۱۳۸۳: ۱۵۱).
بر اساس گزارش نظامی در خرد نامه، اسکندر پس از آن که همه ی جهان را به زیر سیطره‌ی خود درآورد ، و فراغت یافت تا در آفاق و انفس به سیر و سیاحت بپردازد از نظر طیّ مقامات معنوی به جایی رسید که شبی ناگهان پیک الهی بر او نازل شد و به او ابلاغ پیامبری از جانب پروردگار کرد:
در این وعده می‌کرد شب ها به روز شبــــی طـالعش گشت گیتی فروز
سروش آمد از حــــــضرت ایزدی خبر دادش از خود درآن بی خـودی
ســــروش درفشان چو تابنده هور ز وسـواس دیـــــــــو فریبنده دور
نهفته بــــــــدان گوهـــر تابناک رســـانید وحــــــی از خداوند پاک
(نظامی گنجوی ،۱۳۸۸ :۵۱۵)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:45:00 ب.ظ ]




فرهنگ سازمانی عبارت است از مجموعه اعتقادات جمعی ناخودآگاه و مفروضاتی است که ارزش‌ها، «دست ساخته‌های هنری[۱۵]» و فعالیت‌های سازمان‌ها به واسطه آنها هدایت می‌شوند. به این معنا که گروهی از افراد در این اعتقادات جمعی سهیم بوده و همچنین واکنش‌های آنان مبنی بر این که آیا رویکرد جدید و مصنوعات ناشی از آن خوب یا بد است و این موضوع که آیا بی‌درنگ مورد پذیرش قرار می‌گیرند یا موجب ترس و مقاومت می‌شوند را هدایت می کند. مطابق نظر شاین «واژه فرهنگ می‌بایستی انحصاراً برای سطوح عمیق‌تری از عقاید و مفروضات بنیادی که اعضای سازمان در ایجاد آن سهیم هستند به کار رود، موضوعی که به صورت نیمه آگاه عمل می‌کند و به عنوان رسم رایجی از دید سازمان نسبت به خود و محیط اطرافش تعریف می‌شود (Schein,1986,84)
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
چنین رویکردی به فرهنگ سازمانی، ما را به جای توصیف صرف تفاوت‌های موجود در ارزش‌ها و مصنوعات ـ چنانکه در بعضی از راهنماهای پژوهشی صورت‌گرفته، به تلاش در جهت درک موضوعاتی از این قبیل که «چرا سازمان‌ها به انجام امور به شکل کنونی آن می‌پردازند و چرا رهبران دچار مشکلاتی هستند که با آنها دست به گریبانند»، رهنمون می‌سازد (Schein,1996,85). نقطه مقابل، این که در ارتباط با ماهیت مفروضات بنیادی پذیرفته شده، یافتن نمونه و تحلیل دقیق و عاری از اشتباه فرهنگ دشوار است. محقق بایستی قادر باشد فرهنگ را بر مبنای مشاهدات شخصی خود از مصنوعات، ارزش‌ها، مواد نوشتاری و گفتاری و تاریخ سازمان مورد تفسیر قرار دهد.
بسیاری از صاحب نظران در این مورد اتفاق نظر دارند که فرهنگ سازمانی در حقیقت، درک یا پنداشت کلی است که اعضای سازمان ازآن دارند. رابینز (۱۳۸۱) بر این باور است که: (مقصود از فرهنگ سازمانی سامانه­ای از استنباط مشترک است که اعضا نصب به یک سازمان دارند و همین ویژگی موجب تفکیک دو سازمان از یکدیگر می­ شود.)
فرهنگ سازمانی دارای شاخصه­ها و ویژگی­هایی است که پرداختن به آن از حوصله این بحث خارج است لیکن بصورت خلاصه می­توان به هفت ویژگی اصلی تشکیل دهنده فرهنگ سازمانی از نگاه چت­من و کال­ول (۱۹۹۱) اشاره نمود:
خلاقیت و خطرپذیری : میزانی که افراد تشویق می­شوند تا خلاق، نوآور و خطرپذیر گردند.
توجه به مسائل: میزانی که انتظار می­رود کارکنان بتوانند مسائل را تجزیه­ و تحلیل نموده و به صورتی دقیق به امور نگاه کنند.
توجه به نتیجه: میزانی که مدیریت به نتایج یا ره­آوردها توجه می­ کند نه به روش­ها و فرآیندهایی که باید برای دست‌یابی به این نتیجه­ها به کار رود.
توجه به افراد: میزانی که مدیریت به کارکنان اجازه می­دهد در تصمیم­گیریها مشارکت کنند و میزانی که مدیریت درباره اثرات نتیجه تصمیم ­گیری بر افراد توجه می­ کند.
تشکیل تیم: میزانی که مدیریت، کارها را به گونه ­ای تنظیم می­ کند که به وسیله تیم(و نه افراد) انجام شود.
تحول: میزانی که افراد دارای روح انتقاد، تحول و یا حتی جسارت هستند.(نه افراد ساده اندیش و احتمالا بی­تفاوت).
ثبات یا پایداری: میزانی که سازمان در فعالیت‌های خود به حفظ وضع موجود(و نه رشد) تاکید و توجه دارد.
