«اِعْمَلُوا- رَحِمَکُمُ اللهُ- عَمَلَ الصُّلَحاء، وَاکْدَحُوا لِمَعادِکُمْ کَدْحَ الْأَصِحّاء، وَ ارْدَعُوا أَهْواءَکُمْ رَدْعَ الْأَعْداءِ، وَأَعِدُّوا لِلرِّحْلَهِ إِعدادَ السُّعَداءِ، وَ ادَّرِعُوا حُلَلَ الْوَرَعِ، وَ داوُوا عِلَلَ الطَّمَعِ… وَ ادَّکِرُوا الْحِمامَ وَ سَکُرَۀَ مَصْرَعِهِ، وَ الرَّمْسَ وَ هَوْلَ مُطَّلَعِهِ، وَ اللَّحْدَ وَ وَحْدَهَ مُودَعِهِ، وَ الْمَلَکَ وَ رَوْعَهَ سُؤالِهِ وَ مَطْلَعِهِ».
ترجمه: «همانند عمل کردن نیکان، ]به دستوراتش[ عمل کنید- که امیدوارم خداوند شما را رحمت کند- و مانند تلاش و کوشش افراد تندرست، به خاطر معادتان، نهایت کوشش خود را به کار ببندید و خواهش‌های نفسانی خود را همانند برگرداندن دشمنانتان، از خود دور سازید و مانند آماده شدن سعادتمندان، آماده سفر آخرت شوید و جامه‌های پرهیزکاری را همچون زرهی بپوشید و دردها و بیماری‌های طمع را درمان کنید… . و مرگ و مستی]و سرگشتگیِ[ جایِ افتادنِ آن و خاک و قبر و ترسی که شما را ]در حال حیات[ از آن آگاه ساخته‌اند و لَحَد و تنهایی‌ای که در آن به ودیعه گذاشته‌اند و فرشته و ترس از سوال و ظاهر شدنش را به یاد آورید».
این جاری شدن کلمات زیبا و شیرین پی در پی ادامه می‌یابد تا اینکه آن را به صورت یک خطبه جالب و نو پی‌ریزی کند. شاید او در میان کارش به این فکر بود که بر خطیب مشهور سیف الدّوله، ابن نباته برتری یابد. وی در خطبه‌هایش مردم را به شگفتی وامی‌داشت و ادیبان و راویان از او]جملات زیبایی[ نقل کرده‌اند. حریری هم می‌خواست ثابت کند که از او در این موضوع کمتر نیست. البتّه او راه‌ها را برخودش، سخت و مشکل می‌کند و بر طبق عادت و خصلت وی]ابن نباته[ سخن نمی‌گوید، بلکه سجع و بدیع را رعایت می‌کند. به نظر او، آن مسأله برای نشان دادن مهارت بیانیش کافی نیست. بنابراین باید خودش را بیشتر به زحمت بیندازد و متعهّد شود که از کلمات خاصّی در زبان برای خطبه‌اش استفاده کند و آن، کلماتی با حروف بی‌نقطه است.
پایان نامه - مقاله - پروژه
باید دانست که زمینه سخن گفتن در خطبه روز جمعه وسیع و باز است و به همین خاطر می‌بینیم که او فکر می‌کند درباره خطبه‌ای دشوار که در آن، این بازی‌ای که پسندیده است را تجربه کند. و کدام خطبه دشوارتر از خطبه ازدواج است؟ چرا که گوینده آن، در سختی و تنگنا است و ناگزیر باید درباره خواستگار سخن بگوید و اینکه او همتا و هم شأن نامزدش می‌باشد. این موضوع،چیزی بود که وی را در مقامه بعدی که مقامه «واسطیّه» نام دارد، به این سمت گرایش داد که این خطبه را طلب کند و در آن، هنر خود را عرضه کند و بضاعتش را بدین شکل نشان بدهد:
«اَلْحَمْدُلِلّهِ الْمَلِکِ الْمَحْمُودِ، اَلْمالِکِ الْوَدُودِ، مُصَوِّرِ کُلِّ مَوْلوُدٍ، وَ مَآلِ کُلِّ مَطْرُودٍ، ساطِحِ المِهادِ، وَ مُوَطِّدِ الأَطوادِ، وَ مُرْسِلِ الْأَمْطارِ، وَ مُسَهِّلِ الْأَوْطارِ، عالِمِ الْأسْرارِ وَ مُدْرِکِها، وَ مُدَمِّرِ الْأَمْلاکِ وَ مُهْلِکِها… طاوَعَ السُّؤْلَ وَ الْأَمَل، وَ أَوْسَعَ الْمُرْمِلَ وَ الْأَرْمَل، أَحْمَدُهُ حَمْداً مَمْدُوداً مَداهُ… وَ هُوَ اللهُ لا إلهَ لِلْأُمَمِ سِواهُ، وَلا صادِعَ لِما عَدَّلَهُ وَ سَوّاهُ، أَرْسَلَ مُحَمَّداً عَلَماً لِلْإسلامِ، وَ إِماماً لِلْحُکّامِ… إِعْمَلُوا – رَعاکُمُ اللهُ- أَصْلَحَ الْأَعْمالِ، وَ اسْلُکُوا مَسالِکَ الْحَلالِ، وَ اطَّرِحُوا الْحَرامَ وَ دَعُوهُ، وَ اسْمَعُوا أَمْرَاللهِ وَ عُوهُ، وَ صِلُوا الْأَرحامَ وَ راعُوها، وَ عاصُوا الْأَهْواءَ وَ ارْدَعُوها، وَ صاهِروا لُحَمَ الصَّلاحِ وَ الْوَرَع، وَ صارِمُوا رَهْطَ اللَّهْوِ و الطَّمَع، وَ مُصاهِرُکُمْ أَطْهَرُ الْأَحْرارِ مَوْلِداً، وَ أَسْراهُمْ سُؤْدُداً، وَ أَحْلاهُمْ مَوْرِداً، وَ أَصَحُّهُمْ مَوْعِداً… ».
ترجمه: «سپاس آن خدایی را که پادشاهی ستوده است و مالکی محبوب و دوستدار، و تصویرگر هر زاده شده، و پناه هر رانده شده، و گستراننده بستر]زمین[ و استوار کننده کوه‌ها و فرستنده باران‌ها و هموارکننده حاجات و دانای اسرار و دریابنده آن، و نابودکننده پادشاهان و هلاک‌کننده آنان ….. [خدایی که] با خواسته و آرزو [یِ بندگان] موافقت می‌کند و کسی را که توشه‌اش تمام شده و فقیر و مَردی را که همسرش مُرده‌است، بی‌نیاز می‌گردانَد. او را می‌ستایم، ستودنی که غایت و نهایتِ آن، کشیده و امتداد یافته‌است …. و اوست خدایی که هیچ خدایی جز او برای امت‌ها نیست، و برای آنچه راست و درست و برابر کرده [و آفریده] است، هیچ شکافنده‌ای وجودندارد. محمد(ص) را به عنوان عَلَم اسلام و پیشوایی برای حاکمان فرستاده‌است… . شایسته‌ترین کارها را انجام دهید- که امیدوارم خداوند شما را نگاه بدارد- و در راه‌های حلال، حرکت‌کنید و حرام را دور بیندازید و آن را رهاکنید و فرمان خداوند را بشنوید و حفظ‌کنید و صله رحم را به جای آورید و آن را مراعات کنید و از خواهش‌های نفسانی نافرمانی کنید و آن را از خود بازبدارید و با خویشاوندان صالح و پرهیزکار ازدواج‌کنید و از گروهی که لهو و طمع را پیشه خود می‌سازند، جداشوید. اما، این کسی که قصد دارد دامادتان شود[۱۳] از نظر زادگاه، پاک‌ترینِ آزادگان است و درسیادت و مهتری، شریف‌‍‌ترین و جوانمردترین، و از نظرِ آبخورگاه، شیرین‌ترین و در [عمل کردن به] وعده، بی‌عیب و نقص‌ترین آن‌هاست…».
به همین صورت، این متن و بافتِ خالی از نقطه گذاری را می‌آفریند و ادامه می‌دهد.
معلوم می‌شود که او به این تجربه و تجربه‌های گذشته قانع نشده‌است و بازهم در مقامه چهل و ششم که مقامه «حلبیّه» است نمونه‌های جدیدی از شعر را به نمایش می‌گذارد که بعضی از آنها دارای نقطه و برخی هم بدون نقطه هستند. از نمونه‌های دارای نقطه این گفته اوست:

 

فَتَنَتْنی فَجَنَّنَتْنی تَجَنّی   بِتَجَنٍّ یَفْتَنُّ غِبَّ تَجَنّی

ترجمه: «تجنّی[۱۴]، مرا شیفته خود ساخته و دیوانه خود کرده‌است، [آن هم] با ناز و کرشمه‌ای که گوناگون و متنوع است به دنبال جنایتی [که در حقّم روا داشته]».
گویا این نمونه‌ها را پایین‌تر از هدفِ خود می‌دید، پس نمونه‌ای ساخت که کلماتِ بیتهای آن، یکی نقطه‌دار و دیگری بدونِ نقطه پشتِ سر هم قرار گرفته‌اند، به این صورت:

 

إِسمَحْ فَبَثُّ السَّماحِ زَیْنٌ   وَ لا تُخِبْ آمِلاً تَضَیَّفْ

ترجمه: «بخشندگی کن که پراکنده ساختن نیکی و کَرَم، [مایه] زینت و آرایش توست و فردِ امیدواری را که میهمانت می‌شود ناامید نگردان!»
این نمونه هم برای او کافی نبوده‌است و به آن نمونه‌ای دیگر اضافه نموده‌است که به جناسِ خطّی بین کلمات می‌پردازد، به صورتی که اگر نقطه‌های آن حذف شود، کلمات کاملاً شبیهِ یکدیگر به چشم می‌خورند، مانند این بیت:

 

زُیِّنَتْ زَیْنَبٌ بِقَدٍّ یَقُدُّ   وَ تَلاهُ وَیْلاهُ نَهْدٌ یَهُدُّ

ترجمه: «زینب به قامتی آراسته ‌شده‌است که [دل‌ها را] می‌شکافد، و پستانی که
[دل عاشقم را] به شدت در هم می‌کوبد، [در دلربایی] از آن پیروی کرده‌است و بدا به حال او!»
چنین به نظر می‌رسد که این جناس، او را به تمام آرزوهایش نرسانده‌است، پس دو بیتِ دیگر سروده‌است که در آغاز و پایانِ ابیات، دارای جناس[۱۵] می‌باشد، جایی که می‌گوید:

 

سِمْ سِمَهً تَحْسُنُ آثارُها   وَ اشْکُرْ لِمَنْ أَعْطی وَ لَوْ سِمْسِمَهْ
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...