مهمترین پارامتر های سازمانی در انتقال دانش از طریق سرمایه گذاری شرکت های چند ملیتی شامل خود مختاری واحد و سطح همگرایی میان واحدی می شود. خود مختاری یا عدم تمرکز گرایی بر توانایی واحد تابع برای اخذ مستقلانه تصمیم از شعبه اصلی شرکت دلالت می کند. هنگام برخورداری از خود مختاری بیشتر، مدیران نفوذ بیشتری بر تصمیمات دارند، بنابراین احتمالا تعهد بیشتری به اجرای آنها نشان می دهند. میزان ادغام میان واحدی نیز با قوانین و رویه ها تعیین می شود که در رسمی سازی تجلی می یابد. رسمی سازی مهمترین عامل سازمانی در انتقال دانش فناوری به شمار می رود که بر عدالت رویه ای تاثیر قابل توجهی دارد و به شفافیت فرایند انتقال می انجامد. (احمدی ، ۱۳۷۸)
دو عامل تعیین کننده در انتقال و انطباق دانش و با تاکید دانش ضمنی از طریق سرمایه گذاری شرکت های چند ملیتی، ظرفیت جذب گیرنده تکنولوژی و برداشت آن از عدالت رویه است. مفهوم عدالت رویه این است که واکنش به یک تصمیم تا حدی وابسته به رویه هایی است که برای نیل به آن بکار می رود. نوع برداشت گیرنده از عدالت رویه ای، بر تعهد، اعتماد و سازگاری اجتماعی تاثیر مثبتی دارد. کیم پنج معیار برای عدالت رویه ای نام می برد:
الف: ارتباطات دو جانبه
ب: رویه های تصمیم گیری غیر تبعیض آمیز
ج: به چالش کشیدن و رد کردن دیدگاه های شعبه اصلی شرکت
د: حسابرسی کامل تصمیمات نهایی
ه: آشنایی شعبه اصلی شرکت با موقعیت محلی
پنج ویژگی فوق نه تنها برای اخذ تصمیم درباره تخصیص منابع اهمیت دارد بلکه می توان آن ها را برای بررسی انتقال تکنولوژی از دیدگاه شرکت تابع نیز بکار برد. اهمیت مضاعف عدالت رویه ای از آن روست که شرکت تابع وجود یا فقدان آن را نه تنها در فرایند فناوری بلکه در سایر فرایند های بعدی از انتشار دانش نیز تجربه می کند و با تقویت ظرفیت جذب، کارایی انطباق و انتقال دانش را افزایش می دهد. هنگامی که ضمنی بودن دانش افزایش می یابد، ارزش آن بطور پیش بینی نشده ای غیر قطعی تر و مبهم تر می شود، بنابراین فرایند انتقال دانش به طور فزاینده ای به عدالت رویه ای متکی می شود.
(اشتریان ، میبدی ،۱۳۸۹)
عدالت رویه ای در انتقال تکنولوژی زمانی اهمیت بیشتری می یابد که از یک سو انتقال، معطوف به ابعاد ضمنی تری از دانش باشد و از سوی دیگر شرکت های تابع از سطوح پایین تری در ظرفیت جذب برخوردار باشند. در این صورت به سرمایه گذاری بیشتر شرکت مادر در عناصر متعدد عدالت رویه ای نیاز است. وجود هدف واحد در سرمایه گذاری خارجی میان شرکت اصلی (عرضه کننده) و شرکت تابع (گیرنده) به یکپارچگی و اعتماد سازی کمک می کند و انتقال دانش ضمنی را تسهیل می سازد. گیرنده برای یادگیری به مدیریت کارآمدی نیاز دارد که بتواند از عهده هماهنگی های فرهنگی و اجتماعی میان دو طرف برآید. تجربه نشان داده است که سرمایه گذاری خارجی موجب بهبود شاخص های اقتصاد کلان می شود. (جعفری مقدم ،۱۳۸۳)