پیاده سازی موفق فرایند مدیریت دانش و دانش­آفرینی در سازمان مستلزم فراهم نمودن بسترهای فکری و فرهنگی این امر می­باشد .ترویج فرهنگ یگانگی و احساس تعلق افراد به سازمان و ایجاد حس اعتماد میان آنان و فراهم سازی محیطی توام با اشتراک، انتقال و تقابل دانش علاوه بر اینکه مقاومت در برابر تغییر در کارکنان را به حداقل می­رساند، از سرمایه مشارکت و هم فکری آنان نیز سود می­برد. موفقیت پروژه­ های مدیریت دانش تا حدود زیادی بستگی به نوع همکاری و اشتراک دانش بین همه افراد داشته و همه افراد باید فعالانه در گردآوری و ایجاد مضمون پروژها شرکت داده شوند.
دانپورت و همکاران (۱۹۹۸) اظهار می­دارد:
“اگر زمین فرهنگی پروژه مدیریت دانش، حاصل­خیز نباشد، نه مقدار فناوری نه محتوای دانش نه داشتن یک مدیریت پروژه خوب، هیچکدام موفقیتی دربر نخواهد داشت".
به عقیده گاندی(۲۰۰۴) یکی از مهمترین تواناسازهای مدیریت دانش، فرهنگ باز سازمان است که مشوق تعامل افراد با یکدیگر و تبادل نظرات و تجربیات و نقطه نظرات است و به کارکنان اجازه می­دهد که بدون ترس از بازخواست، صدایشان را به گوش دیگران برسانند. از دیدگاه وی، عدم وجود فرهنگ سازمانی که مشوق همکاری، اعتماد،اشتراک دانش،گوش دادن، یادگیری و خلاقیت باشد، می ­تواند مانع اصلی توسعه و بکارگیری یک پروژه موفقیت آمیز مدیریت دانش باشد.
یکی از مهمترین مولفه­های فرهنگ سازمانی که دارای نقش اساسی در پیشبرد پروژ­ه­های دانشی در سازمان می­باشد، فرهنگ تسهیم و به اشتراک گذاری دانش است. تقسیم و انتشار دانش در داخل سازمان، پیش شرط حیاتی برای ایجاد اطلاعات و تجاربی است که سازمان می ­تواند از آن استفاده کند در این امر استفاده از زبان واضح و روشن برای انتقال دانش، منظور نمودن پاداش­هایی برای به اشتراک گذاری دانش، حمایت فرهنگ سازمانی از اشتراک و انتقال دانش و … می ­تواند موثر باشد.
زمانی که در فرهنگ یک سازمان، دانش شخصی افراد، بهای زیادی داشته و افراد بطور غریزی قدرت دانش را احساس می­ کنند، اشتراک دانش با دیگران، در اصل،اشتراک قدرت است. در این صورت مدیریت دانش می ­تواند افراد را متقاعد سازد که دانش مورد نیاز را استفاده نموده و بادیگران به اشتراک بگذارند.
لازمه ایجاد فرهنگ دانش اشتراکی، توجیه و متقاعد نمودن افراد، ارائه آموزش­های لازم، پاداش دادن به اشتراک گذاری دانش و در پیش گرفتن سیاست سازمانی مشخص جهت جلوگیری از انباشت آن و نیز گوشزد نمودن منابع سرشاری است که از این رهگذر عاید سازمان و افراد می­گردد.
لذا سوال اساسی در این بخش، این است که چگونه می­توان اشتراک گذاری دانش را تسهیل نمود.
ترویج فرهنگ تسهیم دانش در بسیاری از شرکت‌های معتبر به عنوان سنگ بنای اصلی و اولویت نخست آنان درآمده است و این سازمان‌ها اصولی را در این راستا تدوین نموده ­اند.
از جمله یکی از اصول پنج‌گانه کمیسیون خدمات عمومی در اروپا این است که دانش، اطلاعات و داده باید به اشتراک گذاشته شود(لی بو ویتز و چن، ۲۰۰۳) در این اصل آمده است :
اشتراک‌گذاری دانش می­بایست پاداش داده شود. ما باید محیطی ایجاد نماییم که مردم با کمال آزادی آنچه را می­دانند، پراکنده نموده و دانش را از همکاران طلب نمایند.
انجام ارزیابی افراد باید به میزان همکاری شخص در تولید، ارزیابی و انتقال دانش مرتبط باشد.
دانش، در دسترس تمامی کارکنان خواهد بود به جز در مواردی که دلیلی بر پوشیده داشتن و حیطه‌بندی وجود داشته باشد.
دانش ما باید به اشتراک گذاشته شود تا پشتیبانی کننده همکاری با سایر بخش‌ها و سطوح دولتی باشد.
ما فرآیندهایی را پی ریزی کرده و ابزاری را به خدمت خواهیم گرفت که مارا قادر به ثبت و اشتراک‌گذاری دانش به منظور حمایت از همکاری­های متقابل‌مان نماید.
با توجه به نقش کلیدی فرهنگ اشاعه دانش در یک سازمان، پیش ­بینی ساز و کارهایی جهت تحقق این مهم، ضروریست. از دیدگاه محققانی نظیر لی بو ویتز(۲۰۰۰)، مهارتهای اشتراک گذاری دانش می­باید شامل موارد زیر باشد:
توسعه موارد جدیدی از روابط همکار- همکار
میزان استفاده مجدد از دانش.
تعداد مفاهیم کلیدی که از تبدیل دانش ضمنی به دانش سریح بدست می ­آید.
تعداد ایده­های جدیدی که منجر به تولید محصول یا خدمت جدیدی می­گردد.
بهترین شیوه­ هایی که جهت ایجاد ارزش افزوده بکار گرفته می­ شود.
