بدیهی است که علل گرایش مردم به سینما در مورد گروه‌های جنسی و سنی و افراد دارای درجه تحصیلی و طبقه اجتماعی متفاوت، یکسان نیست. مثلاً عشق به ستارگان و میل به تشبه به قهرمانان بیشتر نزد جوانان موجب جذب آنان به سینماست.
تحقیق خانم «کیل هاکر» در سال ۱۹۵۸ حاکی از آن است که جوانان ۱۴-۱۸ ساله را دو عامل اصلی به سینما می‌کشاند، یکی میل گریز و رهایی از زندگی مبتذل عادی و دیگری ذوق شناسایی بهتر زندگی واقعی و زندگی بزرگ‌سالان و اشتیاق شناخت بهتر زندگی آینده و حال‌آنکه به عقیده همان محقق آلمانی بزرگ‌سالان بیشتر به منظور تفریح و سرگرمی به سینما می‌روند. جوانان فیلم‌هایی را می‌پسندند که انسان و سرنوشت و مسائل او را مطرح می‌کنند.
در تحقیق «لینکس» ۱۹۴۱ دوال در ۱۹۴۴ بر می‌آید که حتی پسر و دختر هم به یک نوع فیلم راغب نیستند. پسرها بیشتر طالب فیلم‌های پرحادثه و پرماجرا و آمیخته به خشونت و شدت عمل هستند و دخترها طالب فیلم‌های مربوط به عشق و زندگی خصوصی و خانوادگی و روابط انسانی و چیزهای زیبا.
در تأثیر سینما تردیدی نیست. سینما نوعی سحر جمعی است. وقتی شخص کتاب می‌خواند امکان آن را دارد که کتاب را هر لحظه کنار بگذارد و درباره آن تفکر کند ولی به هنگام تماشای فیلم شخص کاملاً مجذوب و مسحور است و طوری در معرض تأثیر قرار دارد که مجال و توانایی دخالت اراده و فکر از دست او می‌رود و حتی خود را با شخصیت‌های فیلم متشبه و مشتبه می‌کند و با آن‌ها در رنج و شادی و آزمایش‌های زندگی شرکت می‌کند.
«دی سینگر» و «روک میک» بیان می‌دارند که معنی جنبه‌های فیلم، مانند طرز آرایش و پوشش و رفتار و گفتار ستارگان روی خانم‌ها و دختران بیشتر اثر می‌گذارد. فیلم‌هایی شامل صحنه‌های خطر و پر وحشت، شدیدترین عکس‌العمل را نزد کودکان کمتر از ۱۲ سال برمی‌انگیزد و فیلم‌های عشقی و صحنه‌های جنسی تندترین پاسخ را نزد جوانان ۱۶ ساله ایجاد می‌کند.
ماحصل کلام آنکه با توجه به روان‌شناسی رشد و تحول شخصی از کودکی تا بزرگ‌سالی، فیلم سینمایی را باید انتخاب کرد. برای گروه سنی پاره‌ای مناسب است و پاره‌ای دیگر نامناسب. در انتخاب فیلم‌هایی نیز که صرفاً جنبه تعلیم و تربیتی دارد، توجه به دایره ذوق و میزان فهم کودک و نوجوانان ضروری است.
دانلود پایان نامه
با رواج بیش از حد رسانه‌ها می‌توان یک دوران ممتد غلبه تصاویر را در سرزمین‌ها پیش‌بینی کرد.
آقای «پیناتل» از تمام قیل و قال‌ها درباره سینما نتیجه می‌گیرد که امکان تأثیر سینما در برانگیختن تمایلات جنایی را نمی‌توان به‌طور قاطع انکار کرد ولی در تأثیر آن نباید مبالغه نمود.

ت: ماهواره

ماهواره به عنوان یکی از مهم‌ترین وسایل ارتباطی و انتقال اطلاعات در قرن حاضر است. ماهواره‌ها با پوشش وسیعی که در سطح کره زمین ایجاد نموده است، توانایی بالایی در انتقال اطلاعات با سرعت و پوشش زیادی را دارند. ماهواره‌ها از طریق درگاه‌هایی همچون تلویزیون و رادیو قدرت نفوذ خود را در تمامی نقاط جهان به رخ می‌کشند چرا که مخاطبان می‌توانند با هزینه‌ای اندک و بدون صرف وقت زیاد به مجموعه‌های مختلفی از کانال‌های تلویزیونی، سینمایی و با حجم زیادی از برنامه‌ها و اطلاعات مواجه شوند. اولین ماهواره در سال ۱۹۸۰ با ۱۲ هزار مدار تلفنی تنها با ۲ کانال تلویزیونی در مدار قرار گرفتند و نسل ششم آن‌ها با چند برابر ظرفیت نسل پنجم و با سیستم‌های دیجیتالی پیشرفته در سال ۱۹۸۶ ساخته و بکار گرفته شد.
ماهواره وسیله‌ای است برای ارسال پیام از یک نقطه کره زمین به نقطه دیگر، ایده استفاده از ماهواره برای انتقال پیام به‌ویژه در دهه‌ های پس از جنگ جهانی دوم شکل گرفت و در ابتدا ماهواره‌های ارتباطی، بیشتر به منظور ارتباطات تلفنی به وجود آمدند تا تماس‌های تلفنی در فاصله‌های دور را امکان‌پذیر سازند. به تدریج به واسطه این تکنولوژی، انعکاس سیگنال‌های رادیویی و تلویزیونی از نقطه‌ای به نقطه دیگر ممکن شد.
تنها بین سال‌های ۱۹۵۷ تا ۱۹۷۹، تعداد ۲۱۰۰۰ ماهواره به فضا پرتاب شد. اکنون ماهواره‌ها بر محدوده گسترده‌ای از فعالیت‌ها، از ارتباطات تلفنی گرفته تا ارسال تصاویر تلویزیونی، تجارت و بانک داری و هواشناسی و… تأثیر می‌گذارد. برای روشن شدن تأثیر این پدیده تنها ذکر یک مثال کافی است. در یک دهه گذشته، ظرفیت تلفنی ماهواره‌های ارتباطی از ۱۵۰ مدار به ۱۰۰۰۰ مدار افزایش یافت. [۷۸]
ماهواره‌هایی که تصاویر تلویزیونی را از یک نقطه به نقطه دیگر ارسال می‌کند، از مهم‌ترین تحولات ماهواره‌ای هستند که نسبت به ماهواره‌های فعلی بسیار نیرومندترند. در حال حاضر برای هر سلیقه‌ای برنامه‌ای وجود دارد، مانند مجموعه تفسیرها، خبرها، فیلم‌های هیجان‌انگیز، موسیقی راک و برنامه‌های غیراخلاقی و مستهجن و… یک محقق مصری می‌گوید: «کسانی که آنتن ماهواره می‌خرند ترجیح می‌دهند تصاویر و فیلم‌های غیراخلاقی و صحنه‌های خشونت‌آمیز را تماشا کنند و از تأثیر آن بر کودکان و نوجوانان بی‌خبرند.»
«هونکر»، رهبر درگذشته آلمان شرقی اظهار می‌کند که «خطر اصلی بر بام‌هاست. از آنجاست که تصورات بیمارگونه از بهار شرق شکل می‌گیرد.»[۷۹]
ماهواره‌ها همان‌گونه که قادرند تنگناهای ارتباطی، فرهنگی، آموزشی و بهداشتی را در کشورهای دچار کمبود نیروی انسانی متخصص برطرف کنند و نقش اطلاع‌رسانی و غیره را ایفا کنند، می‌توانند تسهیلات سلطه فرهنگی و اطلاعاتی را فراهم کنند. از آنجایی که این پدیده از طریق صدها کانال از مرزها عبور کرده و به درون خانه‌های ما رخنه کرده است و فیلم‌ها، برنامه‌ها و اخبار مغایر و متضاد با فرهنگ و سیاست‌های بومی را منتشر می‌سازند، قادر است حق حاکمیت ملی را نیز زیر سؤال ببرد. بررسی برخی از محققان نشانگر آن است که رسانه‌های جمعی، به‌ویژه انواع تصویری آن، ارزش‌ها، افکار و به‌طورکلی فرهنگ مصرف‌گرایی و فردگرایی افراطی، خشونت‌طلبی و ستاره گرایی و قهرمان‌پروری را که از عوامل سلطه استعمار به شمار می‌آیند، گسترش می‌دهد. این نکته قابل‌ذکر است که قبل از ظهور ماهواره، سال‌ها طول می‌کشید تا نفوذ فرهنگی صورت گیرد، اما در حال حاضر باوجود ماهواره، پیام‌ها در عرض چند ثانیه منتقل می‌شوند و فرهنگ خاصی را که مدنظر انتقال‌دهندگان است به‌ویژه درروی نسل جوان و نوجوان تأثیر شگرف عمیقی خواهد گذاشت که منجر به اختلال در فرهنگ‌ها می‌شود. [۸۰]
با توجه به سرمایه‌گذاری عظیم غرب برای گسترش فرهنگ خویش در اقصی نقاط جهان و به‌ویژه در جوامع اسلامی، امروزه کاربرد تلویزیون‌های ماهواره‌ای گسترش‌یافته و از مرزها فراتر رفته و به درون منزل ورود پیدا کرده است.
امپریالیسم غرب بنا بر ماهیت استکباری خود، به سلطه سیاسی و اقتصادی به کشورهای دیگر اکتفا نمی‌کند، بلکه علاوه بر آن در پی سلطه فرهنگی به کشورهای دیگر است. یکی از مهم‌ترین ابزارهای ارتباطی آن‌ها برای این تهاجم فرهنگی، تلویزیون‌های ماهواره‌ای است. اگرچه این فناوری ماهیتاً منفی نیست و می‌توان از آن استفاده‌های بسیار مطلوبی کرد، اما متأسفانه در حال حاضر اکثریت قریب به‌اتفاق شبکه‌های تلویزیون ماهواره‌ای ابزاری برای گسترش سلطه فرهنگی غرب و رواج بی‌بندوباری بر سایر جوامع‌اند.
بر اساس نتایج به‌دست‌آمده از پژوهش‌های متعدد در خصوص ماهواره و برنامه‌های آن فیلم‌ها و زنجیره‌های ماهواره‌ای، گرایش به بعد غیر الهی و تخریب فرهنگ در بعد بالایی قرار دارد.
لذت طلبی افراطی، روابط ناسالم و ضربدری و خشونت‌گرایی، بی‌بندوباری، از مهم‌ترین ارزش و رفتارهای ترویج‌شده در فیلم‌ها و زنجیره‌های ماهواره‌ای است.
نتایج دیگری که از این پژوهش به‌دست‌آمده است، نشان می‌دهد که لیبرالیسم، لمپنیسم و غرب‌گرایی سه جریان فرهنگی حاکم بر فیلم‌ها و زنجیره‌های ماهواره‌ای است. اگرچه جریان‌هایی از قبیل اسلام‌گرایی و تجددگرایی دینی نیز در آن‌ها وجود دارد، ولی به نظر می‌رسد که ضمن آگاه کردن جامعه نسبت به خطرات اندیشه‌های القایی توسط ماهواره‌ها، مخصوصاً در خصوص اطفال و نوجوانان می‌توان با سیاست‌گذاری‌های مناسب در این خصوص از بروز عوارض بعدی آن جلوگیری کرد. [۸۱]

بند سوم: رسانه‌های مبتنی بر داده‌های دیجیتال

با افزایش روزافزون کامپیوترهای شخصی و لپ‌تاپ‌ها و تبلت ها بازار داغ بازی‌های کامپیوتری دیجیتال و نرم‌افزارهای گوناگون و استفاده از اینترنت به شدت رو به افزایش است.
در خصوص بازی‌های دیجیتال که با روند رو به اوج آن روز به روز به میزان خشونت استفاده شده در آن رو به گسترش است، باید نگران این امر بود که این‌گونه تصاویر و بازی‌ها خواه ناخواه در رفتار و خصائل کودک و نوجوان ما تأثیرگذار است.
با توجه به این‌که در این حوزه نظارت‌های انجام شده به ورود این‌گونه رسانه‌ها و دریافت آن از سایت‌ها و منابع دیگر بسیار ضعیف است، خانواده‌ها باید هوشیار باشند تا از اثرات مخرب آن بر ذهن و روان کودکان و نوجوانان جلوگیری نمایند. علاقه کودکان و نوجوانان به بازی‌های کامپیوتری و دیجیتال با توجه به تنوع در این محصولات بسیار بالاست، به‌طوری‌که باوجود تبلت ها و گوشی‌های هوشمند ساعات زیادی را صرف بازی کردن می‌کنند و با بهره گرفتن از اینترنت هرگونه بازی و فیلمی را در دسترس خواهند داشت. یا به راحتی به شبکه‌های اجتماعی نظیر فیس بوک و… که در واقع نوعی شبکه‌های ضد اخلاقی است می‌تواند اثرات سوء به همراه داشته باشد طوری که در بعضی جوامع بحث اعتیاد به اینترنت پیش آمده است و کمپ‌های مخصوصی را برای ترک آن پیش‌بینی کرده‌اند که فرد با مراجعه به آنجا تحت درمان قرار می‌گیرد.
فصل دوم:
نقش خانواده
در
بزهکاری اطفال و نوجوانان

فصل دوم: نقش خانواده در بزهکاری اطفال و نوجوانان

پدر و مادر هر طفل، نخستین الگوها و سرمشق‌هایی هستند که کودک رفتار خود را در خلال مهرورزی و تحسین آنان، بر اوامر و نواهی آن دو تطبیق می‌دهد. اگر اطفال در خانواده خویش الگویی نیابد که خود را با آن همانند سازد از آن کانون برمی‌تابد و پا به فرار می‌گذارد، کودک چون پیرو اصل لذت است از حقیقت می‌گریزد و در دنیای تخیلی و رؤیا گونه خود زندگی می‌کند و در اوضاع افسانه ای و اساطیری سیر می کند و گمان می‌برد که در کنار خدایان بر سر سفره نشسته است در چنین زندگی پر تلاوت است که طفل، تخیل و حقیقت، توهم و واقعیت را به هم می‌آمیزد و در معرض بزهکار شدن قرار می‌گیرد، نافرمانی می‌کند از خانه فرار می‌کند، پرخاشگر و ستیزه‌جو می‌شود. [۸۲]

مبحث اول: وضعیت و رفتار و ویژگی‌های خانوادگی

خانواده به‌عنوان کوچک‌ترین واحد اجتماعی، اساس تشکیل جامعه است. یکی از عوامل مؤثر در رفتار فرد خانواده است. کودک خصوصیاتی را از والدین خود به ارث می‌برد و از این طریق رشد و پیشرفت می‌کند. نفوذ والدین در کودک فقط از لحاظ ارثی نیست، بلکه کودک را از زندگی جمعی و فرهنگ جامعه آشنایی می‌سازد موفقیت خانواده، آداب و رسوم و عقاید خانواده و نحوه رفتار والدین با یکدیگر نیز در کودک مؤثر است.
«رایت» در خصوص خانواده چنین اظهار می‌کند که خانواده پایه و اساس جامعه بشری است. کودکانی که از طرف والدین خود طرد می‌شوند، یا در خانه‌ای پر از تعارض رشد می‌کنند، و یا نظارت کافی بر روی آن‌ها صورت نمی‌گیرد در معرض خطر بسیار زیاد بزهکاری قرار می‌گیرند.
«ایمارژن» معتقد است که با دخالت دادن خانواده در مسئله بزهکاری نوجوانان می‌توان آن‌ها را در مسیر درست زندگی قرارداد. اگر تنها چیزی وجود داشته باشد که در بزهکاری دخالت دارد، آن چیز خانواده است. درک درست کارکرد خانواده و عملکرد نوجوان در خانواده هسته مرکزی بزهکاری می‌باشد. خانواده یکی از قوی‌ترین نیروهای اجتماعی شدن در زندگی است. آن‌ها به کودکان می‌آموزند که چگونه رفتارهای ناخواسته خود را کنترل کنند، ارضای نیاز خود را به تعویق اندازد و به حقوق دیگران احترام بگذارند.[۸۳]
خانواده‌ها همچنین می‌توانند به کودکان پرخاشگری، رفتار ضداجتماعی و رفتار خشونت‌آمیز بیاموزند.[۸۴]
این مطلب به تنهایی و به سادگی توضیح می‌دهد که چگونه دوره نوجوانی می‌تواند به رفتارهای بزهکاری منجر شود. رایت معتقد است که تربیت صحیح فرزند در طول سال‌های اولیه و پایانی دوره نوجوانی می‌تواند به عنوان یک سپر ضربه‌گیر از پیدایش رفتار بزهکارانه جلوگیری کند و به نوجوانان بزهکار در متوقف کردن رفتارهای خود کمک کند.
تحقیقات نشان می‌دهد که در معرض موقعیت‌های خشونت‌آمیز قرار گرفتن به عنوان مهم‌ترین منبعی است که در اوایل دوران نوجوانی دیده می‌شود و این ویژگی به این مفهوم است که نه‌تنها خشونت در خانواده بر روی نوجوانان اثر می‌گذارد بلکه خارج از منزل نیز این توانایی را دارد. [۸۵]
اگر خشونت تمامی جنبه‌های عاطفی محیط زندگی نوجوان را احاطه کند به احتمال زیاد چنین نوجوانی در فعالیت‌های بزهکاری شرکت خواهد کرد.
آقای «کاش ول» و «نیکولاس واک» معتقد به تئوری اجبار در خانواده هستند مبنی بر اینکه محیط خانواده می‌تواند بر شیوه و روابط درونی فردی جبری بیشتری دارند تمایل دارند که با یکدیگر ارتباط بیشتری داشته باشند و این‌گونه روابط، احتمال بروز رفتارهای بزهکارانه را افزایش می‌دهد. بنابراین درک روابط درون خانوادگی که شامل سازگاری خانوادگی، همبستگی و رضایتمندی در خانواده می‌باشند، می‌تواند اطلاعات بیشتری در درک نوجوانی فراهم آورد. [۸۶]
در بین شرایط اجتماعی که در تعیین چگونگی آینده شخص دخالت دارد کافی است که بدانیم خانواده نقش اساسی و اصلی در این زمینه دارد.
تعارض، نفاق، ناسازگاری و مشاجره میان پدر و مادر و یا ستیزه‌جویی و مرافعه و اختلاف میان هر دو یا یکی از آنان و کودک، رفتار خشونت‌آمیز اطرافیان با کودک و عدم تفاهم در میان آنان، آن‌چنان آثار شوم و زیان‌بخش در روان طفل باقی می‌گذارد که با اعمال شقاوت انگیز خود و بروز مفاسد، کاخ سعادت جامعه خویش را می‌لرزاند.
نه فقط ستیزه‌جویی و نفاق و رفتار خشونت‌آمیز، مفاسد خطرناک برای جامعه به بار می‌آورد بلکه خونسردی و سکوت دائمی والدین و کانون سرد و بی‌فروغ و خالی از محبت و مهر و نوازش آنان نیز توالی شومی در بر خواهد داشت. در مطالعات انجام شده بسیاری از جانیان خطرناک و سنگ دل و مجرمان به عادت کسانی هستند که در کودکی از نوازش مادری و محبت پدری محروم مانده و از این پس محرومیت رنج برده‌اند. در علت شناسی بزهکاری خردسالان و نوجوانان، خانواده اصلی ایفاگر نقش مستقیم و بسیار مهم است.

گفتار اول: وضعیت اشتغال والدین

اشتغال والدین در بیرون از منزل موجب کاهش کمیت کانون خانواده، آسیب و تعارض و اختلال در نقش والدین و از همه مهم‌تر باعث بزهکاری اطفال و نوجوانان می‌شود.
خمیرمایه مؤلفه‌های اصلی شخصیت متعادل و پویا یا متزلزل و آسیب‌پذیر کودکان و نوجوانان در کانون خانواده شکل می‌گیرد.
اشتغال والدین را می‌توان به گونه‌های مختلفی تقسیم کرد:

 

    1. زن و مرد به‌طور همزمان شاغل‌اند.

 

    1. زن و مرد به‌طور همزمان ولی نیمه‌وقت یا پاره وقت شاغل‌اند.

 

    1. زن و مرد متناوب شاغل‌اند یعنی نصف روز زن و نصف دیگر روز مرد.

 

  1. مرد شغل آزاد دارد و از نظر زمانی شغل او انعطاف‌پذیر است، اما زن شغل اداری و انعطاف‌پذیر نیست.
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...