از آنجا که فناوری دانش محور است و بیش از هر چیز به کارشناسان متبحر نیاز دارد، کیفیت نیروی انسانی است که شرط اصلی جذب سرمایه گذاری خارجی به شمار می رود. عرضه بالای نیروی کار تحصیل کرده، انعطلف پذیر، متخصص و برخوردار از مهارت های کار آفرینی، بخصوص در شاخه های مهندسی و فناوری برای شرکت های چند ملیتی که بدنبال بهترین مکان برای سرمایه گذاری می گردند اهمیت بسیاری دارد. این امر نه تنها برای عرضه کننده که برای گیرنده نیز حائز اهمیت است، زیرا هرچه ظرفیت جذب گیرنده بالاتر باشد در کسب دانش ضمنی از دریافت کننده موفق تر عمل می کند. یک راهکار مناسب، ایجاد مراکز ویژه کارآفرینی با مشارکت دولت، دانشگاه و بخش خصوصی است که توان برانگیختن کارآفرینی و خلاقیت در سطح تکنولوژیک را داشته باشند. این مراکز می توانند در سطح دانشگاهی ایجاد شوند و از طریق پشتیبانی فنی و مالی بلند مدت، فارغ التحصیلان را برای تاسیس بنگاه های خودشان آماده کنند. برای نیل به این هدف، تربیت نیروی انسانی بایستی متناسب با تغییرات تکنولوژیکی انطباق یابد تا تقاضا و بازار کار مناسب برای نیروی کار وجود داشته باشد، زیرا بازار پیش شرط دستیابی به نیروی انسانی کارآمد است. از دیگر عوامل موثر بر جذب سرمایه گذاری خارجی، فراهم بودن زمینه فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است. این امر خصوصا در جذب دانش ضمنی ضرورت دارد که به همگرایی فرهنگی نیاز دارد، زیرا دانش ضمنی در رابطه ای دوستانه و باز منتقل می شود. تعامل مثبت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی به صمیمیت و اعتماد متقابل می انجامد. بنابراین عرضه کننده را به ارائه دیدگاه های منحصر به فرد، تجارب شخصی و رموز کار ترغیب می کند. همچنین فراهم بودن زمینه اقتصادی مانع از ایجاد شکاف اقتصادی فزاینده میان دو طرف می شود. شکاف اقتصادی کمتر، انتقال حجم بیشتری از دانش ضمنی را بدنبال دارد. گذشته از موارد یاد شده، وفور منابع طبیعی، ایجاد نظام مناطق آزاد که علاوه بر ارائه زیربنای مناسب به شرکت های سرمایه گذار معافیت های مالیاتی همچون معافیت بر صادرات و معافیت بر صادرات و معافیت بر درآمد اعطا کند، ثبات سیاسی و قدمت و استحکام دموکراسی، وجود بازار چه در خود کشور و چه در مجاورت آن، آمادگی برای تعاملات خارجی، تمایل و قابلیت رهبران سیاسی برای جذب سرمایه گذاری خارجی و تاکید بر آن به مثابه یک راهبرد از جمله ملاحظاتی هستند که در جذب سرمایه گذاری خارجی تاثیر بسزایی دارند. نکات اخیر به درک روش شناسی انتقال تکنولوژی وابسته اند که به توانمندی مدیریتی بر می گردد. البته نباید از هزینه سنگینی که سرمایه گذاری خارجی بر بودجه کشور میزبان تحمیل می کند غافل شد. استفاده شرکت مهمان که معمولا چند ملیتی است از منابع خام طبیعی و نیروی انسانی ارزان، هزینه ناشی از پرداخت یارانه و توسعه زیر بنا به منظور پایین آوردن مخارج تاسیسات شرکت مهمان همچنین تلاش آن در نفوذ بیشتر به بازار کشور گیرنده و جهت گیری های محیطی و فرهنگی بر ضد شرکت های خارجی مسائلی هستند که کشور ها بایستی برای آن تمهیداتی مناسب بیندیشند. (طباطبائیان ، ۱۳۸۷)
درباره نقش دولت در این زمینه باید تاکید کرد که مهمترین نقش دولت، نقش حمایتی است. جذب سرمایه گذاری خارجی از طریق تشویق مشارکت خارجیان در صنایع سودمند با گرایش صادرات از راهکار های ابتدایی است، چرا که حجم واردات مواد اولیه اندک است. باید توجه داشت که بیشتر تکنولوژی های امروز دنیا و بیشترین حجم تکنولوژی منتقل شده در دست شرکت های فراملی است، پس یکی از گام های لازم برای انتقال تکنولوژی موفق جذب سرمایه گذاری خارجی است. تکنولوژی به دنبال سرمایه گذاری می آید. کشور میزبان با تعدیل مالیات ها و تعیین مجموعه متنوعی از انواع حمایت ها می تواند این قدم را بردارد. همچنین کشور مزبور با ایجاد اطمینان و اعتماد در سرمایه گذاران خارجی از طریق تضمین امنیت دارایی های منقول و غیر منقول آنها می تواند گامی برای جذب بیشتر سرمایه خارجی بردارد.(اشتریان و دیگران، ۱۳۸۵)