تعداد کارآموزانی که خود مربی بوده و میزان موفقیت آنان در میل به بلوغ سازمانی موثر بوده است.
بانک جهانی نیز شاخص­ های یادگیری و اشتراک گذاری دانش خود را به شرح زیر برشمرده است (لی بو ویتز و کارول،۲۰۰۳) :
طرح ایده­های جدید و ادامه یادگیری
تسهیم دانش.
یادگیری از دیگران.
بکارگیری دانش در فعالیتهای روزانه.
مشارکت در زمینه یادگیری و اشتراک گذاری دانش.
با در نظر داشتن اهمیت کلیدی فرهنگ اشتراک گذاری دانش در سازمان، توجه به موانع تحقق چنین امری نیز درخور توجه است. ادل و گری سان (۲۰۰۱) اظهار می‌دارند که افراد غالبا به دلایل زیر از اشتراک دانش امتناع می­ورزند :
مشغله فراوان.
نمی­خواهند با اشتراک دانش، مسئولیت­های اضافی برای خود درست کنند و در پروژه ­هایی که در راستای توانایی­ها و علایق آنان نیست درگیر شوند.
احساس می­ کنند که اشتراک دانش مانع موفقیت شخصی آن‌هاست.
در بحث‌های ورودی احساس رعب دارند که از قافله جدا بمانند و فکر می­ کنند که چیزی برای همکاری ندارند.
به دانش دیگران و اینکه آنان نیز در دانش افراد سهیم خواهند شد اعتمادی ندارند.
اگر نظراتشان به سخره، یا نادیده گرفته شود و یا از نظراتشان انتقاد شود، احساس می­ کنند همکاریشان تنبیه و یا تهدیدی برای آن‌هاست.
با مدیران و تصمیم گیرندگانی کار می­ کنند که اطلاعات را از آنان مخفی می­ کنند لذا می­توان گفت در سازمانی که خواستار بهره‌گیری از مزایای مدیریت دانش است توجه ویژه به مولفه­های فرهنگی سازمانی، به نحوی که اشتراک‌گذاری دانش را در میان کارکنان و سطوح مختلف سازمانی، تبلیغ و تسهیل نماید، ضرورتی اجتناب ناپذیر محسوب می­گردد. (حسنوی، ۱۳۹۱ : ۶۱)
ضرورت پرداختن به مقوله فرهنگ سازمانی
در پاسخ به این سوال که چرا به درک فرهنگ نیازمندیم دست کم چهار دلیل قابل ذکر است:
الف - تجزیه و تحلیل فرهنگ موجب نمایاندن پویائی خرده فرهنگ‌های درون سازمان می‌شود.
یکی از دلایل اصلی افزایش علاقمندی به فرهنگ، آن است که نه تنها این مفهوم با تحلیل سطوح سازمانی ارتباط پیدا کرده، بلکه همچنین هدفش درک هر آن چیزی است که هنگام کار با گروه‌های حرفه‌ای و خرده فرهنگ‌های مختلف با یکدیگر در درون سازمان اتفاق می‌افتد. برای مثال، این روزها، بیشتر شرکت‌ها تلاش می‌کنند فرایند طراحی، تولید و تحویل محصولات جدید را به مشتریان با سرعت بیشتری به انجام برسانند. آنها بیش از پیش دریافته‌اند که همکاری بخش‌های بازاریابی، مهندسی، تولید، توزیع و گروه‌های فروش نیازمند عزمی راسخ[۱۶]، مراقبت بیشتر و مشوق‌های مدیریتی کمتر است. برای دستیابی به هدف مورد نظر، به درک خرده‌فرهنگ‌های مرتبط با هر یک از این وظائف و طرح فرایندهای بین‌گروهی نیاز است، زیرا امکان برقراری ارتباط و تشریک مساعی میان آنها را حتی در مرزهای مستحکم خرده‌فرهنگی فراهم می‌سازد.
ب- تجزیه و تحلیل فرهنگ وقتی ضرورت پیدا می‌کند که بخواهیم چگونگی تأثیر و تأثر متقابل فناوری (تکنولوژی) و سازمان‌ را درک کنیم.
معمولا یک فناوری جدید بازتاب یک فرهنگ حرفه‌ای است که پیرامون یک هسته علمی یا ابزارها و مفاهیم مهندسی جدید بنا می‌شود. خرده فرهنگ حرفه‌ای، منعکس کننده این مفاهیم جدید است که اغلب بخشی از آن می‌تواند در درون و بخشی در بیرون از سازمان عینیت یابد. برای مثال، این روزها بحث‌های زیادی در باره تکنولوژی اطلاعات[۱۷] و تأثیر آن روی دگرگون‌ ساختن کار و سازمان مطرح است. برای درک این موضوع که IT چگونه وارد سازمان می‌شود و برخی از فعالیت‌های سازمانی را دستخوش تغییر می‌سازد، ناگزیریم که بدانیم در فرایند استقرار فناوری، خرده فرهنگ مجموعه حرفه‌ای IT با خرده‌ فرهنگ‌های وظائف مختلف داخل سازمان‌ و نیز تعامل آن دسته از خرده‌ فرهنگ‌هائی که موجب دگرگونی فناوری می‌شود با یکدیگر چه برخوردی اتفاق خواهد افتاد. تنها در صورتی موفق به درک بخشی از پدیده‌هائی خواهیم شد که به علت بدشانسی در رابطه با استقرار فناوری اطلاعات روی می‌دهد که از یک زاویه فرهنگی به آنها بنگریم.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:44:00 ب.ظ ]




 

شاخص Mu برای بخش ارتباطات بالاترین مقدار را دارد که بیانگر بالاترین میزان تحرک است. بخش­های مراقبت­های پزشکی و اجتماعی، تجارت خرده­فروشی و خدمات تحرک بالایی داشتند و صنایع تولیدی دارای سطح تحرک نسبتا پایین هستند.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
31

 

- بررسی 16 صنعت را در دوره 2000-2006
- ماتریس انتقال زنجیره مارکوف

 

فولکریگا و ون استل(2009)
” اندازه ­گیری پویایی کسب و کار بین بنگاه­های موجود، در هلند “

 

 

 

بخش قابل توجهی از بخش غیر رسمی، به ویژه، خود اشتغالی، مربوط به ورود داوطلبانه است. هر چند که حقوق­بگیر غیر رسمی ، مخصوصا کارگران جوان، بیشتر از رده­بندی استاندارد کار می­ کنند.

 

- بررسی پویایی بازار کار کشورهای در حال توسعه
- زنجیره مارکوف

 

بوش و مالونی (2010)
” تجزیه و تحلیل مقایسه­ ای از پویایی بازار کار با بهره گرفتن از فرایندهای مارکوف “

 

 

 

حدود 14 درصد بنگاه­هاي با ثبت اختراع بيش­تر، بقاي بيش­تري داشته و هم چنين علامت تجاري بنگاه حدود 5/15 درصد بر بقاي بنگاه تأثير گذار بوده است.

 

- تجزيه و تحليل بقاي بنگاه­هاي جديدالورود سال 2001 و پيگيري آنها تا سال 2006
- تخمين مدل با روش پروبيت

 

هلمرز و روگرس ( 2010 )
” نوآوري و بقاي بنگاه­هاي جديد در بريتانيا”

 

 

 

بازارهای صنعتی ایران به شدت متمرکز
سهم بالایی از ارزش ایجاد شده در بخش صنعت متعلق به بازارهای انحصاری بوده است
بخش صنعت ایران به ویژه در صنایع متمرکز بنگاه­های بزرگ گرایش به کاربرد فناوری سرمایه­بر داشتند.

 

- شرح مفهوم تمرکز و شاخص­ های آن، رقابت و انحصار در بازارهای صنعتی ایران
ادامه جدول1-1-
- شاخص­ های تمرکز

 

خدادادکاشی (1379)
” انحصار، رقابت و تمرکز در بازارهای صنعتی ایران”

 

 

 

برآورد نسبت تمرکز حاصل از توزیع نمایی از برآورد نسبت تمرکز حاصل از روش­های دیگر کوچک­تر است.
در میان الگوهای پارامتریکی مورد استفاده، لگ نرمال مناسب­ترین الگو برای برآورد نسبت تمرکز در صنایع ایران
32

 

- محاسبه نسبت تمرکز اشتغال پنج بنگاهی در 24صنعت
- الگوی پارامتریکی پارتو، لگ نرمال و نمایی برای سال­های 1373 و 1376

 

ابونوری و سامانی(1381)
” برآورد پارامتریکی نسبت تمرکز صنایع در ایران “

 

 

 

تمركز بالا در صنعت سيمان ايران؛ به طوري كه با وجود افزايش تعداد كارخانجات توليدكننده سيمان و افزايش ظرفيت توليد سيمان كشور در طول اين مدت، تمركز در صنعت سيمان همچنان به نفع شركت­هاي بزرگ تداوم داشته است.

 

- اندازه­گيري ميزان تمركز بازار و نشان دادن تغييرات آن در سال ١٣٨١ نسبت به سال ١٣٧٤ است
- نسبت تمركز و شاخص هرفيندال

 

بخشي(1382)
” اندازه­گيري تمركز در صنعت سيمان ايران”

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:44:00 ب.ظ ]




تلاش برای تعریف وفاداری بیش از آنچه تصور شود مشکل است. مشکل اصلی تشخیص این نکته است که آیا وفاداری یک متغیر رفتاری یا متغیر مربوط به نگرش است(دافی، ۱۹۹۸). واژه وفاداری مفاهیمی چون علاقه یا مهر، راستی و صداقت، یا تعهد را به ذهن متبادر میسازد. استفاده از معیار رضایت به عنوان یک معیار نماینده وفاداری بسیار رایج بوده است، چرا که فرض بر این است که رضایت بر نیات خرید، تأثیر مثبت دارد. اما تحقیقات دلالت بر این دارند که ساده انگارانه است که فرض کنیم مشتریان ناراضی از دست میروند و مشتریان راضی وفادار باقی میمانند. بسیاری ازمشتریانی که ظاهراً از یک نام تجاری خاصی رضایت دارند، خرید آن نام تجاری راتکرار نکرده یا نام های تجاری دیگری را نیز خریده اند. چنین رفتارهایی ممکن است به دلیل متغیرهایی مانند انتخاب، راحتی، قیمت و درآمد باشد. این امر نشان می دهد معیارهای وفاداری مبتنی بر نگرش( رضایت)، شاخص ها یا معیارهای ضعیفی به منظور پیش بینی رفتار مشتری هستند. به علاوه این امر در مفهوم وفاداری صد در صد ایجاد تردید می کند، و در عوض نشان می دهد که مشتری ممکن است به دو یا سه نام تجاری در هر طبقه از کالا وفاداری داشته باشد(دافی، ۱۹۹۸: ۴۵). با توجه به محدودیت های رضایت به عنوان معیار نماینده وفاداری، معیارهای وفاداری مبتنی بر رفتار، مانند تازگی، تکرار و ارزش پولی، یعنی معیارهایی که دربازاریابی مستقیم کاربرد زیادی دارند، به طور روزافزونی مورد استفاده قرارمی گیرند. این معیارها تصویر واقعی تری از اینکه یک شرکت تا چه اندازه نسبت به رقبایش خوب عمل می کند، فراهم می آورند، توانایی پیش بینی احتمال خرید را بهبود می دهند و اندازه گیری ارزش دوره عمر مشتری را ممکن میسازند. پیشرفت های صورت گرفته در پایگاه های اطلاعاتی و فناوری اطلاعات، استفاده بیشتر از این معیارها را ممکن ساخته است(دیوت[۸۲]، ۲۰۰۳: ۳۳). وفاداری مشتری امری مهم تر از تکرار خرید است. در واقع حتی اگر کسی بارها از شرکتی خرید کند، به این معنا نیست که نسبت به آن شرکت وفادار است، بلکه ممکن است فقط در دام سکون(اینرسی) یا بی تفاوتی افتاده باشد، یا وجود موانعی که توسط شرکت ایجاد شده است باعث چنین رفتارهایی شود. از طرف دیگر، یک مشتری وفادار ممکن است چندین بار یک نام تجاری یا محصول را نخرد، به این دلیل که نیاز او به آن کالا کاهش یافته باشد. برای مثال شخص ممکن به دلیل مسن تر شدن و کاهش تمایلش به رانندگی کردن کمتر ماشین بخرد به عبارت دیگر معیارهای رفتاری در توضیح اینکه چرا و چگونه وفاداری به نام تجاری ایجاد و یا تعدیل می شود، کافی نیستند(ریچهلد[۸۳]،۲۰۰۳ : ۸۹).
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
وفاداری مشتری
رویکردهای اولیه در مورد وفاداری مشتری بر تکرار خرید یا احتمال خرید مجدد محصول متمرکز است. اما بتدریج انتقاداتی از سوی پژوهشگران صورت گرفت مبنی بر اینکه تکرار خرید ممکن است در نتیجه فقدان انتخابهای جایگزین برای مشتری ایجاد شود در پاسخ به چنین انتقاداتی، پژوهشگران پیشنهاد دادند که اندازه گیری وفاداری از طریق ابعاد نگرشی علاوه بر ابعاد رفتاری انجام شود(جایاواردهن[۸۴]،۱۹۹۷: ۹۳).
در سازمانهای خدماتی تجاری دلایلی از قبیل : تعدادکمتر مشتریان، تداوم بیشتر استفاده از خدمات توسط آنها، اهمیت بالای حفظ و تقویت روابط بلندمدت سازمان با مشتریان، روابط نزد یکتر و عمیقتر با مشتریان وحرفه ای بودن مشتریان موجب شده است تا توجه به عوامل مؤثر بر وفاداری مشتریان به این سازمانها از اهمیت بسزایی برخوردار باشد(جایاواردهن،۱۹۹۷: ۲۰).
فولرتون[۸۵] (۲۰۰۳)، وفاداری مشتری تجاری را شامل دو بخش می داند:
الف) وفاداری رفتاری: قصد مشتریان تجاری به خرید مجدد خدمت و محصول ازارائه دهنده خدمت، و قصد آنها در حفظ روابط با عرضه کننده.
ب) وفاداری نگرشی: سطح وابستگی روانی و دفاع نگرشی مشتری نسبت به عرضه کننده خدمت. مشخصه های این نوع وفاداری عبارتند از: تبلیغات مثبت دهان به دهان، تشویق دیگران به استفاده از آن محصول یا خدمت.
فولرتون در خصوص وفاداری، آن را به دو سطح تقسیم می کند:

 

    1. وفاداری به کارکنان: روابط مشتری با کارکنانی که به وی خدمت رسانی می کنند می تواند قویتر از ارتباط همان مشتری با سازمان باشد. این نوع وفاداری پویاتر و پیچیده تر از مدلهای رایج در زمینه وفاداری است و جوانب شخصی و اجتماعی مهمی را در بر می گیرد.

 

    1. وفاداری به سازمان:تعهد به ارائه دهنده خدمت می تواند محرک مهمی برای وفاداری به سازمان در صنایع خدماتی باشد(فولرتون، ۲۰۰۳ : ۱۶۸).

 

عوامل مؤثر بر وفاداری
چنان که گفته شد عوامل وجود آورنده وفاداری مشتری و اهمیت آنها ازشرکتی به شرکت دیگر متفاوت است. در یک تقسیم بندی می توان عوامل مؤثر بر وفاداری مشتریان بانکی را به صورت زیر دسته بندی کرد: (ریچهلد، ۱۹۹۴ : ۶۹).
عوامل مربوط به شایستگی کارکنان: شامل تمام جنبه های شخصیتی، رفتاری و ظاهری ارائه دهندگان خدمات در یک بانک است. این عوامل تمام ویژگی های کارکنان ارائه دهنده خدمت را که ممکن است بر رضایت و وفاداری مشتری تأثیر بگذارد را در بر میگیرند(مثل نوع پوشش کارمند، رابطه صمیمانه یارسمی کارمند با مشتریان، علاقه مندی به پاسخگویی به مشتریان و …).
عوامل مربوط به خدمات: به معنای نوع و ویژگیهای خدمات یک سازمان خدماتی، مانند بانک است. وقتی یک مشتری به یک سازمان خدماتی مراجعه میکند دلیل وی گرفتن خدماتی است که آن سازمان ارائه می دهد و آن را از دیگر سازمان ها متمایز می سازد(مثل تنوع خدمات، ارائه خدمات غیر حضوری، ثبات درارائه خدمات، شرایط پرداخت وام و…).
عوامل فیزیکی محیطیعبارت اند از جنبه های ظاهری و فیزیکی در ارائه خدمات(مانند نمای درونی و بیرونی شعبه، ساعت ها و روزهای کاری بانک، قرارگرفتن شعب در نزدیکی اماکن تجاری و اداری، وجود دستگاه های خود پرداز و…).
مراحل تکامل وفاداری مشتریان
بوت[۸۶] (۱۹۹۹)، معتقد است که وفاداری مشتری در فرایندی چهار مرحله ای بوقوع می پیوندد. مرحله آغازین با “بی تفاوتی” شروع شده و تمرکزاصلی برکالا است، وقتی در موقعیت رقابت بازار قرار میگیرد بخود آمده و"بیدار” می شود و بر فن آوری متمرکز می شود و مجبور می شود برای حفظ حیات و موجودیت خود به ابزار مدرن مجهز شود و به مرحله “پیشرفته تر” ارتقاء یابدکه تمرکز بر رضایت مشتری است وآنگاه با برداشتن گا مهایی اساسی و برخوردهای حساب شده با تمرکز بر وفاداری مشتریان میتواند خود را در سطح جهانی مطرح کند(مهدوی، ۱۳۸۰ : ۱۴۹ ).
رویکردهای رفتاری، نگرشی، وابستگی و ترکیبی وفاداری مشتریان
در رویکرد رفتاری، معیار، وفاداری رفتار مشتریان بوده و کانون توجه روی تکرار رفتار خرید به مارک، پدیده هایی به شکل همه یا هیچ نیست. در عوض، وفاداری باید به صورت پیوستاری درنظر گرفته شود که از وفاداری کامل تا بی تفاوتی کامل به مارک را شامل میشود(پانتوواکیس و المپراپلوس[۸۷]، ۲۰۰۸).
در رویکرد نگرشی که توسط فرنیر[۸۸](۱۹۹۷)، و یااو[۸۹](۱۹۹۷)، مطرح شده است، “وفاداری مشتری” به عنوان یک نگرش تعریف میشود. بر اساس این نگرش، تشریح رفتار واقعی مصرف کننده به تنهایی کافی نیست، بلکه انجام یک تجزیه و تحلیل و ارائه توضیحی روشن از این مفهوم، نیازمند در نظر گرفتن ساختار نگرشها/ عملکرد مصرف کننده است. برخی از شاخص های رویکرد نگرشی عبارتند از: رجحان، قصد خرید، تقدم عرضه کننده(تویین[۹۰]، ۲۰۰۸).
رویکرد وابستگی توسط دیک و باسو[۹۱](۱۹۹۴)، مطرح گردید. در این نگرش این سئوال مطرح میشود: دلیلی که باعث می شود مشتری یک محصول را رد کند چیست؟ دیک و باسو معتقدند که لازم است روی نگرشهای وابستگی به جای نگرش های مجرد و مطلق، در بحث وفاداری تمرکز کرد، چرا که ارزیابی یک کالا یا خدمت ممکن است به شدت به درک و تشخیص مطلق وابسته باشد، اما اگر کالاها یا خدمات رقبا نیز در سطح بالایی ارزیابی شوند، براساس نگرش وابستگی، تأثیر آن ناچیز خواهد شد(دیک و باسو، ۱۹۹۴ : ۱۴۷).
رویکرد چهارم یک رویکرد ترکیبی است. در این رویکرد، وفاداری به وسیله عملکرد مصرف مشتریان، تمایل به مارک، فراوانی خرید، مقدار کلی خرید و جدیدترین خرید انجام شده سنجیده می شود، استفاده از این روش، قدرت پیش بینی صحیح وفاداری مشتریان را افزایش می دهد(مولان[۹۲]، ۲۰۰۵: ۱۵).
شش برداشت از مفهوم وفاداری
اولیور[۹۳](۱۹۹۹)، شش روش متنوع را در درک ارتباط متقابل دو مفهوم، دسته بندی کرده است. حالت(۱)، برداشتی را نشان می دهد که در آن رضایت مشتریان و وفاداری مشتری، هر دو پاسخی برای یک سئوال تلقی شده اند. حالت(۲)، نشان می دهد که رضایت مشتری، هسته و مرکز ثقل مفهوم وفاداری مشتری است و وفاداری مشتری، توسط رضایت مشتری حفظ می گردد. در حالت(۳)، عنوان میشود که رضایت مشتری نباید به عنوان هسته و مرکز ثقل وفاداری مشتری تلقی گردد، بلکه باید فقط به عنوان جزئی از آن مطرح شود. حالت(۴)، نشان میدهد که وفاداری مشتری، درست مثل رضایت مشتری جزئی از یک مفهوم فراگیرتر به عنوان وفاداری همه جانبه می باشد. در حالت(۵)، عنوان می گردد که بخشی از مفهوم رضایت مشتری در مفهوم وفاداری مشتری قرار دارد، ولیکن رضایت مشتری به عنوان یک عامل کلیدی در دستیابی به همه جوانب وفاداری تلقی نمیشود. در حالت(۶)، عنوان شده است که رضایت مشتری پایه های فرآیندی را شکل میدهد که در نهایت منجر به وفاداری مشتری میشود(اولیور، ۱۹۹۹: ۴۵).
(۳) (۲) (۱)
(۶) (۵) (۴)
شکل ‏۰‑۶ شش برداشت از مفهوم وفاداری(اولیور، ۱۹۹۹: ۱۵)
شاخص های سنجش وفاداری مشتریان
این شاخص ها دو دسته به شرح ذیل می باشند:
الف) رابطه بین رضایت و وفادارینظر به اینکه بین وفاداری مشتریان ورضایتمندی آنها رابطه مثبت و قوی برقرار است و رضایت، پیش نیازی برای وفاداری شمرده شده است از سویی دیگر ، تعدادی از مشتریانی که بر رضایت خود تأکید دارند، هنوز تمایل به استفاده از خدمات رقبا داشته و مشتریان ناراضی هم هرازگاهی به استفاده ازخدمات ادامه می دهند؛ به هر حال، مشتریانی که خیلی راضی هستند، تمایل بسیار کمی برای استفاده از سایر محصولات بازار دارند. سادرلند[۹۴] (۱۹۹۸)، در تحقیقات خود نشان دادکه میزان افزایش رضایت مشتریان با میزان افزایش وفاداری در آنها برابر نیست. یعنی رابطه بین رضایت مشتری و وفاداری از نوع خطی نیست، رضایت تنها ۳۷ درصد از وفاداری راتبیین می کند. ساسر[۹۵] و همکارانش (۱۹۹۹)، نشان داده اند که رضایتمندی مشتریان کافی نبوده و چنانچه یک مشتری مجدداً برای خرید باز نگردد، چه ضررهایی متوجه سازمان می شود. ریچهلد وساسر (۱۹۹۰)، نشان داده اند مشتریانی که راضی یا حتی خیلی راضی اند، به دلایلی، دیگر برای خرید مجدد محصولات مراجعه نکرده اند و ۴۰ درصد این افراد همزمان ازمحصولات سایر عرضه کنندگان نیز استفاده می کرده اند. همچنین اگر تنها و تنها یک مشتری خیلی راضی باشد، در این صورت وفاداری او معنا پیدا می کند. کسانی که گزینه کاملاً راضی هستم را انتخاب کرده اند شش بار بیشتر از افرادی که گزینه راضی هستم را انتخاب کرده اند، اقدام به خرید مجدد کرده اند و ۴۲ درصد بیشتر از سایرین وفادار هستند(هگارتی[۹۶]، ۲۰۰۷).
ب) آزمون اسید[۹۷]: آزمون اسید و فاداری، شامل دسته ای از پژوهش ها است که وفاداری مشتریان، کارکنان و تأمین کنندگان و دیگر ذی نفعان را به درستی می سنجد و تکمیل کننده روش های دیگر است. در این آزمون وفاداری، یک پرسش بنیادین مطرح است که آیا این سازمان شایسته وفاداری من است؟ پاسخ به این پرسش تفاوت میان سازمانهای گوناگون را آشکار می سازد. در یک پژوهش نتایج چنین بوده اند: در شرکتهای سرآمد وفاداری، ۷۰ تا ۷۵ درصد کارکنان پاسخ مثبت داده اند. اما در طیف گسترده ای از شرکتهای دیگر آمریکایی پاسخ مثبت ۴۵ درصد و منفی ۲۳ درصد بوده است. دلیل عمده این تفاوت به وجود رهبران برمی گردد که خود به اصل وفاداری سخت پایبند هستند. از میان ۱۰۵۷ نفری که مورد پرسش قرار گرفتند ۶۳ درصد از کسانی که پاسخ مثبت داده اند در شرکتهای سرآمد وفاداری شاغل بوده اند و رهبران خود را انسانهای کاملی به حساب می آورند. از ۴۴۴ نفر که مدیران و رهبران خود را انسانهای کاملی به حساب نمی آوردند، تنها ۱۹ درصد سازمان را لایق وفاداری دانسته بودند(ریچارد[۹۸]، ١٣٨٠: ۵٨).
ماتریس وفاداری دیک و باسو:
در این ماتریس، ۴ موقعیت وفاداری تعریف میگردد:
وفاداری
وفاداری پنهان
وفاداری کاذب
عدم وفاداری
از این رو “وفاداری" در موقعیتی نشان داده شده است که یک مصرف کننده، چنان وابستگی زیادی نسبت به یک عرضه کننده داشته و نرخ خرید مجدد او در واحد زمان نیز بالا است اما درهیچ یک از حالات دیگر چنین وضعیتی وجود ندارد. به عنوان مثال در حالت “وفاداری کاذب"، نرخ خرید مجدد بالاست درحالی که نگرش مثبت در سطح پایینی قرار دارد. این حالت ممکن است دلایل مختلفی داشته باشد. به عنوان مثال یک مصرف کننده، ممکن است نسبت به عرضه کنندگان مختلف دیدگاه یکسانی داشته باشد. اما از روی عادت و صرفا از روی عادت، روی یکی از آنها تمرکز بیشتری داشته باشد. در اینجا این عرضه کننده رجحان یا برتری خاصی نسبت به دیگری ندارد. “وفاداری پنهان” بازگو کننده این واقعیت میباشد که ممکن است وابستگی عمیق نسبت به یک مارک تجاری وجود داشته ولی این حالت همراه با نرخ بالایی از خرید نباشد و یا اینکه اصلا خریدی صورت نگیرد. بدین معنا که ممکن است مصرف کننده تعلق خاصی نیز نسبت به عرضه کننده ای داشته باشد ولی به علل مختلفی نظیر محدودیت منابع یا زمان، و یا به دلایل مالی و یا روانی قادر به انجام خرید از عرضه کننده اش نباشد. البته موانع و دلایل دیگری نیزممکن است برسر راه مصرف کننده در عدم انجام خرید از عرضه کننده ای که به او علاقه دارد وجود داشته باشد. در حالت “عدم وفاداری"، هم نگرش مساعدی نسبت به یک عرضه کننده وجود ندارد و هم نرخ خرید پایین است(دیک و باسو، ۱۹۹۴: ۱۲۹).
شکل ‏۰‑۷ چهارحالت وفاداری(دیک و باسو، ۱۹۹۴: ۱۱۸)
رابطه بین رضایت و وفاداری مشتریان:
بین رضایت مشتری و وفاداری رابطه مستقیمی مشاهده می شود که با بالارفتن میزان رضایت مشتریان میزان وفاداری آنها نیز افزایش می یابد(هریسون[۹۹]، ۲۰۰۰ : ۴۳). همانطور که در شکل مشاهده می شود، اعتماد به عنوان یک پیامد از رضایت مشتری و به عنوان مقدمهای بر تعهد و وفاداری مشتری در نظرگرفته میشود.
شکل ‏۰‑۸ رابطه بین رضایت و وفاداری مشتریان(هریسون، ۲۰۰۹: ۵۸)
مزایای مشتریان وفادار
مزایای وفاداری مشتریان در کسب و کار به طور گسترده ای شناخته شده است. این مزایا شامل هزینه پائین تر حفظ مشتریان موجود نسبت به جذب مشتریان جدید به ویژه درون بازارهای رقابت کامل است. این مهم بخوبی درک شده است که احتمال بیشتری می رود که مشتریان بلند مدت [۱۰۰]روابط خود را درون طیف محصول[۱۰۱] توسعه دهند و منافع حاصل از این گروه از مشتریان انباشته و بلند مدت می باشد. دیگر مزیت شناخته شده وفاداری مشتری، این است که مشتریان وفادار به عنوان کانال های اطلاعاتی عمل کرده و از طریق شبکه های ارتباطی غیر رسمی از دوستان، مشتریان بالقوه ای برای سازمان ایجاد می کنند(مولان وگیلمور، ۲۰۰۸: ۳).
ریچهلد و ساسر[۱۰۲] (۱۹۹۰)، نشان داده اند که منافع به نسبت افزایش می یابد وقتی از دست دادن مشتری کاهش می یابد. این امر به چند دلیل صورت می گیرد که برخی به درآمد بالاتر و برخی به کاهش هزینه ها مربوط می شود. یک مشتری وفادار درآمد بیشتری را نسبت به مشتری دیگری که در این روابط جای ندارد ایجاد میکند. در عین حال ارزیابی نیازها و انتظارت کاربران ساده تر می شود به عبارت دیگر آگاهی و دانش بیشتر در مورد مشتری کارکارمندان را راحت تر کرده و آنها را به بهره برداری بیشتر قادر می سازد. به علاوه مشتریانی که از روابطشان با سازمان راضی وخرسند هستند، قدرت فروش بهتر [۱۰۳] شرکت می شوند(رویگ[۱۰۴]، ۲۰۰۹: ۴۴). از مزایای دیگر وفاداری مشتریان این است که به راحتی اشتباهات اجتناب ناپذیر سازمان را نادیده می گیرند و با بروز هرگونه اشتباه غیر عمدی به سمت رقبا نمی روند. به طورخلاصه می توان گفت که بارزترین مزایای وفاداری مشتری عبارتند از: ۱-کاهش هزینه های جذب مشتریان جدید؛ ۲-کاهش حساسیت مشتریان به تغییرات و قیمت ها؛ ۳-منافع حاصل از ارزش طول عمر مشتری؛ ۴- عملکرد مثبت از طریق افزایش قدرت پیش بینی؛ ۵- افزایش موانع برای ورود رقبای جدید(کاظمی و دیگران، ۱۳۸۸: ۱۷۳).
توسعه مقیاس برای اندازه گیری وفاداری مشتری
در ادبیات تحقیقات بازاریابی، وفاداری به عنوان دو مؤلفه در نظر گرفته می شود. یکی به مفهوم وفاداری عمومی و دیگری نگرش و رفتار و به طور کلی این مفهوم بر چهار محور ( شناخت، اثر گذاری، تصمیم گیری و عمل ) بحث می نماید. قبل از سال ۱۹۷۰ متخصصان تنها بعد رفتاری وفاداری را به عنوان یک فرایند خرید مکرر می دیدند. بررسی وفاداری نگرشی و رفتاری اجازه می دهد تا مشتریان مختلف شناسایی شوند و بر اساس آن انواع مختلف استراتژی های بازاریابی تدوین گردد. در زمینه بازاریابی مستقیم و فروش مستقیم، مطالعات وفاداری بسیار کمی است ولی برای برای شناسایی ابعاد مشتری نیاز به مطالعات کیفی نیز وجود دارد ( کاسمینا[۱۰۵] ۲۰۱۲: ۴۸)
پیشینه تحقیق

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:43:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم