ب)ارتکاب جرایم خاص:طریق دیگرزوال عصمت ارتکاب جرایمی است که شخص رامهدورالدم می کند.مرتکبان جرایمی که اصولا مجازات آنها مرگ است،احترام جان خودراازدست داده وازچترحمایتی جامعه اسلامی خارج می شوند.ازپیامبر(ص)نقل شده است:«لایحل امریء مسلم إلابإحدی ثلاث:کفربعد ایمان أوزنابعدإحصان أوقتل نفس بغیرنفس»خون مسلمان مباح نمی شودمگربه یکی ازسه چیز:کفربعدازمسلمان شدن،زنابعدازاحصان وقتل نفس عدوانی.
جرایمی که باعث مهدورالدم شدن مرتکب می گردند،دوشرط دارند:اولا:بایستی دارای مجازات مشخص وتعیین شده ازناحیه شارع باشند همانندجرایم حدودوقصاص.ثانیا:مجازات آنها بایدقتل نفس باشد.این جرایم به صورت حصری درفقه مشخص شده اندوخون مرتکبان این جرایم هدراست.[۴۱۵]
۳)مواردإباحه قتل:
مسلمانی که ریختن خونش حرمت نداردومهدورالدم است،دوقسم دارد:
۱-۳)مهدورالدم مطلق:مسلمانی که مهدور نسبت به تمام مسلمین ومومنین باشد مانند سابّ النبی واهل بیت اطهار (ع).[۴۱۶]دراین صورت است که شرع حمایت ازخون راازچنین افرادی برداشته است.
۲-۳)مهدورالدم نسبی:مسلمانی که مهدورالدم نسبت به اذن حاکم ونسبت به اشخاص خاص باشد.مهدورالدم نسبت به اذن حاکم شرعی مانندزانی محصن ولائط که به اذن حاکم به مجازات قتل حدی کشته می شوند.
مهدور الدم نسبت به شخص خاص مانند قصاص برای ولی دم ودفاع ازجان که آن حق خاص مردم است وبه اذن حاکم نیازندارد.کسی که قصاص براوواجب می شود محقون الدم نسبت به غیر مستحق قصاص است پس اگر غیرمستحق قصاص اورابکشد ،قصاص براوواجب می شود چون نسبت به اومهدورالدم نبوده است.وآیه قرآن می فرماید:«النفس بالنفس» ۴۵/مائده[۴۱۷]جان دربرابر جان قصاص شود وزیاده روی ممنوع اعلام شده است.اماخطا درکشتن مهدورالدم به قتل شبه عمد ملحق شود.[۴۱۸]
ریختن خون هرمهدورمطلق ونسبی حلال است وحرمتی ندارد.
۴)انواع مهدورالدم:
اصل،حرمت خون مسلمان است ومی دانیم که همه مسلمانان خونشان حرمت دارد.به غیرازیکسری افرادکه مهدورالدم هستند.باشناخت انواع مهدورالدم به این مهم دست می یابیم که چه کسانی خونشان حرمت نداردودرصورت کشتن آنهابه سبب جرمشان اسلام حامی قاتلان آنهاست ومجازات قصاص ودیه ازقاتلان آنهابرداشته می شودچون که کشتن آنهاازقتل های واجب وحق است .
۱-۴)کفر
از نظر فقهاى شیعه، کفر از اسباب زوال عصمت خون است و کافر از کسانى است که شارع خون او را مباح دانسته و هیچ گاه مسلمان به خاطر کشتن کافر قصاص نمى شود؛ هرچند قتل اوبدون اذن امام باشد. درصورت قتل بدون اذن امام، قاتل تعزیرمى شود .
بدیهى است که مهدور الدم بودن کفار، مختص کفار حربى است و کافر ذمّى یا مستأمن به جهت عقد ذمّه و امان، جان و مالش محترم است و اگر کسى به قتل اهل ذمه مبادرت ورزد و این عمل را تکرار کند به گونه اى که به اصطلاح فقها، به قتل اهل ذمه عادت نماید، براى اولیاى دم ذمّى، قتل مسلمان از باب قصاص، جایز مىشود. و در صورتى که عادت به قتل اهل ذمه صدق نکند، دیۀ مقتول برعهدۀ قاتل خواهد بود. بنابراینعدم اجراى قصاص در خصوص قتل ذمّى به معناى مباح بودن خون او نیست و عدم قصاص به جهت عدم تساوى در دین است.[۴۱۹]
۲-۴)ارتداد:
ارتداد«ردّ ورجوع»به معنی برگرداندن وبازگشت است.مرتد کسی است که بعداز اینکه اسلام آورد،کافرمی شوددرواقع اسلام را رد کرده وازآن به سمت کفر عدول کرده است. فرقی نیست در اینکه او قبل از اسلامش کافر بوده وبعد اسلام آورد ودوباره کافر شودیا اینکه اصلا کافر نبوده واز ابتدا مسلمان باشد.یا به انکار ضروری دین یا اثبات آنچه غیر ضروری دین است بپردازد.افعالی که شامل ارتداد می شودعبارتنداز:دلالت صریح بر استهزاءدین ،انداختن قرآن درمکان ها ی نجس وپاره کردن ولگدکوب کردن آن ،آلوده کردن کعبه یا ضریح های مقدس،سجده کردن برای بت وعبادت خورشید که برای مرتد بودن نیازبه اعتقادبه جایزبودن سجده برای غیر خدا نیست.
مرتددونوع داردمرتد فطری وملی.مرتد فطری کسی است که مسلمان زاده شده است ودرمورد مسلمان بودن او سه قول گفته شده است .اول :ملاک،اسلام والدین او یایکی از آنان درزمان انعقاد نطفه است .دوم:ملاک، مسلمان بودن والدین اوهنگام ولادت فرزند است.سوم:ملاک، اسلام والدین اویا یکی ازآنان هنگام انعقاد نطفه به شرط پذیرفتن اسلام او هنگام بلوغ است .اماملاک دوم برحسب روایات ،أقوی است.[۴۲۰]
هریک ازمرتدها دربردانده احکامی است ا زجمله اینکه توبه مرتدفطری پذیرفته نمی شود،همسرش از اوجدا می شود وعدّه وفات نگه می دارد،دارایی هایش که درزمان ارتداد مالک آنها بوده پس از ادای دیونی که بر عهده اش درزمان غیر ارتداد بوده به ورثه اش منتقل می شود اگر چه که اوزنده است مانند میت بااو معامله می شود.[۴۲۱]
مرتدملی کسی است که قبلا مسلمان نبوده است سپس اسلام می آورد وبعد آن کافر می شود. جریان کفرورزیدن مرتدملی ممکن است یک یاچند بار باشد که احکام خاص خودرادارد.اگرمرتد ملی ارتداد را تکرار کرد توبه داده می شود ودردفعه چهارم یا سوم بنابر اختلاف بین فقها کشته می شود.[۴۲۲]اموالش از ملکیت اوخارج نمی شودمگر اینکه بمیرد،حرمت نکاح اواز میان نمی رودمگر اینکه تا پس از زمان عده ای که همسرش از هنگام ارتداد اونگاه داشته برکفر خود باقی بماند و عدّه او ،عدّه ی طلاق است وهزینه کسانی که نفقه اش برعهده مرتداست ازمال اوپرداخت می شود.[۴۲۳]زن مرتد زندانی می شود،توبه داده می شود وکشته نمی شود امااگر به دارالحرب فرار کرد ،دشنام دهدودزدی کندمانند مرد مرتد کشته می شود.[۴۲۴]بنابراین مجازات قتل درموردجرم ارتدادفقط برای مرتدفطری قطعی است وتوبه اوهم پذیرفته نمی شودوخونش هدراست.امامرتدملّی پس ازعدم استتابه و عدم پذیرش اسلام است که مهدورالدم می شود.مرتدملّی فرصت محقون الدم شدن راداراست وآن زمانی است که توبه کندواسلام رابپذیرد.امامرتدفطری باخروج وبازگشت ازاسلام مهدورالدم می شود ودیگرفرصتی برای محقون الدم شدن ندارد.
۳-۴)زانی محصن ولائط:
مرحوم محقق درشرایع واجب القتل به سبب زنا یالواط را به طورمطلق مهدورالدم دانسته است ومی فرماید:اگرقتل کسی به واسطه ارتکاب زنایالواط واجب شده است وغیرامام(ع)کسی اورابه قتل برساند،قصاص ودیه برقاتل نیست.[۴۲۵]هنگامی که مردی همسرش رادرحال زنا بامردی مشاهده کند ،می تواند اورا بکشد علامه در قواعد گفته است قصاص بر زوج برای قتل زانی نیست زمانی که آن عمل را مشاهده کندواگر ازنزدیک آنرادیده است کشتن زانی بدون اذن حاکم است.زوج به خاطر کشتن زانی گناه کرده است اما دربردارنده ی تلازم بین آن دو(کشتن وگناه) نیست.در کشتن زانی فرقی بین اینکه قاتل اوزوج یا بیگانه باشد نیست چون زانی مهدورالدم است.مگر اینکه برای حفظ نظام اجتماع به اذن حاکم انجام گیرد.برخی برای زوج ،وجوب آوردن چهارشاهد راذکرکرده اند که درغیر این صورت حد قذف براوجاری می شود.برخی دیگر به خاطر کشتن زانی دیه رابر زوج مقرر می دانند.[۴۲۶]
لواط کننده چه محصن باشد چه غیر محصن کشته می شود .کشتن اویاباشمشیر انجام می گیرد یا باسوزاندن با آتش یا سنگسار کردن است اگر چه ویژگی زانی که مستحق رجم است رانداشته باشد مانند مالک فرج دائم،هم چنین باخراب کردن دیواربرلائط یاباپرتاب کردن اوازیک جای بلند مانند دیواری که وقتی کسی را از آن به پایین پرتاب کنند کشته شود،می کشند.جمع این کیفر ها به خاطر بازدارندگی ازچنین عمل زشتی است.لواط شونده زمانی که بالغ،عاقل ومختارباشد کشته می شود وبچه تعزیر می شود.[۴۲۷]نظرفقهای متأخر این است که زانی ولائط نسبت به همه مسلمان هامهدورالدم نیستندبلکه نسبت به امام(ع) ویاحاکم جامع الشرائط مهدورالدم هستند.ضمن اینکه مجازات های تعیین شده درخصوص زانی محصن ولائط موضوعیت دارندولذاتبدیل رجم به اسباب دیگرإزهاق روح، جایز نیست.زیرادرزنای محصنه رجم موضوعیت دارد.ودرشرایط رجم نامی ازقتل برده نشده است ورجم اعم ازقتل است لذادرصورتی که زنای محصنه بااقرارزانی ثابت شده باشد،درصورت فرارمرجوم،کشتن اوجایز نیست.بنابراین زانی محصن یا لائط که مجازات خاصی درشرع داردباید به همان طریق خاص مجازات شودوکشتن اوبه طریق دیگرتوسط دیگران جایز نیست.[۴۲۸]مجازاتی که درنهایت منجر به کشتن آنها می شود وممکن است درشیوه قتل مهدورین تفاوت داشته باشدکه باکشتن آنان ریشه های فسادوبی حرمتی کردن به مسلمانان نابودمی شود.
۴-۴)قتل مستحق قصاص:
فقهاى اهل سنت و شیعه اتفاق نظر دارند که مستحق قصاص، به صورت مطلق مهدورالدم نیست و فقط نسبت به اولیاى دم- یعنى کسانى که شرعاً حق قصاص براى آنها ثابت است- خونش مباح است و چنانچه غیر اولیاى دم کسى مستحق قصاص را به قتل برساند، مرتکب قتلى شده که مستوجب قصاص است .عبدالقادرعوده دیدگاه اهل سنت رااین گونه نقل می کند:مهدورالدم بودن درقصاص نسبی است وجانی فقط نسبت به مجنی علیه یااولیای دم خونش مباح است ونسبت به افراددیگر،محقون الدم است.وعلت نسبیت این است که قصاص،حق است وواجب نیست وجانی فقط نسبت به صاحب حق،مهدورالدم است وچنانچه شخص اجنبی حتی بعدازحکم به قصاص مرتکب قتل جانی شود،مرتکب قتل عمدشده است.زیرامحقون الدم راکشته است ورأی فقهای جمهوراهل سنت همین است.
مرحوم محقق ازفقهای شیعه دراین خصوص می فرماید:اگربرمسلمانی قصاص واجب شودوغیرولی دم اورابکشد،قاتل مستحق قصاص است.پس محکوم به قصاص فقط نسبت به اولیای دم مهدورالدم است ونسبت به سایراشخاص خونش محترم است.[۴۲۹]
۵-۴)سابّ النبی:
سابّ النبی تنها مصداقی است که اتفاق فقها براین است که هرکس آن راشنیدمی تواندمرتکب رابه قتل برساند واومهدورالدم مطلق است.[۴۳۰] هم چنین اتفاق نظر وجوددارد کسی که سبّ نبی کندبه صراحت قتلش واجب است یکی ازاصحاب شافعیه گفته است کسی که باقذف کردن سبّ نبی کند ،صریح کافر می باشدواگر توبه کند قتل ساقط نمی شودچون حد قذف او قتل است که با توبه ساقط نمی شود.
شیخ مفید در المقنعه گفته است کسی که به پیامبر(ص)یایکی از ائمه (ع) دشنام دهد ازاسلام برگشته است وخونش هدر است وامام مسلمانان حکم آنان رااجرامی کند[۴۳۱]. برای تحقق سبّ چندشرط وجود دارد:شرط اول اینکه چه افرادی موردسبّ واقع می شوند۱)سبّ خدای جهانیان ۲)سایرأنبیاءهرچندبرخی سبّ کننده رامرتدمی دانند.۳) پیامبراکرم حضرت محمد(ص)۴)سبّ أمیرالمومنین علی (ع)۵)سبّ سرورزنان عالم حضرت فاطمه (س) دراین مورد به آیه تطهیر۳۳/احزاب استدلال شده است که اهل بیت به منزله نورواحد هستند. وحدیث پیامبر (ص)که فرمودند:فاطمه پاره تن من است هرکس اورا بیازارد مرا آزرده است. ۶)سبّ یکی از امامان معصوم (ع)۷)سبّ یکی از فرزندان رسول خدا(ص)۸)سبّ یکی از بهترین صحابه رسول خدا(ص) مانند سلمان محمدی ۹)سبّ یکی از علما وصالحین ۱۰)سبّ یکی از مسلمانان مگر اینکه سبّ کننده اسلام آورد.امامسلمان بدون استتابه کشته می شود.
شرط دوم:الفاظ است. شامل سبّ،دشنام وتبرّی است ،سبّ: لعن ،دشنام: ،فحش وتبری به معنی رهایی از ولایت ولیّ خداست.گفتن این هابه لفظ عربی برای صدق سابّ النبی شرط نمی باشدبلکه معیار صدق مطلق سبّ است.اگرکافر ذمّی سبّ کند ازذمّه اش خارج می شودواگرکافر حربی سبّ کندکشته یا برده می شود.
شرط سوم:شرط نبودن سبّ درآشکارا ونهان .سبّ درآشکارا وبه صورت واضح باشد یا اینکه فرد اقرار کند در خلوت ونهانی انجام داده است ،سبّ محقق شده است.اگر مسلمانی حضرت محمد(ص) رادشنام دهد درحالی که نمی داند مقصودش از محمدنبی یاغیر اوست کشته نمی شود چون حدود باشبهات دفع می شود.ودیگر مجالی برای اقامه بینّه نیست چون ازدعاوی است که صدق آن تنها ازجانب خود شخص معلوم می شوداما اگر اقرار کند که منظورش نبی اکرم (ص)بوده است کشته می شود.حکم کافر درمورد سبّ النبی این است که اگر قبل از اجرای حد اسلام آورد کشته نمی شود .[۴۳۲]
پس مهدورالدم بودن دشنام دهنده به پیامبر(ص)،ائمه اطهار(ع)وفاطمه زهرا(س)ازنوع مطلق است واجازه حاکم شرع یااذن امام برای کشتن اولازم نیست وتنهاشرط آن ،عدم خوف ضررجانی ،مالی یاناموسی برای قاتل مهدورالدم یاسایرمسلمانان است.[۴۳۳]وجودشرط عدم خوف ازضررجانی ،مالی یاناموسی درصورتی است که سایرشرایط مذکورمحقق شده باشدوحفظ جان که مهم تراست باید مدنظر کسی که خون مهدورالدم رامی ریزد،باشد . آقای خویی دفاع مشروع را درقسمت مهدورالدم آورده اند وگفته اند :هنگام دفاع ازجان،عرض ومال کشتن مهاجم جایز است.[۴۳۴]وما دراین نوشتار آنرا جداگانه مورد بررسی قرار دادیم.
۵)انواع مهدورالدم درروایات:
۱-۵)هدرشدن خون ازباب دفاع:
درروایات هدربودن خون دزد وآن که قصدداخل شدن درخانه مسلمانی رامی کندبالفظ هدربودن خون آمده است.هرچندکه می توان آن راازباب دفاع مشروع نامید.ماتنها به خاطرخودلفظ هدربودن خون دزدروایات آن رادربخش مهدورالدم می آوریم.و حرمت نداشتن خون مهاجم یامهدورالدم رابیان خواهیم کرد.
رسول خدا(ص)فرمودند:« شَهَرَ سَیْفاً فَدَمُهُ هَدَرٌ.»[۴۳۵] هرکس شمشیر بکشد خون او هدر است.منظور کسی است که به امنیت مردم تجاوز کند.کشتن هرمحاربی ازباب حدّبه مجرد سلاح کشیدن جایزنیست اقامه حدّباحاکم است.تنهازمانی قتل محارب جایزاست که متوقف بردفاع ازجان یاناموس واموال باشددرغیراین صورت اوفقط یک دزداست.[۴۳۶]که اجرای مجازاتش باحاکم است. محارب باسلاح کشیدن امنیت عمومی رامختل می کند وجان بیشترمسلمانان رادرناامنی ودرنتیجه بی حرمتی قرارمی دهد.
روایت بعدی که دلالت برهدربودن خون دزد می کندومؤیدآن است که هرکس که واردخانه دیگری بدون اذن صاحب خانه شود،خونش هدراست.[۴۳۷]ورود بدون اذن سبب هدرشدن خون است که این ورود جان مسلمان رادرخطر کشته شدن قرارمی دهد.ومسلمان برای اینکه کشته نشودبایدبادزدمبارزه کند. محمدبن فضیل ازامام رضا(ع)نقل کرده است:« سَأَلْتُهُ عَنْ لِصٍّ دَخَلَ عَلَى امْرَأَهٍ وَ هِیَ حُبْلَى- فَقَتَلَ مَا فِی بَطْنِهَا- فَعَمَدَتِ الْمَرْأَهُ إِلَى سِکِّینٍ فَوَجَأَتْهُ بِهَا فَقَتَلَتْهُ- فَقَالَ هَدَرٌ دَمُ اللِّصِّ.»[۴۳۸]درباره دزدی پرسیدم که به خانه زن آبستنی واردشدوبچه داخل شکم اوراکشت زن کاردی برداشت ودزدراکشت .امام(ع)فرمود:خون دزد هدراست.
دراین مورد تجاوز به ناموس وجان مدنظر است که هدربودن خون محصن زانی رامی توان بدست آورد چون فعل دزددربردارنده تجاوز به ناموس است.که بامقاومت زن باردار اززنا،دزدبچه زن راکشته است.
روایت بعدی به طورکلی به هدربودن خون هرکسی اشاره می کندکه واردمنزل دیگری شود.زیرااین ورود آغازتعدّی به جان،ناموس ومال مسلمانان است.وبرای حفظ این مواردبایدبه مبارزه بامهاجم پرداخت.فتح بن یزیدجرجانی ازحضرت علی(ع)درموردمردی که به منزل دیگری برای دزدی یافجورواردشده وصاحب منزل اوراکشته است نقل می کند:« أَ یُقْتَلُ بِهِ أَمْ لَا- فَقَالَ اعْلَمْ أَنَّ مَنْ دَخَلَ دَارَ غَیْرِهِ- فَقَدْ أَهْدَرَ دَمَهُ وَ لَا یَجِبُ عَلَیْهِ شَیْءٌ.» [۴۳۹]پرسیدم که آیاقاتل قابل قصاص است؟حضرت فرمود:بدان،کسی که داخل منزل غیرشودخونش هدراست وبرقاتل چیزی نیست.
حفظ جان مسلمان ازمرگ برحفظ مال وناموس اولویت دارد.به طوری که اگردزدمال مسلمان رابخواهد می توانددفاع نکندهرچندکه دفاع ازمالش جایز است.واگرناموس راطلب کنددرصورت عدم کشته شدن،دفاع ازناموس واجب است امادفاع ازجان مطلقا واجب است.[۴۴۰]دراین روایت مدافع بعدازاینکه ازحفظ جانش مطمئن شد برای دفاع ازمال یاناموسش است که اذن درکشتن دزد می یابد.ومرحله به مرحله ازاهم به مهم این کارراانجام می دهد اول دفاع ازجان سپس دفاع ازناموس وبعد ازمال دفاع می کند.
۲-۵)مواردمهدورالدم:
همان طورکه قبلاگفتیم کافر ازافرادی است که خونش هدراست.وازمواردی است که کشتن اوجایزاست وقاتل مسلمانی که اوراکشته قصاص نمی شود.محمدبن عیسی بن عبید أنّ ابا الحسن (ع)« أَهْدَرَ مَقْتَلَ فَارِسِ بْنِ حَاتِمٍ وَ ضَمِنَ لِمَنْ یَقْتُلُهُ الْجَنَّهَ فَقَتَلَهُ جُنَیْدٌ- وَ کَانَ فَارِسٌ فَتَّاناً یَفْتِنُ النَّاسَ وَ یَدْعُوهُمْ إِلَى الْبِدْعَهِ- فَخَرَجَ مِنْ أَبِی الْحَسَنِ ع- هَذَا فَارِسٌ یَعْمَلُ مِنْ قِبَلِی- فَتَّاناً دَاعِیاً إِلَى الْبِدْعَهِ- وَ دَمُهُ هَدَرٌ لِکُلِّ مَنْ قَتَلَهُ- فَمَنْ هُوَ الَّذِی یُرِیحُنِی مِنْهُ وَ یَقْتُلُهُ- وَ أَنَا ضَامِنٌ لَهُ عَلَى اللَّهِ الْجَنَّهَ.»[۴۴۱] محمدبن عیسی بن عبیدنقل کرده است که امام رضا(ع)امام (ع)فارس بن هاتم رامهدورالدم دانست برای قاتل اوبهشت راضمانت کردو جنیداو راکشت. فارس مردفتنه گری بود که میان مردم به بدعت دعوت می کرد. امام (ع) درباره اوفرمود: خدااورالعنت کند خودش را ازجانب من می دانداوفتنه گر است و به بدعت دعوت می کندوخونش برای هرکسی که اورابکشدهدر است.کیست که مراازجانب اوراحت کندواورابکشدتامن بهشت رابرایش ضامن هستم.
روایت ظهوردرجعل افکارواعتقادات باطل دارد«داعیاإلی البدعه»محتوای مهدورالدم بودن اصحاب بدعت،کفروزندیق رابیان می کند.[۴۴۲]
روایت بعدی درمورد مهدورالدم بودن مرتداست وخونش به سبب خروج از اسلام حرمت ندارد.عمار ساباطی ازامام صادق(ع)نقل کرده است:«کلّ مسلم بین مسلمین ارتدّ عن الإسلام وجحدمحمّدا(ص) نبوّته وکذبّه فإن دمه مباح لمن سمع ذلک منه وامرأته بائنه منه ویقسم ماله علی ورثته وتعتّدامْراته عدّه المتوفّی عنهازوجُهاوعلی الإمام أن یقتله ولایستتیبه.»[۴۴۳]هرمسلمانی درمیان مسلمانان مرتدشودوپیامبراسلام ونبوت اوراانکاروتکذیب کند،خونش برای هرکس که بشنودمباح است وهمسرش به طلاق بائن ازاوجدامی شود،اموالش بین ورثه تقسیم می شودوهمسرش عدّه وفات نگه می دارد.وبرامام است که مرتدرابه قتل برساندوتوبه ندهد.
روایت هم به مهدورالدم بودن سابّ النبی وهم این که هرکس که به ائمه اطهار(ع)دشنام دهد می پردازدوکشتن آنان راجایز می داندچونکه خونشان احترام ندارد.هشام بن سالم ازامام صادق(ع)نقل کرده است درموردناسزاگویی به رسول خدا(ص)سؤال شدحضرت فرمودند:«یقتله الأدنی فالأدنی قبل أن یدفع إلی الإمام»[۴۴۴]هرکس به اونزدیکتراست وبهتر دستش به اومی رسد،دشنام دهنده رابکشدونیازی به اذن وحکم امام نیست.
روایت دیگردرهمین مضمون به نقل هشام بن سالم ازامام صادق(ع)آمده است.«ماتقول لی فی رجل سبّابه لعلی(ع)قال :فقال لی حلال الدم والله»[۴۴۵]حکم شمادرموردمردی که به حضرت علی (ع)دشنام می دهدچیست؟حضرت فرمودند:به خداقسم نزدمن خونش مباح است.
این فصل به توضیح وتبیین مجوزهایی پرداخت که ازطریق آن می توان حرمت خون مسلمان را نادیده گرفت.مانندتتّرس.که درزمان جنگ برای حفظ کشور،برجان مسلمینی که سپرمشرکان واقع شده اند،مقدم می شود ودرصورت ضرورت ،می توان به آنان تیر زد.دردفاع مشروع که یک موردآن حمایت ازجان خوددربرابر دزد ومانند آن است و باحفظ شرایط بر اساس الاسهل فالاسهل عمل می کنیم.در مهدورالدم ،مهدورین کسانی هستند که عوامل خطرزابرای دین واجتماع محسوب می شوندازجمله مرتدوزانی که تنهاشیوه ریشه کنی آنان ،کشتن است.روایات هم به تاییدوتبیین بهتر این مطالب پرداخته است.
نتیجه:
مطابق فرمایش پیامبراکرم (صلّى الله علیه و آله)خون انسان مسلمان محترم است وکسی حق ندارد به آن بی حرمتی کند.ولی خون ومال غیر مسلمان احترام ندارد مگر اینکه در تعهّد إسلام در آید.ارزش افرادبشر نزدپروردگارشان به ایمان واسلام است وانسان بدون اسلام ایمان مانندبهائم است واگر جسدش هم دربیابان بیفتدواجب نیست دفن شود.
دلیل حرمت خون مسلمان کرامتی است که خداوند به انسان اعطا کرده است واورا با مظاهر کرامت که مهم ترین آن عقل است ازسایر موجودات متمایز ساخته است.تاانسان با غلبه عقل برشهوت ازملائک برترشود.
وجودراههای عدم تضییع خون ازعلائم حرمت خون مسلمان است و با مجازات متعدی ازتضییع خون مسلمان جلوگیری می شود.مثلابا اعطای دیه به ولی دم درقتل خطایی مسلمان یا قصاص قاتل درقتل عمد موجب حفظ خون مسلمین می شود. قتل عمدوخطایی ازمواردی است که باارتکاب آن به خون مسلمان تعدّی می شود.درقتل عمد قاتل درقصدوفعل قتل تعمّددارد،خون مسلمان رامی ریزدوبه آن بی حرمتی می کندوهدفش کشتن مسلمان است.بامجازات قصاص برقاتل ازتضییع خون مسلمان جلوگیری می شود.
این مجازات ها عامل حفظ حرمت خون مسلمانان است.دراجرای مجازات مساوات ملاک است مثلا درقصاص قاتل درقتل عمدشرایطی مانندحریت ورقیت ،زن ومردبودن قاتل ومقتول مدنظر است تابااجرای مجازات عادلانه خون مسلمان حفظ شود.به این صورت که مجازات قصاصی عامل حفظ حرمت خون مسلمان ومانع ازتضییع خون اومی شود که قاتل ومقتول هردوحر یاهردوعبدباشند.وحردربرابرکشتن عبدقصاص نمی شودچون ارزش خون حر ازعبد بیشتر است امااگر حر عادت به کشتن عبد داشته باشدمجازاتی به غیرازقصاص مانندجلدبراواجرا می شود.چون عبدهرچندکه دارای ارزش خون پایین تری نسبت به حراست امامسلمان وخونش محترم است به طوری که عبددربرابرکشتن عبدکشته می شود واین نشان ازاین داردکه عبددربرابرکشتن عبدقصاص می شود تاخون عبدی راکه کشته است حفظ شود.
دراستیفای حق قصاص به شیوه اعراب دوران قبل ازظهوراسلام عمل نمی شودو نبایدزیاده روی کردمثلاچندنفر دربرابرکشتن یک نفر قصاص نمی شوند.چون این مجازات عادلانه ای نیست وهم حرمت خون سایر افرادی که قاتل نبوده اند وبه سبب قصاص کشته می شوندنادیده گرفته می شود.درحالی که احکام اسلام سعی براین داردتاجایی که امکان دارد ازکشتن انسان ها هرچندقاتل جلوگیری کند.وبا مخیّرساختن اولیای دم بین قصاص وعفو درقتل عمد ،حیات قاتل باقی بماند.عدم قصاص قاتل به معنی تضییع خون مسلمان نیست بلکه خون مسلمان بادیه جبران وحفظ می شود.
درقصاص اعضا وجراحات هم مساوات وجودارد.هرعضو دربرابر همان عضو آسیب دیده وهرزخم وجراحتی دربرابر همان زخم وجراحت باید قصاص شود.قصاص بیش ازجنایت انگیزه جانی رابیشتر می کندتامرتکب جنایت های بیشتربر مجنی علیه شود درنتیجه جانی تا کشتن وبی حرمتی کردن به خون مسلمان پیش می رود.به این شیوه مجازات جنبه بازدارندگی ازبی حرمتی به خون مسلمان رانداردوخون مسلمان حفظ نمی شود.
[شنبه 1400-08-22] [ 03:46:00 ب.ظ ]
|