نقش دولت در رفع موانع و چالش ها بسیار پر رنگ و با اهمیت است. تعیین یک چارچوب مناسب قانونی برای تسهیل جریان های تکنولوژی و سرمایه گذاری، ایجاد مرکز اطلاعات توسعه تجاری و صنعتی و بطور کلی تنظیم یک برنامه جامع که از پیشرفت تکنولوژی در مقابل شکست حمایت کند از فعالیت های دولت است. دولتی که در پی متحول ساختن تکنولوژی ملت خود است باید خود را برای مداخله در سه موضوع آماده سازد: ایجاد ساختار های انگیزشی برای تحریک موسسات اقتصادی و سرمایه گذاری برای تقویت شایستگی ها و بکارگیری تکنولوژی های جدید، توسعه ظرفیت ها به منظور پاسخگویی به محرک ها و پشتیبانی از موسسات به منظور تسهیل عملیات بازار. (داورپناه ، ۱۳۸۴)
موفقیت سرمایه گذاری خارجی و خصوصی سازی به قابلیت های سازمانی و مدیریتی گیرنده بستگی دارد. در اینجا، بصیرت، بینش، تجربه و شم مدیریتی ضرورت دارد که در ذهن مدیر نهفته است. این مهارتی است که قابل آموزش نیست و تنها به صورت ضمنی می تولن آموخت. از مزایای سرمایه گذاری خارجی، انتقال مهارت های مدیریتی است که در اساس تدوین پذیر نیستند. بنابراین گیرنده باید بکوشد در فرایند انتقال، چنین فنونی را کسب کند که به تعادل پویا با عرضه کننده وابسته است. آنچه اهمیت دارد آن است که برای جذب سرمایه گذاری خصوصی، کشورها به آزاد سازی بازار های خود بپردازند و معیار هایی برای ایجاد رقابت در نظر گیرند، خصوصا مقررات در جذب سرمایه گذاری خارجی باید به گونه ای تدوین شود که تمایل موسسات اعتباری، بانک ها و … را برانگیزد. (دبیر خانه شورای اطلاع رسانی، ۱۳۸۴)
اگر سرمایه گذاری خارجی صرفا به تامین مالی تفسیر نشود، فرصتی طلایی برای انتقال دانش ضمنی به وجود می آورد. استمرار فعالیت مستقیم عرضه کننده فناوری در کشور دریافت کننده، بستر مناسبی برای انتقال تجارب، مهارت ها و دانش عملی فراهم می کند. این امر هنگامی تسهیل می شود که گیرنده از زمینه مساعد فنی، اجتماعی و کیفیت بالای نیروی انسانی نیز برخوردار باشد. متاسفانه آنچه که گریبانگیر بعضی از کشور های در حال توسعه است، این واقعیت است که سرمایه گذاری خارجی را صرفا تامین کننده مالی می بینند و از این نکته غافل هستند که سرمایه گذاری خارجی را وسیله ای برای انتقال تکنولوژی بدانند.
ضعف دانش فنی و مدیریتی و عدم ثبات مدیران اجرایی، عامل اساسی چنین اشتباهی است. مدیران به دنبال آن هستند که پروژه های اجرایی را با سرعت تمام کنند، از این رو پیشرفت فیزیکی پروژه ها را در اولویت قرار می دهند تا بیلان کاری خود را بالا ببرند و در نتیجه به انتقال دانش فنی کم توجهی می کنند. (اشتریان، میبدی ، ۱۳۸۹)
-
- ۱۰. ۳. ادغام و اکتساب
ادغام و اکتساب، سیاستی اساسی برای انتقال است. این روش بر همکاری میان واحد های تحقیق و توسعه استوار است، یعنی به اشتراک گذاشتن دانش متخصصانی که چه بسا تدوین پذیر نبوده و به تعامل نزدیک کارشناسان خبره وابسته است. در مکانیزم های ادغام و اکتساب تلاش می شود ایده و خلاقیتی که ورای لایه ظاهری تکنولوژی نهفته است درک شود. گیرنده با کسب این رموز و نکات نا ملموس است که می تواند قابلیت های تکنولوژیک خود را تا تغییر و توسعه نوآورانه ارتقا دهد.
برات و نال ضمن طرح روش ادغام و اکتساب دانش چگونگی، بر لزوم اهمیت نقش زمان در موفقیت فرایند تحقیق و توسعه تاکید کرده مکانیزم یکپارچگی مرحله اولیه را مطرح می کنند. آنها بحث خود را به همکاری تحقیق و توسعه بیرونی یا خرید دانش چگونگی در طی فرایند توسعه تولید اختصاص می دهند.
در واقع در مرحله توسعه محصول از انتقال نوآورانه تکنولوژی است که برخورداری ازدانش ضمنی و آگاهی از لایه های عمیق فناوری ضرورت دارد، زیرا هنوز تکنولوژی در مراحل آغازین به سر می برد و یادگیری و بسط و گسترش در آن کارایی دارد. (برات و نال، ۲۰۰۴)
بنابراین کسب و ادغام برای توسعه فناوری و دانش پایه بنگاه گزینه متداولی به شمار می رود. کسب موفق تحقیق و توسعه که منجر به هم افزایی می شود، به یکپارچگی بنگاه یا واحد تجاری کسب شده نیاز دارد. یکپارچگی خصوصا برای جذب دانش و فناوری مهم است که در تغییر عملکرد گیرنده منعکس می شود.
عوامل ثابتی برای موفقیت اکتساب وجود ندارد. اکتساب روند دشواری دارد و میزان شکست در آن بالاست. این از ناملموسی، تدوین ناپذیری، پیچیدگی و ناشناختگی دانش ضمنی ناشی می شود. به طور کلی، دو عنصر مهم اکتساب عبارتند از: تحلیل مالی و راهبردی قبل از قرارداد و یکپارچگی شرکت بعد از انعقاد قرارداد. اکتساب هنگامی موفقیت آمیز است که خریدار قابلیت یکپارچگی بنگاه کسب شده را داشته باشد، طوری که از طریق فهم بر هم افزایی های دانش عملکرد خود را بهبود بخشد. می توان ادعا کرد که نحوه عملکرد بنگاه به روشنی میزان موفقیت یکپارچگی را منعکس می کند. (دهکردی ، ۱۳۸۲)
اکتساب دانش به معنای انتقال آن نیست. چه بسا دانش کسب شود اما جذب نشود که در این صورت انتقالی رخ نداده است. معمولا دانش آشکار به آسانی انتقال پذیر است اما انتقال دانش ضمنی که عمق فناوری را پوشش می دهد و وجه بنیادین دانش است بسیار دشوار است. بنابراین اکتساب لایه سطحی و آشکار دانش، بهتر انجام می گیرد که البته بدون کسب دانش ضمنی ناقص است.
در انتقال دانش و فناوری پاره ای از عوامل ماهوی و سازمانی وجود دارد که بر انتقال دانش کسب شده تاثیر می گذارد و چگونگی ادغام آن در سازمان گیرنده را تعیین می کند. هنگامی که دانش منتقل می شود که کاملا گیرنده آن را جذب کرده باشد. بر مبنای مطالعه برسمن، عوامل موثر بر انتقال پس از اکتساب، شامل قابلیت مفصل بندی دانش، میزان ارتباطات و سطح استفاده از روش های یکپارچگی می شود. هلیبین مشابهت محیط صنعتی گیرنده را نیز به عنوان عامل مهم دیگر اضافه می کند. او معتقد است هنگامی که محیط صنعتی دو طرف با هم مشابه باشند، احتمالا گیرنده از فرایند های یکسان، تجارب به اشتراک گذاشته و ترتیبات داخلی مشابهی برخوردار است که انتقال دانش را آسان می کند. به این ترتیب اهمیت ارتباط، تعامل و تشابه محیطی در انتقال دانش ضمنی مشخص می شود. (اشتریان و دیگران، ۱۳۸۵)
عواملی که بر انتقال دانش اکتسابی تاثیر می گذارند، در دو دسته می توانند طبقه بندی شوند. این طبقه بندی به شناخت و تدبیر برای انتقال دانش ضمنی کمک می کند.
الف: عوامل عمده از ویژگی های دانش منتقل شده که عبارتند از: درجه کدگذاری، مشاهده پذیری و پیچیدگی، درجه تعبیه سازی و شکاف دانش.
درجه کدگذاری دلالت بر میزانی دارد که دانش می تواند در اسناد و نرم افزار، مفصل بندی اظهار شود. این مشابه عاملی است که برسمن قابلیت مفصل پذیری دانش نامید. ویژگی اصلی دانش ضمنی در مفصل ناپذیری آن نهفته است که انتقال آن را دشوار می کند. درجه تعبیه سازی، بیانگر میزان مورد نیاز عناصر دانش و زیر شبکه های مرتبط برای انتقال، جذب، تطبیق و اتخاذ توسط گیرنده و یا میزان نیاز به گیرنده های دیگر است تا با همکاری آنها گیرنده مورد نظر امکان و توانایی به کار گرفتن دانش را بیابد. بنابراین بستر سازی برای انتقال دانش ضمنی ضرورت تام دارد. شکاف دانش نیز به معنای میزان مشابهت دانش گیرنده و منبع انتقال دهنده است. هرچه فناوری وارداتی با سطح دانش و تکنولوژی گیرنده سنخیت بیشتری داشته باشد، گیرنده آمادگی بیشتری برای جذب دانش ضمنی انتقال دهنده دارد.
ب: عوامل سازمانی موثر بر انتقال دانش ضمنی عبارتند از : ساختار سازمانی در باره ساختار سلسه مراتبی و روابط جانبی غیر رسمی، طول مسیر های شبکه ای، فاصله هنجاری، توان همبستگی و ظرفیت جذب گیرنده.
یک ساختار سلسله مراتبی بسته، انعطاف ناپذیر و شدیدا رسمی، مانع بزرگی برای جذب دانش و فناوری است. انتزاعی ترین وجوه دانش ضمنی عمدتا در خلال تعامل نزدیک، گفت و گو های دوستانه و روابط غیر رسمی منتقل می شود که در ساختار خشک بوروکراتیک تحقق نمی یابد. به نظر می رسد ساختار سیستمس، انعطاف و پتانسیل بیشتری برای بستر سازی انتقال داشته باشد. فاصله هنجاری بیانگر میزان اشتراک طرفین انتقال دانش در نظام های ارزشی و فرهنگ سازمانی است. این امر به آموزه های جامعه شناسی تکنولوژی برمی گردد. انتقال دانش و فناوری نیازمند برقراری ارتباط متقابل است. قرابت ارزشی و فرهنگی موجب تسهیل این ارتباط می شود. هنگامی که طرفین بهتر روش و منش یکدیگر را درک کنند، توان بیشتری برای فهم دیدگاه های یکدیگر و ایده های خلاق هم می یابند. ظرفیت جذب گیرنده نیز به توانایی آن برای بهره برداری از منابع بیرونی دانش بر می گردد. کسب دانش ضمنی، مستلزم تسلط بر دانش آشکار است. گیرنده زمانی قابلیت درک پیچیدگی های دانش ضمنی را می یابد که به سطح قابل قبولی از دانش مجهز شده باشد، در غیر این صورت ظرفیت جذب لازم برای کسب موثر دانش ضمنی را ندارد. با توجه به ملاحظات یاد شده، تصمیم گیرنده برای ارزیابی اکتساب تحقیق و توسعه باید از الزامات سازمانی و مدیریتی تسهیل کننده انتقال دانش بعد از اکتساب اطلاع داشته باشد. یک مدیر بایستی پیشاپیش ارزیابی کند که آیا دانش بالقوه مورد نظر برای اکتساب، به هم افزایی دانش مبتنی بر ویژگی های دانش ختم می شود یا خیر، همچنین وی باید به سنجش امکان یکپارچگی موفق بر مبنای ویژگی های سازمانی بنگاه مادر و بنگاه گیرنده بپردازد و تغییرات سازمانی لازم برای نیل به هم افزایی دانش را پیش بینی کند.(هداوند ، ۱۳۸۹)
بریکینشاو نشان می دهد که میان ویژگی های دانش تحقیق و توسعه که دانش ضمنی جوهره آن است و ساختار مراکز تحقیق و توسعه، همبستگی وجود دارد. وی فعالیت های یکپارچگی بعد از ادغام تحقیق و توسعه را به دو دسته یکپارچگی کاری و یکپارچگی انسانی تقسیم می کند. یکپارچگی کاری روی اشتراک منبع مکانیزم های انتقال مانند جلسات تحقیق و توسعه مشترک یا استفاده از نظام یکپارچگی دانش تمرکز می کند. در حالی که یکپارچگی انسانی بر ایجاد ایستار های مثبت نسبت به یکپارچگی میان کارکنان هر دو طرف تاکید دارد. این امر برای ایجاد رابطه دوستانه و اعتماد متقابل اهمیت فوق العاده ای دارد. دانش ضمنی موجد مزیت رقابتی برای دارنده آن است، بنابراین جلب اعتماد برای کسب آن ضروری است. برای نیل به درجات مناسب یکپارچگی کاری، بنگاه ها ابزار ها و سیستم های متنوعی را به کار می گیرند. در حوزه مدیریت تحقیق و توسعه، بنگاه ها ابزار هایی مانند مخازن دانش به منظور اشتراک اطلاعات و رهیافت های یکپارچگی مانند گسترش کارکرد کیفیت را تدارک می بینند . کاربرد این ابزار ها، کیفیت همکاری در گروهی از کارکنان را افزایش می دهد اما مانع از یکپارچگی وسیع بنگاه می شود. چنین تاثیری حتی در موقعیت های کسب و ادغام که همکاری متقابل بنگاه اهمیت می یابد، افزایش پیدا می کند. برای این اثر گذاری باید طراحی موفق یکپارچگی بعد از ادغام مد نظر قرار گیرد و چه بسا که تنها یکپارچگی انسانی برای آن کافی باشد. (اشتریان، میبدی ، ۱۳۸۹)
ادبیات انتقال دانش نشان می دهد که استفاده از مکانیزم های یکپارچگی مانند جلسات مشترک تحقیق و توسعه، پرسنل تحقیق و توسعه مشترک و برنامه های آموزشی بر عملکرد یکپارچگی بعد از ادغام تاثیر مثبت غیر قابل انکاری دارد. در این جلسات و برنامه ها، طرفین امکان تبادل آرا و مشاهده مستقیم را می یابند و می توانند از آن به مثابه فرصتی برای ایجاد و بسط روابط دوستانه بهره گیرند. از دید روانشناسی آموزش، شاید هیچ روشی به اندازه مشاهده و ارتباط مستقیم نتواند به نهادینگی دانش بینجامد. معاشرت مستقیم علمی، گیرنده را با نکات و ظرافت های مکتوب ناپذیر فناوری آشنا می سازد که تسلط بر آنها به ویژه برای اعمال تغییر و تطبیق در تکنولوژی به لحاظ همگامی با جریان پر شتاب تغییرات ضرورت دارد. (اشتریان، ۱۳۸۸)
عامل مهمی که در یکپارچگی باید لحاظ شود، انتخاب حالت یکپارچگی به موقع است که برای موفقیت اکتساب حیاتی است. یکپارچگی به موقع دوره زمانی تا یک سال بعد از اکتساب را در بر می گیرد. بیشترین هم افزایی در اولین سال بعد از اکتساب بدست می آید. بعد از سال دوم پتانسیل هم افزایی نزدیک به صفر می رسد. به همین دلیل التزام اولیه در انتقال دانش ضمنی اهمیت دارد. اهمیت یکپارچگی به موقع ابزار شناسایی مناسب ترین شیوه شیوه یکپارچگی را بسته به دانشی که هدف اکتساب است در اختیار تصمیم گیرنده قرار می دهد. سپس تصمیم گیرنده است که باید به ارزیابی منابع بنگاه خود برای اداره فرایند یکپارچگی، جهت تنظیم مناسب ترین ساختار سازمانی تحقیق و توسعه در زمان مورد نیاز بپردازد.
رابطه میان مکانیزم های یکپارچگی مراحل اولیه و موفقیت در اکتساب تحقیق و توسعه را می توان با توجه به ساختار های سازمانی بنگاه هدف و بر اساس سطح پویایی و مشاهده پذیری دانش آن به سه دسته تقسیم کرد:
الف: پویایی پایین و مشاهده پذیری بالا: موفقیت یکپارچگی اکتساب تحقیق و توسعه در سطح پایین پویایی دانش و سطح بالای مشاهده پذیری آن با سطوح بالای یکپارچگی کاری و سطوح پایین یکپارچگی انسانی در طی دوره یکپارچگی به موقع توام می شود. بنابراین گیرنده باید بر یکپارچگی کاری تمرکز کند.
ب: پویایی بالا و مشاهده پذیری پایین: موفقیت یکپارچگی اکتساب تحقیق و توسعه در سطح بالای پویایی دانش و سطح پایین مشاهده پذیری آن با سطوح پایین یکپارچگی کاری و سطوح بالای یکپارچگی انسانی همراه می شود. بنابراین گیرنده باید بر سطح بالای یکپارچگی انسانی متمرکز شود.
ج: پویایی پایین و مشاهده پذیری پایین: هنگامی که سطح پویایی دانش و نیز سطح مشاهده پذیری آن پایین باشد، موفقیت اکتساب تحقیق و توسعه در طی دوره یکپارچگی به موقع با سطوح بالای یکپارچگی کاری و سطوح پایین یکپارچگی انسانی توام می شوند. در این ساختار افزایش قوی یکپارچگی انسانی پس از تحقق سریع دستیابی، اجتناب ناپذیر است. بنابراین گیرنده باید معطوف به سطح بالای یکپارچگی کاری در مرحله فرایند یکپارچگی شود.
مکانیزم یکپارچگی مراحل اولیه، در اکتساب موفقیت آمیز تحقیق و توسعه اهمیت بسیاری دارد. با عنایت به موارد فوق، مدیران می توانند بر مبنای قابلیت های یکپارچگی بنگاهشان به ارزیابی پتانسیل اکتساب تحقیق و توسعه بپردازند و در مورد اینکه کدام مکانیزم یکپارچگی را در مراحل اولیه یکپارچگی تحقیق و توسعه اتخاذ کنند تصمیم گیری نمایند و اکتساب تحقیق و توسعه خود را با توجه به قابل دسترس بودن منابع برای مکانیزم یکپارچگی مورد نیاز، زمان بندی کنند.
روش اکتساب و ادغام با تاکید بر انتقال تحقیق و توسعه، آشکارا به سوی کسب دانش ضمنی جهت گیری شده است. این امر، بخصوص هنگامی که دانش مورد نظر پویایی بالا و مشاهده پذیری پایین داشته باشد بارزتر است. اصولا اکتساب و ادغام برای کسب قابلیت نوآوری، بومی سازی و توسعه فناوری است، بنابراین بر جذب دانش به ویژه دانش چگونگی متمرکز می شود. این در واقع ویژگی غالب روش های مبتنی بر دانش است که بر انتقال عناصر غیر مشهود و راهبردی دانش تاکید دارند. (طباطبائیان، ۱۳۸۳)
-
- ۱۰. ۴. خرید شرکت
خرید شرکت روش مستقیمی برای دستیابی به دانش و تکنولوژی آن شرکت است. شرکتی که برای کسب دانش و تکنولوژی، شرکت دیگر را می خرد، در واقع دانش ضمنی نهفته در اذهان یا محافل دانشگران و در درجه دوم دانش متجلی در مدارک یا پرونده های کامپوتری، رویه ها و سایر فرایند های نمایشگر دانش شرکت مورد نظر را می خرد. در این روش شرکت خریدار به منظور کسب سود بیشتر از طریق افزودن دانش شرکت خریداری شده به سرمایه دانش خود ، بهای بیشتری از ارزش دفتری و تجهیزات برای خرید شرکت پرداخت می کند. خرید شرکت برای دستیابی به دانش، تکنولوژی، مهارت ها، تجربیات و خلاقیت های کارکنان آن است. بنابراین این روش بیش از هر چیز به انتقال دانش ضمنی توجه دارد.
در خرید شرکت باید توجه داشت که بر خلاف دانش آشکار، دستیابی به دانش ضمنی آن به سادگی انجلم نمی شود. رشد دانش تا حد زیادی وابسته به زمینه و محیطی است که در آن شکل گرفته است، بنابراین تغییرات مکانی می تواند بر کارایی عملکرد آن تاثیر نامطلوبی داشته باشد. اگر فرایند خرید شرکت به گونه ای انجام شود که بر اعتماد و جو سازمانی خدشه وارد آورد، به فرهنگ دانش آفرینی شرکت خریداری شده آسیب می زند. در این صورت شرکت خریدار نمی تواند به اهداف خود در کسب دانش نائل شوند.
(داونپورت و پروشاک، ۱۳۷۹)
ویژگی های فرهنگی و سیاسی نیز ممکن است مانع از درک و جذب کامل دانش خریداری شده باشد. بی توجهی رویه های جاری به استفاده از شیوه های نو که در عادت های دیرین و منافع جا افتاده سازمان ریشه دارد می تواند مشکلاتی در جذب دانش خریداری شده بوجود آورد. برای اجتناب از چنین مشکلاتی، خرید دانش بایستی کاملا با دقت انجام شود. موفقیت در خرید دانش مستلزم تلاشی گسترده برای یافتن محل دانش مورد نیاز و ارزشیابی آن نزد شرکت صاحب دانش و قابل خرید است. به علاوه برای دستیابی به موفقیت در جذب دانش، اولا حفظ دانش و فضای ظهور آن از تنش های دوره خرید امری ضروری است. ثانیا می بایستی تدابیری ظریف و هوشمندانه برای تلفیق دانش نو از یک سو و عناصر قوی دانش از سوی دیگر اندیشیده شود.
خرید شرکت به روشنی اهمیت دانش ضمنی و دشواری انتقال آن را باز می نمایاند. خرید منابع اصلی دانش یعنی کارکنان، از آن رو صورت می گیرد که شناسایی، اندازه گیری و ارزش یابی دانش ضمنی بسیار دشوار است. به علاوه هیچ راه رسمی مشخص و قاعده مندی برای انتقال آن وجود ندارد، بنابراین گیرنده با اقدام به خرید شرکت صاحب دانش و تکنولوژی می کوشد به طور مستقیم به دانش نهفته در دانشگران دست یابد. (اشتریان و میبدی ،۱۳۸۹)
-
- ۱۰. ۵. مشاوره
استخدام مشاور و بهره گیری از خدمات مشاوره ای بنگاه ها روشی است که به منظور دستیابی به دانش و تکنولوژی، خصوصا جنبه های نامشهود و شخصی آن انجام می شود. بهره گیری از خدمات مشاوره ای برای طرح ریزی یک فناوری واگذار شده و دریافت واقعی آن، می تواند مفید باشد. چنین توافقی نه تنها به دریافت فناوری کمک می کند بلکه تجربه حاصله و درس هایی که به هنگام در گیری با موضوع و کار کردن با مشاور یا شرکت مشاوران فرا گرفته می شود دانش ضمنی با ارزشی است که می تواند به اجرای بهتر پروژه آتی کمک کند.
در زمینه طرح ریزی، دریافت مشاوره و خدمات ممکن است به نحوه انتخاب محصولی که قرار است ساخته شود یا بهبود پیدا کند، فناوری مورد استفاده، سرمایه مورد نیاز، نوع سازماندهی تجاری یا سایر موضوعات در تاسیس یک واحد تجاری و تناسب هریک از آنها با هدف یا اهداف مورد نظر مربوط باشد. در زمینه اجرای یک پروژه، انجام خدمات مشاوره در قالب خدمات طراحی و مهندسی نمونه ای رایج است. چنین خدماتی شامل آماده کردن یک نقشه برای محل کارخانه، طرح ساختمان کارخانه، طرح ماشین آلات یا دیگر تجهیزات، آماده کردن اسناد مناقصه برای ساختن ساختمان یا تجهیزات کارهای مهندسی ساختمان، ارزیابی پیشنهاد ها و توصیه در مورد واگذاری پیمان کاری ها، نظارت بر ساخت کارخانه شامل نصب تجهیزات، نظارت بر راه اندازی و آزمون تجهیزات، اتخاذ تصمیم در مورد کارکرد فرایند مورد استفاده و دادن مشاوره در مراحل اولیه در مورد طرز کار تجهیزات خاص یا کل کارخانه می شود. یک یا چند مشاور یا شرکت های مشاوره ای ممکن است در ارائه خدمات مورد بحث شرکت داشته باشند. اما معمولا هر مشاور یا شرکت مشاوره ای در نوع خاصی از خدمات تخصص دارد. (هداوند ، ۱۳۸۵)
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت